(
امتیاز از
)
بهشت وهابیت را برهم زدیم;بوی طبخ غذا از برخی روستاها نمیآمد
صدای شیعه: واگویه خاطرهای از مقداد حساب کار را دستمان میدهد؛ "تامین غذای سرباز معلم بر عهده والدین دانش آموزان روستا بود، روز اول ورودم به روستا به یکی از منازل برای نهار رفتم. با صحنهای مواجه شدم که دردآور بود. کنسرو رب گوجه فرنگی و روغن توسط ماشینی، برای نخستین بار وارد روستا شده بود. خانواده میزبان میخواست برای معلم روستای خود کلاس بگذارند و بهترین غذا را برایش تهیه کند؛ مادر خانه رب گوجه را باز کرد، در روغن سرخ کرد و برای نهار آورد!"
مقداد امیری کاردانی کامپیوتر دارد و در حال حاضر طلبه استان البرز است. جوانی از جنوب استان کرمان و خود را خادم جبهه فرهنگی محمد رسول الله میخواند.
وقتی پای صحبتش می نشینی درد دلهای زیادی دارد که یک سر همه آنها به جوانها بر میگردد."مسئولان فرهنگی جوانان را رها کردند؛ بدون برنامهاند و در حد همایش فعالیت دارند، کاری در دل جوانها انجام نمیدهند،کار میدانی و بحث میدانی ندارند. دشمن هم از همین راه سود و استفاده میبرد، وارد کوچه و بازار ما شده و با اخلاق خوب و رفتار نرم به جوانان نزدیک می شود. آنها روش خاص و حتی حرفی برای گفتن ندارند تنها مینشینند و چهره به چهره با یک جوان درد و دل و صحبت میکنند، خوب برای یک جوان مهم است که تحویل گرفته شود. همین مساله باعث گرایش او به فرقههای منحرف در منطقه میشود."
دوست ندارد اردوی جهادی دولتی شود؛ علتاش را هم تغییراتی میداند که در دولت به وجود میآید و باعث تغییر اهداف میشود." الان بسیاری از ادارات دولتی تعطیل هستند! اگر اردوهای جهادی خودجوش باشند و دولت تنها حمایت داشته باشد، خروجی بیشتری شاهد هستیم."
میگوید؛ روستاهای بسیاری دیده که حتی بوی طبخ غذا از آنها بلند نمیشد که فقر و محرومیت آنها تصمیمی شده برای ایجاد یک گروه خودجوش جوان؛ در ابتدا این گروه تبلیغی بود و روش مبارزه با وهابیت و دیگر فرقههای انحرافی انتخاب و گروه محمد رسول الله از سال 84 با حضور پنج، شش جوان در منطقه جیرفت تشکیل شد و الان همان گروه با گروههای مشابه خود در استانهای دیگر از جمله فارس، متمرکز شده و در 5 استان(کرمان، سیستان و بلوچستان، شیراز، البرز و کردستان) با هدف وحدت مسلمانان شیعه و سنی فعالیت میکند." ابتدا با هدف مبارزه با وهابیت شروع کردیم و جلو رفتیم؛ تعدادی از وهابیهای مسلمان شده عضو مجموعه ما شدند. از قم استاد میآوردیم و کلاسهای آموزشی برگزار میکردیم. هستهها در استانها به طور خودجوش کار میکنند و چون روش کار و برنامه ریزی را می دانند، هماهنگی برای کار صورت میگیرد.
عید نوروز امسال، توسط قرارگاه محرومیت زدایی، نزدیک به 20گروه به استان سیستان و بلوچستان و مخصوصا در 4 بخش شهرستان نیک شهر اعزام کرد و لحظه سال تحویل در منطقه سیستان و بلوچستان فعالیت میکردند که 4در گروه محمد رسول الله گروه جهادی با 500 نفر داریم که 200 نفر آنها عضو ثابت هستند و بالغ بر 1000 نفر عضو متغیر داریم. یک سری از نیروها تخصصی و ثابت بوده و مابقی افتخاری هستند و از برنامهها استفاده میکنند."
امیری 5 سال تجربه را زمینهای برای حضور بینقص گروهها در مناطق هدف می داند و ادامه میدهد: هیچ گونه آسیبی به مردم منطقه نمیرسد، افرادی که اعزام میکنیم آموزش دیده و ریزترین مسائل را یاد میگیرند. در این وادی 300 ساعت فیلم از فعالیتهای اردوی جهادی مان داریم که گفته هایم را ثابت می کند.
چندین فیلم مستند هم برای مردم منطقه با خود میبریم که نشان میدهد وهابیت بین المللی چه ظلمها و کشتارهایی در مناطق اهل سنت، انجام می دهند و برایشان شیعه و سنی فرقی نمیکند. وقتی بحث دشمن شناسی و پخش فیلم و ارائه چهره واقعی وهابیت را با برادران سنی، مطرح میکنیم؛ اهل سنت با آموزشهای جوانان و برگزاری همایشهای اهل شیعه و سنی و ارتباطات روحانیون و اهل سنت استقبال کرده و همین مساله باعث خروج وهابیت از منطقه شده و منطقه ناامنی برای وهابیت ایجاد میکند.
در سال 82- 85 فعالیتهای وهابیت در منطقه ما(جنوب استان کرمان) شدت گرفته بود. اعضای وهابیت در منطقه حضور پر رنگی داشته و مبلغانشان فعالیت داشتند. افاغنه اهل سنت را با ساماندهی گرد آورده و از طریق آنها فعالیتهای خودشان را شروع کرده بودند. از طرفی هم فعالیتهای مبلغان برخی از فرقهها نیز به طور گسترده شروع شده بود. نمایندگی سرمایشی – گرمایشی در جنوب استان کرمان هم مربوط به این فرقه ها میشد و با این نمایندگی، به 90 درصد منازل می توانستند به راحتی رفت و آمد کنند. نفوذ در منازل مسلمانان آغاز شده بود و هیچ مسوول فرهنگی هم توجهی به این مساله نداشت، جز شعار و در حد گفتمان، هیچ اقدامی از سوی مسوولان دیده نمیشد و منطقه ما، بهشتی برای برخی فرقهها بود."
از مسوولانی که از دست دادن منصب خود را بر نمی تابند، هم حرفها دارد؛"زمانی که گروه جهادی وارد منطقهای میشود؛ با خود طرح عمرانی و طرح کشاورزی دارد. بالافاصله بعد از گروه جهادی مسوولان میآیند و طرحها را کامل کرده و با پروژههای جدید و زیادی وارد منطقه میشوند و از جوانان بومی منطقه برای ساخت و سازهایشان استفاده میکنند؛ میشود گفت 50 درصد یک روستای 100 خانواری واقعا مشغول به کار و حقوق بگیر میشوند. مسوولان از طرح ها استقبال میکنند اما برخی اوقات وقتی میبینند بچهها از تهران و مراکز استانهای دیگر آمدند، احتمال میدهند که خبر محرومیت در پایتخت انعکاس پیدا کند و با آنها برخورد شود و به همین دلیل با ما همکاری می کنند.
کارهای فرهنگی، "نمک کار عمرانی" ما بود. گروه ما در بخش لابشار مجموعه دهستانی "هبودان"سرویس بهداشتی ساخت؛ یک سرویس بهداشتی هم آنجا وجود نداشت.
ده کیلومتر میز و صندلی را با حیوان انتقال دادیم تا به دست دانش آموزان سنی مذهب که روستایشان در کوه بود و جاده نداشتند رساندیم تا از نعمت میز و صندلی استفاده کنند. از سوی قرارگاه شهید شوشتری حدود 10 پزشک همراهمان بود که 500 نفر تنها به یکی از گروهها برای دریافت دارو و ویزیت رایگان مراجعه کردند.
برخی از جوانهای پایتخت و دیگر استانها را که به مناطق محروم میبریم به خودشناسی و به قدر ناشناسی نعمتهای زیادی که خدا به آنها داده میرسند و کمک به مردم فقیر و محروم قلب هایشان را شاد میکند؛ اما جوان های مناطق محروم به این فقر عادت کرده اند چرا که تا به حال افراد مختلفی پیش آنها آمده و قولهای مختلفی دادند، اما کاری نکردند.
یکی از اعضای قرارگاه شهید شوشتری امسال جایزه جشنواره حضرت علی اکبر(ع) را به خاطر اهمیت کار و هدفی که قرارگاه دنبال میکند،دریافت کرد و همین مساله اهمیت هدفمان را مشخص میکند.
در آخر، خاطرهای دیگر دریجهای نو در مقابلمان میگشاید که به مردم زحمت کشیده و محروم نگاه دیگری داشته باشیم. در یکی از روستاها از پیرمردی نابینا که به سختی راه می رفت سوال کردم اگر رییس جمهور همراه ما بود چه درخواستی از او داشتی،گفت:" تنهایک خواسته دارم و آن این است که در روستا یک مسجد یا حسینه بسازند."گفتم: دوست ندارید رییس جمهور کمک مالی به شما داشته باشد،" گفت:" نه یک مسجد در روستا که در آن نماز بخوانیم کافی است."
انتهای پیام