( 0. امتیاز از )


در این میان واکنش دولت به این قضیه به یکی از سوژه‌های روز تبدیل شده که در سایت‌ها و مطبوعات مورد بحث و چالش قرار گرفته و آنچه جالب است سوء استفاده‌ی برخی قرار گرفته است که مجموعه دولت را به مسامحه کاری و مصلحت‌اندیشی متهم می‌کنند. البته ناگفته نماند که همین دوستان قبل از انتخابات بارها می‌گفتند که فلسطین و هولوکاست مسئله‌ی ما نیست و دولت نباید در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کند.

اما آنچه که می‌تواند در این مسایل چراغی فرا روی ما باشد، سخن مقام معظم رهبری در یکی از جمع‌های دانشجویی در پاسخ به یکی از دانشجویان فرمودند:

«يکى از دانشجويان عزيز مطرح کردند که «شما مى‏گوييد دانشجويان مصلحت‏انديش نباشند. حالا ما آرمانگرا، پس چرا گاهى اوقات بعضى از دستگاههاى اجرايى مصلحت‏انديشى مى‏کنند؛ اين دو چگونه قابل جمع هستند؟» من اين نکته را بگويم که مصلحت‏انديشى بد، منفى و ضدّارزش نيست. مصلحت‏انديشى يعنى دنبال مسأله‏اى که مصلحت است، رفتن. اين‏که موضوع بدى نيست. اين را بدانيد که دستگاه اجرايى کشور در تعامل بسيار دشوار خود در دنيا، بر سر دوراهي‌هايى قرار مى‏گيرد که مجبور مى‏شود مصالحى را در نظر بگيرد؛ چون اداره کشور و کار اجرايى، کار خيلى سختى است. مثال آن، اين است که وقتى کسى از پاى تلويزيون کوهنوردى را مى‏بيند که با زحمت و قدم به قدم جلو مى‏رود، با خودش مى‏گويد: يک ذرّه زودتر و تندتر قدم بردار تنبل! او پاى تلويزيون نشسته، در آن ارتفاع چندهزار مترى و در آن وضعيت قرار ندارد که ببيند اين کار چقدر عملى است. ... به هرحال، کار اداره کشور کار سختى است و البته مصلحت، هيچ اشکالى هم ندارد؛ ما به آنها ايراد نمى‏گيريم. البته حواسمان هم جمع است که آنها هميشه غرق در مصلحت نشوند و بنده با توجه به مسؤوليتم به اين موضوع توجّه مى‏کنم. اگر شما جوانان نگاه به قلّه‏هاى آرمانى را کنار بگذاريد، برآيندِ غلطى به‏وجود خواهد آمد. برآيندِ آرمانگرايى شما و چالش مسؤولان با مصلحتها، برآيند معتدل و مطلوبى خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحت‏گرايى رفتيد و گرايش مصلحت‏انديشانه - يعنى صددرصد با واقعيتها کنار آمدن - وارد محيط فکرى و روحى دانشجو و جوان شد، آن‏وقت همه چيز به‏هم مى‏ريزد و بعضى آرمانها از ريشه قطع و گم خواهد شد. دانشجويان نبايد آرمان‏گرايى را رها کنند. توقّع من از شما عزيزان اين است که پايه‏هاى معرفتى خودتان را در همه زمينه‏ها عميق و مستحکم کنيد.»

آنچه از سخنان معظم له فهمیده می‌شود این است که با توجه به اینکه کشور ما هنوز یک ابرقدرت جهانی نیست و در زمینه‌هایی تعامل با دنیا ضروری است، مسوولین نمی‌توانند بطور صددرصد بر طبق آرمان‌ها عمل نمایند و یا بطور همزمان در چندین جبهه با دنیا وارد جنگ شوند. از طرفی دیگر کارشناسان این نکته را هم مدّ نظر دارند که در بعضی موارد همه‌ی ملت حاضر نیستند هزینه‌های این آرمان‌خواهی را بدوش بکشند. از سوی دیگر ملاحظات دیگری نیز گاهی در میان است. بعنوان مثال کسی دولت را بدلیل عدم حمایت از طالبان سرزنش نمی‌کند، چرا که این جریان‌ که در ظاهر مسلمان هستند، دارای عقایدی رادیکالی می‌باشند. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که به هر حال چین کشوریست که در شورای امنیت و 1+5 مواضع معتدل‌تری نسبت به ما داشته ‌است.

با تمام این اوصاف به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی در برخورد با این قضیه دو سری واکنش باید انجام دهد: الف) واکنش دولت و نظام. ب) واکنش احزاب، تشکل‌های دانشجویی و نهادهای مردمی NGO.
 
 
الف) واکنش دولت و نظام.

از آنجا که در دولت، وزارت امور خارجه و بدنه‌ي نظام کارشناسان و نخبگان زیادی هستند که تصمیمات مقتضی را بر اساس منافع ملی و مصالح اسلام و کشور می‌گیرند، پس نیازی به توضیحی در اینجا نیست. اما شاید بتوان چندین پیشنهاد را مطرح کرد:

1-  تماس وزیر امور خارجه با همتای چینی خود و بیان این نکته که دولت ایران تحت فشار افکار عمومی است و درخواست رعایت عدالت در برخورد با مسلمانان و غیرمسلمانان.

2- اعلام آمادگی برای ارسال کمک‌های انسان دوستانه.

3- تجدید نظر در برخی قراردادهای همکاری در صورتی که امکان جایگزینی پیمانکاران دیگری وجود دارد.

4- درخواست از پیمانکاران چینی فعال در ایران برای انعکاس نظرات ملت ایران به دولت مطبوعشان.

5- اقدامات غیرمستقیم و غیررسمی و غیرعلنی از طریق کشورهای ثالث و یا گروه‌های محلی.

ب) واکنش احزاب، تشکل‌های دانشجویی و نهادهای مردمی NGO.

در این بخش دیگر نیازی به رعایت مصلحت نیست و می‌توان آرمان‌گرایانه برخورد کرد. در این زمینه چندین کار می‌توان کرد:

1- اعلام انزجار از این کشتار در قالب دادن بیانیه‌ها و تجمع‌های دانشجویی در مقابل سفارت چین، اطلاع‌رسانی در سایت‌ها و روزنامه‌ها، تشکیل گروه‌های داوطلب انسان دوستانه برای اعزام در صورت امکان و ....

2- مطالعه و شناخت دقیق تمامی ابعاد این قضیه در دانشگاهها. چرا که به نظر می‌رسد کار تئوریک در این زمینه به اندازه‌ي کافی موجود نیست. وضعیت مسلمانان منطقه، بررسی بخش تبت، بررسی امکان استقلال این منطقه، بررسی امکان فروپاشی چین کمونیست، ....

3- تلاش ملی برای قطع وابستگی و حرکت به سمت اقتدار بیشتر ایران اسلامی.

سخن پایانی اینکه توجه شود که کارشناسان و مسوولین کشور بر اساس منافع ملی و مصالح جهان اسلام تصمیم‌گیری می‌کنند و نباید این تصور برای عده‌ای پیش آید این مسئله با مسئله‌ي فلسطین و یا مسئله‌ي چچن دارای یک راه‌حل می‌باشند و یا همان تصمیمی که برای فلسطین اتخاذ می‌شود برای چین نیز قابل اجراست و یا بلعکس تصمیمی که برای چین اخذ ‌شده در فلسطین نیز اعمال شود. ماهیت این مسائل کاملا از هم متفاوت بوده و راه حل‌های جداگانه‌ای را می‌طلبد.

به امید رهایی تمامی مستضعفین از چنگال مستکبرین.

منابع:

بيانات مقام معظم رهبری ‏در ديدار جمعى از اعضاى تشکّلها، کانونها، هيأتهاى مذهبى‏ و شمارى از نخبگان دانشجويى‏ در تاریخ 1382/08/15.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر