( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:
اگر بر دامنم از مِهر بگذاري سر خود را
به آرامش رساني دختر غم‌پرور خود را

فراموشم نمي‌گردد که وقت رفتن ميدان
نشاندي بر سر زانو زماني دختر خود را

پدر! ما را نشان يکدگر دادند و خنديدند
مگر از ياد بردي دختران و خواهر خود را؟

گواهي مي‌دهد قلبم که دائم فکر ما هستي
بيا بنشان کنار خود زماني اختر خود را

بَرَد لبخند دختر خستگي را از تن بابا
بيا و بوسه‌اي ده دختر کوچک‌تر خود را

نه تنها عمه را سيلي زدند اين دشمنان پست
که من ديدم به زير تازيانه خواهر خود را

به آب ديده مي‌خواهم بشويم ماه رخسارت
دمي بسپُر به من رأس پر از خاکستر خود را

شبي که از فراز ناقه افتادم کجا بودي؟
که بنمايي نوازش در بر خود دختر خود را

چو بيني دست از ديوار مي‌گيرم که برخيزم
به ياد آور غم بي حد و حصر مادر خود را

ندارد سايباني اي پدر ويران‌سراي ما
بگستر لحظه‌اي بر فرق ما بال و پر خود را

مناسب نيست اينجا بر گل نيلوفري چون من
بِبَر با خود دگر اين غنچه‌ي نيلوفر خود را

غم آل علي بر جان «سائل» شعله‌اي افکند
که مي‌سوزاند او هم خويش هم دو رو بر خود را


انتهای پیام

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر