در نعمت محمد(ص)- ناصر خسرو
صدای شیعه:
ناصر خسرو قبادیانی
(394- 481هـ)
ابومعین ناصربن خسرو قبادیانی، شاعر معروف قرن پنجم هجری است. وی از قبادیان بلخ بود. ابتدا خدمت دیوانی داشت؛ سپس به مکه و قاهره سفر کرد و از خلیفه فاطمی مصر مذهب اسمعیلی را که یکی از شعب مذهب تشیّع است پذیرا شد و با لقب «حجّت زمین خراسان» به ایران برگشت و از بیم معاندان و متعصبّان به بدخشان رفت و در قلعه یمگان اعتکاف گزید و همانجا به تبلیغ مذهب اسماعیلی و تألیف کتب سرگرم بود تا بدرود حیات گفت. از آثارش به نثر زادالمسافرین، وجه دین و سفرنامه است. وی طبعی نیرومند و سخنانی استوار دارد. دیوانش بارها به طبع رسیده است.
در نعمت محمدصلی الله علیه و آله
گزینم قرآن است و دین محمدصلی الله علیه و آله |
|
همین بود ازیرا گزین محمدصلی الله علیه و آله |
|
یقینم که من هر دوان را بورزم |
|
یقینم شود چون یقین محمدصلی الله علیه و آله |
|
کلید بهشت و دلیل نعیمم1 |
|
حصار حصین2 چیست؟ دین محمدصلی الله علیه و آله |
|
محمد رسول خدای است زی ما3 |
|
همین بود نقش نگین محمدصلی الله علیه و آله |
|
مکین است4دین و قرآن در دل من |
|
همین بود در دل مکین محمدصلی الله علیه و آله |
|
به فضل خدای است امیدم که باشم |
|
یکی امّت کمترین محمدصلی الله علیه و آله |
|
به دریای دین اندرون ای برادر |
|
قرآن است درّ یمین5محمدصلی الله علیه و آله |
|
دفینیّ و گنجی بود هر شهی را |
|
قرآن است گنج و دفین6محمدصلی الله علیه و آله |
|
بر این گنج و گوهر یکی نیک بنگر |
|
کِرا بینی امروز امین محمدصلی الله علیه و آله |
|
چو گنج و دفینت به فرزند ماندی7 |
|
به فرزند ماند آن و این محمدصلی الله علیه و آله |
|
نبینی که امّت همی گوهر دین |
|
نیابد مگر کز بنین8محمدصلی الله علیه و آله |
|
محمد بدان داد گنج و دفینش |
|
که او بود در خور قرین محمدصلی الله علیه و آله |
|
قرین محمد که بود؟ آنکه جفتش |
|
نبودی مگر حورعین محمدصلی الله علیه و آله |
|
ازین حورعین و قرین گشت پیدا |
|
حسین و حسن سین و شین محمدصلی الله علیه و آله |
|
حسین و حسن را شناسم حقیقت |
|
بدو جهان، گل و یاسمین محمدصلی الله علیه و آله |
|
چنین یاسمین و گل اندر دو عالم |
|
کجا رست جز در زمین محمدصلی الله علیه و آله |
|
قرآن بود و شمشیر پاکیزه حیدر |
|
دو بنیاد دین متین محمدصلی الله علیه و آله |
|
که استاد با ذوالفقار9 مجرّد |
|
به هر حربگه بر یمین محمدصلی الله علیه و آله |
|
چو تیغ علی دادیاری قرآن را |
|
علی بود بیشک معین محمدصلی الله علیه و آله |
|
چوهارون ز موسی علی بود در دین10 |
|
هم انباز و هم همنشین محمدصلی الله علیه و آله |
|
به محشر ببوسند هارون و موسی |
|
ردای علی و آستین محمدصلی الله علیه و آله |
|
عرین11 بود دین محمد ولیکن |
|
علی بود شیر عرین محمدصلی الله علیه و آله |
|
بفرمود جستن به چین علم دین را |
|
محمّد، شدم من به چین محمدصلی الله علیه و آله |
|
شنودم ز میراثدار محمد |
|
سخنهای چون انگبین محمدصلی الله علیه و آله |
|
دلم دید سرّی که بنمود از اوّل |
|
به حیدر دل پیش بین محمدصلی الله علیه و آله |
|
ز فرزند زهرا و حیدر گرفتم |
|
من این سیرت راستین محمدصلی الله علیه و آله |
|
از آن شهره فرزند کو را رسیده است |
|
به قدر بلندترین محمدصلی الله علیه و آله |
|
جهان آفرین آفرین کرد بر من |
|
به حبّ علی و آفرین محمدصلی الله علیه و آله |
|
کنون باقرین جهان آفرینم |
|
من اندر حصار حصین محمدصلی الله علیه و آله |
|
اگر من به حبّ محمد رهینم |
|
تو چونی عدوی رهین محمدصلی الله علیه و آله |
|
منم مستعین12محمّد به مشرق |
|
چه خواهی ازین مستعین محمدصلی الله علیه و آله |
|
چه داری جواب محمّد به محشر |
|
چوپیش آیدت هان وهین محمدصلی الله علیه و آله |
|
پینوشتها:
1- نعیم : ناز و نعمت، بهشت.
2- حصین: استوار، محکم
3- زیما: در نزد ما، سوی ما
4- مکین: جای گزیده- جایگزین.
5- ثمین: گرانبها
6- دفین: پنهان شده- مستور، اندخته. گنجی که در زمین دفن شده است.
7- ماندن: گذاشتن، نهادن
8- بنین: فرزندان
9- ذوالفقار: شمشیری بود که پشت آن خراشهای پست و هموار فقره و مهره مانند داشت به همین جهت آن را ذوالفقار مینامیدند. این شمشیر از "منبه بن حجاج" بود که روز جنگ بدر کشته شد و شمشیرش را حضرت رسول صلی الله علیه و آله برای خویش برگزید و سپس روز جنگ احد آن را به علی علیه السلام بخشید.
10- اشاره است به حدیث معروف که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: اَنتَ مِنّی بِمَنزَلَةِ هَرون مِن موسی اِلاّ اَنّه لا نَبّیَ بَعدی: «تو ای علی نسبت به من همان منزلتی را داری که هارون نسبت به موسی داشت جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.»- این حدیث به حدیث منزله شهرت دارد.
11- عربن: بیشه، جنگل
12- مستعین : استعانتکننده، یاری خواهنده.
* دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی (ج1) به اهتمام مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران 1357. ص 129
انتهای پیام