(
امتیاز از
)
علت اصلی تغييرات روزانه در مدل روسريها، رنگ و جنس آنها ; انواع مختلف چادر فقط بازار مد را گرم میکند
صدای شیعه: در دنیای امروز که زیبایی شناسی بر اساس شاخصهای غریزی صورت میگیرد، جای زیبایی و زشتی عوض شده است، بنابراین حجاب بر خلاف احکام الهی زیبایی محسوب نمیشود. برای اصلاح وضع حجاب باید این ملاکها و مبانی تغییر کنند.
آنچه در ادامه میآید گفتاری است از فروغ نیلچی زاده در اولین جلسه از سلسله جلسات با موضوع زنان و عفاف که به همت واحد خواهران پایگاه بسیج مسجد حضرت زینب برگزار شده است.
برهنگی، اولین مجازاتی که خدا بر انسان جاری ساخت
کتاب آسماني ما سراسر قصههاي پندآموزي است که همه انسانها با هر سن و جنسي بتوانند با شخصيتهاي آن همزادپنداري کنند و نقشه راه زندگي خود را پيدا کنند.
زماني که خدا آدم و حوا را آفريد و آنها را در بهشت سکني داد؛ در ميان نعمتهاي بيشمار بهشتي يک درخت ممنوعه قرار داد. درختي که براي دسترسي به ميوه آن هيچ مانعي جز اراده آنها در ميان نبود. تا به گنج آدميت دست يابند.
زماني که آدم و حوا از ميوه آن درخت چشيدند، نعمت پوشيده بودن از آنان سلب شد و زشتيهايشان نمايان شد. آنان که از وضع جديد خود شرمنده شده بودند، براي پوشاندن خود به برگ درختان پناه بردند؛ اين ماجرا را ميتوان آغاز موضوع حجاب دانست. برهنه ماندن، اولين مجازاتي بود که خداوند براي اولين انسان جاري ساخت؛ یعنی پوشيدگي نعمت و برهنگي نقمت است.
امروزه برهنگی مزیت است نه مجازات
اما زندگي در دنياي مدرن وارونه شده است، هر چه رفتارها از شخصيت حقيقي آدم فاصله داشته باشد بيشتر جلوه ميکند؛ نمونه اين ارزشگذاري در کتاب رکوردها مشهود است. همه در تلاشاند کارهاي غيرعاقلانه انجام دهند تا در تاريخ ماندگار شوند.
برهنگي مجازات خدا بود اما اکنون بهترين مد سال از لباس عروس گرفته تا مانتوها و یا حتي لباس راحتي در منزل براي زيبايي بيشتر بايد برهنه باشد. برهنگي مزيت است نه مجازات!
درخت ممنوعه در زندگی همه آدمها کاشته شده است
خداوند در زندگي همه انسانها درختان ممنوعه بسياري کاشته است؛ درخت ممنوعه ما گناهاني است که به راحتي ميتوانيم آن را انجام دهيم. تفاوت اين است که تا به گناهکاري خود افتخار نکردهايم عيوب ما نيز پوشيده ميماند.
بشر ديگر منتظر مجازات نمانده و خود با اشتياق برهنگي را انتخاب کرده است. شايد بتوان پرسيد که برهنگي گسترده کنوني بشر مجازات کدام نافرماني است؟
جای زشتی و زیبایی تغییر کرده است
برهنگي براي انسان خواه مومن و خواه گناهکار امري قبيح محسوب ميشود؛ انسان گناهکار نيز زشت را زشت ميبيند، اما اکنون گويا جای زيبايي و زشتي تغيير کرده است. به چه علت برهنگي تبديل به معيار زيبايي شده است؟ در حالي که پوشيدگي عين زيبايي است.
خداوند امر به زيبايي ميفرمايد و محال است که به زشتي امر کند. اگر برهنگي زيبا بود خداوند به آن امر ميفرمود و اگر پوشيدگي زيبا نبود خداوند به آن امر نميکرد، اما اکنون برهنگي شاخص زيبايي است.
بسياری از کساني که خود مرتکب بدحجابي نميشوند، ممکن است بدحجابي را نوعي زيبايي بدانند
چرا وضعيت حجاب در جامعه ما به اين مرحله رسيده است؟ چون ما حجاب را زيبا نميدانيم و برهنگي را زيبا ميدانيم. ما در جامعه دزدي و قتل نيز داريم، اما همه افراد جامعه دزدي و قتل را زشت و ناپسند ميدانند، چه خود مرتکب شده و يا نشده باشند.
اما برهنگي چطور؟ چنين نيست که افراد بدحجاب مانند کسي که مرتکب قتل يا دزدي ميشود، بدحجابي را مايه زشتي خود بدانند، بلکه برهنگي را ملاک زيبايي ميدانند.
حتی بسياری از کساني که خود مرتکب بدحجابي نميشوند نيز ممکن است بدحجابي را نوعي زيبايي بدانند، اما چون مقيد به رعايت احکام الهي هستند از آن صرف نظر ميکنند. اينکه در جامعه چه چيز زيبا و چه چيز زشت دانسته ميشود مقدم است بر اين که در عمل چه اتفاقي ميافتد.
حجاب بايد آنگونه فهمیده شود که خدا فرموده نه مطابق با ملاکهاي ما
اگر ما حجاب را همانگونه که خداوند فرموده است طرح کنيم، زيبايي آن براي جامعه روشن خواهد شد، در حالي که ما گاهي از جانب خود چيزهايي را به آموزههاي ديني ميافزاييم يا از آن ميکاهيم.
حجابي که خداوند در خصوص نامحرم مطرح نموده به صورت مطلق است، اما اکثر ما ميان نامحرم غريبه و نامحرم آشنا تفکيک قائل ميشويم؛ ميان چشم پاک و غير آن تفاوت خودساختهاي قرار دادهايم، نامحرم را فقط غريبه ناپاک متجاوز معرفي ميکنيم، در حاليکه حيا و حجاب در مقابل نامحرم هر چند چشم پاک آشنا و فاميل باشد ضرورت دارد. حجاب را بايد آنگونه بفهميم که خداوند فرموده است نه مطابق با ملاکهاي خود.
جا دارد بپرسيم چرا پوشيدگي که زيبايي است زشت جلوه کرده است و برهنگي که به تصريح قرآن، آشکار شدن زشتي است، شاخص زيبايي در جامع ما شده است؟ پاسخ روشن است، وقتي در همه زواياي زندگي، غريزه بر هر چيز ديگر مقدم شد، زشت و زيبا، خوب و بد نيز در همان چارچوب تعيين ميشود. فردي که مهمترين لذتش خوردن باشد، يک غذاي لذيذ را از زيباترين اشعار حافظ زيباتر ميبيند.
حتی مدافعان حجاب، پوشیدگی را زشتی میدانند
اکنون چه مخالفان حجاب و چه مدافعان، در يک اصل مشترک هستند و آن هم اين که پوشيدگي زشتي است و برهنگي زيبايي. از اين رو اکثر مدافعان حجاب نيز در تلاشند که حجاب را با دستکاريهاي بسيار، جذاب نشان دهند.
به همين خاطر مدهاي مختلف طراحي کرده و به دنبال رقابت با بدحجابها هستند و ما هر روز در جامعه شاهد تغيير مدل روسريها و حتي رنگ و جنس آنها هستيم. چادرها با انواع اسم و رسمي که براي خود انتخاب کردهاند تنوع و جذابيت را افزايش دادهاند.
حجاب خودش زیبا است
آنچنان سرگرم طراحي مدهاي زيباي حجاب شدهايم که فراموش کردهايم حجاب خودش زيباست.
ما براي دل نشين شدن حجاب، تلاش ميکنيم آن را با ملاکها زيبايي غريي تطابق دهيم، به گونهاي که هم قسمتهايي که پوشيدنش واجب است، پوشيده باشد و هم زيبايي حفظ شود.
اگر با ارزشها و زيباييهاي حقيقي و معنوي به مقابله حجاب با بدحجابي بپردازيم، ممکن است به نتيجه برسيم، اما رقابت براساس شاخصها و ارزشهاي بدحجابي بيمعنا است. به عنوان نمونه ميتوان به رقابت نادرست در خصوص چادر اشاره داشت.
تاریخچه چادر در ایران
تاريخ چادر در ايران به دوران صفويه باز ميگردد؛ زماني که شاه عباس مذهب شيعه را به رسميت شناخت، زنان ايراني به دنبال طراحي پوششي مناسب بودند.
دو استوانه هم سان که از پشت در ناحيه کمر متصل شده و از جلو تا پايين پا ميپوشاند؛ همراه با پوشيهاي بلند سفيد به عنوان حجاب زنان عرضه شد.
امروزه به اين مدل چادر، چادر کمري گفته ميشود که مقنعه بلند جايگزين پوشيه شده است.
با چادر کمري، سنگيني روي سر احساس نميشود و ديگر نيازي نيست با دست آن را جمعوجور کرد. از مزيتهاي ديگر اين نوع چادر، پوشيدگي کامل آن است، فرقي نميکند که زير آن لباس مهماني پرزرق و برق پوشيده شود و يا بدون مانتو بيرون آمد، در هر صورت کسي متوجه لباس زيرچادر نخواهد شد.
چادر کمري در زمان قاجار دست خوش تغييراتي شد، در حالي که از پوشيدگي آن کم ميشد دستها به راحتي امکان خارج شدن از زير چادر را داشتند.
بعد از مدتي چادر نماز و يا چادري که در خانه براي مهمانيها استفاده ميشد و معروف به چادر نيمدايره بود جايگزين چادر در خيابان شد.
چادر نيمدايره، سنگيني زيادي بر سر وارد ميکند و لازم است به صورت مداوم دست آن را حفظ کند؛ درواقع ما بايد چادر را حفظ کنيم نه او ما را! براي اين که نوع حجاب کامل شود مانتو نيز به کمک آمد و به دنبال آن مشکلات پوششي مانتو از قبيل رنگ، سايز و ... مطرح شد.
چادر ملی نوعی برهنگی را ترویج میکند
طراحان مد براي استقبال بيشتر از چادر و راحتي محجبهها نوعي چادر با عنوان چادر ملي طراحي کردند. مانتوي بلندي که به مقنعه وصل شده بود و جلوي آن را با دکمههاي فشاري ميتوان بست. اين نوع پوشش هيچ همخواني با پوشش ملي ايراني ما ندارد و برعکس نوعي برهنگي را ترويج مي کند.
وقتي دستها از آستين چادر بيرون ميآيد، اندام برجسته زن که خود دليل اصلي حجاب است نمايان ميشود و نيز کششي که در پارچه چادر از روي سر حاصل ميشود اين برجستگيها را بزرگتر خواهد کرد.
انواع مختلف چادر فقط بازار مد را گرم میکند
چادر دانشجويي، شالدار، عربي، لبناني، جلابيب و ... هر کدام به دنبال آسان شدن کار حجاب وارد عرصه توليد شدهاند، درحاليکه اغلب آنها خود با معضلات اين چنيني روبه رو هستند. اين نوع پوششها فقط بازار مد لباس را گرمتر خواهد کرد.
تلاش بر اساس ملاکهای زیباییشناسی غریزی فقط حجاب صحیح محجبهها را مخدوش میکند
راه اصلاح وضعيت حجاب آن است که جامعه زيبايي و دل نشيني حجاب را درک کند، اما زيبايي حجاب با دستکاري حجاب و طراحي مدهاي محجبه مطابق شاخصهاي غربي درک نميشود.
تا زماني که ملاک زيبايي و زشتي شاخصهاي غریزي باشد، هر چقدر چادر ملي طراحي کنيم و هر چقدر زير چادر و روسريهاي رنگارنگ و مانتوهاي تحريک کننده تبليغ کنيم، باز هم برهنگي برتر و زيباتر است؛ زيرا ملاک زيبايي غريزه است. تنها خاصيت اين تلاشها، مخدوش کردن حجاب صحيح محجبهها است و نه محجبه شدن بدحجابها.
راه اصلاح وضع حجاب درک زيبايي حجاب است و اين درک در گرو تغيير ملاک زيبايي و جذابيت است. جامعهاي که هيچ درکي جز زيبايي غريزي نداشته باشد، نميتواند زيبايي حجاب را درک کند.
اصلاح وضعیت حجاب، در گرو تقویت حیا زنان است
زن ذاتاً بيشتر از مرد به زيبايي علاقه دارد؛ چرا که جسم و روحش نسبت به مرد بسيار لطيف تر و ظريفتر است.
حجاب ميوه وجود زن مومن است که ريشه آن حيا است. وقتي ريشه خوب آبياري شود شاخه و برگ آن رشد کرده و سبز ميشود.
اگر قرار است وضعيت حجاب در جامعه ما اصلاح شود، بايد حياي زن تقويت شود و تقويت حياي زن در گرو آن است که ارزشگذاري با ملاکهاي غريزي جاي خود را به ارزشگذاري با ملاکهاي واقعي بدهد.
منبع:
ماهنامه تحلیلی سوره اندیشه؛ شماره 58 و 59
انتهای پیام