و احساس کبوتر بودنم را تازه فهمیدم
صدای شیعه: متن شعر
و احساس کبوتر بودنم را تازه فهمیدم
و بستم رشته پرواز خود را با هزاران زائر دیگر
به قفل پنجره فولاد آقاهر چه محکم تر
و گفتم ای کران تا بیکران صحن و رواقت
زائرم کردی و غم ها را زدودی از وجودم
زبانم، آشیانم، آب و نانم دادهای بگذار همین جا بال وپر گیرم
در این جا این وسیع نور قاصد گردم این زوار عاشق را، همان دشت شقایق را
بگو تا نامه بر باشم
زبام خود هوایم کن
برای یک سفر امشب دعایم کن
که تا کرب و بلا پر گیرم و بوسم دوباره خاک سرخی را
که بوی سیب سرخ می آید، از آن شش گوشه روشن
هوائیم، هوائیم، دوباره کربلاییم
هوایم کن هوائیم، دوباره کربلاییم
…
وقتی به طوس جا به کنار تو میکنم
احساس وصل حق به جوار تو میکنم
در بین خلق از همه با آبروترم
چون کسب آبرو ز غبار درگاه تو میکنم
یک حج به نامه عملم ثبت میشود
با هر قدم که رو به دیار تو میکنم
بر یازده امام چو دلتنگ میشوم
می آیم و طواف مزار تو میکنم…
از اینجــا دانلود کنید
انتهای پیام