راز همتایی حضرت زهرا (س) با لیله القدر;فاطمه (س) تبیان لکل شیء است
صدای شیعه: به گزارش قدس آنلاین، فرا رسیدن سومین شب از شب های احیاء که بنابر تصریح روایات از احتمال بیشتری برای قدر بودن برخوردار است فرصتی را فراهم آورد تا با حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی، قائم مقام موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره راز همتایی حضرت زهرا (س) با شب قدر به گفتگو بپردازیم که نتیجه آن در ذیل می آید:
بنابر تصریح روایات حضرت زهرا (س) همتای شب قدر هستند، آیا در قرآن تصریحی بر این مهم شده است؟
طبق نظر مفسرین بزرگ همچون علامه طباطبایی از آیات قرآن بدست می آید که معارف قرآن درجاتی دارد و از عالی ترین درجه آن تعبیر به بطن می شود که قابل دستیابی برای همگان نیست چراکه دربرگیرنده معارف ژرفی است که فقط اهل بیت (ع) می توانند آن را بیان کنند و تنها آنها هستند که علوم ظاهری و باطنی وحی را دریافته اند، بنابراین غیر از معنایی که از ظاهر آیات می فهمیم معانی ظرفیتی دارند که از آنها به بطن قرآن تعبیر می شود که البته شاید بیش از هفت بطن باشد و این بطون در طول یکدیگر هستند و هر یک نسبت به دیگری مخفی تر، دقیق تر و ظریف تر هستند.
روایات بسیاری داریم که آیات قرآن را طوری معنا می کنند که از ظاهر آنها نمی توان به بطن آنها دست یافت به عنوان مثال در تفسیر آیات 19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن "مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ* بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ *فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ*یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ" در روایات داریم که این دو دریا امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه (س) هستند و لولوء و مرجان امام حسن و امام حسین (ع) هستند.
البته بنابر قواعد فهم متن چنین معنایی دریافت نمی شود و این معنا بطنی است و تنها معصومین (ع) می توانند آن را درک کنند و این نوع تفاسیر خاص اهل بیت (ع) است و دیگران اگر چنین تفسیری کنند دارای اعتبار نیست.
از جمله معانی بطنی برای آیات قرآن تفسیر سوره مبارکه قدر است که می گوید مقصود از شب قدر حضرت صدیقه (س) است و مقصود از ملائکه مومنین هستند و مقصود از طلوع فجر ظهور حضرت بقیه الله (عج) است. همانگونه که می بینیم این معانی از ظاهر سوره و آیات قابل برداشت نیست، اما بنابر لسان معصوم (ع) چنین است.
چه ارتباطی بین شب قدر و حضرت صدیقه طاهره (س) وجود دارد؟
ویژگی هایی که در شب قدر وجود دارد مشابهش برای حضرت صدیقه کبری (س) بیان شده است؛ اگر به تصریح قرآن شب قدر تا طلوع فجر در سلامت است حضرت زهرا (س) تا پایان جهان در سلامت هستند و سلامت را برای جامعه اسلامی به ارمغان می آورند و اگر ما با ایشان پیوند داشته باشیم در مسیر زندگی در سلامت خواهیم بود، همانگونه که پیامبر (ص) فرمودند: خدا از رضایت فاطمه (س) خشنود شده و از خشم او خشمگین می شود"، این یعنی حضرت صدیقه (س) مدار خشنودی خداوند است بنابراین کسی که برای خشنودی ایشان عمل کند در سلامت خواهد بود.
پس هر کس با شب قدر در ارتباط باشد در سلامت است و چون حضرت زهرا (س) همتای شب قدر است هر کس با ایشان نیز در ارتباط باشد از سلامت برخودار می شود.
باید توجه داشت که بنابر آیات و روایات در شب قدر تقدیر رقم می خورد پس اگر کسی با حضرت زهرا (س) پیوند داشته باشد، سعادتمند می شود، اگر حضرت صدیقه (س) را آنطور که باید بشناسیم سعادت ما تضمین شده است، اگر شب قدر فرشتگان الهی به زمین نازل می شوند و رحمت الهی شامل حال بندگان می شود در ارتباط با حضرت صدیقه (س) نیز چنین امری رخ می دهد و در ارتباط با ایشان است که رحمت الهی شامل آن فرد می شود.
بنابراین اگر در شب قدر قرآن نازل می شود حقیقت قرآن در زهرای مرضیه (س) متجلی است و او کسی است که همه معارف قرآن را در اختیار دارد آنچنان که بنابر نقل امام خمینی (ره) انبیاء و اولیاء هم جایگاه ایشان را ندارند.
حتی بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) فرشته وحی با ایشان در ارتباط بود و آنچه بر ایشان وحی می شد را امیرالمومنین (ع) مکتوب می کردند از این رو است که آنچه تا قیامت رخ می دهد در مصحف فاطمه (س) وجود دارد، یعنی ظرف وجودی ایشان ظرف تمام علوم گذشته و آینده است و این معنایی شبیه معنای قرآن یعنی تبیان لکل شیء است.
البته باز هم تاکید می شود، این معانی از ظاهر آیات قرآن بدست نمی آید اما سمبلی است برای حقیقتی که از بطن آیات بدست آمده و از لسان معصومین (ع) بیان شده است وگرنه قابل پذیرش نبود.
برای درک شب قدر از طریق همتای آن یعنی حضرت زهرا (س) چه مسیری باید طی شود؟
گام نخست معرفت به شان و مقام حضرت صدیقه (س) است، یعنی انسان هم بفهمد و هم معترف به حقیقت وجودی ایشان شود که در روایات جایگاهی ویژه و ممتازی برای آن حضرت (س) است که گاهی برای انسان ها قابل درک نیست. آنچنان که در برخی روایات تصریح شده که جهان نورانی است به نور حضرت صدیقه کبری (س). از طرفی همه ائمه (ع) فرزندان ایشان هستند و امیرالمومنین (ع) همسر ایشان و روایاتی داریم که تصریح می کند که همه هستی برای آن حضرت (س) آفریده شده است.
اگر ایشان را حقیقتا شناخته و معترف به این حقیقت باشیم آنگاه زمینه عشق به ایشان فراهم می شود و وقتی حضرت صدیقه (س) محبوب حقیقی ما شدند در مسیر رضایتشان عمل می کنیم که نشانه حب و دلیل محبت مقدم دانستن رضای محبوب بر هر چیز است.
اگر محبت ما به حضرت صدیقه (س) حقیقی شد آنگاه رفتار و فکر و خواست ها و تمایلاتمان فاطمی می شود و در سایه این پیوند هم نسبت به فهم دین و هم اعتقاد به دین و عمل به آن الهی می شویم یعنی یکپارچه تسلیم محض خداوند شدن.
بنابراین راه نخست درک لیله القدر از طریق حضرت زهرا (س)، شناخت ایشان و پس از آن اعتقاد و نهایتا محبت به آن حضرت (س) است، هر چه محبت ایشان را در دل خود بیفزاییم پیوندمان با ایشان افزایش می یابد.
آنچنان که در مناجات شعبانیه داریم که از گناه فاصله نمی گیرم مگر مرا به محبت خود نزدیک کنی! محبت حضرت صدیقه (س) نیز در طول محبت خدا است آنچنان که در زیارت جامعه کبیره می خوانیم هر که شما را دوست دارد خدا را دوست دارد.
وقتی به چنین شناخت و معرفت و محبتی نسبت به حضرت زهرا (س) دست یافتیم آیا می توانیم حقیقت لیله القدر را درک کنیم؟
تبعا درک شب قدر وابسته به این است که انسان از نظر روحی تکامل بیابد و به خدا نزدیک شود هر قدر به خدا نزدیک شود معرفت او ما بالا رفته و حقایق بالاتر از تصور را به آن دست می یابد، اگر محبت حضرت صدیقه (س) را در دل داشته باشیم محبت خدا را نیز داریم که پیوندمان را با خدا بیشتر می کند و در سایه این محبت علم الهی به ما می رسد.
آنچنان که وقتی از امام خمینی (ره) درباره چرایی بیان تعبیرات خاص نسبت به آیت الله شاه آبادی پرسیدند ایشان پاسخ دادند که او همواره در محضر خدا بود و لذا هر کسی با او ارتباط داشت می دید همواره باب رحمت الهی به رویش باز است.
بنابراین، اگر انسان با حضرت صدیقه (س) ارتباط بگیرد از علوم الهی به او می رسد و شب قدر را به عنوان یکی از مراتب معرفت الهی درک می کند.
در پایان باید یادآوری شود، آنچه ما از این روایات درک می کنیم بر اساس چیزی است که بزرگان و علما به ما رسانده اند و طبق نقل می گوییم اما حقیقت آنچه اهل بیت (ع) گفته اند از درک و فهم ما بالاتر است و این احتمالات تبیین ما است.
انتهای پیام