( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: شعر آیینی یکی از جریان‌های قوی شعری در میان شاعران فارسی‌زبان در کشورهای مختلف است که کنار دیگر جریان‌های قوی شعری مانند شعر اجتماعی به حیات خود ادامه می‌دهد. در این میان میزان قابل توجهی از  این سروده‌ها به آثار شاعران جوانی اختصاص دارد که با مضامین نو و بدیع‌تر تلاش دارند پا جای پای بزرگان خود بگذارند. هرچند میزان و کیفیت این نوع سروده‌ها در کشورهای مختلف این جغرافیا، با یکدیگر متفاوت است و جریان حاضر گاه بنا بر موقعیت‌های مختلف مانند فرهنگ غالب بر جامعه و ... کم و ضعیف می‌شود، اما با وجود این شعر آیینی یکی از قدرتمندترین جریان‌های شعری است.

در چند سال اخیر توجه به برخی از حوزه‌های شعر آیینی، نسبت به سال‌های گذشته بیشتر شده که از جمله این موارد، سروده‌هایی است در رثای امام صادق(ع). رضا اسماعیلی، از شاعران آیینی کشور، همزمان با سالروز شهادت این امام همام 11 رباعی تازه‌سروده شده خود را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده که با مضمونی عرفانی و ناظر بر سیر در درون سروده شده‌اند. رباعی‌های او به شرح ذیل است:

1
نَفس تو به مُلکِ معصیت نقاش است
از طایفه ی اراذل و اوباش است
دور و بر او مگرد بی «بسم الله»
چون جن زده‌ای مُذبذب و کلّاش است

2

نفس تو زبان غول را می‌داند
اهریمن بوالفضول را می‌داند
چون پیشه نفسِ فتنه‌ات گمراهی‌ست
تاریک‌ترین فصول را می‌داند

3

چون پیشۀ نفس، غیر شیّادی نیست
در کشور جان، به فکر آبادی نیست
شیطان نَفَس و جَهول و دیو آیین است
قائل به مقام آدمیزادی نیست

4

اهریمن نفس، تاجر گمراهی‌ست
با جهل رفیق و دشمن آگاهی‌ست
فرعون نسب است و در دل انسان‌ها
او طالب تاج و تخت شاهنشاهی‌ست

5

در سینه دلی سیاه داری، ای نفس!
دائم هوس گناه داری، ای نفس !
در بندگی خدا، کُمیت‌ات لنگ است
شیطان صنمی، ِاله داری، ای نفس !

6

تو روح مرا کبود کردی، ای نفس
بر آتش فتنه دود کردی، ای نفس!
پروار شدی ز خوردن ایمانم
از غفلت من صعود کردی، ای نفس!

7

هم‌مسلک لات و لوت هستی، ای نفس!
در بزم هوس، سه سوت هستی، ای نفس!
پوسیده‌ای از درون و کارت زار است
تو خانه عنکبوت هستی، ای نفس !

8

با دیو سیاه، رفت و آمد داری
با وسوسه، آه ... ! رفت و آمد داری
چون شوق فرشتگی نداری، ای نفس!
با بوی گناه رفت و آمد داری

9

دائم هوس گناه نوشی دارم
چون نَفس مُذبذب و چموشی دارم
می‌دانم، پای طاعتم می لرزد
در بندگی تو، کم فروشی دارم

10

من واژۀ سیب را نمی فهمیدم
این حالِ غریب را نمی فهمیدم
من شأن نزول عشق بودم، ای نَفس !
حوّای فریب را نمی‌فهمیدم

11

تقلید ز قوم لوط، تا کی؟ آدم !
در چاه هوس سقوط، تا کی؟ آدم !
در خاک میان کرم‌ها می‌لولی
از عرش خدا هبوط، تا کی؟ آدم !


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر