(
امتیاز از
)
نگاه غرب به شخصیت پیامبر اعظم (ص)
صدای شیعه:
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه به مناسبت ایام ولادت پیامبر رحمت در گفتگو با حجت الاسلام مهراب صادق نیا، نگاه غرب به شخصیت پیامبر اکرم و تلاشهای مذبوحانه برای مخدوش کردن چهره نورانی پیامبر و اسلام را بررسی کرده است.
*اسلام چه تعریفی از مسیحیت ارائه داده و درمقابل مسیحیت چه تعریفی از خود و اسلام ارائه می دهد؟ آیا این تعریفی که مسیحیت ارائه می دهدتعریف صحیحی می باشد؟
اسلام حضرت مسیح را به عنوان یکی از پیامبران الهی می شناسد و پیامبر اکرم(ص) پیامبر پیشین را معرفی می کند و قرآن نیز به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان تایید کننده کتابی است که پیش از قرآن توسط مسیح برای بشریت آمده است: « نَزَّلَ عَلَيْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ ؛ آل عمران آیه 3 »
از ویژگی های قرآن این است که آموزه های پیامبران پیشینش را تصدیق می کند، اما مسیحیت امروز با تعریفی که اسلام از آن دارد یکی نیست!
مسیحیان دین مسیح را تنها به آموزه هایی که مسیح آورده است معرفی نمی کنند بلکه در الهیاتی که پس از حیات زمینی عیسی بن مریم(ع) توسط رسولان مسیحی و بویژه «پولس» شکل گرفت، نقش عیسی بن مریم به عنوان یک آموزگار الهی کم رنگ شد و الهیات مسیحیت بیشتر بر تعاریفی از شخصیت حضرت عیسی(ع) متمرکز شد و آموزهایی که این پیامبر الهی آنها را با تکیه بر وحی برای زندگی و رستگاری بشر به ارمغان آورد دستخوش تحریف شد.
مسیحیت امروز، با شعار اینکه عیسی علیه السلام قربانی خدا برای رستگاری انسان بود، سعی می کند شریعت و اطاعت را به کناری بگذارد و مسیحیت را در مجموعه ای از ارتباطات شخصی بین انسان و خدا که با هیچ وسیله ای هم قابل انداره گیری و راستی آزمایی نیست تعریف کند.
مسیحیت امروز تاکید می کند، مردم اگر به عیسی مسیح ایمان بیاورند نجات پیدا می کنند ، اگر عاشق خدا و عیسی باشید نجات می یابید ،اما هیچ معیاری برای اینکه این عاشق شدن کجا خود را نشان می دهد ارائه نمی دهد ! اینکه ایمان به عیسی مسیح چگونه خود را نشان می دهد ارائه نمی کند و معلوم نیست فرق بین مومن و غیر مومن چیست؟
*نوع شبهاتی که امروز به نام مسیحیت در جامعه جهانی علیه اسلام منتشر می شود حاصل چه امری است؟
مدعیان مسیحیت برای مواجهه با اسلام شبهات متعددی وارد می کنند، نوع این شبهات از همین طرز تفکر نسبت به آموزه های عیسی علیه السلام برمی گردد. تعریفی که اسلام در اطاعت از شریعت و خداوند بیان می کند، مقابل آن تعریفی است که الهیات مسیحی با شعار ایمان و عشق ارائه می دهد و با بیان این دو تعریف از خدا و شریعت، مسیحیت را مقابل اسلام قرار می دهد، آنها سعی دارند از اسلام یک دین خشن نشان داده و دین خویش را یک دین قلبی و درونی و مبتنی بر ایمان و عشق معرفی نمایند در حالی که تعریف ایشان از مسیحیت و اسلام در دین خودشان و اسلام غلط است.
همان اندازه که در دین اسلام بر اطاعت از خدا و خشیت الهی تاکید شده است، بر عشق ورزی عمیق نسبت به خدا نیز تاکید می کند، اینگونه نیست که در اسلام صرفا بر اطاعت محض و ماشین وار تاکید شده باشد، از آن طرف هم اینطور نیست که در مسیحیت صرفا بر ایمان و محبت و عشق تاکید شده باشد ، برای مثال در انجیل و کتاب مقدس موجود آمده است، « گمان مبريد که آمدهام تا سلامتي بر زمين بگذارم، نيامدهام تا سلامتي بگذارم بلکه شمشير را، انجیل متی باب دهم، آیه 32» این شمشیر نماد خشونت و غضب و اجرای دین در جامعه یا به دست گرفتن قدرت با خشونت است، این مطلب را الهی دانان مسیحی چشم می پوشانند و می گویند خیر مسیحیت تنها دین محبت و عشق است.
از آن طرف هم به همه آیاتی که در قرآن آمده است و اسلام را در کنار اطاعت خدا ، دین محبت و عشق ورزی معرفی می کند چشم پوشیده اند و از این دو مولفه که چشم بپوشانند اسلام را دین خشن و مسیحیت را دین سراسر عشق و محبت معرفی کرده و سعی می کنند با جوانان از این موضع روبرو شوند و در سایت ها و کلیساهای خانگی که امروزه در حال شکل گیری است این مطالب را جلوه بیشتری دهند، لذا واقعیت این است که هم بخشی از مسیحیت و هم بخشی از اسلام را مخفی می کنند .
*مسیحیت برای مخدوش کردن چهره پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام از چه روش هایی استفاده می کردند؟
تاکید بر اینکه مسیحیت شریعت و اطاعت ندارد.
متاسفانه آنچه در این سایت ها و کلیسا های خانگی در حال ترویج است، این است که مسیحیت دین عشق ورزی است ، مسیحیت اطاعت و شریعت ندارد ، مسیحیت نسبت به روابط بین دو جنس مخالف تاکیدی ندارد ،صرف ایمان کفایت می کند و.... مدام این مطالب را تبلیغ می کنند و همه این مطالب اشتباه است .
*تاکید فراوان بر اخلاق:
روحانیت مسیحی، خدا را خدایی اخلاقی و مسیحیت را دینی اخلاقی توصیف می کنند و آموزه های اخلاقی مسیحیت را پر رنگ می نمایند و در مقابل آموزه های فقهی اسلام را پر رنگ کرده و کاری به آموزه های اخلاقی اسلام ندارند مثلا بخشی از آموزههای پولسی را ارائه می دهند و می گویند: تمام شریعت این است که «دیگران را چون خویشتن دوست بدارید» و برروی این عبارت فراوان مانور می دهند که مسیحیت یعنی اینکه دیگران را مانند خویشتن دوست داشتن و تاکید می کنند که این عبارت چقدر ارزش های اخلاقی به ارمغان می آورد و حال اینکه همین امور در تعالیم اسلامی ما نیز وجود دارد در حدیثی پیامبر اکرم می فرمایند : «َ أَحِبَّ لِأَخِيکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ،أمالي شیخ طوسي، النص، ص: 508» با دیگران آنگونه رفتار کنی که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند .
*معرفی چهره خشنی از اسلام
لذا مسیحیان این آموزه های اخلاقی موجود در اسلام را نادیده می گیرند و اسلام را صرفا امری خشک معرفی می کنند، اگر مسیحیت آنگونه که هست معرفی شود، با همه آنچه که دارد و اسلام هم با همه آنچه که دارد معرفی گردد - نه اینکه بخشی از اسلام مخفی شود و بخشی عرضه شود- هیچ تردیدی نیست که برای جوان مسلمان هرگز جذابیتی در آیین مسیحیت موجود نخواهد بود و درخششی در آن سو نمی بیند .اینها راههای است که کشیشیان مسیحی پی گرفته اند تا جوان مسلمان را تحت تاثیر قرار دهند .
*مخفی کردن چهره درخشان اسلام
از دیگر اقدامات این است که سعی می کنند برخی از نابسامانی های موجود در جوامع اسلامی را به پای اسلام بگذارند، امروز جهان اسلام در مقابل خود دشمنی های استعمار را می بیند و بخشی از این نابسامانی ها بخاطر کارشکنی های مخالفان اسلام است، جنگ ها و نابسامانی هایی را بر مسلمان ها تحمیل می کنند و این امر را به خورد جوانان ما می دهند که : اسلام دین جنگ است و مسیحیت دین صلح و مهرورزی است در حالی که مسیحیت پر است از جنگ ها و کشتارهای مذهبی، آنها این امور را کتمان می کنند و حوزه و رسانه های جمعی موظفند که این حقایق را به جوان امروز بگوید.
اسلام خود را فراتر از مسیحیت می داند و مصدق مسیحیت است و حضرت عیسی مسیح را پیامبر الهی می داند، اما اسلام فراتر از آن آموزههایی دارد و ما باید برای مقابله با این مقوله شناخت خود را از آنچه که در نزد کشیشان مسیحی می گذرد بیشتر کنیم و بدانیم که ایشان از چه مسیری وارد می شوند تا بتوانیم مقابله کنیم .
*نگاه خاورشناسان مسیحیت به چهره نورانی پیامبر اکرم(ص) چگونه بوده است ؟
خاورشناسان طیف های متنوعی دارند ، بخشی از مطالعات ایشان منصفانه است، هر چند نتوانسته اند آنگونه که باید پیامبر را بشناسند نوعا اینها تحت تاثیر این مطالعات مسلمان شده اند، و من برخی از الهی دانان مسیحی را دیده ام که به دلیل عمق مطالعاتشان راجع به اسلام، مسلمان شده اند اما اسلام خویش را مخفی می کنند چرا که در کلیساهای مسیحی سمت و عنوان دارند.
یک دسته از شرق شناسان که تعداد زیادی هم نیستند، اینگونه هستند که منصفانه مطالعه می کنند، اما برخی از خاورشناسان اسلام را آنگونه که هست معرفی نمی کنند و با مطرح کردن شبهاتی سعی می کنند چهره اسلام را مشوش نشان دهند .
*جوانی که در فضای غرب زندگی می کند و با شبهاتی علیه پیامبر اکرم و دین مبین اسلام مواجه می شود، با این وجود آیا هنوز عطش حقیقت طلبی در بین جوانان غربی مشاهده می شود ؟
اخیراّ سفری به چند کشور اروپایی داشتم، آنجا با فضایی روبرو شدم که برایم جالب بود، امروز حتی در جوامع آکادمیک غربی بسیار راغب هستند که اسلام در مجامع آکادمیک برای آنها معرفی شود، آنها از من درخواست هایی داشتند و می خواستند کسی را معرفی کنم یا خودم در آنجا بمانم و در آنجا به معرفی اسلام بپردازم ، می گفتند ما به شما فضا و کرسی دانشگاهی می دهیم، شما همان درسهایی را که در حوز های علمیه ارائه می هید در اینجا ارائه دهید. زمینه اینگونه در غرب مهیا است، البته در غرب ظرفیت ستیزه جویی زیادی علیه اسلام نیز وجود دارد و سعی می کنند روحیه و تفکر اسلام هراسی را ایجاد کنند، حوزه علمیه می تواند با تربیت نسلی توانمند، اسلام را آنگونه هست معرفی کند.
*تخریب چهره پیامبر اکرم در غرب دستخوش چه عواملی بوده است؟
این رشته سر دراز دارد و عوامل زیادی در این پدیده نقش دارد:
الف ) پدیده سیاسی اجتماعی: امروز غرب با پدیده اسلام گرایی و گسترش آن مواجه شده است و اسلام یک دین در حال توسعه می باشد حتی در کشوری مثل هلند با تحقیقاتی که شده است حدس می زنند بزودی جمعیت مسلمان ایشان بر مسیحیت غالب شود.
لذا وقتی این اتفاقات را می بینند این گرایش را به عنوان خطر تلقی می کنند و به تبلیغات علیه اسلام می پردازند .ب) معرفی بد اسلام: برخی از افرادی که آگاهی درستی از اسلام ندارند ممکن است از دست نوشته ها و کتاب های ایشان برای تخریب استفاده کنند.
*خاور شناسانی که منصفانه قلم زده اند چه کسانی بودند؟
افرادی مانند پیترز، اف. ای نویسنده کتاب"یهودیت، مسیحیت و اسلام "و خاور شناسانی مانند هانری کربن ، ایزوتسو،آنا ماری شیمل و.... نگاه منصافانه ای به اسلام و شخصیت پیامبر اکرم داشته اند.
*اگر نکته پایانی دارد بفرمایید؟
حوزه علمیه باید زبان و ادبیات خود را به گونه ای تعریف کند که مخاطبانش را در دنیا بیابد زمانی وجه همت ما تبلیغ در محله و منطقه خودمان بود البته این مطلب ارزشمند است اما این نگاه موجب می شود من در حیطه ادبیات جهانی تفکر نکنم امروزه باید جهانی نگاه کرد و زبان و ادبیات و گفتمان اسلام طوری باشد که صرفا مختص محل خاصی نباشد بلکه مخاطب آن کل دنیا است.
انتهای پیام