( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:

گروه دوم کساني بودند که با توجه به آشنايي حداقلي که با دنياي غرب پيدا کرده بودند به اين باور رسيدند که بايد سلوک خود را براساس مفروضات دنياي جديد تغيير دهيم و حيات اجتماعيمان در مسيري که غرب پيموده، ادامه پيدا کند تا بتوانيم به آنچه غربيان به آن رسيده‌اند و پيشرفت و قدرت يافته‌اند دسترسي پيدا کنيم.

صرفنظر از درستي يا نادرستي درک اين طيف از ايرانيان از آنچه که در اروپا به‌وقوع پيوسته است، نوعي برداشت افراطي نسبت به آنچه که در غرب رخ داده است در اين سو وجود داشت و همين طرز تلقي بود که همه سرمايه‌هاي ملي و اخلاقي ما را به طرز نابخردانه‌اي هدف قرار داد و از جمله اين سرمايه‌ها نوع پوشش و لباس ظاهري مردم ايران بود.

اين بازخواني مجدد الزاما در پس تلقي‌هاي روشنفکرانه يا برداشت‌هاي معطوف به پيشرفت يا ترقي نبود و نوعي حس تقليدگرايي و همچنين اشرافي مسلکي و به عبارتي شهوت‌خواهي را نيز در پي داشت، لذا يکي از حوزه‌هايي که در اين دوره بشدت بين طيف‌هاي مختلف از غربگرايان ، متمايلان به آنها و اشرافيت سنتي و جريان‌هاي ضداسلامي مورد توجه قرار گرفت نوع پوشش زنان بود.

خاصه آن‌که اين نوع پوشش به همان ميزان که با مساله غيرت ديني در جامعه ايران تعارض داشت به همان ميزان نيز مي‌توانست در انگيزش تمايلات و خواست‌هاي طيف‌هاي غيرمتدين و ناپايبند جامعه ما موثر باشد و به عبارتي برخواست‌هاي شهواني جمعيتي صحه بگذارد.

ازسويي ديگر ما با يک موج قابل توجهي از سوي جهان مسيحيت مواجه بوديم و آن تلاش براي مسيحي‌سازي در دنياي اسلام بود، نکته‌اي که در طول تاريخ مطالعات تاريخ ايران همواره از سوي مراکز دانشگاهي مورد بي‌توجهي و بي‌مهري قرار گرفته است و بعد از اتفاقاتي که در جنگ‌هاي صليبي ميان مسلمانان و مسيحيان رخ داد و از سويي ديگر رويدادهايي چون حضور مسلمانان در اروپا بعد از جنگ ملازگرد و پيروزي عثماني‌ها برغربي‌ها و ناکامي‌هاي پي‌درپي غرب در غلبه بر جهان اسلام، اروپاييان را وارد مرحله جديدي از مواجهه با مسلمانان کرد و آن هم سياستي بود که از سوي راجر بيکن، سياستمدار انگليسي بر آن تاکيد شد و آن سياست مسيحي‌سازي از طريق پروژه‌هاي تبليغي و فعاليت‌هاي فرهنگي در سرزمين‌هاي اسلامي بود.

يکي ديگر از اين حلقه‌ها، مجموعه‌هاي معارض با تشيع و در تعارض با اسلام است. اين مجموعه‌ها نه از حيث پيوند و تبعيت در غرب بلکه از حيث تجديد نظر طلبي در دنياي اسلام به نقد قوانين و شريعت و سلوک مردم پرداختند و به آنچه که در داخل حوزه جهان اسلام و کشور شيعه جريان داشت به‌شيوه‌هاي مختلف ايرادات اساسي وارد کردند. از سويي ديگر پيوند ميان همه اين جريان‌ها گروهي بودند که دعاوي جديدي را در حوزه زنان به راه انداختند.

اين مدعيات نيز تحت‌تاثير ادبيات فمينيستي حاکم بر غرب به‌وجود آمده بود. حاصل ضرب همه اينها، پديده جديدي از قدرت بود که برآمده از همه اين جريانات معارض با اسلام بوده و آن هم حکومت پهلوي بود.

جريان‌هاي مهم در زمينه کشف حجاب

اولين جرياني که بايد آن را در مساله کشف حجاب در ايران به عنوان يک جريان بسيار مهم شناخت، روشنفکري سکولار و غربگرا در ايران است. اين طيف روشنفکري بشدت به‌دنبال ترجمه چهره‌اي غربي از ايران بوده است.

مطالعه و خوانش نوشته‌هاي نويسندگاني چون ميرزافتحعلي آخوندزاده، ميرزاملکم‌خان، تقي‌زاده و فروغي در اين خصوص و بقيه روشنفکران دوره اخير آشکار مي‌سازد که يکي از حوزه‌هاي مورد توجه آنها موضوع حجاب و پوشش زنان بوده است.

آنان از حجاب زنان ايراني به عنوان خيمه سياه متحرک و مايع کدورت ذهن و روح و روان ياد مي‌کردند؛ ضمن آن‌که به استناد به فرم جديد پوشش جديد زن در اروپا مدل لباس و پوشش زن بي‌حجاب در غرب را مايه آرامش و نشاط‌انگيزي و همچنين افزايش قدرت کار در بين مردمان اروپايي تلقي مي‌کردند بنابراين يکي از جدي‌ترين محورهاي بحث کشف حجاب، تبارشناسي روشنفکران غرب گرا در مساله کشف حجاب است.

نقش روشنفکران در اين حوزه تاکنون در ايران ناشکافته مانده است. تصويب قوانين در مجالس سوم و چهارم که در اختيار حزب اجتماعيون عاميون به رهبري تقي‌زاده بود در زير قانون متحدالشکل کردن لباس‌ها از جمله اقداماتي است که قبل از رضاخان توسط اين طيف از روشفنکري زمينه‌ساز اجراي فرمان کشف حجاب شد.

جريان دوم مهم ضدحجاب در ايران را مي‌توان جريان بابيه و به تبع آن بهاييت دانست. بابيه به‌عنوان مسلکي که از تفکر مکتب شيخي در ايران منشعب شد و فاقد پايه‌هاي تمسک عبادي و پيوستگي‌هاي عميق فقهي و دلبستگي‌هاي اخلاقي در ايران بود به‌خاطر آن‌که بتواند در سطح جامعه ايران رشد و گسترش پيدا کند راه تساهل و لاابالي‌گري را در ايران در پيش گرفتند اين مساله ويژگي اکثر فرقه‌هايي است که در طول تاريخ در کنار مذاهب شکل گرفتند همچنان که مانويت و مزدکي‌ها در کنار مذهب زرتشتي، باني ادبيات تساهل بودند چه اين‌که حتي فرقه‌اي مانند جريان زيديه براي گسترش تمايل طيف‌هاي مختلف آن فرقه، آنها نيز مروج نوعي تساهل در اعتقادات بودند. فرقه اسماعيليه هم مروج تساهل در عقايد بودند.

اين مساله در تبارشناسي اکثر فرقه‌ها قابل مشاهده و مطالعه است چرا که هر فرقه‌اي به‌دنبال جذب حداکثري نيرو‌هاي مختلف براي فرقه خود است و فرقه ضاله بهاييت در اين مسير بيشترين استفاده را از موضوعات مختلف برده است.

از ادعاي شباهت به پيامبر، فتح و تقسيم سرزمين‌ها، واگذاري فرماندهي‌ها به افراد نامعلوم، وعده‌هاي آخرالزماني شبيه بعضي از پيش‌بيني‌هاي دوره آخر زمان گرفته تا طرح آزادي روابط جنسي و سلوک آزاد در مناسبات اخلاقي.

به همين خاطر شاهد اين هستيم که مشهورترين زن فرقه بابيه، قره‌العين اولين و جدي ترين زن مکشوفه در تاريخ ايران است و يکي از ابزارهاي جلب و جذب اين نيرو در طول تاريخ اين فرقه مساله تساهل در روابط جنسي بوده است.

اين تساهل‌گرايي براي صاحبان اين فرقه فرصت‌هاي بسيار زيادي ايجاد مي‌کرد بنابراين بازشناسي تاثيرگذاري ايجاد تمايل بين طوايف خاصي از مردم از‌جمله کساني که اميال شهواني مساله اصلي زندگي آنهاست تمايل آنها را به اين سبک و سياق از اعتقادات دامن مي‌زند. بنابراين در مساله کشف حجاب ادبيات مربوط به بهاييت بايد از اين حيث مورد توجه قرار گيرد.

هفدهم دي اصلي‌ترين حفره وقوع اين فاجعه در تاريخ ايران بوده است لذا براي بحث کشف حجاب در ايران نياز به بحث مبسوط تبارشناسي جريان‌هاي معطوف به آن هستيم که مجال بيشتري را مي‌طلبد و خود در اندازه کتب و رسالات مختلف علمي قابل توجه است.

يعقوب توکلي - جام‌جم

 
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر