60 تجدید چاپ برای ترویج فرقه آمریکایی; «اسکاول شین» واژه قانون را به جای خدا به کار میبرد
صدای شیعه: فلورانس اسکاولشین (متولد 1871، متوفی 1940) از مشهورترین نویسندگان زن در آمریکاست. وی در آثار خود از قدرت کلام و ذهن میگوید که سر منشأ بسیاری از رنجها و لذتهاست، همچنین اسکاولشین اعتقاد دارد ایمان راسخ، کلیدی برای قفلهای همیشگی روح و نفس است و تنها ایمان میتواند ما را از شر دشمنان خانگی و ذهنمان ایمن نگاه دارد، وی نقش دعا را در رهایی از شرهای وجود اساسی میداند، این نویسنده آمریکایی بر این باور است که هر چه را دعا میکنیم در واقع آن را دریافت کردهایم و به ما تعلق خواهد داشت! این موارد تنها گوشهای از اندیشههای اسکاول شین است، در حال حاضر یکی از آثار وی با نام «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» از سوی برخی ناشران ایرانی بارها در کشورمان تجدید چاپ شده که در یک نمونه حتی به چاپ شصتم هم رسیده است!
اما این کتاب مروج چه عقایدی است؟ آیا خوانندگان «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» میدانند در پس جملات این کتاب چه تفکری نهفته است؟!
برای یافتن پاسخ این پرسشها با حجتالاسلام والمسلمین رسول حسنزاده کارشناس پژوهشگاه بینالمللی المصطفی و از محققان معنویتهای نوین و نوپدید گفتوگو کردیم.
*در ابتدا مختصری درباره اسکاول شین و ریشههای اندیشهاش توضیح میدهید که چرا آثار وی مورد استقبال واقع شد؟
- فلورانس اسکاول شین متولد نیوجرسی آمریکا یکی از معلمان برجسته جنبش معنوی تفکر نوین و از بنیانگذاران و اعضای فعال فرقه کلیسای وحدت بوده که همزمان با ترویج معنویتهای نوین غربی، اندیشههای وی در آمریکا و دیگر کشورها مورد توجه قرار میگیرد. توفیق بیشتر اسکاول شین و اشتهار وی در کنار دیگر رهبران معنوی، شاید به دلیل جایگاه خانوادگی وی باشد که منتسب به شخصیتهای با نفوذ و برجسته سیاسی آمریکا بوده، علاوه بر آن تحصیل اسکاول شین در رشته هنر و فعالیت هنری در قالب نگارگری و نویسندگی و همچنین ادعای علوم ماوراء الطبیعه در ارزشآفرینی برای جوانان مردم آمریکا در مقام یک نخبه فرهنگی-اجتماعی قابل توجه است.
با این حال اندیشههای اسکاول شین باورهای انحصاری یک مدعی دینی نیست، بلکه آموزههای وی ریشه در یک جنبش نوین دینی در آمریکا با نام جنبش تفکر نوین دارد که با رویکرد بازنمایی تکثر این باورها از زبان دیگر رهبران معنوی به گوش میرسد. جنبش تفکر نوین که در اوایل قرن نوزده آغاز شد و امروزه این گروه شامل سازمانهای سکولار، فرقههای مذهبی و افرادی است که دارای عقایدی همچون باور به شعور برتر، دین شخصی، قانون جذب، تفکر مثبت، متافیزیک، شفادهندگی، تجسم خلاق و قدرت شخصی هستند، این جنبش را متفکرین و فلاسفه و همچنین فرقههای مذهبی مختلفی از جمله کلیسای وحدت، علم مسیحی و کلیسای علم قدسی پیش میبرند که اسکاول شین خود از اعضای کلیسای وحدت است، در تمامی این فرقهها تأکید بر نقش برجسته ذهن بر سلامتی بوده، رفته رفته نقش ذهن در خلق آرزوها تحت عنوان تجسم خلاق و تئوری جذب مطرح شد تا جایی که اقتدار ذهنگرایی، بنیادیترین مبانی هستیشناختی را تحت هیمنه خود میبرد.
به همین جهت شاهد رویکرد غیرواقعگرایی در مبانی فلسفی و الهیاتی هستیم تا جایی که خدا به عنوان یک وجود متشخص خارج از وجود انکار میشود و با عنوان شعور برتر یا الوهیت درونی تعالی زدایی شده در پس ذهن انسان خلق میشود، مروجان تفکر نوین که از این جنبش با عنوان معنویت کاربردی آمریکایی نام میبرند، سعی دارند برای تمامی بحرانهای حاصل از مدرنیته راه حل معنوی ارائه دهند با این تفاوت که از سبک زندگی غربی عدول نمیکنند، بلکه شبه ارزشهای مادی را با معنویت نوین تفسیر میکنند، بنابراین رفاه بیشتر و سلامتی ارزش تلقی میشود و مروجینی همچون اسکاول شین با ارائه راهکارهای معنوی مبتنی بر ذهنیتگرایی به دنبال ترویج سبک زندگی آمریکایی هستند.
*چگونه کلیسای اتحاد در جامعه آن روز آمریکا شکل گرفت؟
- فرقه کلیسای وحدت(1) که در کنار فرقههایی همچون کلیسای علم دینی و فرقه دانش الهی به عنوان پیش برندگان جنبش تفکر نوین از اهمیت زیادی برخوردار است، سعی دارد تفسیرهای مبتنی بر باورهای تفکر نوین از متون مقدس مسیحی ارائه دهد به همین جهت کلیسای وحدت ادعا دارد نوعی مسیحیت کاربردی را ترویج میدهد، بدین صورت که مردم میتوانند با رویکرد نگرش مثبت به زندگی وضعیت زندگی خود را بهبود ببخشد که در نهایت منجر به سلامت، رفاه، شادی و آرامش خاطر خواهد بود، کلیسای وحدت که در ظاهر در زمره فرق مسیحی به شمار میرود، در سال 1889 در کانزاس سیتی(2) توسط چارلز فیلمور(3) و میرتل فیلمور(4) بنیانگذاری شد.
فیلمور با شفا یافتن از مرض سل به شفابخشی معنوی ایمان آورد؛ همین امر عاملی برای مطالعات بیشتر او در مورد شفابخشی معنوی شد و تحت تأثیر مؤسسان دانش مسیحی «اما کورتیس هاپکینز»(5) و «ماری بیکر ادی»(6) قرار گرفت، جنبش وحدت در ابتدای فعالیت خود با نام «مدرسه وحدت مسیحیت» به عنوان یک مرکز تقویت کننده قدرت دین مسیحیت سعی کرد از عنوان کلیسا دوری کند، اما در دهههای اخیر به یک کلیسای توسعه یافته جدا از سایر ادیان، با عقاید تعریفپذیر مخصوص به خودش تکامل یافته است، کلیسای وحدت همچون دیگر فرق مسیحی جنبشی اعتراضی در مقابل نهاد سازمان یافته مسیحیت محسوب میشود که سعی دارد رویکردی ساختارشکنانه نسبت به باورهای بنیادین دینی داشته باشد.
کلیسای وحدت خود را به عنوان مجموعهای بدون مرام و منش خاصی و بدون اصول و عقایدی تعصبآمیز و بدون نیاز به آیین و تشریفات مذهبى خاصی توصیف میکند و مدعی است که هر راهی که انسان را به خدا برساند، خوب است و هر دینی هم که نیازهای فرد را پر کند خوب است، به همین جهت کلیسای وحدت ادعا دارد، از تنوع عقاید استقبال میکند بر خلاف مسیحیت سنتی معتقد است که فرد نباید بر گناهان گذشتهاش تمرکز کند، بلکه بر تواناییهای خوبی که در همه وجود دارد باید تمرکز کند.(7)
کلیسای وحدت در تعالیمش بر شفای معنوی، رفاه و مسیحیت کابردى تأکید دارد. بیماری توسط ابزار معنویت قابل درمان است، مروجین کلیسای وحدت مدعی هستند که جنبش وحدت یک جنبش مذهبی آموزشی بوده است که به آموزش استفاده از آگاهی خدا(8) در زندگی روزمره، توضیح کارکرد قانون الهی(9)، توضیح عمل ذهن است که آن را علت اتصال بین خدا و انسان میخواند. این آموزشها در قالب کارگاهها و سمینارها انجام میشده که اسکاول شین به عنوان یکی از مربیان جنبش وحدت بازخورد جلسات و کارگاههای آموزشی خود در قالب چهار جلد کتاب منتشر کرده است.
این نوع آموزشها که با روش انگیزشی برگزار میشده، برای جامعه بحران دیده غربی و مردم جدا شده از دین در ظاهر نویدبخش زندگی مبتنی بر سعادتمندی و کامیابی همراه با تجربههای خوش معنوی است، ولی این فرقه به نام معنویت، درمانگری و برآورده کردن آرزوها، نسخه شفابخشی برای تمدن از هم پاشیده نظام سلطه بوده که با نیم نگاهی به آموزههای ارائه شده در کارگاهها و آثار مروجین این فرقه قابل اثبات است، ترویج باورهایی همچون تناسخ، انسان-خدایی، غیرواقعگرایی، دعای مثبت، انفسیگرایی و رفاهگرایی انسانی آمالپرور سر به زیر در خدمت نظام سلطه را تربیت میکند.
*چهار اثر از فلورانس اسکاول شین با نامهای «بازی زندگی و راه این بازی»، «گفتار تو، عصای معجزهگر تو است»، «در مخفی کامیابی» و «نفوذ گفتار» در چه شرایطی نوشته شد، در واقع جامعه آن روز از نظر گرایش به معنویت چگونه بوده است؟
-با مروری اجمالی به آثار اسکاول شین با ژستی منجیگرایانه مواجه میشویم که در آن تمامی بحرانهای بشری پاسخ داده شده طوری که وی با نقل تجربیات مختلف از کارگاهها و بازخوردهای اولین آثارش ادعا میکند توانسته تمامی مشکلات فردی و اجتماعی را با ارائه معنویت تفکر نوینی حل کند، شاید بتوان گفت جایگاه اجتماعی و فرهنگی اسکاول شین به عنوان یک نخبه هنری میتواند هر نوع ادعایی از جانب وی را باورپذیرتر کند، اما شرایط حاکم بر جامعه آمریکا در اوایل قرن 19، زمینه رشد و نمو هر نوع معنویتی را میتوانست فراهم کند، ارزشهای حاکم بر مادهگرایی، خلأ معنویت و بحرانهای ناشی از پیامدهای مدرنیته تشنگی مضاعفی را در بازگشت به معنویت ایجاد کرده بود، در این میان ناکارآمدی ادیان نهادینه شده در پاسخ به نیازهای بشری به خصوص مسیحیت سنتی و سوءرفتار متصدیان دین زمینه را برای گرایش بیشتر توده مردم فراهمتر میکرد.
از سویی ادعای معنویت کاربردی، اتصال مستقیم به خدا، تجربه مسیح، دستیابی به قدرتهای ماورائی، دستیابی آسان و سریع به آرزوها، تأیید رفاه و ثروت، تطبیق معنویت و علم، دستیابی به قدرت شفا و رسیدن به صلح آرامش برای هر یک از آحاد مردم آمریکا وسوسه انگیز بوده که تمامی این ادعاها یک جا در کارگاهها و آثار اسکاول شین نیز ذکر شده و تا به امروز موجب توجه خیل کثیری از مردم شده است.
*بارها در نوشتههای اسکاول شین با واژه «لایههای روح» یا «ذهن» مواجه میشویم، چرا این قدر روی این واژهها مانور میدهد؟
-برای پاسخ به این سؤال باید با مبانی انسانشناسی، هستیشناسی و معرفتشناسی تفکر نوین به خوبی آشنا شویم، اگرچه جنبش تفکر نوین دکترین واحدی را ارائه نمیدهد، اما طرفداران تفکر نوین معتقدند که تفسیر آنها از خدا و هوش بیکران، تفسیری جهانی، عالی و جاودانی است که خدا در وجود هر فردی اقامت گزیده و تمام مردم، موجوداتی قدسی هستند. این نوع رویکرد که بر اساس نگرش اومانیستی حاکم است، به دنبال تعالی بخشی به انسان و تعالیزدایی از خداست که با عنوان یگانگی با خدا در تفکر نوین مطرح میشود.
شاید در نگاه نخست به نظر برسد تفسیر عرفانی وحدت وجود در این باور مورد اشاره است، اما انحصار این وحدت در لایههای روانشناختی وجود آدمی حکایت از یک تحویل نادرست است، تأکید آموزههای تفکر نوین بر قدرت ذهن و تأثیر آن بر سلامتی و حتی بر پدیدههای خارجی موجب شده تمامی ابعاد وجودی انسان و حتی ملکوت هستی بر محور ذهن تحویل شود. روانشناسی انسانگرا نیز در شکلگیری این نوع دیدگاه بیتأثیر نبوده. اسکاول شین که سعی دارد غامضترین مباحث فلسفی و الهیاتی را با ادبیات روانشناختی تفسیر کند، سه لایه ذهن انسان را به ابعاد روحی و حتی ملکوتی هستی تفسیر میکند.
وی با بیان سه لایه ذهنی (هشیار، نیمه هشیار و هشیاری برتر) ذهن نیمههشیار را به عنوان روح انسان معرفی میکند و ذهن فوق هشیاری یا آگاهی برتر را همان خدا میداند، اسکاول شین با پذیرش این فروکاهش غیرمنطقی التیام روح را با تأثیر تخیل مثبت در نیمههشیار یا همان روح میداند که در اثر تصویرسازی ذهنی و تخیل مثبت پیوند عارفانه رخ میدهد، در بیان اسکاول شین پیوند عارفانه همان پیوند ذهن نیمه هشیار یا همان روح با ذهن فوق هشیار یا همان خداست که ادعا میکند انسان و خدا در این مقام یکی میشوند، در این رویکرد یکی از متعالیترین آموزههای عرفانی یعنی یگانگی با خدا در تخیلی کودکانه خلاصه میشود.
*آیا به راستی بیان شین، در راستای خودشناسی منتهی به خداشناسی است «فقد عرف ربه» یا نه منظور دیگری را دنبال میکند؟
-نکته مهمی که به نظر میرسد این است که اسکاول شین مرحله اول را هنوز طی نکرده؛ یعنی وی در مقام خودشناسی نیست تا دریچه نور الهی بر دل بتابد و به شناخت خدا برسد، بلکه در این مقام به جای توجه به فطرت و شناخت، مسأله ذهن و تصویرسای ذهن مطرح است. با این حساب ذهن با پندارها و تخیلات همه چیز را در تسخیر خود میبیند و هیچ چیز را بیعیب و نقص نمییابد، در نتیجه خود را بینیاز از هر چیز میبیند، اسکاول شین ادعا میکند برای روشنبینی و بصیرت میتوان از طریق تصویرسازی ذهنی رسید و به الوهیت درون دست پیدا کند که در نتیجه آن میتواند قدرت شفادهی داشته باشد، حتی میتواند طوفانها و خشکسالیها را مهار کند.
اسکاول شین انسان را بینیاز از یک خدای مقتدر متشخص میداند، بلکه معتقد است الوهیت امری خارج از وجود آدمی نیست، بلکه بعدی از وجود انسان است که با اتصال ذهنی میتواند به آن دست پیدا کند، به همین جهت دعا در این دیدگاه یک مفهوم متعالی برای ارتباط یک موجود نیازمند اعتباری ممکن با وجود بینیاز مطلق نیست، بلکه یک ارتباط تله سایکو و رابطه درونی است که با به کارگیری عبارات تأکیدی حاصل میشود. عبارتپردازیها و کلمات تلقینی مثبت جای جای کتابهای خانم شین را پر کرده که از آنها با عنوان دعا یاد میکند، وی حتی توصیه میکند انسان نباید عاجزانه تمنا بکند، بلکه همچون داستان علاءالدین و غول چراغ جادو خواستهها و امیال خود را از طریق عبارتپردازیها محیا کند، باید توجه داشته باشیم دعا به تعبیر امام راحل قرآن صاعد است و وجود نیازمند مطلق را به بینیاز مطلق متصل میکند و زمینه شناخت خداوند متعال نیز از این طریق حاصل خواهد شد، در جای جای مناجات پیشوایان دین مهمترین درخواست و دعا از خدا شناخت و معرفت خداست.
*پیروی از ندای دل که شین بارها در نوشتههایش به آن اذعان دارد، با مبانی دینی ما منافاتی ندارد؟
-توصیه اسکاول شین به پیروی از ندای درون مهمترین آموزه معنوی وی را بیان میکند که ریشه در باورهای تفکر نوین با عنوان انفسیگرایی دارد که جناب چارلز تیلور در کتاب انقلاب معنوی از آن به عنوان پروژه کندال در جنبشهای معنوی نوپدید یاد میکند، اسکاول شین با بیان تجربیات و خاطرات به مخاطبان و مراجعینش توصیه میکند از ندای درون خود پیروی کنند که همان شهود و بصیرت است و این ندا راهنمایی خطاناپذیر برای انسان است، با مرور این خاطرات و تجربیات در آثار اسکاول شین اکثر نداهایی که اسکاول شین به پیروی از آن توصیه میکند، آرزوها و امیال فردی است که هر فردی در کششهای درونی آن مواجه است، اما از نگاه اسکاول شین، ندای درون «مسیح درون» هر انسانی است که او را از نابسامانیها خارج کرده و به سوی تحقق هدف خلقت سوق میدهد.
اسکاول شین هیچ وقت تفکیکی بین ندای درون و القاء شیطانی قائل نیست. حتی وی زمینه ندای درون را ورود انسان به پندارهای ملکوتی میداند، بدین صورت که آدمی با تصویرسازیها و خیالپردازیها میتواند ندای درون خود را بشنود و در این راه نشانهها نیز به او کمک خواهند کرد، نشانههایی که در سنتهای رازورز بیان میشود مانند نعل اسب و... که اسکاول شین ادعا میکند برای فهم آن نیاز به فراگیری علوم ماوراءالطبیعه حکمت اعصار است که در طی سالیان متوالی در هند و یونان و مصر تدریس شده است. بخشی از تدریسهای اسکاول شین نیز علوم ماواراءالطبیعه بوده، همچنین وی سعی کرده از کتاب مقدس برداشت نمادین داشته باشد. وی ادعا دارد عیسی مسیح بزرگترین دانشمند علوم ماوراءالطبیعه روزگار خود بوده و انسانهای دیگر نیز با فراگیری این علم به قدرت شفادهی مسیح دست پیدا کنند.
*در نوشتههای اسکاول شین ترویج خیالپردازی به وضوح دیده میشود، آیا به راستی انسان با وجود واقعیتهای زندگی میتواند خیال بار در ذهنش آینده دنیای حقیقی را بسازد، این دیدگاه ترویج شرکپرستی نیست؟!
-ذهنیتگرایی یا به تعبیری سوبژکتیویسم، رویکرد مناسبی در شناختشناسی هستی در معنویتهای نوپدید برای تولد باورهای التقاطی است. در دنیای ذهنیت انسان خالق هر چیزی میتواند باشد، تمام افسانهها و اسطورههای غیرواقعی در اینجا واقعیت مجازی پیدا میکنند و بالعکس امور واقعی نیز غیرواقعی پنداشته میشود، این در همآمیختگی مجال اندیشه و تعقل را از آدمی میگیرد و انسان را در یک فضای مجازی متحیرانه رها میکند، دیدگاه ذهنیتگرایانه اسکاول شین، ذهن انسان را در کانون خلقت و حیاتبخش هستی قرار میدهد و بیرون از ادراک افکار و تجربه حقیقت اعتباری ندارد، سیطره ذهنیت انسان در هستی دیدگاهی افراط گرایانه از انسانگرایی است که انسان جایگاه خدایی را برای خود بر میگزیند و تمامی شئون خدایی مانند خلقت و تدبیر هستی را عهدهدار میشود.
این نگرش را در آثار اسکاول شین در قالب تجسم خلاق مشاهده میکنیم که در بیان وی آگاهی برتر برای ما فراهم میکند، در نهایت این منبع آگاهی آفرینش را از درون شروع میکند و خود و جهان هستی را نیز خلق میکند، با پذیرش باور غیرواقعگرایی تمام شئونات خدایی حتی آفرینش به نفع انسان مصادره میشود، خلقت یکی از ویژگیهای برجسته خدایی است، صفتی که تمامی مخلوقات را در مقابل دست مقتدر و خلاقانه خود سر به تعظیم فرود میآورد. اما وقتی عظمت خلقت به وهم و رؤیا فروکاهش میشود یا به تعبیر خانم شین پندارهای ملکوتی، انسان رؤیاپرداز نیز خالق این جهان موهوم خواهد بود.
در اثر این نوع نگرش غیرواقع گرایانه، خانم اسکاول شین قانون عدم ایستادگی و قانون پذیرش را مطرح میکند، بدین صورت که بدی واقعیت ندارد و نباید در مقابل آن ایستادگی کرد و با قانون پذیرش آدمی باید اوضاع را بیچون و چرا بپذیرد، خانم شین در کتاب «قدرت کلام» با نقل از برناردشاو حضرت آدم را بنیانگذار جنایت، تولد، مرگ و همه اوضاع نامطلوب زندگی معرفی میکند که در اثر رشد ذهن استدلالی روی داده. زیرا در حقیقت خانم شین راه حل بحرانها و جنایتها را چشمپوشی از واقعیتها میداند.
*به طور مثال این داستان را نقل میکند: یک روز داغ تابستان زنی نزدم آمد که شفاعتی کنم تا توانگر شود. گفت که در تمام دنیا هشت دلار بیشتر ندارد. گفتم: «خیلی هم عالی است. من به هشت دلار برکت خواهم داد تا چندین برابر شود؛ همان طور که مسیح، نانها و ماهیها را برکت داد و هزاران برابر کرد، شخصیت آدمی، ذهن استدلالی یا همان ذهن هشیار است که انسان با آن زندگانی روزمره خویش را مینگرد و مرگ و بیماری و فقر و تنگنا را مشاهده میکند. یکی از کارهای اصلی ذهن هشیار، تأثیرگذاری بر ذهن نیمه هشیار است
زن پرسید: حالا چه باید بکنم؟
گفتم: از شهودت پیروی کن! به دلت افتاده که چکار کنی یا کجا بروی؟ شهود یعنی الهام یا دریافت هدایت مستقیم از باطن. شهود راهنمای لغزش ناپذیر انسان است، زن پاسخ داد: انگار به دلم افتاده که به خانه بروم. آن قدر پول همراهم هست که بتوانم کرایه ماشینم را بدهم! خانهاش در شهری بود و سر وضعی فقیرانه داشت. ذهن استدلالی یا عقل به او میگفت: «در همین نیویورک بمان و کاری برای خودت دست و پا کن و پولی گیر بیار. گفتم: پس فوری به در خانه برو! هرگز از آنچه به دلت میافتد سرپیچی نکن! و در حضور خودش اینگونه دعا کردم: جان لایتناهی! راه فراوانی و دولتمندی را بر این زن بگشا! زیرا این زن مغناطیسی است مقاومتناپذیر در برابر همه چیزهایی که حق الهی اوست، به او گفتم پیاپی این جمله را تکرار کند. او بیدرنگ به خانه رفت. یک روز که رفته بود به خانمی سر بزند، به یکی از دوستان قدیمی خانوادگیاش برخورد و از طریق این دوست به طرزی معجزهآسا هزاران دلار به دست آورد!
-القاء باورها از طریق نقل جریانهای انگیزشی مجال فهم را از مخاطب سلب میکند و خود را در اختیار تجربههایی قرار میدهد که با بیانهای مختلف در کارگاهها و آثار تکرار میشود، به همین جهت به دنبال تطبیق وضعیت موجود خود با داستان مورد اشاره اسکاول شین میرود و سعی میکند، تمامی پدیدههای پیرامونی خود را در سیستم فکری تفکر نوین تعریف کند.
*اسکاول میگوید: «(طرح نقشه الهی) تقدیر راستین آدمی است که از جانب خرد لایتناهی درون خود او بر او جلوه کرده است. اما بسیاری از مردم، بیخبر از غایات یا تقدیر راستین خود، برای چیزها و اوضاعی میکوشند که از آنِ آنها نیست و اگر به دست آیند جز شکست و ناخشنودی حاصلی به بار نخواهند آورد»، این نوع ادبیات نشان دهنده نوعی از معنویتهای نوپدید است، علت پدیدهها را انگار سوای از قضا و قدر الهی و اختیار انسانی تعریف میکند، نظر جنابعالی چیست؟
-طرح الهی به معنای حکمت و غایت آفرینش همان چیزی است که ادیان توحیدی را از دیگر مکاتب متمایز میکند و انسان موجودی بیهوده و رها شده در هستی نیست بلکه سیری هدفمند را در پیش رو دارد، اما با دقت در کلام خانم شین طرح الهی در حد آمال فردی تحدید میشود و افق فراتری را برای وی ترسیم نمیکند، طرح الهی در این رویکرد میتواند در حد یک موقعیت اجتماعی و یا یک شغل بیان شود و به نظر میرسد طرح الهی خانم شین در بیان دیگر رهبران معنوی همچون پائولوکوئلیو با تعبیری همچون افسانه شخصی یاد میشود.
هماهنگی و پذیرش طرح الهی مسألهای است که مورد توجه خانم شین است و عدول از آن را به هیچ وجه نمیپذیرد. یکی از تلاشهای خانم اسکاول شین جانشینی واژه قانون است و میگوید اگر به جای خدا استعمال شود تفاوتی ندارد، به همین جهت در بیان ایشان و دیگر رهبران معنوی نوین مجموعه قوانین هستی همان خدا اطلاق میشود، با این حساب طرح الهی همان قانونهایی است که در آموزههای اسکاول شین مورد توجه است، به عنوان نمونه ایشان ادعا میکند بنابراین طرح کسی که پول را کثیف و بی ارزش بداند نسبت به مادیات بیبهره خواهد بود. یکی از نمونههای باز طرح الهی در بیان خانم شین قانون کارما و قانون تناسخ است. اسکاول شین با اینکه مسیحی است، اما به تبعیت از دیگر رهبران تفکر نوین به تناسخ که یکی از شاخصههای مهم در ترویج معنویتگرایی نوین محسوب میشود، اعتقاد دارد.
قانون کارما یا قانون بازتاب عمل مبتنی بر باور به تناسخ است که هر کس نتیجه عمل گذشته خود را در این دنیا خواهد چشید، اسکاول شین در صفحه 103 «کتاب بازی زندگی و چگونگی انجام آن» بیان میکند: «همیشه از من پرسیدهاند که چرا یک نفر سالم و غنی زاده میشود و دیگری بیمار و مسکین پا به گیتی میگذارد، از آنجا که هر عملی عکسالعملی را به دنبال دارد این مسائل تصادفی رخ ندادهاند، پاسخ این سؤال در قانون تناسخ نهفته است، انسان بارها متولد میشود و میمیرد تا آنکه به حقیقت آفرینش پی برده و آزاد شود، او به زندگی در کره خاکی محکوم است تا آن زمان که به رؤیاهایش جامه عمل بپوشاند، دینهای کارمایی خود را ادا کند و یا سرنوشتش را به انجام برساند»، در این رویکرد طرح الهی پذیرش کارما و تحقق آرزوهایی دنیایی است و خدا موضوعی بیاهمیت در این نوع معنویتگرایی محسوب میشود، به قول جی.پی.واسوانی خداوند در مقابل قانون کارما قادر مطلق نیست، از همین رو اسکاول شین اصرار دارد به جای واژه خدا از واژه کارما استفاده شود.
*در پایان یک نتیجهگیری از بحث که بالاخره کتابهای اسکاول شین در تضاد با مفاهیم دین اسلام هست یا نه، آیا مردم میتوانند بدون هیچ نگرانی آثار او را مطالعه کنند؟(با توجه به اینکه به مبانی اعتقادی و شریعتی آنها خللی ایجاد نکند)
-با توجه به نکاتی که اشاره شد، اسکاول شین مروج یک فرقه انحرافی بوده که امروزه با حمایت نظام سلطه افکار و اندیشههایش در جهت تضعیف باورهای دینی و اعتقادی مورد توجه است، اسکاول شین مروج ارزشهای نظام سرمایهداری و سبک زندگی غربی است، رفاهگرایی و آمال پروری نمونه بارز این مطلب است که در آثار ایشان به وفور به آن اشاره شده است، همین امر موجب تهدید فرهنگ غنی دینی است، ترویج باورهای انحرافی همچون خدای درون، تناسخ و دعای مثبت در تقابل جدی با باورهای بنیادین اعتقادی است.
*پینوشتها:
1- Unity_Church
2-Kansas City, Missouri
3-(Charles Fillmore (1854–1948
4-(Myrtle Fillmore (1845–1931
5-Emma Curtis Hopkins
6-Mary Baker Eddy
7-"Unity:A Path for Spiritual Living" Unity Magazine, Nov–Dec 2007,pp.41–42
8-use of God-consciousness
9-working of divine law
منبع: فارس
انتهای پیام