( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: چکیده

این مقاله، با توجه به اهمیت نهضت ملى شدن صنعت نفت در ایران و پررنگ شدن نقش ملى‏گراها در این نهضت در عمده آثار منتشرشده در حوزه تاریخ معاصر، درصدد تبیین نقش عناصر و گروه‏هاى مذهبى در این نهضت عظیم ضداستعمارى است. بر این اساس، با مراجعه به منابع مکتوب، به بررسى نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در این نهضت پرداخته شده است. بررسى منابع مذکور نشان مى‏دهد که عنصر ولایت با دو جلوه «ولایت فقها در عصر غیبت» و «تولى و تبرى» و نمادهاى مذهبى مثل مناسبت‏ها و مراسم‏هاى مذهبى، جهاد و شهادت‏طلبى، اماکن مذهبى، استناد به آیات و روایات در بیانیه‏ها و تجمعات و شعارهاى مذهبى نقش بسیار مؤثرى در این نهضت داشته است.

کلیدواژه‏ها: نهضت ملى‏شدن نفت، آیت‏اللّه کاشانى، فقهاى شیعه، مذهب شیعه، ولایت، نمادهاى مذهبى.

مقدّمه

در دهه اول حکومت پهلوى دوم، به دلیل سقوط رضاخان و باز شدن فضاى فکرى و سیاسى کشور و نفرت عمومى از بیگانگان که ناشى از سوابق تلخ نقش بیگانگان و استعمارگران در تحولات سیاسى ـ اجتماعى ایران به ویژه فضاى پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانى دوم بود، حرکت‏هاى سیاسى ـ اجتماعى استعمارستیزانه در کشور شکل گرفت. یکى از مسائلى که در این دوره در میان نخبگان جامعه ایران مورد توجه قرار گرفت بحث اعطاى امتیاز نفت به بیگانگان بود. بر همین اساس، حرکت‏هایى در میان مردم و نخبگان براى مقابله با این امتیاز استعمارى شکل گرفت که منجر به نهضت ملى‏شدن صنعت نفت در ایران شد.

این نهضت، یکى از تحولات مهم تاریخ معاصر ایران در سده اخیر و در دوران حاکمیت پهلوى‏ها به حساب مى‏آید. به همین دلیل، آثار زیادى در این‏باره در قالب‏هاى تاریخ‏نگارى، تک‏نگارى و تحلیل‏هاى سیاسى ـ اجتماعى به رشته تحریر درآمده است. در اکثر منابع موجود در این زمینه، این نهضت، چه در بعد اهداف، چه در بعد رهبرى و چه در فرایند آغاز و انجام نهضت، با رنگ و لعاب ملى‏گرایانه مطرح شده است.

این در حالى است که در این نهضت نیز همانند سایر جنبش‏هاى سیاسى ـ اجتماعى ایران مردم و علماى شیعه نقش مؤثر و پررنگى داشتند؛ اما به طور خاص نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در این نهضت کمتر مورد توجه قرار گرفته و از این‏رو، رنگ دینى و مذهبى آن کم‏رنگ شده است. بر همین اساس، ضرورت دارد که در یک تحقیق جدى نقش این عناصر به طور خاص مورد واکاوى قرار گیرد.

سؤال اصلى این تحقیق این است که عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى‏شدن نفت چه نقشى داشتند؟

سؤال‏هاى فرعى عبارتند از:

ـ نقش عنصر ولایت به عنوان عنصر محورى تشیع در این نهضت چقدر بود؟

ـ نقش عناصرى مثل جهاد و شهادت‏طلبى در این نهضت چقدر بود؟

ـ نقش مناسبت‏ها،مراسم‏هاواماکن‏مذهبى‏چه میزان بود؟

ـ استناد به آیات و روایات در بیانیه‏ها، شعارها و سایر آثار مکتوب به چه میزان بوده است؟

1. عنصر ولایت

نقش فقها به عنوان نواب عام

عنصر ولایت با دو نمود و جلوه در نهضت‏هاى معاصر ایران تجلّى پیدا کرده است. نمود اولى و اصلى آن، ولایت و سرپرستى امام زمان (عج) و به دنبال آن، ولایت نایبان عام آن حضرت یعنى فقها و مجتهدان جامع‏الشرایط است که نقش بسیار جدى را در این تحولات سیاسى ـ اجتماعى ایفا کرده‏اند. در نهضت ملى‏شدن صنعت نفت نیز شاهد حضور جدى و مؤثر علما و فقهاى شیعه در جایگاه رهبرى و هدایت نهضت هستیم که در این بخش به این بحث خواهیم پرداخت.

نقش آیت‏اللّه کاشانى در مقدّمات نهضت نفت

در میان فقها و علماى شیعه شاهد فعالیت گسترده آیت‏اللّه کاشانى هستیم که با استفاده از نفوذ همیشگى علما و فقهاى شیعه در میان مردم، همچون نهضت‏هاى قبلى (تحریم تنباکو، مشروطیت و...) در تاریخ ایران، نقش رهبرى و هدایت مردم و کشاندن آنها به صحنه‏هاى مبارزه و اعتراض را به خوبى ایفا کرد.

آیت‏اللّه کاشانى به قدرى در جریان مبارزات مقدّماتى نهضت ملى‏شدن نفت محوریت داشت که وقتى قرار بود شاه در سال 1327ش هژیر را به عنوان نخست‏وزیر معرفى کند به هژیر گفته بود اگر رضایت کاشانى جلب شود مسئله نخست‏وزیرى او حل است؛ چراکه آیت‏اللّه کاشانى با همه دولت‏ها پس از شهریور 1320ش مخالفت کرده و ریشه آنها را با رسوایى و افشاگرى و تشکیل اجتماعات و سخنرانى‏ها و تبعید و زندان خود قطع کرده بود و این بار نوبت هژیر رسیده بود.

مبارزه علیه هژیر را توده‏هاى مردم کوچه و بازار به رهبرى کاشانى با شعارهاى اسلامى به دست گرفتند. در خرداد 1327ش آیت‏اللّه کاشانى تظاهراتى را علیه نخست‏وزیرى هژیر سامان‏دهى کرد که در این تظاهرات عده‏اى از مردم متدین کشته و زخمى شدند. سقوط هژیر هم با سرعت انجام گرفت و بیش از صد روز نتوانست مقاومت کند.188

نقش جدى و مؤثر آیت‏اللّه کاشانى را مى‏توان از تبعید ایشان به لبنان توسط حکومت به بهانه ترور شاه در 15 بهمن 1327ش در دانشگاه، به دست آورد. در همان ایام تبعید نامه‏هاى خصوصى و اعلامیه‏هاى مختلف آیت‏اللّه کاشانى پیاپى و به مناسبت‏هاى گوناگون از لبنان مى‏رسید و در محافل روحانى و بازارى تهران و قم و دیگر شهرها دست به دست مى‏گشت و این همه، ملت ایران و به ویژه مردم تهران را براى نبردى آشتى‏ناپذیر به منظور پیروزى در انتخابات مجلس و جلوگیرى از لایحه الحاقى گس ـ گلشاییان و استیفاى کامل حقوق ملت ایران آماده مى‏ساخت.

از جمله شواهد محوریت آیت‏اللّه کاشانى و نقش سایر فقها این نکته است که مصدق در مجلس شانزدهم، که مهم‏ترین برنامه کارى آن تعیین تکلیف لایحه الحاقى گس ـ گلشاییان بود، در نطق پیش از دستور خود در مجلس، پیام آیت‏اللّه کاشانى به عنوان یکى از بزرگ‏ترین رؤساى روحانیت را خطاب به نمایندگان مجلس مى‏خواند و دیدگاه‏هاى خود و نمایندگان را مستند به دیدگاه‏هاى ایشان و برخى دیگر از روحانیان آن زمان مى‏کند.189

آیت‏اللّه کاشانى نیز با دعوت مردم به تظاهرات خیابانى و میتینگ‏هاى پیاپى، نمایندگان مجلس شانزدهم را در مقابله با قرارداد الحاقى مذکور به شکل بى‏سابقه‏اى مورد حمایت قرار داد و به پشتوانه و دلگرمى ایشان و سایر علما و فقها و مردمى که ایشان براى مبارزه با استعمار بسیج کرده بودند، پیشنهاد ملى‏شدن صنعت نفت در مجلس مطرح شد.

همچنین هنگام انتخاب رزم‏آرا به عنوان نخست‏وزیر، مجددا شاهد صدور اعلامیه‏اى از آیت‏اللّه کاشانى در این مورد هستیم که بنا بر گزارش روزنامه «امید ایران»، هنگام حضور رزم‏آرا در میدان بهارستان براى رفتن به مجلس و معرفى وزرا، این اعلامیه در میان جمعیت زیاد حاضر در میدان بهارستان پخش شد و حتى تعدادى از آن را داخل ماشین خود رزم‏آرا هم انداخته بودند.190 اهمیت این اعلامیه به قدرى است که باز هم همانند برخى اعلامیه‏هاى قبلى در صحن علنى مجلس توسط مصدق خوانده مى‏شود.

در این اعلامیه، آیت‏اللّه کاشانى «عموم مردم را براى مقاومت در مقابل این بلاى عظیم که جامعه اسلامیت و ایرانیت را به فناى عاجل رهسپار خواهد کرد» دعوت مى‏نماید.191 پس از این اقدام، نمایندگان جبهه ملى براى مبارزه با دولت رزم‏آرا و به راه آوردن نمایندگان اکثریت به حمایت روحانیت بیش از پیش نیاز داشتند و رهبر مذهبى مردم، آیت‏اللّه کاشانى براى برآوردن این نیاز از سوى سردمداران، اکثریت مجلس را با تماس‏هاى تلفنى و غیره «امر به معروف و نهى از منکر» مى‏کرد و از سوى دیگر، در مواقع مناسب با صدور اعلامیه‏هایى مردم مسلمان را به پیشتیبانى از جبهه ملى فرامى‏خواند و مردم که با فتاواى مراجع تقلید دیگر ـ که در سطور بعدى به طور تفصیلى به آنها اشاره خواهیم کرد ـ مبارزه براى ملى‏شدن نفت را تکلیف دینى خود مى‏دانستند، با برگزارى میتینگ‏هاى باشکوه از نمایندگان مجلس مى‏خواستند با جبهه ملى هم‏صدا شوند و پیشنهاد ملى‏شدن صنعت نفت را تصویب کنند.192

کمیسیون نفت بعد از قتل رزم‏آرا با حمایت آیت‏اللّه کاشانى و پس از مصاحبه تاریخى آیت‏اللّه کاشانى، که راهى غیر از ملى‏شدن نفت باقى نگذاشته بود، به اتفاق آراء پیشنهاد ملى‏شدن نفت را در 16 اسفند 1329ش تصویب کرد. مجلس شوراى ملى نیز در 24 اسفند و مجلس سنا نیز در 29 اسفند همان سال آن را تصویب کردند.193

پس از قتل رزم‏آرا و حمایت آیت‏اللّه کاشانى از این حرکت، در این مقطع اقلیت مجلس شانزدهم و شخص آیت‏اللّه کاشانى در رأس قدرت قرار داشتند. محیط رعب و وحشتى براى هیأت حاکمه پیش آمده بود؛ چراکه مردم با میتینگ‏ها و اجتماعات به حرکت آمدند و هیچ‏یک از عمّال هیأت حاکمه جرئت نداشتند بدون موافقت آیت‏اللّه کاشانى قبول نخست‏وزیرى نمایند.194

در همین ایام، جمال امامى سردمدار اکثریت مجلس با سوءنیت و به گمان آنکه مصدق پیشنهادش را نخواهد پذیرفت و به این وسیله زبان جبهه ملى کوتاه خواهد شد، از مصدق خواست که ریاست دولت را بر عهده بگیرد. از طرفى هم آیت‏اللّه کاشانى باخبر بود که انگلستان، به دنبال بر سر کار آوردن سید ضیاء به عنوان نخست‏وزیر است و پیشنهاد جمال امامى صرفا براى گرفتن پاسخ منفى از دکتر مصدق است.

بر همین اساس، با شیوه‏اى صریح و قاطع که خاص خودش بود، سید ضیاء را با تلفن از پذیرفتن آن مأموریت ننگین برحذر داشت و آن‏گاه با دکتر مصدق تلفنى به گفت‏وگو پرداخت و وى را که در این گفت‏وگو از تردید در پذیرش این پست سخن گفته بود، براى نخست‏وزیرى متقاعد ساخت و در اعلامیه‏اى که صادر کرد صراحتا دخالت خود را در انتخاب وزراى دولت تکذیب کرد و دست دکتر مصدق را براى تشکیل هیأت وزرا کاملاً بازگذاشت.195

حمایت آیت‏اللّه کاشانى از دولت مصدق

پس از نخست‏وزیرى مصدق در اردیبهشت 1330ش، دولت وى با مشکلات بسیارى دست و پنجه نرم کرد و براى تداوم نهضت ملى‏شدن نفت با مخالفت‏ها و کارشکنى‏هاى مختلف انگلیسى‏ها در داخل و خارج از کشور روبه‏رو بود. در این دوران نیز آیت‏اللّه کاشانى با حمایت‏هاى بى‏دریغ و مداوم خود از این دولت به شکل‏هاى مختلف راه تداوم نهضت را هموار کرد.

توجه به اعلامیه‏هایى که براى برگزارى تظاهرات و میتینگ‏ها به منظور پشتیبانى از دولت مصدق انتشار یافته است نشان مى‏دهد که همه تظاهرات و سخنرانى‏ها و میتینگ‏ها با دعوت پیشواى روحانى مردم، آیت‏اللّه کاشانى صورت مى‏گرفته است. در اکثر میتینگ‏ها و تظاهرات‏ها اعلامیه‏ها و بیانیه‏هاى ایشان محور اصلى برنامه‏ها بود.196

وقتى دشمنان نهضت از طریق اختلافات مذهبى و ایجاد دو دستگى به دنبال بر هم زدن وحدت ملى ایرانیان هستند، ایشان با صدور اطلاعیه‏اى خطر اختلاف و چنددستگى را هشدار مى‏دهد و همه را دعوت به وحدت مى‏کند.197 هنگامى که انگلیس به حمایت از شرکت نفت خود چتربازان را به حال آماده‏باش درآورد و اعلام کرد که چهار هزار چترباز ظرف ده روز به مدیترانه شرقى فرستاده مى‏شوند و سپس رزم ناو «موریتویس»198 و دوکشتى به نام «ورن»199 و «فلامینگو»200 را به آب‏هاىمجاور ایران فرستاد و عراق به عنوان مرکزى براى تمرکز قوا در حمله به ایران معرفى شد، آیت‏اللّه کاشانى اقدامات مهمى را براى خنثا کردن این حرکت انگلیسى‏ها انجام داد.

اولاً، ایشان پیامى خطاب به ملت عراق فرستاد که این پیام در روزنامه‏هاى بغداد منتشر شد. در این پیام، ایشان خطر انگلیس و استعمار را به مردم عراق هشدار داد و به ظلم‏ستیزى مردم عراق و سوابق مبارزاتى آنها علیه استعمار انگلیس اشاره کرد و خواهان همراهى ملت عراق با ملت ایران و ممانعت از حضور انگلیسى‏ها در مناطق آبى و خاکى دو کشور شد.201

ثانیا، در مصاحبه‏اى که با خبرنگاران خارجى داشت، تصریح کرد: اگر انگلیسى‏ها ایران را مورد حمله قرار دهند، اعلام جهاد خواهم کرد و از هر کمکى که هر دولتى به ما بدهد به شرطى که آن کمک به ضرر ما نباشد استقبال مى‏کنیم. هندوستان، پاکستان و افغانستان و دیگر دول اسلامى در این راه از کمک به ما مضایقه نخواهند کرد.202

روزنامه «لوموند» فرانسه، در واکنش به این اقدام آیت‏اللّه کاشانى و در رابطه با نفوذ عمومى ایشان به عنوان یک رهبر مذهبى در میان مسلمانان جهان نوشت: آیت‏اللّه کاشانى پیشواى سیاسى و مذهبى ایران، دنیاى غرب را به جنگ مقدس بر سر نفت تهدید مى‏کند و قدرت او در راه انداختن چنین جهاد مقدس به قدرى زیاد است که حتى ممکن است میلیون‏ها مسلمان شوروى را هم از پشت پرده آهنین به میدان جهاد و جدال بکشاند. رادیو باکو نیز در این رابطه و با اشاره به قدرت این‏گونه اقدامات گفت: تنها یک دستور و حکم جهاد از طرف آیت‏اللّه کاشانى براى جنبش سى میلیون مسلمان شوروى کافى است و دیگر هیچ چیز قادر به جلوگیرى از آنها نخواهد بود.203

این روزنامه همچنین بر اساس گزارش موجود در آرشیو وزارت خارجه انگلیس درباره نفوذ آیت‏اللّه کاشانى مى‏نویسد: آیت‏اللّه کاشانى در افکار و احساسات میلیون‏ها شیعیان ایران و پاکستان و حتى روسیه شوروى نفوذ و قدرت فوق‏العاده دارد... نفوذ کاشانى باعث شد که دکتر مصدق از راه مبارزه با انگلیسى‏ها منصرف نشود و دولت ایران شناسایى خود را از اسرائیل پس بگیرد.204

در هنگام خلع ید از شرکت انگلیسى نفت که عمّال انگلیس به دنبال ایجاد تشنج و اختلاف و کارشکنى در میان کارکنان و کارگران شرکت نفت بودند، آیت‏اللّه کاشانى با استفاده از نفوذ معنوى و روحانى خود، در اعلامیه‏اى خطاب به کارگران و کارمندان، آنها را به حفظ اتحاد و حمایت و پشتیبانى از دولت دکتر مصدق و همکارى با هیأت خلع ید دعوت نمود.205 در زمانى که مذاکرات دکتر مصدق با هیأت‏هایى که براى حل مسئله نفت به ایران مى‏آمدند، به بدخواهان فرصت مى‏داد تا با متهم ساختن دولت به سازشکارى در صف واحد مردم مسلمان تفرقه بیندازند، آیت‏اللّه کاشانى مردم را از نقشه بیگانگان آگاه و به حفظ یگانگى تشویق مى‏کرد.

براى نمونه، در همین روزها ایشان در یکى از پیام‏هایشان که در مجلس خوانده شد، در حمایت از اقدامات دولت نوشت: ملیون ایران و جبهه ملى و دکتر مصدق از آمال ملت ایران به خوبى مطلع هستند و قدمى از آنچه ملت مى‏خواهد فراتر نگذاشته و نخواهند گذاشت، چنان‏که در تمام اقداماتى که به عمل آمده صریحا به شرکت سابق گفته و نوشته‏اند که هیچ‏گونه سازش یا مذاکره جز در حدود قوانین ملى‏شدن صنعت نفت و اجراى آن صورت‏پذیر نیست... رجاء واثق دارم که ملت مسلمان ما تا وصول به هدف، فتورى به خود راه نخواهند داد و مخصوصا از هرگونه تفرقه و اختلاف خوددارى خواهند کرد... .206

همچنین هنگامى که ایادى بیگانه، کارگران خوزستان را به منظور تضعیف دولت، با فریب‏کارى به اعتصاب واداشتند، آیت‏اللّه کاشانى طى اعلامیه‏اى خطاب به اعتصاب‏کنندگان، آنها را از توطئه دشمنان آگاه نموده و خوددارى از هرگونه اعتصاب و زمینه‏هاى اغتشاش را لازم و واجب شمرد. پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات دولت با شرکت نفت سابق و رد پیشنهادهاى خدعه‏آمیز آنها، به مردود شمردن شرکت نفت سابق توسط دولت اشاره کرده و از مردم براى حضور در میدان بهارستان در راستاى حمایت و پشتیبانى از این اقدام دولت دعوت به عمل آورد، چنان‏که هنگام تعطیل کنسول‏گرى‏هاى انگلیس نیز مردم را به شرکت در میتینگى که از سوى دسته‏جات ملى به منظور تأیید کار دولت در میدان فوزیه تشکیل مى‏گردید، دعوت نمود.

همچنین هنگامى که عده‏اى از مردم در درگیرى بین مردم و مأموران انتظامى در روز 23 تیرماه 1330 کشته شدند، آیت‏اللّه با صدور اطلاعیه‏اى که در برابر انبوهى از جمعیت در مسجد شاه قرائت گردید، به عدم ارتباط این حرکت با دولت دکتر مصدق و بى‏اطلاعى وى از این اقدام تصریح کرد و مجددا مانع تضعیف دولت دکتر مصدق شد.

هنگامى که دولت مصدق براى مقابله با مشکل اقتصادى ناشى از کاهش درآمد نفت و به تعبیرى، اجراى «تز اقتصاد منهاى نفت» اقدام به انتشار اوراق قرضه ملى کرد، آیت‏اللّه کاشانى با صدور اعلامیه‏اى با استناد به آیات متعددى از قرآن کریم، مردم را تشویق به خرید این اوراق قرضه نمود.207 ایشان همچنین ضمن اعلان «جهاد مالى»، از ایرانیان خواست به منظور ابراز همبستگى خود بر ضد امپریالیسم حساب‏هاى خود را از بانک شاهنشاهى در تهران (که یک بانک انگلیسى بود) به بانک‏هاى ایرانى انتقال دهند.208

هنگامى که مصدق از نخست‏وزیرى استعفا داد و با نخست‏وزیرى قوام، تانک‏ها و نیروهاى نظامى در بخش‏هاى حساس شهر به ویژه میدان بهارستان مستقر شدند تا مانع هر نوع حرکتى از سوى مردم گردند، باز هم این آیت‏اللّه کاشانى بود که با فراخواندن مردم به مبارزه، و تهدید به جهاد و حضور کفن‏پوش خود در خیابان‏ها خواستار برکنارى قوام‏السلطنه شد. با دعوت ایشان، قیام همگانى مردم در 30 تیر 1331ش در حمایت از رفتن قوام‏السلطنه و بازگشت دکتر مصدق شکل گرفت و در این قیام، تعداد زیادى از مردم به خاک و خون کشیده شدند.

در پى این اتفاقات، یک بار شاه و یک بار هم قوام‏السلطنه نمایندگان خود را خدمت آیت‏اللّه کاشانى فرستادند و با وعده و وعیدهایى، از جمله اعطاى اختیار تعیین وزیر در شش وزارتخانه به آیت‏اللّه کاشانى، خواهان سکوت ایشان شدند. اما ایشان هر دو بار تقاضاى آنها را رد کرد و با نامه‏اى خطاب به حسین علاء وزیر دربار و فرستاده شاه، لبه تیز تهدید را متوجه شخص شاه و دربار کرد و نوشت: «همان‏طور که حضورى عرض کردم، به عرض اعلیحضرت برسانید اگر در بازگشت دولت دکتر مصدق تا فردا اقدام نفرمایند دهانه تیز انقلاب را با جلودارى شخص خودم متوجه دربار خواهم کرد.»209

با همین اقدامات، مجددا مصدق، آن هم با اختیارات بیشتر از گذشته، پست نخست‏وزیرى را در مرداد 1331 در اختیار گرفت. هرچند دکتر مصدق نه تنها از این اقدام مردم و آیت‏اللّه کاشانى قدرشناسى نکرد، بلکه به نوعى به این خدمت آنها پشت پا نیز زد؛ چراکه مصدق پس از بازگشت به نخست‏وزیرى، همان سرلشکر وثوقى را که عامل کشتار مبارزان و مدافعان وى بود، به سمت معاونت وزارت جنگ برگزید و پس از اعتراض خصوصى آیت‏اللّه کاشانى به انتخاب این‏گونه افراد که باید محاکمه و مجازات مى‏شدند، در روز 6 مرداد 1331ش، یعنى یک هفته بعد از حمایت شجاعانه و کامل آیت‏اللّه کاشانى از وى، با لحنى تند و سرشار از خشم از آیت‏اللّه کاشانى خواست که از هرگونه دخالت در امور کشور پرهیز کند. 210

البته آیت‏اللّه کاشانى براى حفظ وحدت و پیشبرد نهضت ملى‏شدن نفت و پایمال نشدن حقوق ملت و از بین نرفتن زحمات چندساله مردم در نهضت فوق، باز هم به رغم اختلافات فراوانى که با مصدق داشت، همواره از دولت وى حمایت نمود و مانع سوءاستفاده بیگانگان از اختلافات موجود شد.211

با توجه به نقش پررنگ و مؤثر آیت‏اللّه کاشانى در نهضت ملى‏شدن نفت و همراهى و حمایت بیش از پیش ایشان از دولت مصدق براى پیشبرد اهداف نهضت، استعمارگران خارجى و کارگزاران داخلى آنها که به این مسئله آگاهى کامل داشتند و به خوبى مى‏دانستند تا زمانى که شیرازه مذهب، اوراق کتاب همبستگى مردم مسلمان ایران را به هم پیوند مى‏دهد و استوار مى‏دارد، نهضت ملى ایران شکست‏خوردنى نیست، از اختلاف‏نظرهاى بین مصدق و آیت‏اللّه کاشانى سوءاستفاده کرده و به این وسیله تلاش کردند با تخریب چهره آیت‏اللّه کاشانى به عنوان محور اصلى نهضت، آتش اختلافات را شعله‏ور ساخته و با القاى شدت تعارض و اختلاف، اقدامات لازم براى شکست نهضت را دنبال کنند.

در همین زمینه، از یک‏سو، روزنامه‏هاى وابسته به حزب توده بى‏پرده‏ترین ناسزاها و رکیک‏ترین دشنام‏ها و زشت‏ترین تهمت‏ها را نثار آیت‏اللّه کاشانى کردند و از سوى دیگر، شاپوربختیارها و دیگر دست‏پروردگان «متجدد» و «مترقى» که تعدادشان هم کم نبود و هنوز هم روحانیت و مذهب را نشانه «عقب‏ماندگى» و «نادانى» و اندیشه روحانیان مبارز و فداکار را «قرون وسطایى» مى‏پنداشتند ـ ظاهرا به پیشتبانى از دکتر مصدق و در باطن براى درهم ریختن اساس همبستگى مردم ـ در روزنامه‏ها و نشریات وابسته به دولت و دستگاه تبلیغات و رادیو در هتاکى و ایراد تهمت نسبت به آیت‏اللّه کاشانى با نشریات حزب توده مسابقه گذاشتند. این دشمنان روحانیت و دین، کار را تا بدان‏جا کشاندند که گروهى از اوباش و چاقوکشان حرفه‏اى را با شعار حمایت از مصدق و به اسم طرفدارى از وى، شبانگاه به خانه آیت‏اللّه کاشانى فرستادند تا آنجا را سنگ‏باران کنند.

آنان در آن شب با اقدامات وحشیانه خود و مضروب و مجروح کردن تعدادى از حاضران، بازرگان متدین و مبارزى از یاران وفادار آیت‏اللّه کاشانى به نام «حدادزاده» را که در راه ملى‏شدن نفت به سهم خود کوشش‏ها کرده بود، در برابر خانه آیت‏اللّه با ضربات متعدد چاقو، بى‏رحمانه به قتل رساندند و مأموران انتظامى تعلیم‏ یافته را واداشتند تا به جاى جلوگیرى از مهاجمان حرفه‏اى، جمعى از یاران و فرزندان آیت‏اللّه کاشانى از جمله محمدحسن سالمى را به زندان بیندازند. آنان کار را به جایى رساندند که در نظر گروهى از عوام‏الناس خوش‏باور و ناآگاه، آیت‏اللّه کاشانى به شخصى انگلیسى، نامسلمان و شهوت‏پرست تبدیل شده بود که ناگهان پرده از رازش‏برافتاده‏ومعلوم‏گشته‏بودکه‏حتى‏ختنه‏هم‏نشده‏است!212

کار به جایى رسید که چهارصد و هشتاد نفر از علما و طلاب حوزه علمیه قم با ارسال نامه‏اى خطاب به دکتر مصدق، آیت‏اللّه کاشانى را مایه «افتخار و مباهات کلیه مسلمین جهان خاصه ملت ایران» دانستند و اقدامات انجام‏شده مذکور توسط مطبوعات و... را اعمالى هدایت‏شده از طرف بیگانگان و در راستاى «تخریب اساس روحانیت و ملیت» ارزیابى کردند و آن را موجب «جریحه‏دار شدن قلوب عامه مسلمین خاصه روحانیون» دانستند و حمایت دولت از این اقدامات را تقبیح نموده و از مجلس شوراى ملى و دولت خواستند از این‏گونه اقدامات ممانعت به عمل آورند. 213 همچنین تعدادى از علما و آیات عظام حوزه نجف، از جمله آیت‏اللّه‏العظمى سیدعبدالهادى شیرازى، با ارسال نامه‏اى به آیت‏اللّه میرسیدمحمد طباطبایى، ضمن تقدیر از زحمات و شخصیت آیت‏اللّه کاشانى، خواهان مقابله با توهینات انجام‏شده به ایشان شدند.214

در آخرین روزهاى دولت مصدق نیز آیت‏اللّه کاشانى حمایت خود را از وى دریغ نکرد، بلکه دست وحدت و دوستى و همکارى به طرف وى دراز کرد. آیت‏اللّه کاشانى که همانند بسیارى از مردم، مقدّمات کودتا را ـ که متأسفانه به دست برخى از اطرافیان و کارگزاران دولت مصدق فراهم شده بود و مهم‏ترین اقدام آنها از میان بردن سنگر مجلس و کوشش براى بى‏اعتبار ساختن روحانیت و رها ساختن حساب‏شده سرلشکر زاهدى بود ـ به چشم مى‏دید، این تصور برایش پیش آمده بود که مصدق تمایلى به بقاى حکومت خود ندارد و مى‏خواهد به صورتى قهرمانانه کنار برود.

از این‏رو، با وجود همه ناسزاها وتهمت‏هایى که همچنان از رادیو و روزنامه‏هاى وابسته به دولت نثارش مى‏شد، به تعبیر خودش «صلاح دین و ملت را بالاتر از احساسات شخصى دانسته»215 و در روز 27 مرداد 1332ش یعنى یک روز پیش از کودتاى ننگین آمریکایى ـ انگلیسى 28 مرداد، با ارسال نامه‏اى به دکتر مصدق، حتمى بودن وقوع کودتا توسط سرلشکر زاهدى را مطرح ساخت و با پیشنهاد مذاکره براى مبارزه مشترک، بار دیگر براى نجات نهضت ملت ایران، دست همکارى به سوى مصدق دراز کرد و براى آخرین بار با او اتمام حجت کرد. ولى این بار نیز مصدق در پاسخ به این اقدامِ آیت‏اللّه کاشانى با نوشتن جمله «اینجانب مستظهر به پشتیبانى ملت ایران هستم»، آب پاکى را بر دست ایشان ریخت.

مصدق على‏رغم درخواست و اصرار یاران صدیقش مبنى بر اعلامِ رادیویى آغاز کودتا و استمداد از مردم کشور، از این کار خوددارى نمود. این در حالى بود که همه مدافعان نهضت ملى ایران بى‏آنکه دستور عملى از طرف رهبران خود دریافت دارند، سرگشته و حیران بودند و نمى‏دانستند چه باید بکنند. به همین دلیل، سرلشکر زاهدى بى‏آنکه با کمترین مقاومتى از سوى مردم ـ که مصدق مستظهر به پشتیبانى آنها بود ـ مواجه شود و بى‏آنکه فرماندهان واحدهاى نظامى و انتظامى که مورد اعتماد دکتر مصدق بودند سدى در راه وى ایجاد کنند، به آسانى حکومت را در دست گرفت و به زودى بر همه جا مسلط شد و گروه بسیارى از مردم را به زندان افکند.

به تعبیرى، مى‏توان گفت: مصدق که با سکوت و سکون خود، بدون هیچ‏گونه اقدامى تسلیم مأموران کودتا شد، عملاً دولت و مجلس را به عنوان دو رکن مهم قدرت سیاسى در ایران که با خون دل‏هاى فراوان و جان‏فشانى‏هاى ملت ایران از چنگ دیکتاتورى وابسته و استعمارى رها شده و به دست نیروهاى مردمى افتاده بود، دو دستى تقدیم عامل استبداد و استعمار نمود. نتیجه این کودتا بازگشت شاه خائن و فرارى به ایران و تشدید استبداد و خودکامگى از طریق تقویت ارتش و تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور و سلطه مجدد بیگانگان بر صنعت نفت کشور از طریق کنسرسیوم نفتى شد و این یعنى: بازگشت و سلطه مجدد استبداد و استعمار بر کشور.

اقدامات آیت‏اللّه کاشانى پس از کودتا

اعتبار و نفوذ آیت‏اللّه کاشانى در جامعه ایران به گونه‏اى بود که حتى پس از کودتا نیز زاهدى به عنوان نخست‏وزیر وقت کشور به محل اقامت آیت‏اللّه کاشانى رفت و پس از اداى احترام و بوسیدن دست ایشان، از خدمات خود به جبهه ملى در انتخابات دوره شانزدهم و همکارى‏اش با دولت مصدق به عنوان وزیرکشور یاد کرد و افزود: اکنون به اینجا آمده‏ام تا در حضور حضرت آیت‏اللّه به کلام‏اللّه مجید و شرافت سربازى‏ام قسم بخورم که در مورد مسئله نفت از راه جبهه ملى و دکتر مصدق منحرف نشوم و از قانون ملى‏شدن صنعت نفت ذره‏اى تخطى نکنم و در برابر، از حضرت آیت‏اللّه تقاضا دارم که مرا مورد عنایت و ارشاد قرار دهند.

آیت‏اللّه کاشانى نیز به وى گوشزد کرد که شرط ادامه راه نهضت، آزاد کردن زندانیان، تشکیل مجلس با نمایندگان واقعى مردم و آزادى مطبوعات و پیگیرى سیاست‏هاى قبلى در مورد نفت است. زاهدى نیز قول داد که در مورد مسائل مذکور تأمّل کند. دیرى نپایید که دولت زاهدى مقدّمات ایجاد رابطه با انگلستان را فراهم کرد.

آیت‏اللّه کاشانى به محض آگاهى از تصمیم دولت زاهدى مبنى بر تجدید رابطه با انگلستان، پس از مشورت با برخى از رجال سیاسى فعال در نهضت ملى، در روز 20 آذر 1332ش با خبرنگاران داخلى و خارجى مصاحبه کرد. از آن‏رو که زاهدى اجازه انتشار این مصاحبه را نداد، محتواى آن به صورت شب‏نامه به اطلاع عموم رسید. ایشان در آن مصاحبه ضمن تشریح علل و موجبات قطع رابطه با انگلستان، توضیح داد که همچنان موجبات فوق باقى است و از این‏رو، نباید تحت فشار آمریکا به تجدید رابطه تن داد.

ایشان متذکر شد: روزى که دولت اعلام تجدید رابطه بدهد، روز عزاى ملى است و مردم باید نوار سیاه به سینه خود نصب کنند.216 همچنین هنگام پخش خبر اقدامات مقدّماتى دولت براى تشکیل مجلس هجدهم، با ارسال نامه‏اى در تاریخ 15 دى 1332ش به زاهدى، خطر تشکیل مجلس فرمایشى را گوشزد کرد و اعلام کرد: اگر چنین مجلسى تشکیل شود، مصوبات آن از نظر ملت هیچ‏گونه ارزشى نخواهد داشت.

در جریان انتخابات نیز ـ که روشن شد انتخابات به صورت فرمایشى خواهد بود و نمایندگان به شکلى تحمیلى و انتصابى در مجلس حضور پیدا خواهند کرد ـ با صدور اطلاعیه‏اى، با شجاعت تمام نسبت به این اقدام دیکتاتورمآبانه و به تعبیر خودش، «رفتار قرون‏وسطایى» زاهدى اعتراض کرد و خطاب به شاه اعلام کرد: «اگر دست از خیانت برداشته نشود ملت رشید و غیور ایران با قیام شجاعانه خود خائنین و مسببین بدبختى خود را هرکس و در هر مقام باشد در اولین فرصت ممکنه به شدیدترین وجهى مجازات خواهند نمود.» در این اعلامیه نیز مجددا بر بى‏اعتبارى مصوبات مجلس هجدهم تأکید کرد.217

آیت‏اللّه کاشانى با دعوت و تشویق مردم به حضور در صحنه‏هاى مختلف مبارزه در این نهضت، حمایت از دکتر مصدق در مقاطع مهم و حساس نهضت، صدور بیانیه‏ها و مصاحبه‏هاى داخلى و خارجى، تهدید به صدور فتواى جهاد در برابر تهدید نظامى انگلیس و... نقش مهمى را در شکل‏گیرى و تداوم این نهضت ایفا کرد.

در مجموع، مى‏توان گفت: اگر آیت‏اللّه کاشانى و بیانیه‏ها، اعلامیه‏ها، مصاحبه‏ها، مذاکره‏ها و مهم‏تر از همه، تهدیدهاى وى ـ مثل تهدید انگلیس به صدور فتواى جهاد، تهدید شاه به معطوف کردن مبارزه به سوى دربار و... ـ نبود شاید خیلى زود دکتر مصدق و دیگر یاران ملى وى در برابر فشار بیگانگان، احزاب سیاسى مخالف، دربار و... عقب‏نشینى مى‏کردند و از ملى کردن نفت دست مى‏کشیدند. چنان‏که با اختلاف ایجادشده بین دکتر مصدق و آیت‏اللّه کاشانى عملاً چنین اتفاقى افتاد. اسناد انگلیسى بر این نکته صحّه گذاشته و این امر را تأیید کرده است. در این اسناد آمده است: نفوذ کاشانى باعث شد که مصدق از راه مبارزه با انگلیسى‏ها منصرف نشود.218

عمده اقدامات و تهدیدات آیت‏اللّه کاشانى مستظهر به تبعیت مردم از ایشان به عنوان فقیه و نایب عام امام زمان (عج) بود و دلیل ترس و واهمه دشمنان داخلى و خارجى از تهدیدات ایشان نیز باور آنها به اعتقاد مردم به لزوم تبعیت از فتواى ایشان و سایرعلما به‏عنوان‏نواب‏عام‏امام علیه‏السلام و پذیرش و تبعیت عملى از فتواى ایشان بود. به همین دلیل است که روزنامه «نیویورک تایمز» مى‏نویسد: آیت‏اللّه کاشانى مى‏خواهد جاى خلیفه مسلمین را بگیرد.219 همچنین در آرشیو وزارت خارجه انگلیس در مورد ایشان آمده است: «امروز به جرئت مى‏توان گفت که آیت‏اللّه کاشانى پاپ شیعیان شده است و همان‏قدر که فرامین پاپ براى کاتولیک‏ها مطاع است، دستورات آیت‏اللّه کاشانى نیز در میلیون‏ها شیعیان خاورمیانه تأثیر قطعى دارد.»220

فتاوا و اعلامیه‏هاى فقها در رابطه با ملى‏شدن نفت

علاوه بر آیت‏اللّه کاشانى، سایر فقها و علماى ایران نیز در پیشبرد نهضت ملى‏شدن نفت نقش چشمگیرى داشتند. تعداد زیادى از فقها و آیات در بیانیه‏هاى خود از ایشان حمایت کردند و فتوا به وجوب همراهى، همکارى و مساعدت با آیت‏اللّه کاشانى دادند.در خرداد 1327ش که آیت‏اللّه کاشانى تظاهراتى را علیه نخست‏وزیرى هژیر به راه انداخت و عده‏اى از مردم متدین کشته و زخمى شدند، آیت‏اللّه‏العظمى بروجردى در اعلامیه‏اى ضمن حمایت از آیت‏اللّه کاشانى، وى را به عنوان فردى معرفى کرد که براى «صلاح جامعه و ملت و دفع ظلم و ستم، نهضت دینى نموده‏اند» و اقدام ایشان «جز در مقام مبارزه با استبداد و دیکتاتورى» نبوده است.

آیت‏اللّه سلطانى نقل کرده است که آیت‏اللّه بروجردى در مورد نهضت ملى‏شدن نفت فرموده بود: روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند؛ اگر با این حرکت مردمى مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ضبط مى‏شود که روحانیت سبب این کار شد. لذا به آقاى بهبهانى و علماى تهران نوشتم که مخالفت نکنند.221آیت‏اللّه‏العظمى سید محمدتقى خوانسارى از علما و مراجع وقت، در استفتایى که از ایشان در رابطه با ملى‏شدن صنعت نفت مى‏شود، توجه به بحث نفت را از مصادیق روایت «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمؤمن و لا مسلم» دانسته و مى‏گوید: «اگر کسى بگوید این اهتمام در امور مسلمین نیست خلاف وجدان گفته است.

اگر حدیث شریف شامل این امر با این اهمیت نباشد پس شامل چه امرى خواهد بود؟» سپس به این نکته اشاره مى‏کند که «بعد از اینکه این مسئله اهتمام در امور مسلمین بود، اگر این حکم را قبول نکنند ردّ قول پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است. دیگر چه جاى عذرى براى ما باقى مى‏ماند، خصوصا با اینکه مثل حضرت مستطاب آیت‏اللّه کاشانى ـ دامت برکاته ـ که مجتهدى عادل و با شهامت و دلسوز و فداکار براى مصالح دین و دنیاى مردم با این‏همه جدیت ترغیب و تحریص و مردم را بیدار مى‏کنند دیگر مجال عذرى براى کسى نمى‏ماند.»222 فتاواى مراجع تقلیدى همچون آیت‏اللّه صدر، آیت‏اللّه حجت و آیت‏اللّه فیض صادر و باعث شد توده‏هاى وسیعى از مردم مذهبى کشور به حمایت از ملى‏شدن صنعت نفت قیام کنند.223

آیت‏اللّه بهاءالدین محلاتى در فتوایى، ابتدا به این نکته اشاره مى‏کند که «واگذار کردن معادن نفت جنوب به انگلیسى‏ها براى دسایس آنها در این کشور اسلامى و ضعیف ساختن، بلکه نابود کردن قواى سیاسى و اقتصادى و دینى این کشور راه وسیعى باز نموده است.» سپس با استناد به این مسئله که «قراردادهاى تحمیلى سابق بین کشور ایران و کمپانى نفت علاوه بر اینکه به دست حکومت‏هاى جابره که شرعا و واقعا ولایتى بر اهالى مسلمانان و ملت مظلوم این کشور نداشته‏اند، به ضرر فاحش و بر خلاف مصلحت مسلمانان بوده لغو و بى‏اثر است»، «تهیه وسایل براى کوتاه کردن دست اجانب از سوء مداخله در کار مسلمین و اعاده عظمت و استقلال نام کشور اسلامى ایران»راازجمله‏تکالیف‏هرمسلمانى‏ذکر مى‏کند.224

آیت‏اللّه حاج سیدمحمود روحانى قمى نیز با اشاره به اینکه «نفت و معادن آن ملک مسلمین و مال ایرانیان است»، کوتاه کردن دست اجانب را بر اساس آیه نفى سلطه کفار امرى بدیهى و لازم مى‏داند و مى‏نویسد:اگر از جهت الغاى بعض شبهات به عنوان ثانوى یک چنین امر بدیهى بر کسى مشتبه شود، با توجه به اینکه مثل حضرت آیت‏اللّه آقاى حاج سیدابوالقاسم کاشانى دام ظله ... در رأس این نهضت مقدس قرار گرفته‏اند و با کمال جدیت امر و قیام فرمایند (بر ملى‏شدن صنعت نفت در سراسر کشور) راهى براى شبهه باقى نمى‏ماند؛ بنابراین، بر تمام مسلمین و هم‏وطنان عزیز حتم و لازم است که نهایت سعى و کوشش را مبذول دارند تا گریبان خود را از چنگال جابرانه اجانب خلاص و سعادت را نصیب خود نمایند.225

آیت‏اللّه حاج شیخ باقر رسولى، عالم و پیشواى مردم گیلان، در پاسخ به استفتاى عده‏اى از مؤمنان در رابطه با بحث ملى‏شدن نفت، ضمن اشاره به این مطلب که استرداد حقوق مغصوبه از ستمکاران ضرورى و مورد اتفاق و اجماع همه ادیان و اقوام و ملل مختلف دنیاست، مى‏نویسد: پیروى و همکارى با حضرت آیت‏اللّه کاشانى ـ مدظله ـ و جبهه ملى ـ ادام‏اللّه بقائهم ـ و هر سازمانى که بر علیه ستمکاران تأسیس شده، لازم و متحتم است.226

آیت‏اللّه حاج شیخ عباسعلى شاهرودى، از شاگردان آیت‏اللّه شیخ عبدالکریم حائرى و از اساتید مهم حوزه علمیه قم نیز با صدور اطلاعیه‏اى، کوتاه کردن دست اجانب از کشور و مسلمانان و ملى نمودن صنعت نفت در سراسر کشور را بر هر مسلمانى لازم و واجب مى‏داند و در مورد حمایت از آیت‏اللّه کاشانى مى‏نویسد: «خصوصا که مثل حضرت آیت‏اللّه العظمى آقاى کاشانى ـ دامت برکاته‏العالى ـ در رأس این نهضت مقدس بوده و تمام اوقات شریف خود را مصروف در رفع ظلم و جور و تأمین آسایش مسلمین مى‏فرمایند... بر همه مسلمانان لازم است از وجود محترم امثال ایشان تبعیت و قدردانى نمایند... .»227

آیت‏اللّه سیدحسن چهارسوقى رئیس هیأت علمیه اصفهان نیز در پاسخ به استفتاى پیرامون نهضت ملى‏شدن نفت، با اشاره به حرمت سلطه کفار بر مسلمانان و اشاره به این نکته که نفت مایه حیات و زندگانى ملت ایران و حق آنهاست، مى‏نویسد: به حکم عقل قاطع و شرع مطاع، بر هر ذى‏حقى واجب و لازم و تحتم است در حدود قدرت و توانایى حفظ حق مشروع خود را بنماید و از تعرض و مزاحمت غیر به تمام قوا دفاع و جلوگیرى نماید... در این موضوع ملى‏شدن صنعت نفت پیروى از حکم مطاع و فرمایش متبع حضرت آیت‏اللّه کاشانى ـ دامت برکاته ـ لازم است.228سایر اعضاى هیأت علمیه اصفهان مثل آیت‏اللّه حاج شیخ مهدى نجفى، حاج شیخ مرتضى مدرسى اردکانى، و حاج سیدمصطفى سیدالعراقین نیز پاسخ‏هایى مبنى بر حمایت از نهضت نفت و حرکت آیت‏اللّه کاشانى ارائه کرده‏اند.229

آیت‏اللّه چهارسوقى بنا به نقشى که در هدایت مذهبى سیاسى اصفهان بر عهده داشت، مرتب با سران نهضت ارتباط برقرار مى‏کرد و میان آنان تلگراف‏هایى رد و بدل مى‏شد. بخشى از این ارتباط با آیت‏اللّه کاشانى و بخشى دیگر با دکتر مصدق بود. تعداد بسیارى از نامه‏ها و تلگراف‏هاى رد و بدل شده به چاپ رسیده است. همچنین بسیارى از پیام‏هایى که آیت‏اللّه کاشانى یا دکتر مصدق براى مردم اصفهان داشتند، بنا به رسم پیشین، توسط آیت‏اللّه چهارسوقى ابلاغ مى‏شد.230

آیت‏اللّه حاج شیخ محمدرضا کلباسى از علماى بزرگ مشهد نیز در پاسخ به استفتاى مردم در باب ملى‏شدن نفت، با اشاره به این نکته که معادن نفت ایران حق اولیه ایرانیان است و طلب حق و گرفتن آن از وظایف اولیه هر مسلمانى است، مى‏نویسد: امروز بر فرد فرد مسلمانان لازم است که از موقعیت استفاده و نسبت به استیفاى حقوق حقه خود از شرکت نفت و ملى‏شدن آن مجاهدت، و مساعى جمیله حضرت آیت‏اللّه کاشانى را پشتیبانى نماید.231

از جمله مى‏توان به اعلامیه‏هاى آیت‏اللّه میرزاکاظم طباطبایى، آیت‏اللّه سیدنورالدین هاشمى شیرازى، آیت‏اللّه طالقانى، و... اشاره کرد.232 همچنین آیت‏اللّه فقیه سبزوارى از علماى مشهد نیز فتوا به لزوم خلع ید از شرکت نفت انگلیس مى‏دهد.233 علاوه بر فتاواى فوق، نامه‏هایى هم از جانب آیت‏اللّه خلیل کمره‏اى و آیت‏اللّه محمدباقر کوه‏کمره‏اى در پشتیبانى از آیت‏اللّه کاشانى ارسال شد.

همچنین مى‏توان به سخنرانى آیت‏اللّه سیدجعفر غروى در 8 دى 1329ش و نامه‏اى سرگشاده از طرف طلاب علوم دینى اشاره کرد که در 17 دى 1329ش منتشر شد.234 در مجلس هفدهم شوراى ملى نیز روحانیان هوادار مصدق حضور داشتند که برخى از آنها عبارت بودند از: شمس‏الدین قنات‏آبادى از شاهرود، باقر جلالى موسوى از دماوند، حاج سید جوادى از قزوین، ابراهیم میلانى از تبریز، محمدعلى انگجى از تبریز، و مرتضى شبسترى از تبریز.235

در اوایل دى‏ماه 1331ش نیز هنگامى که حسین مکى به علت برخى اقدامات دکتر مصدق استعفا داد، آیت‏اللّه صدر از قم به وى تلگراف زد و تلاش کرد او را به پس گرفتن استعفایش ترغیب کند. ایشان در تلگراف مذکور نوشت: استعفاى جنابعالى موجب نگرانى است. بسیار به‏موقع، بلکه مقتضى است که با استرداد استعفاى خود ... با عنایات الهى با اتفاق کامل مبارزات ملت مسلمان ایران را به نتیجه برسانید.236

چنان‏که گذشت، در جریان ملى‏شدن نفت، ما شاهد فتاوا، اعلامیه‏ها و بیانیه‏هاى علماى شیعه در مناطق مختلف کشور هستیم که حضور مردم در صحنه و دفاع از ایده ملى‏شدن نفت را تکلیف شرعى آنها مى‏خواندند و مردم هم به دلیل اعتقاد به ولایت فقها از جانب معصومان علیهم‏السلام و حجّیت این فتاوا و بیانات به عنوان سخن نواب امام زمان (عج)، تبعیت از آنها را بر خود واجب مى‏دانستند.

حوادث کودتاى 28 مرداد نشان داد مردمى که در حمایت از نهضت ملى‏شدن نفت به خیابان‏ها مى‏آمدند، عمدتا بر اساس فتاواى علما و دعوت آیت‏اللّه کاشانى بود؛ چراکه همان مردمى که در 30 تیر 1331ش با اعلامیه آیت‏اللّه کاشانى در ضرورت حمایت از مصدق در برابر شاه به خیابان‏هاى تهران ریختند و فریاد «یا مرگ یا مصدق» سر دادند، یک سال بعد در 28 مرداد 1332ش به دلیل عدم همراهى مصدق با آیت‏اللّه کاشانى، به رغم دستگیرى مصدق توسط عمّال حکومت، دم برنیاوردند.

پی نوشت:

188ـ جلال‏الدین مدنى، تاریخ سیاسى معاصر ایران، ج 1، ص 333و 335.

189ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده از نهضت ملى شدن صنعت نفت، به کوشش گروهى از هواداران نهضت اسلامى ایران در اروپا، ص 84.

190ـ روزنامه امید، ش 10.

191ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده از نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، ص 95ـ96.

192ـ همان، ص 17.

193ـ شاهرخ اخوى، نقش روحانیت در صحنه سیاسى ایران 1949ـ1954، در: جیمز بیل و ویلیام راجر لویس، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانى، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوى و کاوه بیات، ص 154.

194ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 356.

195ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 19ـ20.

196ـ روزنامه اطلاعات، 1 خرداد 1330 و 25 خرداد 1330.

197ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 21.

198. Mauritus.

199. Wren.

200. Flamingo.

201ـ ر.ک: روزنامه شاهد، 25 مرداد 1330.

202ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 133.

203ـ روزنامه لوموند، به نقل از: روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 134ـ136.

204ـ همان.

205ـ حسین مکى، خلع ید کتاب سیاه، ص 377 و 388.

206ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده....، ص 145.

207ـ همان، ص 146ـ154.

208ـ شاهرخ اخوى، همان، ص 158، به نقل از: روزنامه اطلاعات، 9 مرداد 1330.

209ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 24ـ27.

210ـ همان، ص 28.

211ـ روزنامه اطلاعات، 22 فروردین 1332.

212ـ ر.ک: روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 32ـ34.

213ـ همان، ص 173.

214ـ همان، ص 174ـ175.

215ـ همان، ص 34ـ35.

216ـ همان، ص 189ـ190.

217ـ همان، ص 42.

218ـ همان، ص 136.

219ـ همان، ص 182ـ184.

220ـ همان، ص 136.

221ـ نشست تخصصى روحانیت و نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، ص 18.

222ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده....، ص 90.

223ـ غلامرضا نجاتى، جنبش ملى‏شدن صنعت نفت ایران و کودتاى 28 مرداد 1332، ص 117.

224ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 92.

225ـ همان، ص 94.

226ـ روزنامه شاهد، 24 بهمن 1329.

227ـ همان.

228ـ نشست تخصصى روحانیت و نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، ص 15.

229ـ روزنامه شاهد، 10 بهمن 1329.

230ـ محمدعلى روضاتى، زندگانى آیت‏اللّه چهارسوقى، ص 35ـ36.

231ـ روزنامه شاهد، 16 اسفند 1329.

232ـ ر.ک: احمد رهدار، تحول شناخت عالمان شیعه از غرب.

233ـ غلامرضا جلالى، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامى، ص 118.

234ـ شاهرخ اخوى، همان، ص 153.

235ـ همان، ص 157.

236ـ روزنامه اطلاعات، 24 دى 1331.

مهدى ابوطالبى/عضو هیئت علمى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره

منبع: ماهنامه معرفت شماره172

ادامه دارد..............

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر