همه فریاد می زنند; حسین! حسین! حسین!
صدای شیعه:
اگر رسومی مانند «قمهزنی» را از آن حذف نکردهایم، از آنروست که خواستهایم این تصویر، کامل و هرچه نزدیکتر به اصل روایت باشد. افزون بر این، شاید چنین حرکاتی با توجه به مقتضیات آنزمان، موجب وهن مذهب و در تضاد با شرع نبوده است. درستیآزمایی نقلها و برداشتهای این گزارشگران خارجی و ارزیابی میزان دقت در ترجمه آثار آنها را نیز به صاحبنظران واگذار میکنیم.
مراسم عزاداری محرم یکی از آیینهای فرهنگی ایرانیان شیعه برای حرمت نگاه داشتن رسالت آزادمردی است که در جبهه باطل قرار نگرفت. از اینرو صفویان که مذهب شیعه را در کشور رسمی کردند، برای نشان دادن ارادت خود به امامان معصوم(ع)، این مراسم را با احضار سفیران و سیاحان خارجی برگزار میکردند و این سیاحان که تحتتأثیر واقعه کربلا و مظلومیت امام حسین(ع) قرار میگرفتند، هرچه را مشاهده کرده بودند، در سفرنامههای خود به رشته تحریر درآوردهاند.
منبرهایی در گوشه میدانها
سیاح فرانسوی که خود لباس ایرانی پوشیده بود و عمامه بر سر نهاده و شاهد عزاداری بزرگ ایرانیان بوده است، در سفرنامه خود بهتفصیل از این آیینها سخن گفته و مینویسد: «شیعیان ... قلوهسنگی در هر دست دارند، به هم میکوبند و درحالیکه هزاران پیچوتاب به تن و چهره میدهند، مدام فریاد میزنند: حسین! حسین! حسین! با چنان قوتی که کف از دهانشان خارج میشود. شبهنگام، مردان مؤمنی هستند که در خانه خود از آنها پذیرایی میکنند و طعامشان میدهند. در این روزها همینکه خورشید غروب میکند، در گوش میدانها و بعضی چهارراهها منبرهایی برای واعظان برپا میکنند و همه برای گوش دادن به سخنان آنها میآیند و مردم آماده مراسم عزاداری میشوند.» (تاورنیه، ترجمه شیرانی، ص86 ).
همه در عزاداری شرکت میکردند
سفیر دولت اسپانیا که شاهد مراسم عاشورا بوده، در کتاب خود مینویسد: «در این ایام مقدس، 10 تا 12 روز در همه مساجد و بازارها و دیگر اماکن عمومی مراسم عزاداری برپا میشد. زن و مرد و پیر و جوان در آن شرکت میکردند.» (گارسیا دسیلوا، سفرنامه، ترجمه سمیعی، ص207).
وی از مشاهدات خود در آخرین روزهای سوگواری نیز چنین مینویسد: «در آخرین روزهای عزاداری، همه مردم خردهپای شهر در حالیکه پرهایی بر عمامه زدهاند، با طبل و سنج و سلاحهایی در دست گرد میآیند و دستهدسته در محلهها و میدانهای عمومی شهر حرکت میکنند.» (همان، ص211).
کودکان بیگناه حسین(ع)
تاجر روسی در سفرنامهاش از دیدههایش دربار سوگواری در این ایام شرحی میدهد و مینویسد: «در مراسم سوگواری و تعزیه، تابوتهای مخملدار در جلوی شترهایی که روی آنها بچههای لخت را طوری نشاندهاند که صورتشان به طرف دم شتر است، حمل میکنند و بچهها فریاد میزنند: حسین! حسین! پیشاپیش تابوتها چوبهای بزرگی را حمل میکنند و نیز به همراه اسبان آنها دو طفل لخت که بدن و سروصورت خود را به خون آلودهاند، سوار بر اسب در حرکت هستند. منظور از بچههای خونین همان کودکان بیگناه [امام] حسین(ع) است که شهید شدهاند.» (سویچ کاتف، سفرنامه، ترجمه همایونفرد، ص 81).
بدنهای خونرنگ
سیاح ایتالیایی که دانشآموخته حقوق و ادبیات بوده و خاطرات فراوانی از جامعه ایران در روزگار شاهعباس صفوی ذکر میکند، از حرکات دستهها با حضور مردمی سخن میگوید که بدن خود را به رنگ قرمز در آورده و آهنگهای غمانگیز میخوانند. او میافزاید: «دو قطعه چوب یا استخوان را که در دست دارند، به یکدیگر میکوبند و از آن صدای حزنانگیز به وجود میآورند. افزون بر این، حرکتی به سر و تن میدهند که علامتی از اندوه بیپایان آنهاست.»
(پیترو دلاواله، ترجمه شفا، ص 124).
مردم بر سینه میزنند
سیاح آلمانی هم در سفرنامه خود مراسم عاشورا را چنین توصیف کرده است:
«10 روز اول نخستین ماه یعنی محرم را روزهای عزاداری میشمارند؛ زیرا در دهم محرم سال 61 هجری (دهم اکتبر 680 م.) امام حسین(ع) پسر علی(ع) به قتل رسیده ... ایرانیان 10 روز اول محرم را هرساله به تجدید خاطر این واقعه جانسوز میگذرانند.» (کمپفر، ترجمه جهانداری، ص180).
وی در ادامه بیان میکند: «پیش از ظهر به میدانها و معابر عمومی میآیند و با احترام به سخنان مُلا که روزانه یکی از فصول دهگانه کتاب «روضه الشهدا» را میخواند، گوش فرا میدهند. فصل آخر این کتاب شامل گزارش و شرح شهادت حسین(ع) است ... سپس آتشی میافروزند تا دور آن برای عزاداری حلقه بزنند. بهزودی رقصی آغاز میگردد که در ضمن آن نام حسین(ع) را به صدای بلند ذکر میکنند، نه با ناله و شکوه، بلکه با صدایی خشمناک. به تبعیت از آهنگ آواز نوحهخوانان در دایرهای کنار هم جمع میشوند و در عین اینکه پا بر زمین میکوبند، سینه را با مشت میزنند.» (همان، ص180).
کمپفر از زخمی کردن سر و بازوها توسط عزاداران یاد میکند و علت آن را تجسم کردن محسوس قتل شرمآور امام حسین(ع) دانسته است. (همان، ص118).
در طول مدت سوگواری غمگین هستند
سیاح دیگر آلمانی با ذکر اینکه مراسم سوگواری 10 روز طول میکشد و به همین دلیل به عاشورا معروف شده، مینویسد: «این مراسم را فقط ایرانیها انجام میدهند و سایر ملل که معتقد به دین محمد(ص) هستند، این مراسم را انجام نمیدهند.
عاشورای یادشده از اول محرم و به یاد امام حسین(ع)، جوانترین فرزند حضرت علی(ع) که امام بزرگ یا قدیس آنهاست، آغاز میشود.» (آدام الئاریوس، سفرنامه، ترجمه بهپور، ص109).
وی علت برگزاری 10 روز این مراسم را چنین توضیح میدهد:
«هنگامیکه امام حسین (ع) میخواستند از مدینه به کوفه مسافرت کنند دشمن، ایشان را 10 روز تمام تعقیب کرد و تا لحظه شهادت دنبالشان بوده است.» (همان، ص110).
این سیاح از آداب و رسوم این ایام مینویسد و اشاره میکند:
«در طول مدت سوگواری، ایرانیها لباس عزاداری میپوشند، مکدر و غمگین هستند، موی سر خود را اصلاح نمیکنند و این خلاف کردار روزانه آنهاست.» (همان، ص110).
وی یادآور سنت قمهزنی میشود و توضیح میدهد:
«این کردار به یاد روانه شدن خون امام مظلوم آنهاست و باور دارند که با رفتن خون، بسیاری از گناهان و تقصیرات آنان نیز از بدن بیرون میرود.» (همان، ص 118).
قدس آنلاین
انتهای پیام