( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: بخش سوم و پایانی

موضع عالمان دینی در تغییر پوشش زنان و کشف حجاب در ایران

زمینه‌های تغییر پوشش زنان در ایران را می‌بایستی در تجددگرایی و گرایش دختران و بانوان ایرانی به زنان و دختران غربی، گسترش سازمان‌های آموزشی در ایران به شیوه‌های غربی و تغییر لباس مردان جستجو کرد که توسط کنگره زنان شرقی، تشکّل بانوان ایرانی و نیز سازمان‌ها و کلوپ‌های متعدد زنان و اجرای مراسم‌های ویژه هموار شد.

زمزمه‌های اولیة تغییر پوشش زنان در سال 1307 ش، صورت گرفت که خانوادة رضا شاه در روز اول فروردین، بدون پوشش وارد شهر قم و بارگاه حضرت معصومه÷ شدند و با پیام قاطعانه آیت‌الله شیخ‌محمدتقی بافقی مواجه شدند که اعلام می‌داشت:

اگر شما غیر مسلمانید، در این مکان چه می‌کنید؟ و اگر مسلمان هستید، پس چرا کشف حجاب کرده‌اید؟ (مکی، همان: 286)

متعاقب این اقدام، ارتشیان به همراهی رضا شاه وارد شهر قم شدند و در شهر، حکومت نظامی برقرار شد و حاج‌شیخ محمدتقی بافقی به تهران منتقل و پس از شش ماه زندان، تا پایان عمر در شهر ری تحت نظارت مأموران دولتی قرار گرفت.

مرحله نهایی تغییر پوشش زنان در ایران، پس از سفر شاه ایران به ترکیه در سال 1313ش صورت گرفت و در واقع نقطه عطفی در تاریخ تغییر پوشش زنان شد. وی پس از بازگشت از سفر، تصمیم قاطع خود مبنی بر رفع حجاب از زنان که در دیدگاه وی به عنوان یک مانع مهم در جهت پیشرفت جامعة ایرانی تلقی می‌شد را عملی کرد. (هدایت، همان: 404)

مدت‌ها قبل از اعلان رسمی تغییر پوشش زنان توسط دولت مطلقه شبه‌مدرن، علی‌اصغر حکمت از طرف شاه مأمور به ارسال بخشنامه‌ای در تاریخ بیست و پنجم آذر 1304ش، به رؤسای معارف استان‌ها شد که راه را برای کشف همگانی حجاب هموار می‌ساخت. مطابق دستورالعمل وزیر معارف، گروه‌های سنی، تفکیک و برای هر گروه برنامه خاصی طراحی گردیده بود که عبارت بودند از:

1. تشکیل مدارس ابتدایی مختلط و استفاده از آموزگاران زن.

2. استفاده از لباس متحدالشکل در مورد دختران دبستان و دبیرستان در مدرسه، منزل و خیابان.

3. تشکیل مجالس و کنفرانس‌ها در مدارس دخترانه و دعوت مادران و پدران آنها برای معمول شدن معاشرت زنان و مردان مسن.

سفارشات مذکور در نهایت به بهانه ملبس شدن دختران به لباس ساده، همراه با پاکدامنی و شرافت و عفاف توجیه و حتی با چاشنی شریعت مقدس اسلام همراه شد. (صلاح، کشف حجاب زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها: 131 ـ 133)

با آغاز سال 1314 ش، تبلیغات گسترده در مورد تغییر پوشش زنان با تشکیل کلوپ ایران، کانون بانوان و نیز کشف حجاب توسط دختران شاه و زنان مقامات رسمی و اداری تشدید شد، (صدر، خاطرات صدر الاشراف: 302) و شخص رضا شاه نیز نخستین حامی این سیاست بود.

در ارتباط با رفع پوشش از زنان، سه موضع و رویکرد از عالمان دینی در این مقاله مورد بررسی قرار می‌گیرد: سیاست و موضع تقیه و انزواگرایانه، سیاست و موضع مبارزه‏گرایانه و سیاست و موضع حمایت‏گرایانه. عده‏ای از عالمان دینی در تهران، قم و نجف محکوم به عدم مخالفت علنی و در نهایت محکوم به سکوت می‏شوند و جمعی نیز همچون مراجع دینی مشهور، حضرات آیات آقایان: آقازاده کفایی، حاج‌آقا حسین قمی، سید یونس اردبیلی، سید علی‌اکبر خویی، سیدعبدالله شیرازی در جبهه‏ مبارزه‌گرایانه قرار گرفته و در نهایت عده ناچیزی از وعاظ و روحانیان بی‌تقوا در جبهة حمایتی قرار می‏گیرند.

زمینه‌های درگیری روحانیون با سیاست تغییر پوشش زنان، همزمان با شروع آن در جشنی در مدرسه شاپور شیراز در فروردین سال 1314 ش، با حضور وزیر معارف علنی شد.

متعاقب تصمیم جدی دولت برای تغییر پوشش زنان، با توصیه‏ عده‌ای از روحانیان سرشناس قم از جمله حاج ‌میرزا مهدی بروجردی، مدیر اجرایی حوزه علمیه قم، آیت‌الله حایری در تاریخ یازدهم تیر ماه 1314 ش، تلگرافی مبنی بر نگرانی از روند کشف حجاب به شاه صادر کرد (شریف رازی، همان: 56) و فردای همان روز، پاسخ توسط فروغی رئیس الوزرا صادر و متعاقب آن نیز رضا شاه بی‌محابا رهسپار قم و بدون تعارفات و تشریفات معمول به منزل آیت‌الله حایری رفته و بدون هیچ‌گونه احوال‌پرسی خطاب به ایشان گفت:

رفتارتان را عوض کنید وگرنه حوزه قم را با خاک یکسان می‌کنم. کشور مجاور ما ترکیه، کشف حجاب کرده و به اروپا ملحق شده است، ما نیز این کار را باید بکنیم و این تصمیم هرگز لغو نمی‌شود. (نیکو برش، بررسی عملکرد سیاسی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی: 331)

شاه بلافاصله پس از گفتن این سخنان، غضبناک و به سرعت از منزل آقای حایری خارج و دستور بازداشت و تبعید تعدادی از روحانیان مخالف را صادر کرد که عبارت بودند از: آقا شیخ‌حسین قمی، حاج‌شیخ علی‌اصغر سلامت، شیخ‌مهدی مازندرانی و حاج‌میرزا خلیل کمره‌ای. (شکوری، مرجع دوراندیش و صبور: آیت‌الله حایری، مؤسس حوزه علمیه قم: 161)

با فشارهای روزافزون شخص رضا شاه بر حوزة علمیة نوپای قم و در رأس آن آیت‌الله حایری و ترس از ویرانی حوزه و روحانیت، آیت‌الله حایری محکوم به عدم مخالفت علنی و سکوت شد (طبسی، مجله حوزه: 64 و65)؛ زیرا آیت‌الله مؤسس مصلحت بقای حوزة علمیه‏ نوپا را برای آینده سیاسی و فرهنگی ایران، بسیار مهم ارزیابی می‏کرد؛ همچنان که بعدها سیاست بقای حوزة علمیه قم تأثیر واقعی خود را به مرور زمان در ساحت‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در ایران و در زمان پهلوی دوم با شاگرد برجسته‏ ایشان، حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) نمایان ساخت و به یقین، رفتار و اندیشة سیاسی بزرگ‌مرد دوران، معمار کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ریشه در سیاست بقای حوزة علمیه‏ قم دارد.

آیت‌الله حایری، اندکی پس از یکسال از عملی شدن کشف حجاب، در دهم بهمن سال 1315، رحلت کرد و آیت‌الله حجت و آیت‌الله صدر دنباله‌رو رفتار سیاسی آیت‌الله حایری شدند و با زحمت هرچه بیشتر توانستند حوزه علمیه قم را ما بین سال‌های 1315 ـ 1320 از رفتارهای خشونت‌آمیز دولت مطلقه مصون نگه دارند. آیت‌الله حجت طی تلگرافی به آیت‌الله بهبهانی در تهران، از ایشان درخواست ‌کرد به اولیای امور تذکر دهد:

در بلاد اسلامی امری که مخالفت آن از جهاتی با شریعت مقدسه محرز است اجرای آن غیرممکن است و تولید مفاسد خواهد کرد. (روزنامه اطلاعات: 7)

همچنان‌که از متن تلگراف پیداست، رفتار فرهنگی دولت مطلقه، مورد رضایت و موافقت حضرت آیت‌الله حجت تبریزی نبوده، اما به سبب صیانت از حوزه علمیه قم و حساسیت رضا شاه و ترس از بین بردن حوزة علمیه، خواسته آیت‌الله حجت، از طریق آیت‌الله بهبهانی پیگیری شده است.

رفتار سیاسی عالمان تهران همچون آیت‌الله بهبهانی و امام جمعه با دولت مطلقه رضا شاه مبتنی بر تقیه بوده و بیشتر به عنوان میانجی ظاهر شده‏اند. البته، گزارشی مبنی بر شرکت عالمان مقیم تهران حتی با وجود اجبار شرکت‌دادن زنان در مجالس بدون حجاب، نرسیده است و در گزارشی از حاج‌سیدمحمد امام‌جمعه آمده است:

اگر کشته شوم، عیالم را بی‌حجاب در مجلس جشن بی‌حجابی نمی‌آورم. (شریف رازی، همان: 85)

پرآوازه‌ترین عالمان دینی مخالف با تغییر پوشش زنان ایرانی در برابر دولت مطلقه، روحانیان برجسته مشهد از جمله حضرات آیات: حاج‌آقا حسین قمی، سید یونس اردبیلی، آقازاده فرزند آیت‌الله خراسانی، آشتیانی و سیدعبدالله شیرازی بوده‌اند.

پس از اجرای مراسم جشن شیراز، مراسم جشن دیگری در مدرسة فردوسی مشهد برگزار شد که شخص رضا شاه پهلوی، توسط دختران بدون پوشش مورد استقبال قرار گرفت و همین جشن، اعتراض عالمان دینی این شهر را فراهم ساخت. پس از جشن مشهد، جشن مشابهی در تهران برگزار و علی‌اصغر حکمت در آن‌جا اعلام کرد که جشن‌های شیراز و مشهد نیز بنا بر رأی شاه صورت گرفته است. به دنبال انتشار خبر مذکور و نیز دستورالعمل مبتنی بر استعمال کلاه بین‌المللی تمام‌لبه‌دار، مردم مشهد با حضور در منزل عالمان دینی شهر، انزجارشان را اعلام داشتند. با وجود مخالفت آقازاده و آشتیانی، آیت‌الله حاج ‌آقا حسین قمی جهت مذاکره با رضا شاه در تاریخ هشتم تیر ماه 1314 ش، تصمیم به عزیمت به تهران گرفت، اما پس از رسیدن به تهران در شهر ری در اقامتگاه خود محصور و زندانی شد. از آیت‌الله بروجردی نیز نقل شده اگر آقای قمی با من مشورت می‌کرد، می‌گفتم: «این کار را نکن، این‌گونه نباید با دولت مقابله شود.» (سجادی، عبایی، ابراهیمی، معادیخواه، جعفری گیلانی و مروارید، مجله یاد : 36) به نظر می‏رسد عدم شناخت کافی از قدرت مطلقه و ضعف در ارزیابی و چگونگی مقابله با دولت از عوامل عدم موفقیت حاج‌ آقا حسین قمی بوده است. به دنبال زندانی شدن حاج‌ آقا حسین قمی در تهران و انتشار خبر آن در مشهد، عالمان این شهر تصمیم گرفتند مردم را از سیاست‌های دولت مطلقه آگاه سازند. صحنه اعتراضات و سخنرانی‌ها از بیوتات علما به صحن گوهرشاد، بارگاه ملکوتی امام‌رضا(علیه السلام) کشیده و دامنة اعتراضات در طول سه روز با برخوردهای خونین در مسجد گوهرشاد درهم شکسته و عالمان پر نفوذ همچون آقازاده، سیدعبدالله شیرازی، سید علی‌ اکبر خویی، سید یونس اردبیلی، شیخ‌هاشم قزوینی و تنی چند از علما و وعاظ که عددشان به سی نفر می‌رسید، دستگیر، تبعید و زندانی شدند و عدة زیادی از توده‌های اجتماعی به خاک و خون کشیده شده و شیخ‌بهلول واعظ سامان‌پرداز پرشور گردهمایی اعتراض‌آمیز مسجد گوهرشاد، به افغانستان متواری و در نتیجه با پیگری دولت ایران در آن‌جا دستگیر و سالیان سال در آن‌جا زندانی شد. (ادیب هروی، حدیقة الرضویه(تاریخ مشهد): 294) اما رضا شاه به سبب نفوذ و مقام روحانی آیت‌الله آشتیانی از دستگیری و زندانی‌کردن وی صرف نظر کرد، اما پس از مدتی در شهر ری تحت نظارت و در خرداد ماه 1320 ش، رهسپار قم و همچنان تحت مراقبت دولت مطلقه پهلوی قرار گرفت. (مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایرانی: 35)

حادثة گوهرشاد نشان داد، دولت مطلقه شبه‌مدرن که با بوروکراسی و ارتش نضج یافته، سیاست‌های تجددمحورانه را با تهور هرچه تمام‌تر در پیش گرفته و حتی برای رسیدن به اهداف خود، آمادگی گذر و ویرانی اماکن مقدسه و متبرکه مثل بارگاه ملکوتی حضرت ثامن‌الحجج(علیه السلام) را نیز دارد. مهم‌ترین پیامد مسجد گوهرشاد، سرکوبی توده‌های اجتماعی در مشهد مقدس، تشدید روند کشف حجاب و غربی‌سازی ایران بوده است. پس از حادثه مشهد، وزیر معارف، روز هفدهم دی ماه 1314 ش که مقارن با مراسم جشن فارغ‌التحصیلی دختران دانش‌سرای مقدماتی بود را به عنوان روز رسمی تغییر پوشش بانوان و کشف حجاب به شاه پیشنهاد و مورد حمایت و تأیید شاه قرار گرفت.

بعد از اعلام رسمی رفع حجاب و پوشش زنان، اقدامات سازمان‌یافته‌ای برای همگانی کردن آن از طرف دولت پیگیری شد. وزارت داخله، دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌های لازم را به والیان و حاکمان ولایات ایران ابلاغ کرد و بدین صورت، تغییر پوشش زنان با بوروکراسی دولتی هموار و با کمک نیروهای نظامی و دربار، عملی شد. (صلاح، همان: 142 ـ 153)

عده‏ اندکی از روحانی‌نمایان و وعاظ بی‌تقوا در شهرهای مختلف ایران، موافقت خود مبنی بر کشف حجاب توسط دولت مطلقه را اعلام و در مواردی نسبت به تغییر پوشش زنان و دختران خود اقدام کردند. با بررسی اسناد کشف حجاب، پی‌می‌بریم که اکثر روحانیان موافق با این پدیده را برخی وعاظ شهرها و نیز دانش‌آموخته‌های مؤسسة وعظ و خطابه تشکیل می‌دادند که طی مصوبه‌ای در نوزدهم خرداد ماه 1315 ش، توسط دولت بنیانگذاری شده بود و هدف عمده آن تربیت روحانیان و وعاظ دولتی در راستای سیاست فرهنگی تجددگرایانه دولت مطلقه شبه‌مدرن بود تا در موارد احتمالی در راستای سیاست‌های نوین قرار گیرند.

از شهرهای مختلف ایران گزارش و اسنادی مربوط به ترویج تغییر پوشش زنان توسط برخی وعاظ و روحانی‌نمایان وجود دارد، از جمله در بوشهر: شیخ‌محمدحسین مجتهد؛ در سمنان: افتخار الاسلام؛ در رضاییه: آقایان محسن مجتهد، شمس‌الدین پورداد و حاج‌امین‌الاسلام؛ در شاهپور: امام‌جمعه و خرقانی؛ در بابل: ملایری؛ (شعبانی و زرگری نژاد، واقعه کشف حجاب، اسناد منتشر نشده کشف حجاب در عصر رضاخان: سند شماره 57) در مشهد: آقایان سرابی و سیدالعراقیین و افتخارالاسلام؛ در کرمان:حاج‌زین‌العابدین مجتهد، شاخه شیخیه؛ در خمین: نجفی. (ر.ک: خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه کشف حجاب در ایران) و شیخ عبدالکریم زنجانی از روحانی‌نمایان ساکن نجف. (سازمان اسناد ملی، شماره تنظیم 14 ـ 116001، پاکت 179)

لازم به یادآوری است که از میان عالمان بزرگ ایران و عتبات عالیات، گزارشی مبنی بر ترویج کشف حجاب صورت نگرفته است، اما شرکت برخی وعاظ و روحانی‌نمایان شهرها ترجیحاً با زنان و دخترانشان در جشن‌های کشف حجاب برای دولت مطلقه اهمیت بسزایی داشته که حتی در گزارش‌های مربوطه، از آنان به علامه و مجتهد تعبیر شده است؛ چرا که دولت مطلقه از موقعیت و موافقت آنان در راستای افکار عمومی بهره‌برداری لازم را صورت می‌داد.

در پایان لازم به یادآوری است، به مرور زمان هرچه از شکل‌گیری دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی که در ابتدا موافقت تعدادی از عالمان دینی را به همراه داشت، سپری می‌شود، با توجه به اتخاذ برخی سیاست‌های نوین فرهنگی، مذهبی و اجتماعی دولت مطلقه که آشکارا در تضاد با فرهنگ و آموزه‌های مذهبی قرار داشت، از حمایت عالمان بزرگ دینی به‌شدت کاسته می‌شود. در واقع می‌توان گفت در نوع رابطه حمایت‌گرایانه و یا مخالفت‌گرایانة عالمان دینی، تفکیکی به این شرح صورت می‌گیرد:

حمایت از دولت مطلقه شبه‌مدرن و مخالفت با رضا شاه؛ زیرا دولت مطلقه بسیاری از خواسته‌های روشنفکران و عالمان دینی عصر مشروطیت به بعد را از ایجاد امنیت گرفته تا شکل‌دهی به دولت ملی قدرتمند، برآورده می‌ساخت ولی رضا شاه با اتخاذ سیاست‌های نوین اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، موجبات عدم همسویی عالمان دینی را فراهم می‌کرد. هرچه به پایان حکومت رضا شاه نزدیک می‌شویم، عدم موافقت علنی در مواردی همچون کشف حجاب از بانوان ایرانی و رویارویی با رضا شاه بیشتر نمایان می‌شود.

نتیجه‏

بر اساس الگوی نظری «فرانکو پوجی» دولت‌های مطلقه بر اساس شکل‌گیری و بسط نهادهای دیوان‌سالاری، تمرکز قدرت و ارتش مدرن پدیدار می‌شوند؛ بر این اساس، دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی، نخستین دولت در تاریخ ایران بود که تلاش همه‌جانبه‌ای در تمرکز و انحصار منابع قدرت با سیطرة کامل بر منابع اجبارآمیز همچون ارتش، قوای مقننه، قضائیه و مجریه و نیز منابع غیر اجبارآمیز از قبیل منابع اقتصادی، اجتماعی، نهادهای سیاسی، مدنی، وسایل ارتباطی و اطلاعاتی و دستگاه‌های آموزشی صورت داد و ارتش مدرن نیز در جهت پاسداری از دولت جدید با ارزش های نوین آن در سال 1300 ش، بنیان نهاده شد. در این دوران، نقش اصلی ارتش، تمرکزدهی به منابع قدرت، از میان برداشتن کانون‌های ذره‌ای قدرت و سرکوب مقاومت و شورش‌های محلی و مرکزگزیر و در نهایت پاسداشت از وضع موجود و حمایت کامل از دولت‌مطلقة شبه‌مدرن پهلوی بود. با شکل‌گیری این دولت، به تدریج ساختار بوروکراتیک قانونی نیز با تصویب قانون استخدام کشور در سال 1301 ش، در مجلس چهارم پدیدار شد. برخلاف دستگاه اداری محدودی که در اواخر دوره‏ قاجاریه وجود داشت، بوروکراسی و دیوان‌سالاری دولت شبه‌مدرن، دستگاه اداری و اجرایی کشور را متحول ساخت که این نظام جدید از یکسو شرایط را برای تأیید مشروعیت سیاسی و قانونی دولت مطلقه هموار ساخت و از سوی دیگر به عنوان ابزار کارآمدی در جهت تثبیت ساخت دولت مطلقه شبه‌مدرن به کار گرفته شد.

ارکان سازنده دولت مطلقه ایرانی در سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد و مواضع و رویکرد مقامات مذهبی ایران نیز تابعی از این متغیر قرار گرفت. در یک تقسیم‌بندی کلان، سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی دولت مطلقه شبه‌مدرن به سه دسته تقسیم می‎شود: سیاست حمایتی و تظاهرگرایانه مذهبی، تجددطلبی فرهنگی و مذهبی و ناسیونالیسم باستان‌گرا. در مقطع زمانی سال‌های 1299 ـ 1304ش، سیاست‌های حمایتی و تظاهرگرایانه‏ نسبت به شریعت و شعایر مذهبی دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی سبب شد این دولت از حمایت‌های وسیع عالمان شیعی در ایران و عراق برخوردار شود و در مقابل احترام به مقامات روحانی شیعی نیز در این دوره زمانی از طرف دولت مطلقه به جز در موارد بسیار اندکی به اجرا گذاشته شد. اما در مقطع زمانی سال‌های 1304 ـ 1320ش، یعنی اندکی پس از تاج‌گذاری پهلوی اول، به مرور زمان سیاست‌های نوین فرهنگی، مذهبی و اجتماعی با اندیشة تجددخواهی مطرح و با سیاست ناسیونالیسم باستان‌گرا تکمیل شد که در این مقطع زمانی به تدریج از حامیان دولت مطلقه شبه‌مدرن در میان مقامات مذهبی شیعی کاسته شد.

برای تحقق سیاست‌های نوین، علاوه بر همکاری گسترده‏ دستگاه‌های بوروکراسی و ارتش آموزش‌دیده و مدرن، اقدامات فراوانی صورت پذیرفت از جمله: تغییر و تحول در امور آموزشی، قضایی، برگزاری کنگره‌های مختلف هنر و باستان‌شناسی و تغییر در پوشش زنان و مردان و محدود سازی مراسمات مذهبی شیعی. با سیاست‌های نوین فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در ایران، اتفاق جدیدی در حال رخ دادن بود و آن این‌که اسلام و آموزه‌های مذهبی در اجتماع ایرانی به شدت تضعیف و کمرنگ نشان داده می‏شد. با شروع رخدادهای جدید، مواضع و رویکردهای مقامات مذهبی شیعی بدین‌گونه نمایان شد: سیاست و مواضع تقیه و انزواگرایانه، سیاست و مواضع مبارزه‌گرایانه و سیاست و مواضع حمایت‌گرایانه. عده‌ای همچون آیت‌الله حایری و حجت کوه‌کمری، راه تقیه و انزواگرایانه را در پیش گرفته و عده‌ای نیز همچون آیت‌الله نایینی، اصفهانی و عمده عالمان متنفذ تهران همچون آیت‌الله بهبهانی، محکوم به عدم مخالفت علنی شدند و گروهی از عالمان شیعی نیز همچون آیت‌الله سیدحسن مدرس، حاج‌آقا نورالله اصفهانی، حاج‌میرزا صادق‌آقا مجتهد تبریزی و حاج ‌آقا حسین قمی وارد مبارزه و درگیری با دولت مطلقه شدند. درگیری‌های صورت‌گرفته نشان داد، دولت شکل‌یافته با بوروکراسی پیشرفته و ارتش مدرن با سیاست‌های تجددمحورانه به دنبال اجرای سیاست مدرن‌سازی ایران به شیوة غربی آن است؛ بنابراین، سنگ‌بنای ایران جدید در این دوره با ارزش‌های غربی بنیاد نهاده می‏شد که در آن، نقش شریعت و آموزه‌های مذهبی به شدت کاهش پیدا می‏کرد و تنها چندی از روحانی‌نمایان، وعاظ و سخنرانان مذهبی و ترجیحاً فارغ‏التحصیل از مؤسسه وعظ و خطابه که توسط دولت رضا شاه بنیان‌گذاری شده بود، در راستای پاسداشت از ارزش‌های جدید با محوریت تجددطلبی در قالب توجیه مذهبی قرار گرفتند.

 

فهرست منابع

1. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد و محمد ابراهیم گل محمدی، تهران، نشر نی، 1379.

2. آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمود رفیعی مهرآبادی، تهران، نشر عطایی، بی‌تا.

3. ادیب هروی، محمد حسن، حدیقة الرضویه (تاریخ مشهد)، مشهد، شرکت چاپخانه خراسان، 1326.

4. ازغندی، علیرضا، ناکارآمدی نخبگان ایران بین دو انقلاب، تهران، نشر قومس، 1380.

5. استادزاده، زندگینامه آیت الله العظمی شاه‌آبادی و مجاهد شریف شاه‌آبادی، تهران، حوزه علمیه شهید شاه‌آبادی، 1365.

6. اعظام قدسی، حسن، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، تهران، بی نا، بی تا.

7. اکبری، علی، تبارشناسی هویت جدید ایرانی: عصر قاجاریه و پهلوی اول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1384.

8. الون ساتن، ال.بی، رضا شاه کبیر یا ایران نو، ترجمه عبدالعظیم صبوری، تهران، چاپخانه تابش، 1344.

9. امینی، داود، چالش‌های روحانیت با رضا شاه، تهران، نشر سپاس، 1382.

10. امام خمینی، روح‌الله، کشف الاسرار، بی نا، بی تا.

11. امیر طهماسب، عبدالله، تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضا شاه کبیر، تهران، دانشگاه تهران، 1357.

12. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، انتشارات زوار، 1371.

13. بشیریه، حسین، جامعه مدنی و توسعه در ایران، تهران، نشر علوم نوین، 1378.

14. ـــــــــــــــ ، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، نشر گام نو، 1380.

15. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم رضا شاه، تهران، نشر عروج، 1377.

16. بلوخ، مارک، جامعه فئودالی، ترجمه بهزاد باشی، تهران، نشر آگاه، 1377.

17. بهار، محمدتقی (ملک الشعرا)، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، امیرکبیر، 1371.

18. پوجی، جان فرانکو، تکوین دولت مدرن، ترجمه بهزار باشی، تهران، نشر آگاه، 1380.

19. تنکابنی، حمید، درآمدی بر دیوان سالاری در ایران، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383.

20. تی بلوم، ویلیام، نظریه‌های نظام سیاسی، کلاسیک‌های اندیشه سیاسی و تحلیل سیاسی نوین، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر آران، 1373.

21. حایری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، 1364.

22. حکمت، علی اصغر، سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی؛ تهران، نشر وحید 1355.

23. حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلما و الادبا، نجف، مطبعة الآداب، 1964.

24. خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه کشف حجاب، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1381.

25. خواجه نوری، ابراهیم، بازیگران عصر طلایی (مدرس)، تهران، نشر جاویدان، 1358.

26. دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، نشر عطارد و فردوسی، 1371.

27. رازی، عبدالله، تاریخ ایران از ازمنه باستان تا سال 1316، تهران، نشر اقبال، 1317.

28. روزنامه اطلاعات، شماره 7993، 15 دیماه 1331.

29. زنجانی، سید عزالدین، مجله حوزه، ش 23، آذر و دی 1366.

30. سازمان اسناد ملی، اسناد.

31. سجادی، عبایی، ابراهیمی، معادیخواه، جعفری گیلانی و مروارید، مجله یاد، سال دوم، ش 5 زمستان 1365

32. سردار آبادی، خلیل‌الله، موانع تحقق توسعه سیاسی در دوره سلطنت رضا شاه، تهران، مرکز انقلاب اسلامی، 1378.

33. سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر طرح نو، 1371.

34. سینایی، وحید، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، تهران، انتشارات کویر، 1384.

35. شریف رازی، محمد، آثار الحجة یا اولین دایرة المعارف حوزه علمیه قم، قم، نشر برقعی، 1373.

36. شعبانی، رضا و زرگری‌نژاد، غلامحسین (مقدمه)، واقعه کشف حجاب، اسناد منتشر نشده کشف حجاب در عصر رضا خان، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1377.

37. شکوری، ابوالفضل، مرجع دور اندیش و صبور: آیت‌الله حایری، مؤسس حوزة علمیة قم. مجله یاد، سال پنجم، شماره هفدهم زمستان 1368.

38. صبوری، منوچهر، جامعه‌شناسی سازمانها: بوروکراسی مدرن ایران، تهران، انتشارات سخن، 1380.

39. صدر، محسن، خاطرات صدر الاشراف، تهران، نشر توحید، 1364.

40. صدیق، عیسی، یادگار عمو، تهران، شرکت سهامی طبع کتاب، 1338.

41. صفایی، ابراهیم، رضا شاه کبیر و تحولات فرهنگی ایران، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، 1356.

42. صلاح، مهدی، کشف حجاب زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384.

43. طبسی، محمدرضا، مجله حوزه، ش 34 مهر و آبان 1368.

44. عاقلی، باقر، داور و عدلیه، تهران: انتشارات علمی، 1369.

45. عباس‌زاده، سعید، شیخ عبدالکریم حایری، نگهبان بیدار، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1373.

46. عظیمی، فخرالدین، بحران دموکراسی در ایران، 1320 ـ 1332، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری، تهران، نشر البرز، 1373.

47. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت مترقی، قم: نشر نوید اسلام [مقدمه مؤلف، 1358].

48. علوی، سید جواد، آیت‌الله بروجردی در بروجرد (مجله حوزه، ش 43 ـ 44، فروردین ـ تیر 1370.

49. غنی، سیروس، ایران: برآمدن رضا خان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها، ترجمه حسن تامساد، تهران، انتشارات نیلوفر، 1377.

50. کسروی، احمد، زندگانی من یا ده سال در عدلیه، تهران، نشر و پخش کتاب، 1355.

51. مدرسی، علی، مدرس شهید نابغه ملی ایران، اصفهان، بنیاد فرهنگی بدر، 1358.

52. مدرسی، علی و دیگران، مدرس، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1366.

53. مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایرانی، تهران، نشر الهام، 1369.

54. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1378.

55. مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، انتشارات زوار، 1343.

56. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات ناشر، 1361.

57. ــــــــــــ ، مدرس قهرمان آزادی، تهران، نشر کتاب، 1359.

58. نجفی، موسی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت بیدارگرانه حاج‌آقا نورالله اصفهانی، تهران، [چاپ کلینی] بی نا، 1369.

59. نقیب‌زاده، احمد، دولت رضا شاه و نظام ایلی، تهران، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379.

60. نیکوبرش، فرزانه، بررسی عملکرد سیاسی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1381.

61. واحد، سینا، قیام گوهرشاد، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366.

62. هاکس، مریت، ایران: افسانه و واقعیت (خاطرات سفر به ایران)، ترجمه محمدحسین نظری و محمدتقی اکبری و احد نمایی، مشهد، نشر معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، 1368.

63. هدایت، مهدی قلی، خاطرات و خطرات، تهران، نشر زوار، 1363.

64. هزار، م.ر، دوران پهلوی نماینده عظمت ایران در دوران اعلیحضرت پهلوی شاهنشاهی ایران، شیراز، چاپخانه هزار، 1314.

65. همایون کاتوزیان، محمد علی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1377.

 

منصور میراحمدی: دانشیار دانشگاه شهید بهشتی.

حسن جباری نصیر: کارشناس ارشد علوم سیاسی.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 19

پایان متن/


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر