( 0. امتیاز از )

متن زیر برشی از کتاب تفسیر حکیم جلد هفتم اثر شیخ حسین انصاریان است که در ادامه می آید:

ای اهل ایمان چنانچه به یکدیگر وامی تا سرآمد معینی دادید، لازم است آن را بنویسید، و باید نویسنده ای سند وام را در میان خودتان بر اساس عدالت بنویسد، و نباید هیچ نویسنده از نوشتن سند همان گونه که خدا [بر پایه ی قوانین شرعی ] به او آموخته است دریغ ورزد، او باید بنویسد، و کسی که حق به عهده اوست باید کلامش را جهت تنظیم سند برای نویسنده املا کند، و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید و چیزی از حق نکاهد، و اگر کسی که حق به عهده اوست سفیه یا ناتوان باشد یا به علتی نتواند املا کند، ولی و سرپرست او به عدالت املا نماید، و دو شاهد از مردانتان را بر این حق شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبود یک مرد و دو زن را از میان شاهدانی که می پسندید شاهد بگیرید، تا اگر یکی از آن دو زن واقعیت را فراموش کرد، آن دیگری او را یادآوری کند، و شاهدان هنگامی که برای ادای شهادت دعوت شوند از پاسخ دعوت امتناع نورزند، و از نوشتن سند وام تا سرآمد معینش کوچک باشد یا بزرگ ملول نشوید، این کار نزد خدا عادلانه تر و برای اقامه شهادت پابرجاتر و به این که در جنس وام، اندازه آن و زمان پرداختش شک نکنید و ستیز و نزاعی پیش نیاید نزدیک تر است، مگر آن که داد و ستد نقدی باشد، که آن را میان خود دست به دست می کنید، در این صورت بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید، و هرگاه داد و ستد کنید شاهد بگیرید، و نباید به نویسنده و شاهد زیان برسد، و اگر زیان برسانید خروج از اطاعت خداست که گریبانگیر شما شده است.

و از خدا پروا کنید، و خدا احکامش را به شما می آموزد و خدا به همه چیز داناست.

وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلی سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ

و اگر در سفر بودید و نویسنده ای برای ثبت سند نیافتید وثیقه های دریافت شده جایگزین سند و شاهد است، و اگر یکدیگر را امین دانستید وثیقه لازم نیست، باید کسی که امینش دانسته اند امانتش را ادا کند و از خدا پروردگار خویش پروا نماید و شما ای شاهدان شهادت را پنهان نکنید و هر که آن را پنهان کند مسلماً دلش گناهکار است و خدا به آنچه انجام می دهید داناست.

شرح و توضیح

دو آیه شریفه نزدیک به بیست مسأله را که در رابطه با اصول معاملات و معاوضات مانند دین و رهن و بیع است بیان می کند، مسائلی که جزء نظام ثابت در فطرت عاقلان عالم و خردمندان ملت هاست، و قرآن مجید آنها را به عنوان مقررات الهی ثابت و پابرجا نموده است.  اگر همه مردم این اصول و قواعد بیست گانه را تحت هر شرایطی به اجرا بگذارند و بدون ملاحظه یکدیگر به آنها عمل کنند اموالشان از تلف شدن حفظ می شود، اختلاف و نزاع و دعوا و جنجال، و کینه و دشمنی از میانشان رخت برمی بندد، و صلح و دوستی و محبت و رأفت در خیمه حیاتشان چون خورشید گرمی و حرارت می دهد، و از غیبت و تهمت و افتراء و افتراق و جدائی از یکدیگر در امان می مانند، و یقیناً هر صاحب حقی به حقش می رسد، و مال یا ملک یا عوض مال و ملک به راحتی به انسان باز می گردد، و خلاصه مردم در صورت عمل به این دستورات به اهدافشان بدون این که زیان و ضرری متوجهشان شود می رسند، و ملکیت و مالکیت آنان در حدود مرزبندی هائی که شارع مقدس بیان کرده است از دستبرد و تلف شدن مصون و محفوظ می ماند.

من فکر نمی کنم مدرسه و مکتبی چون قرآن مجید به این شدت مردم را ترغیب به رعایت حقوق مادی و معنوی یکدیگر کرده باشد، و از  پایمال کردن حقوق یکدیگر به این سختی برحذر نموده و آن را سبب عذاب دانسته باشد!

فرهنگ پاک قرآن اصرار دارد که در هر عملی و قدمی تقوای الهی را رعایت کنید، و اجتناب از کارهای زشت را چه در امور دنیائی و مادی  و چه در امور روحی و معنوی و اخلاقی از مهم ترین برنامه های خود قرار دهید.

اسلام ثابت می کند و نشان می دهد که مراعات تقوا و عمل صالح از علل جلب رضایت و رحمت خداست. اسلام به آنان که از راه حلال و منطقی و از طریق رعایت قوانین الهی مال به دست می آورند، و بخیلانه با آن برخورد ننموده به اندازه مصرف کرده و مازادش را در چرخه انفاق و صدقات قرار می دهند وعده رسیدن به لقاء حق و کسب بهشت و اتصال به رضایت و خوشنودی حق داده است، و ربا و هر مال حرامی را به شدت مورد نکوهش قرار داده و حرام اعلام نموده و رباخوار را به عذاب بسیار سخت تهدید کرده است. آیات مورد بحث از طرفی اشاره به بذل و عطا که محصول کرامت اخلاقی است، و به ویژه بخشودن وام و بدهکاری افراد ضعیف نموده، و از جهت دیگر از غارت اموال دیگران از طریق ربا و بردن مال مردم بدون عوض نهی اکید کرده، و در دیگر مرحله به کیفیت حفظ و نگهداری اموال، وانتقال صحیح آن از نزد کسی به کسی دیگر پرداخته و با این سه زمینه امنیت جامعه را تضمین نموده است.

بیست مسئله مالی و معنوی و اخلاقی

1- تداین امری طرفینی است، مسلمانی با رغبت و به عنوان یک ارزش اخلاقی مقداری از مال خود را به عنوان قرض می پردازد، و مسلمانی دیگر به خاطر نیازمندی و رفع مشکل آن را از دست برادر مسلمانش می گیرد، لازم و واجب است این پرداخت و دریافت با تعیین وقت معین در سندی روشن ثبت شود و به صورت نوشته ای منظم درآید، تا با سر رسیدن زمان معین بر اساس سند امضاء شده مال مردم به مردم برگردد.

این سند معتبر و قابل قبول طرفین حافظ حقوق مالی و دفع کننده زیان، و تعیین وقت معین در متن سند مانع از نزاع و خیالات بی مورد است.

به این نکته باید توجه داشت که جمله «تَدایَنْتُمْ » هر نوع طلبی را اعم از دین و فروش جنس به نسیه و خرید کالای تحویل نشده به بیع سلف را شامل می شود.

2- وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ ... در مورد تنظیم سند، چنانچه باید نویسنده ای آن را بنویسد، چند شرط باید مراعات شود: 1- در حضور طرفین نوشته شود. 2- باید نویسنده عادل و انسان به تمام معنا بی طرفی باشد. 3- یا اگر خود عادل نیست سند را به عدالت و با رعایت حق طرفین تنظیم نماید.

3- آنان که به لطف خداوند قدرت نویسندگی دارند مجاز نیستند درخواست برادرانه طرفین معاملات را رد کرده و از نوشتن سند خودداری کنند، نوشتن سند از مصادیق کار خیر و یاری دادن به برادران مؤمن است، و روی گردانی از آن خلاف اخلاق اسلامی و انسانی است، و نویسنده حتماً به این معنا باید توجه داشته باشد که سند را بر اساس احکام شرعیه و تعالیم الهیه و فقهیه بنویسد و دقایق امور را در این زمینه با کمال احتیاط رعایت نماید، و از نوشتن چیزی که راه حرام را در معاملات طرفین باز کند، و برنامه داد و ستد را از درستی و سلامت، و از قوانین الهیه منحرف کند جدا بپرهیزد و در این زمینه خدا و قیامت را لحاظ نماید.

4- تنظیم متن سند نباید بر عهده نویسنده باشد که هر گونه که خواست در عین احتیاط بنویسد، بلکه لازم است مدیون در حضور داین همه جوانب بدهی و دین را املاء کند و نویسنده با تکیه بر املای مدیون سند را بنویسد، املای مدیون در حقیقت اقرار او بر ثبوت دین بر عهده اوست و این اقراری است که شرع مقدس آن را نافذ و مسموع شناخته است، و حجتی متین و استوار برای طرفین معامله است.

5- رعایت تقوا یعنی پرهیز از هر نوع انحرافی در تنظیم سند بر مدیون واجب است، مدیون باید توجه داشته باشد که خداوند به ظاهر و باطن امور آگاه است و چیزی از نظر او در زمین و آسمان پنهان نیست، و پاداش و کیفر اعمال فقط به دست اوست و هیچ منحرفی قدرت خروج از حکومت او ندارد، و الی الابد در چنگال اراده او گرفتار است، مدیون در املای خودش به نویسنده باید عین دین و مدت تعیین شده را املاء کند و در تنظیم سند مبادلاتی ذره ای کم و کاست راه ندهد.

6- چنانچه مدیون دچار سبک مغزی باشد، و نتواند حقوق خود را با املای صحیح در سندی به ثبت برساند، یا ناتوان جسمی یا ناتوان از املاء باشد و از عهده اش برنیاید جملاتی محکم و استوار القاء کند تا در سایه ی آن حقش محفوظ بماند واجب است ولی سفیه و ضعیف با رعایت اصل عدالت سندی را تنظیم نماید که راه ظلم و ستم گری و اجحاف به حق سفیه و ضعیف به شدت بسته شود.

خانواده و جامعه لازم است به این معنا توجه داشته باشند که نسبت به سفیه وضعیف مسئولیت شرعی دارند و بر اساس این مسئولیت لازم است حق سفیهان و ضعیفان را حفظ نموده و از وارد آمدن خسارت بر آنان جلوگیری کنند، آنان اگر ولی نداشته باشند ولایت بر آنان قهراً بر عهده ی مؤمنان یا دولت اسلامی است.

7- لازم است کنار ثبت اسناد مبادلاتی دو مرد مؤمن یا در صورت نبودن دو نفر، یک مرد مؤمن و دو زن مؤمنه به عنوان شاهد گرفته شوند.

از آیه شریفه استفاده می شود که شاهدان باید دو مرد بالغ یا یک مرد بالغ و دو زن بالغ باشند که در این زمینه شهادت اطفال قطعاً مسموع نیست، و از «مِنْ رِجالِکُمْ » به این معنا توجه داده شده که شاهد باید مسلمان باشد، زیرا شهادت کافران مقبول نیست، و از «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ » استفاده می شود که باید شاهدان مورد وثوق و اطمینان دو طرف باشند، قول شاهد تحمیلی مورد قبول نیست.

فلسفه گرفتن دو شاهد مرد یا یک مرد و دو زن این است که اگر برای یکی در مسئله شهادت به برنامه اتفاق افتاده خطا یا فراموشی پیش آید دیگری او را به خطایش توجه دهد، یا با تذکر اصل حقیقت او را از فراموشی بیرون بیاورد.

8- قبول و پذیرش شهادت در صورتی است که طرفین داد و ستد از آنان برای قبول و تحمل شهادت دعوت کنند که درصورت دعوت دو شاهد مرد یا یک مرد و دو زن باید دعوت طرفین را بپذیرند و تن به شهادت دهند و از قبول شهادت که امری انسانی و عاطفی و مایه ای برای رفع نزاع و اختلافات است امتناع نورزند.

9- زیادی و کمی مال و جنس در مسئله داد و ستد و بده و بستانهای طرفین نباید سبب ملول شدن از وظیفه و مسئولیت ثبت سند و مدت آن شود.

آیه شریفه با این بیان ارزش ثبت مبادلات و اهمیت سندنویسی را می رساند.

10- ثبت و نوشتن دیون و مدت آن چه کم باشد، چه زیاد از عادلانه ترین اعمال در پیشگاه حق، و استوارترین امور برای اقامه شهادت نزد خداست، این سند امضای شده طرفین است که راه هر نزاع و اختلاف، و ادعای خلافی را به روی هر دو طرف می بندد، و هنگام سر رسیدن مدت، طرفین معامله یکی با پرداخت دین و دیگری با گرفتن آن به آسانی و سهولت و بدون درگیری و نزاع و با حفظ محبت به یکدیگر به مسئله خاتمه می دهند.

11- اگر معاملات به صورت نقد انجام بگیرد و مدتی در آن لحاظ نشود نیازی نیست که نوشته شود و برای آن تنظیم سند صورت بگیرد.

12- شاهد گرفتن در هنگام داد و ستد گرچه نقدی صورت بگیرد کاری نیک و پسندیده است.

13- نویسنده سند، و شاهدان، نباید متحمل زیان شوند، باید حق نویسندگی به نویسنده و حق وقت گذاری و رفت و آمد، و هزینه ای که نویسنده یا شاهدان می کنند از جانب طرفین به آنان پرداخت شود.

حفظ حقوق کاتب و شاهد و تأمین امنیت شغلی آنان موجب ترغیب دیگران برای متحمل شدن تنظیم سند مبادلات و شهادت دادن می شود.

14- وارد کردن ضرر و زیان به نویسنده و شاهد قطعاً فسق و انحراف از حق و از مصادیق ستم و ظلم به مردم است.

15- «وَ اتَّقُوا اللَّهَ » فرمان و دستوری است که شامل طرفین معاملات و کاتب و شاهد است، خداوند به همه آنان دستور می دهد که خود را در جنب خدا از افتادن در خزی دنیا و عذاب آخرت حفظ نمائید.

16- از مسائلی چون تنظیم سند، گرفتن شاهد، رعایت تقوا، توجه به عدالت، حفظ حقوق کاتب و شاهد که همه و همه در دو آیه شریفه مطرح است لزوم هماهنگ نمودن امور اقتصادی با امور اخلاقی و معنوی استفاده می شود، چنانچه این مسائل بر اقتصاد مردم و معاملات و مبادلات حاکم شود، جامعه از امنیت اقتصادی شگفتی برخوردار می شود و وضعی چون روابط بهشتیان آخرت برای مردم پدید می آید، و هر حقی و هر مالی و هر جنسی در جایگاه خودش قرار گرفته و از دستبرد در امان می ماند و هر صاحب حقی به حقش می رسد، و نزاع و اختلاف و کینه و دعوا و کشیده شدن مردم به دادگاه و دادگستری و زندان خاتمه پیدا می کند و جامعه بدون تردید جامعه برین اسلامی و امت وسط و خیر امت می گردد.

17- تعلیم مسائلی که ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان است بر عهده حضرت حق است «وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ » خداوند در نزدیک به پانصد آیه در قرآن احکام خود را ارائه داده و پیامبر و امامان با توضیح آن آیات قوانینی فراگیر را تدوین نموده اند که از مجموع آن آیات و قوانین فقه  غنی و پویائی تحت عنوان فقه اهل بیت یا فقه شیعه به وجود آمده که حکم چیزی را در همه شئون زندگی فروگذار نکرده و بهترین مکتب برای رشد انسان و تأمین امور معنوی و مادی او و زمینه ای برای تحصیل سعادت دنیا و آخرت وی است.

این مردم هستند که در کمال رغبت و اختیار باید مقررات فقهی را فرا بگیرند و به آن عمل کنند و در این زمینه وجود خود را از افتادن در مسیر انحراف حفظ کنند «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ » و به این حقیقت توجه دقیق داشته باشند که خداوند به هر چیزی و به ظاهر و باطن آن داناست و به وضع همه موجودات هستی آگاهی دارد و همه قوانین و احکام او از افق علم و دانائی مطلق و بی نهایتش طلوع کرده است.

18- چنانچه در سفر یا بر فرض در حضر کاتبی برای تنظیم سند و نوشتن داد و ستد و مبادله بین طرفین یافت نشود وثیقه و گرو می تواند جایگزین سند برای احقاق حق و رسیدن داین به طلبش از بدهکار گردد، این در صورتی است که میان طرفین اعتماد حاکم نباشد، ولی چنانچه میان طرفین در داد و ستد و وام و قرض اعتماد برقرار باشد وثیقه گرفتن لازم نیست، و قطعاً حکمت و فلسفه تشریع وثیقه رفع اضطراب و نگرانی از ضایع شدن دیون است.

19- مدیونی که داین را امین دانسته و وثیقه ای نزد او به گرو گذارده بر داین واجب شرعی و لازم حتمی است که امین بودن خود را حفظ کرده، از هر گونه طمعی نسبت به امانت جداً اجتناب و پرهیز نماید و در موقع معین امانت را که همان وثیقه است به مدیون باز گرداند.

چه تعابیر اخلاقی بسیار مهمی در این آیه شریفه آمده است داین امین، وثیقه امانت، وظیفه واجب داین بر گرداندن امانت است، و در همه این امور برای این که در مسیر صحیح و درستش اجرا شود تقوای الهی مهم ترین نقش را برعهده دارد که امین اگر اهل تقوا نباشد دچار خیانت در امانت می گردد: «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ»

20- کتمان شهادت که قطعاً به زیان داین یا مدیون یا هر دوی آنان است و موجب می گردد حق مسلمی تباه و ضایع شود از گناهان کبیره و موجب عذاب الهی است.

خائنان در امانت، و کتمان کنندگان شهادت منفور و مطرود حضرت حق هستند، خیانت در امانت محصول بی تقوائی و کتمان شهادت میوه تلخ قلب آلوده و شیطانی و به فرموده حضرت باقر (ع) نتیجه کفر قلب به حقایق است. «1»

پی نوشت :
(1)- نور الثقلین ج 1، ص 3011.

منبع: خبرگزاری مهر

 


انتهای پیام

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر