( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: متن این خطبه به روایت علامه بزرگوار احمدبن علی طبرسی رحمه الله و در کتاب « الاحتجاج» چنین بیان شده است ؛ «قالت لما بلغ فاطمه سلام‏الله‏علیها اجماع ابوبکر علی منعها فدک لاثت خمارها و خرجت فی حشده نسائها و لمه من قومها، تجر اذ راعها ما تخرم من مشیه رسول‏الله صل الله علیه و آله و سلم شیئا حتی وقفت ابوبکر و هو فی حشد من المهاجرین والانصار فانت انه اجهش لها القوم بالبکاء فلما سکنت فورتهم قالت: ابدا بحمد الله ...
وقتی که فاطمه سلام‏الله‏علیها باخبر شد که ابوبکر فدک را از او گرفته و نماینده وی را از سرزمین فدک بیرون کرده است، مقنعه بر سر نموده و خود را با چادر پوشانیده و از منزل خارج شد، در حالی که اطراف او گروهی از زنان و عده‏ای از بستگانش گرفته بودند (به طوری که نوشته‏اند) چنان قدم برمی‏داشت که گویی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم راه می‏رود. وقتی که وارد مسجد شد به ابوبکر که در میان مهاجرین و انصار بود برخورد. آه طولانی کشید که مردم بی‏اختیار متأثر شده و گریستند. فاطمه سلام‏الله‏علیها که چنین دید، اندکی سکوت فرمود تا مردم آرام گرفتند. به احترام وی پرده‏ای کشیدند و دختر گرامی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم پشت آن قرار گرفته فرمود: حمد و ستایش خدای را بر نعمتهایی که ارزانی داشت، شکر و سپاس به درگاهش که اندیشه‏ نیکویی در دل نگاشت و حمد و ثنا بر مواهب فراوان و عطایای بیشماری که بدون درخواست بندگان بخشش نمود، و بر نعمتهای کاملی که به همگان عنایت کرده و پی در پی بر ما ارزانی فرمود، چنان نعمتهایی که شمار آنها از عهده‏ شمارش بیرون است و از کثرت و فزونی جبران‏ناپذیر و پایانش از ادراک بشر فراتر و بندگان را برای فزونی پی در پی نعمتها به سپاسگزاری دعوت فرمود و باب حمد را به روی آنان گشود تا نعمتهای خود را بر آنها بزرگ و فراوان گرداند.

معرفی امیرالمومنین علیه السلام در خطبه فدکیه

آن گاه فاطمه سلام الله علیها روی مبارک را به اهل مسجد نموده و آنها را مخاطب قرار داده فرمود: ای بندگان خدا! شما پرچمداران امر و نهی و حاملان دین و وحی او هستید. شما امانتداران خداوند بر خویشتن بوده و مامور رسانیدن احکام دین او به ملل دیگر می‏باشید، زمامدار حقیقی «خدا» در میان شماست. با شما عهد و پیمانی پیش از این بسته شده و باقیمانده نبوت است که برای رهبری شما گمارده شده است. آن کتاب ناطق خدا و قرآن صادق است که نور فروزان و شعاع درخشان و بصائر آن آشکار و آنچه در باطن دارد (متشابهات برای راسخون در علم) منکشف است و ظواهر آن جلوه‏گر و هویدا و تابعینش مورد رشک و غبطه‏ دیگرانند، پیروی از آن شخص را به سوی بهشت رضوان می‏کشاند و استماعش (برای انجام فرمان خدا) موجب نجات گردد، به دست او واجبات تفسیر شده و محرمات تحذیر گشته و دلائل روشن و براهین کافی و فضائل مندوبه (مستحبات) و رخصتهای موهوبه (مباهات) و قوانین مکتوبه به کمک آن حاصل شود.

پس خدای تبارک و تعالی ایمان را وسیله تطهیر شما از شرک قرار داده، و نماز را برای تنزیه و پاکی‏تان از کبر و خودبینی و زکات را برای تهذیب نفس و موجب توسعه و برکت رزق تشریع فرموده و روزه را برای تثبیت اخلاص بندگان و حج را جهت محکم کردن پایه دین و عدل را برای تنظیم امور و نزدیکی دلها و اطاعت ما اهل‏بیت را موجب انتظام امت و امامت و پیشوایی ما را برای جلوگیری از تفرقه و اختلاف قرار داده است. دوستی ما را سبب عزت اسلام و صبر و شکیبایی را برای کمک در استحقاق پاداش و امر به معروف و نهی از منکر را جهت مصلحت عموم و قصاص را برای حفظ خونها و وفا به نذر و عهد را برای قرار گرفتن در معرض آمرزش و تمام دادن پیمانه‏ها و وزنها را برای جلوگیری از کم فروشی و نهی از می خوارگی را برای پاکی از پلیدی و دوری از تهمت را مانعی از گرفتار شدن به لعنت و ترک دزدی را سبب عفت نفس قرار داده است. خداوند شرک را برای اخلاص و تسلیم شدن به ربویت خود حرام گردانید. چنانچه شایسته است از خدا بترسید که مبادا به روش غیر اسلام بمیرید و خدا را در آنچه به شما فرمان داده و یا از انجام آن بازداشته اطاعت کنید که فقط علما هستند که از خدا می‏ترسند.

آیا شما به خاص و عام قرآن از پدر و پسر عم من داناترید؟
سپس فرمود: ای مردم بدانید که من فاطمه‏ام و پدرم محمد صل الله علیه و آله و سلم است، آنچه را که اول گفتم باز هم می‏گویم من فاطمه سلام‏الله‏علیها و پدرم محمد صل الله علیه و آله و سلم است «همانا پیامبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود و به گرویدنتان به اسلام امیدوار و بر مومنان مهربان و غمخوار بود» آیا شما نسبت به محمد صل الله علیه و آله و سلم آنچه که کتاب خدا گفته است او را رها می‏کنید؟ و آن را پشت سر خود انداخته‏اید؟ در حالی که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «سلیمان از داود ارث برد» و در داستان یحیی ین زکریا (از قول زکریا) می‏فرماید: «پروردگارا از جانب خود مرا فرزندی عنایت کن که از من و آل یعقوب ارث برد».
و باز می‏فرماید: «بعضی از خویشاوندان بر بعض دیگر مقدم‏اند» و در کتاب خدا چنین آمده است: «خداوند به شما درباره ارث فرزندانتان سفارش می‏کند که سهم پسر دو برابر سهم دختر باشد» و باز فرموده است: «اگر کسی از شما مرگش فرا رسید و مالی از خود باقی گذارد، برای والدین و خویشاوندان به نیکویی وصیت کند که این کار، شایسته پرهیزگاران است». با وجود این آیات شما گمان کردید که حق و بهره‏ای برای من نیست و از پدرم ارث نمی‏برم؟! و ذوی‏القربا ارث نمی‏برد؟ آیا خداوند آیه‏ای را به شما تخصیص داده و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و پدر من را از مفاد آن خارج ساخته است؟ و یا اینکه می‏گویید اهل دو مذهب از یکدیگر ارث نمی‏برند، آیا من و پدرم از اهل یک مذهب نیستیم؟ و یا شما به خاص و عام قرآن از پدر و پسر عم من داناترید؟!! آیا با چنین گمانی حکم جاهلیت را دنبال می‏کنید؟ و برای اهل یقین چه حکمی بهتر از حکم خداست؟ آیا من باید درباره‏ ارث پدرم مغلوب شوم و زور بشنوم و ظلمی بر من شود؟ و آنان که ظالم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به کجا خواهند افتاد و چه منزل گاهی خواهند داشت.

چه زود وضع‏تان دگرگون شد و چه به شتاب شما را غفلت گرفت!
فاطمه سلام‏الله‏علیها بعد از صحبت با ابوبکر و مهاجرین روی سخن را به جانب انصار نموده و آنها را مخاطب قرار داده و فرموده: ای گروه جوانمردان و بازوان امت و نگهداران اسلام، این ضعف و سستی از شما در حق من چیست؟ و چرا در دادخواهی من کوتاهی می‏کنید؟ مگر پدرم رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نفرمود حرمت شخص باید در مورد فرزندش حفظ شود؟ پس چه زود وضع‏تان دگرگون شد و چه به شتاب شما را غفلت گرفت! در صورتی که شما در آنچه من برای احقاق حق خود کوشش می‏کنم توانایی دفاع دارید و قدرت انجام مقصود من در شما وجود دارد. آیا می‏گویید محمد صل الله علیه و آله و سلم مرد؟ البته این حادثه یک مصیبت بزرگ بود که سراسر گیتی را فرا گرفت و این فاجعه شکافی به وجود آورد که هرگز جبران نخواهد شد. با رحلت او روی زمین تاریک و ظلمانی گشت و خورشید و ماه گرفته شد و در مصیبت وی ستارگان از فروغ افتادند و آمال و آرزوها به یاس و ناامیدی مبدل گشتند و کوهها متزلزل شد. در مرگ او (پیامبر) حرمتها پایمال و حریمها بی‏پناه ماند. پس به خدا سوگند این حادثه بزرگتر پیش آمد سوء و مصیبت بس بزرگی بود که هیچ پیشامد بدی مانند آن نیست و هیچ فاجعه‏ای با آن برابری نمی‏کند و این واقعه را کتاب خدا پیش از این علنا به شما گوشزد کرده بود و شما نیز در خانه‏های خود شبانگاه و بامداد آن را به الحان گوناگون تلاوت می‏کردید. و این مصیبت جانگذاز قبلا نیز به پیامبران پیشین وارد شده بود، زیرا مرگ حکمی است قطعی و قضایی است حتمی (چنانکه خداوند درباره پیامبر می‏فرماید) «محمد صل الله علیه و آله و سلم جز فرستاده‏ای نیست، پیامبران پیش از او هم در گذشته‏اند، پس اگر او بمیرد و یا کشته شود شما عقبگرد می‏کنید و هر کس عقبگرد کند (به حال کفر و جاهلیت بر گردد) هرگز به خدا زیانی نرساند و خداوند به سپاس گزاران اجر و پاداش نیکو دهد.»

ای پسران قیله [45] آیا سزاوار است که میراث پدرم پایمال شود در حالی که شما مرا می‏بینید و صدای مرا می‏شنوید! و از وضع و حال من با خبرید و از نظر عده و نیرو و ساز و برگ و اسلحه و سپر هم کمبودی ندارید، ولی دعوت مرا اجابت نمی‏کنید. و با اینکه فریاد و استغاثه مرا می‏شنوید، به داد من نمی‏رسید، در حالی که به شجاعت و مردانگی موصوف و به خیر و صلح معروفید، شما منتخبینی بودید که انتخاب شدید و برگزیدگانی بودید که برای ما اهل‏بیت برگزیده شدید، با (مشرکین و بت پرستان) عرب مقاتله کردید و رنج و مشقت کار زار و استقامت را تحمل نمودید، با قبایل و امتها شاخ به شاخ شده و جنگیدید، و با قهرمانان و شجاعان درافتادید، با ما هماهنگ بودید و آنچه را که به شما فرمان می‏دادیم اطاعت می‏کردید، تا اینکه با این وحدت و هماهنگی آسیاب اسلام به گردش درآمد و پستان روزگار پر شیر شد. و نعره شرک خاضع گردید و طغیان و جوشش دروغ فرو نشست و آتش کفر و بت پرستی خاموش و فریاد هرج و مرج رو به آرامش نهاد و نظام و بنیان دین استوار گردید. پس از آن همه بیان و ارشاد، چرا حیرت زده شدید و پس از آشکار ساختن حمایت‏تان آن را نهان داشتید و پس از پیشقدم شدن (در پیشرفت دین) عقب نشسته و بعد از ایمان شرک ورزیدید؟! آیا با گروهی که پیمان خود را شکسته و می‏خواستند پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را از مدینه اخراج کنند پیکار نمی‏کنید؟ و از اول هم با شما سر جنگ داشتند، آیا از آنها می‏ترسید؟ در حالی که اگر ایمان دارید باید از خدا بترسید.

خواری و رسوایی است که شما را فرا گرفته..!

آگاه باشید! من چنان می‏بینم که شما به سستی و پستی گرویده و کسی را که شایسته است و حل و فصل امور شما در دست او بوده و زمامدار و ولی شما باشد (علی علیه‏السلام) کنار گذاشته‏اید و در گوشه خلوت به آسایش و راحتی خو گرفته‏اید و از تنگی معیشت رهایی یافته و به دارایی و فراخی رسیده‏اید و آنچه در نهان داشتید بیرون افکندید و آنچه را که با گوارایی خورده بودید باز گردانیدید (یعنی هر چه سابقا در حمایت دین خدماتی انجام داده بودید همه را به هدر دادید) ولی بدانید: اگر شما و تمام مردم روی زمین کافر شوند خداوند بی‏نیاز و حمید و ستوده است. بدانید و آگاه باشید آنچه را که من با آشنایی کامل گفتم، خواری و رسوایی است که شما را فرا گرفته و نیرنگ و فریبی است که دلهای شما آن را احساس نموده است، اما چه کنم که دلم پر خون است و اینهایی که گفتم مقدار کمی از اندوه دل بود که بیرون ریخت و غمهایی بود که در سینه‏ام جمع شده بود و هم اتمام حجتی برای شما. اکنون که سخنان من در دل شما اثر ندارد این شتر (خلافت) را بگیرید و بر آن بار بنهید، اما بدانید که پشت این مرکب مجروح و پایش فرسوده است (شما را به سر منزل مقصود و سعادت نمی‏رساند). و ننگ آن بر دامن شما برای همیشه خواهد ماند و از خشم و غضب خدا داغ ننگ ابدی بر آن زده شده و به آتش سوزان و برافروخته‏ خدا که بر دلها سر می‏کشد پیوند خورده است. بنابراین آنچه که می‏کنید در برابر چشم خداست: و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به کجا خواهند افتاد. من دختر آن کسی هستم که شما را از عذاب شدید خدا بیم داد، پس شما کار خودتان را بکنید، ما هم کار خودمان را، شما منتظر آن روز باشید ما نیز در انتظاریم.


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر