بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؟؟
صدای شیعه: متن این خطبه به روایت علامه بزرگوار احمدبن علی طبرسی رحمه الله و در کتاب « الاحتجاج» چنین بیان شده است ؛ «قالت لما بلغ فاطمه سلاماللهعلیها اجماع ابوبکر علی منعها فدک لاثت خمارها و خرجت فی حشده نسائها و لمه من قومها، تجر اذ راعها ما تخرم من مشیه رسولالله صل الله علیه و آله و سلم شیئا حتی وقفت ابوبکر و هو فی حشد من المهاجرین والانصار فانت انه اجهش لها القوم بالبکاء فلما سکنت فورتهم قالت: ابدا بحمد الله ...
وقتی که فاطمه سلاماللهعلیها باخبر شد که ابوبکر فدک را از او گرفته و نماینده وی را از سرزمین فدک بیرون کرده است، مقنعه بر سر نموده و خود را با چادر پوشانیده و از منزل خارج شد، در حالی که اطراف او گروهی از زنان و عدهای از بستگانش گرفته بودند (به طوری که نوشتهاند) چنان قدم برمیداشت که گویی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم راه میرود. وقتی که وارد مسجد شد به ابوبکر که در میان مهاجرین و انصار بود برخورد. آه طولانی کشید که مردم بیاختیار متأثر شده و گریستند. فاطمه سلاماللهعلیها که چنین دید، اندکی سکوت فرمود تا مردم آرام گرفتند. به احترام وی پردهای کشیدند و دختر گرامی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم پشت آن قرار گرفته فرمود: حمد و ستایش خدای را بر نعمتهایی که ارزانی داشت، شکر و سپاس به درگاهش که اندیشه نیکویی در دل نگاشت و حمد و ثنا بر مواهب فراوان و عطایای بیشماری که بدون درخواست بندگان بخشش نمود، و بر نعمتهای کاملی که به همگان عنایت کرده و پی در پی بر ما ارزانی فرمود، چنان نعمتهایی که شمار آنها از عهده شمارش بیرون است و از کثرت و فزونی جبرانناپذیر و پایانش از ادراک بشر فراتر و بندگان را برای فزونی پی در پی نعمتها به سپاسگزاری دعوت فرمود و باب حمد را به روی آنان گشود تا نعمتهای خود را بر آنها بزرگ و فراوان گرداند.
معرفی امیرالمومنین علیه السلام در خطبه فدکیه
آن گاه فاطمه سلام الله علیها روی مبارک را به اهل مسجد نموده و آنها را مخاطب قرار داده فرمود: ای بندگان خدا! شما پرچمداران امر و نهی و حاملان دین و وحی او هستید. شما امانتداران خداوند بر خویشتن بوده و مامور رسانیدن احکام دین او به ملل دیگر میباشید، زمامدار حقیقی «خدا» در میان شماست. با شما عهد و پیمانی پیش از این بسته شده و باقیمانده نبوت است که برای رهبری شما گمارده شده است. آن کتاب ناطق خدا و قرآن صادق است که نور فروزان و شعاع درخشان و بصائر آن آشکار و آنچه در باطن دارد (متشابهات برای راسخون در علم) منکشف است و ظواهر آن جلوهگر و هویدا و تابعینش مورد رشک و غبطه دیگرانند، پیروی از آن شخص را به سوی بهشت رضوان میکشاند و استماعش (برای انجام فرمان خدا) موجب نجات گردد، به دست او واجبات تفسیر شده و محرمات تحذیر گشته و دلائل روشن و براهین کافی و فضائل مندوبه (مستحبات) و رخصتهای موهوبه (مباهات) و قوانین مکتوبه به کمک آن حاصل شود.
پس خدای تبارک و تعالی ایمان را وسیله تطهیر شما از شرک قرار داده، و نماز را برای تنزیه و پاکیتان از کبر و خودبینی و زکات را برای تهذیب نفس و موجب توسعه و برکت رزق تشریع فرموده و روزه را برای تثبیت اخلاص بندگان و حج را جهت محکم کردن پایه دین و عدل را برای تنظیم امور و نزدیکی دلها و اطاعت ما اهلبیت را موجب انتظام امت و امامت و پیشوایی ما را برای جلوگیری از تفرقه و اختلاف قرار داده است. دوستی ما را سبب عزت اسلام و صبر و شکیبایی را برای کمک در استحقاق پاداش و امر به معروف و نهی از منکر را جهت مصلحت عموم و قصاص را برای حفظ خونها و وفا به نذر و عهد را برای قرار گرفتن در معرض آمرزش و تمام دادن پیمانهها و وزنها را برای جلوگیری از کم فروشی و نهی از می خوارگی را برای پاکی از پلیدی و دوری از تهمت را مانعی از گرفتار شدن به لعنت و ترک دزدی را سبب عفت نفس قرار داده است. خداوند شرک را برای اخلاص و تسلیم شدن به ربویت خود حرام گردانید. چنانچه شایسته است از خدا بترسید که مبادا به روش غیر اسلام بمیرید و خدا را در آنچه به شما فرمان داده و یا از انجام آن بازداشته اطاعت کنید که فقط علما هستند که از خدا میترسند.
آیا شما به خاص و عام قرآن از پدر و پسر عم من داناترید؟
سپس فرمود: ای مردم بدانید که من فاطمهام و پدرم محمد صل الله علیه و آله و سلم است، آنچه را که اول گفتم باز هم میگویم من فاطمه سلاماللهعلیها و پدرم محمد صل الله علیه و آله و سلم است «همانا پیامبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود و به گرویدنتان به اسلام امیدوار و بر مومنان مهربان و غمخوار بود» آیا شما نسبت به محمد صل الله علیه و آله و سلم آنچه که کتاب خدا گفته است او را رها میکنید؟ و آن را پشت سر خود انداختهاید؟ در حالی که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «سلیمان از داود ارث برد» و در داستان یحیی ین زکریا (از قول زکریا) میفرماید: «پروردگارا از جانب خود مرا فرزندی عنایت کن که از من و آل یعقوب ارث برد».
و باز میفرماید: «بعضی از خویشاوندان بر بعض دیگر مقدماند» و در کتاب خدا چنین آمده است: «خداوند به شما درباره ارث فرزندانتان سفارش میکند که سهم پسر دو برابر سهم دختر باشد» و باز فرموده است: «اگر کسی از شما مرگش فرا رسید و مالی از خود باقی گذارد، برای والدین و خویشاوندان به نیکویی وصیت کند که این کار، شایسته پرهیزگاران است». با وجود این آیات شما گمان کردید که حق و بهرهای برای من نیست و از پدرم ارث نمیبرم؟! و ذویالقربا ارث نمیبرد؟ آیا خداوند آیهای را به شما تخصیص داده و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و پدر من را از مفاد آن خارج ساخته است؟ و یا اینکه میگویید اهل دو مذهب از یکدیگر ارث نمیبرند، آیا من و پدرم از اهل یک مذهب نیستیم؟ و یا شما به خاص و عام قرآن از پدر و پسر عم من داناترید؟!! آیا با چنین گمانی حکم جاهلیت را دنبال میکنید؟ و برای اهل یقین چه حکمی بهتر از حکم خداست؟ آیا من باید درباره ارث پدرم مغلوب شوم و زور بشنوم و ظلمی بر من شود؟ و آنان که ظالم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به کجا خواهند افتاد و چه منزل گاهی خواهند داشت.
چه زود وضعتان دگرگون شد و چه به شتاب شما را غفلت گرفت!
فاطمه سلاماللهعلیها بعد از صحبت با ابوبکر و مهاجرین روی سخن را به جانب انصار نموده و آنها را مخاطب قرار داده و فرموده: ای گروه جوانمردان و بازوان امت و نگهداران اسلام، این ضعف و سستی از شما در حق من چیست؟ و چرا در دادخواهی من کوتاهی میکنید؟ مگر پدرم رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نفرمود حرمت شخص باید در مورد فرزندش حفظ شود؟ پس چه زود وضعتان دگرگون شد و چه به شتاب شما را غفلت گرفت! در صورتی که شما در آنچه من برای احقاق حق خود کوشش میکنم توانایی دفاع دارید و قدرت انجام مقصود من در شما وجود دارد. آیا میگویید محمد صل الله علیه و آله و سلم مرد؟ البته این حادثه یک مصیبت بزرگ بود که سراسر گیتی را فرا گرفت و این فاجعه شکافی به وجود آورد که هرگز جبران نخواهد شد. با رحلت او روی زمین تاریک و ظلمانی گشت و خورشید و ماه گرفته شد و در مصیبت وی ستارگان از فروغ افتادند و آمال و آرزوها به یاس و ناامیدی مبدل گشتند و کوهها متزلزل شد. در مرگ او (پیامبر) حرمتها پایمال و حریمها بیپناه ماند. پس به خدا سوگند این حادثه بزرگتر پیش آمد سوء و مصیبت بس بزرگی بود که هیچ پیشامد بدی مانند آن نیست و هیچ فاجعهای با آن برابری نمیکند و این واقعه را کتاب خدا پیش از این علنا به شما گوشزد کرده بود و شما نیز در خانههای خود شبانگاه و بامداد آن را به الحان گوناگون تلاوت میکردید. و این مصیبت جانگذاز قبلا نیز به پیامبران پیشین وارد شده بود، زیرا مرگ حکمی است قطعی و قضایی است حتمی (چنانکه خداوند درباره پیامبر میفرماید) «محمد صل الله علیه و آله و سلم جز فرستادهای نیست، پیامبران پیش از او هم در گذشتهاند، پس اگر او بمیرد و یا کشته شود شما عقبگرد میکنید و هر کس عقبگرد کند (به حال کفر و جاهلیت بر گردد) هرگز به خدا زیانی نرساند و خداوند به سپاس گزاران اجر و پاداش نیکو دهد.»
ای پسران قیله [45] آیا سزاوار است که میراث پدرم پایمال شود در حالی که شما مرا میبینید و صدای مرا میشنوید! و از وضع و حال من با خبرید و از نظر عده و نیرو و ساز و برگ و اسلحه و سپر هم کمبودی ندارید، ولی دعوت مرا اجابت نمیکنید. و با اینکه فریاد و استغاثه مرا میشنوید، به داد من نمیرسید، در حالی که به شجاعت و مردانگی موصوف و به خیر و صلح معروفید، شما منتخبینی بودید که انتخاب شدید و برگزیدگانی بودید که برای ما اهلبیت برگزیده شدید، با (مشرکین و بت پرستان) عرب مقاتله کردید و رنج و مشقت کار زار و استقامت را تحمل نمودید، با قبایل و امتها شاخ به شاخ شده و جنگیدید، و با قهرمانان و شجاعان درافتادید، با ما هماهنگ بودید و آنچه را که به شما فرمان میدادیم اطاعت میکردید، تا اینکه با این وحدت و هماهنگی آسیاب اسلام به گردش درآمد و پستان روزگار پر شیر شد. و نعره شرک خاضع گردید و طغیان و جوشش دروغ فرو نشست و آتش کفر و بت پرستی خاموش و فریاد هرج و مرج رو به آرامش نهاد و نظام و بنیان دین استوار گردید. پس از آن همه بیان و ارشاد، چرا حیرت زده شدید و پس از آشکار ساختن حمایتتان آن را نهان داشتید و پس از پیشقدم شدن (در پیشرفت دین) عقب نشسته و بعد از ایمان شرک ورزیدید؟! آیا با گروهی که پیمان خود را شکسته و میخواستند پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را از مدینه اخراج کنند پیکار نمیکنید؟ و از اول هم با شما سر جنگ داشتند، آیا از آنها میترسید؟ در حالی که اگر ایمان دارید باید از خدا بترسید.
خواری و رسوایی است که شما را فرا گرفته..!
آگاه باشید! من چنان میبینم که شما به سستی و پستی گرویده و کسی را که شایسته است و حل و فصل امور شما در دست او بوده و زمامدار و ولی شما باشد (علی علیهالسلام) کنار گذاشتهاید و در گوشه خلوت به آسایش و راحتی خو گرفتهاید و از تنگی معیشت رهایی یافته و به دارایی و فراخی رسیدهاید و آنچه در نهان داشتید بیرون افکندید و آنچه را که با گوارایی خورده بودید باز گردانیدید (یعنی هر چه سابقا در حمایت دین خدماتی انجام داده بودید همه را به هدر دادید) ولی بدانید: اگر شما و تمام مردم روی زمین کافر شوند خداوند بینیاز و حمید و ستوده است. بدانید و آگاه باشید آنچه را که من با آشنایی کامل گفتم، خواری و رسوایی است که شما را فرا گرفته و نیرنگ و فریبی است که دلهای شما آن را احساس نموده است، اما چه کنم که دلم پر خون است و اینهایی که گفتم مقدار کمی از اندوه دل بود که بیرون ریخت و غمهایی بود که در سینهام جمع شده بود و هم اتمام حجتی برای شما. اکنون که سخنان من در دل شما اثر ندارد این شتر (خلافت) را بگیرید و بر آن بار بنهید، اما بدانید که پشت این مرکب مجروح و پایش فرسوده است (شما را به سر منزل مقصود و سعادت نمیرساند). و ننگ آن بر دامن شما برای همیشه خواهد ماند و از خشم و غضب خدا داغ ننگ ابدی بر آن زده شده و به آتش سوزان و برافروخته خدا که بر دلها سر میکشد پیوند خورده است. بنابراین آنچه که میکنید در برابر چشم خداست: و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به کجا خواهند افتاد. من دختر آن کسی هستم که شما را از عذاب شدید خدا بیم داد، پس شما کار خودتان را بکنید، ما هم کار خودمان را، شما منتظر آن روز باشید ما نیز در انتظاریم.
انتهای پیام