( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: سیزدهم جمادی الثانی مصادف است با سالروز وفات بزرگ زنی از تبار ایمان و تقوا که تمام دارایی خویش را نثار خاندان وحی و خانواده رسالت کرد. حضرت ام البنین که با ادب، ایمان، اعتقاد خود و تربیت فرزندانی فدایی امامت و ولایت در تاریخ ماندگار شد.

ازدواج امیر المؤمنین با ام البنین سلام الله علیها
پس از آنکه امیرالمؤ منین على بن ابى طالب علیه السلام به سوگ پاره تن و ریحانه رسول خدا محمدبن عبد الله صل الله علیه و آله و شهیده راه ولایت و امامت نشست، برادرش عقیل بن ابى طالب را که آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برایش همسرى از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیرى براى مولا به ارمغان آورد که سالار شهیدان را در کربلا یارى کند. (101) عقیل، ام البنین کلابیه را براى حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنى کلاب ، در شجاعت بى مانند بودند. (102)

بنى کلاب از حیث شجاعت و دلاورى در میان عرب زبانزد بودند، و درباره آنان چنین سروده شده است که ما بهترین زادگان عامر بن صعصعه هستم و کسى بر این ادعا خورده نمى گرفت. (103) امیرالمؤ منین علیه السلام این انتخاب از پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر ام البنین سلام الله علیها فرستاد. پدر، خشنود از این وصلت مبارک ، نزد دختر خود شتافت و او نیز با سر بلندى و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندى همیشگى بین وى و مولاى متقیان على بن ابى طالب علیه السلام برقرار شد. امام علیه السلام در همسر عقلى سترگ، ایمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى مى داشت و از صمیم قلب در حفظ حرمت او می کوشید.

ام البنین و دو سبط پیامبر صلى الله علیه و آله
ام البنین بر آن بود که جاى خالى مادر آنها را در زندگى دو سبط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دو ریحانه رسول خدا و سرور جوانان بهشت، امام حسن و امام حسین علیها السلام پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال خود زد. فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مى دیدند و رنج فقدان مادر را کمتر احساس مى کردند. ام البنین سلام الله علیها، فرزندان دخت گرامى پیامبر را بر فرزندان خود که نمونه هاى والاى کمال بودند مقدم مى داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مى کرد.  تاریخ جز این بانوى پاک کسى را به یاد ندارد که به اصطلاح فرزندان هووى خود را بر فرزندان خویش مقدم بدارد. لیکن ام البنین سلام الله علیها توجه به فرزندان رسول خدا صل الله علیه و آله را فریضه اى دینى مى شمرد، زیرا خداوند متعال در کتاب خود همگان را به محبت آنان دستور داده (104) و آنان امانت و ریحانه رسول خدا بودند (105). ام البنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و در این راه از بذل آنچه در توان داشت دریغ نورزید.

گویند همان روز که پاى در خانه مولا علیه السلام گذاشت، حسنین علیهما السلام هر دو مریض بوده و در بستر افتاده بودند. اما عروس تازه ابو طالب به محض آنکه وارد خانه شد خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادرى مهربان به دلجویى و پرستارى آنان پرداخت (106). چنانکه گفته مى شود خود نیز پس از چندى به مولا پیشنهاد داد که به جاى فاطمه، که اسم قبلى و اصلى وى بوده، او را ام البنین صدا زند، تا حسنین علیهما السلام از ذکر نام اصلى او توسط مولا علیه السلام به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا سلام الله علیها ، نیفتاده و در نتیجه خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعى نگردد و رنج بى مادرى آنها را آزار ندهد

اهل بیت وقدردانی از ام البنین سلام الله علیها
محبت بى شائبه ام البنین سلام الله علیها در حق فرزندان رسول خدا صل الله علیه و آله و فداکاریهاى فرزندان او در راه سید الشهداء علیه السلام، در تاریخ بى پاسخ نماند. اهل بیت عصمت و طهارت در احترام و بزرگداشت آنان کوشیدند و از قدردانى نسبت به آنان چیزى فرو گذار نکردند. شهید که از فقهاى بی مانند شیعه است، مى گوید: ام البنین سلام الله علیها از زنان با فضیلت و عارف به حق اهل بیت علیه السلام بود. وى محبتى خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستى آنان کرده بود. آنان نیز براى او جایگاهى والا و موقعیتى ارزنده قائل بودند. زینب کبرى سلام الله علیه پس از رسیدن به مدینه به محضرش شتافت و شهادت چهار فرزندش را تسلیت گفت . چنانکه در اعیاد نیز، براى اداى احترام ، به محضرش ‍ مشرف مى شد. رفتن نواده رسول گرامى اسلام صل الله علیه و آله، شریک نهضت حسینى و قلب طپنده قیام امام حسین علیه السلام ، نزد ام البنین و تسلیت گفتن شهادت فرزندان برومندش، نشان دهنده منزلت والاى ام البنین نزد اهل بیت علیهم السلام است .

ام البنین سلام الله علیها واسطه فیض الهى
این بانوى بزرگوار نزد مسلمانان جایگاهى ویژه دارد، و بسیارى از آنان معتقدند او را نزد خداوند منزلتى والاست و اگر دردمندى او را به درگاه حضرت بارى تعالى شفیع و واسطه قرار دهد، غم و اندوهش برطرف خواهد شد. لذا به هنگام سختیها و درماندگیها، این مادر فداکار را شفیع خود قرار مى دهند. البته بسیار هم طبیعى است که ام البنین سلام الله علیها نزد پروردگار مقرب باشد زیرا وى فرزندان و پاره هاى جگر خود را خالصانه در راه خدا و استوارى دین حق تقدیم داشته است (107)

سلسله نسب ام البنین سلام الله علیها
وى فاطمه دختر حزام (108) بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بکر بن هوازن است.
مادر او شمامه (109) از خانواده سهل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب مى باشد و جده هایش عبارتند از: جده اول : عمره دخت طفیل بن مالک احزام بن جعفر کلاب .
جده دوم : کبته دخت عروة الرحال فرزند جعفر بن کلاب .
جده سوم : ام خشف دخت ابى معاویة فارس هزار بن عبادة بن عقیل بن کلاب .
جده چهارم : فاطمه دخت جعفر بن کلاب . (110)
جده پنجم : عاتکه دخت عبدالشمس بن عبد مناف بن قصى ، جده حضرت رسول صلى الله علیه و آله است که در عمدة الطالب نام او را فاطمه دانسته است و ...

اینان جده هاى ام البنین سلام الله علیه ، مادر ابوالفضل العباس علیه السلام ، هستند که ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبین از ایشان یاد کرده است . تاریخ گواهى مى دهد که پدران و داییهاى ام البنین سلام الله علیه در دوران قبل از اسلام جزو دلیران عرب محسوب مى شده اند و مورخان آنان را به دلیرى و جلادت در هنگام نبرد ستوده اند. افزون بر این ، آنان علاوه بر شجاعت و قهرمانى، سالار و بزرگ پیشواى قوم خود نیز بوده اند، آنچنان که سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود آورده اند. اینان همانانند که عقیل به امیرالمؤ منین علیه السلام گفت: در میان عرب از پدرانش شجاعتر و قهرمانتر یافت نشود (111). امیر المؤمنین علیه السلام نیز مقصودش از آن پرس و جو آن بود که زنى را به همسرى خویش برگزیند که زاده دلاوران عرب باشد، چرا که مسلم است سرشت و خصایص ‍ اجداد به فرزندان منتقل مى شود، و فرزندان نیز آن ویژگیها را به نسلهاى بعدى منتقل مى سازند. بر این اساس است که رسول اکرم صل الله علیه و آله مى فرمایند: دایى به منزله یکى از دو زوج است (یعنى دایى نیز چون پدر و مادر، در صفات و اخلاق طفل مؤ ثر است ) پس براى جایگاه نطفه خود همسرى شایسته برگزینید. از این روست که مى بینیم در وجود شریف ابوالفضل علیه السلام دو گونه شجاعت در هم آمیخته است : 1. شجاعت هاشمى و علوى که ارجمندتر و والاتر است و از جانب پدرش سرور اوصیا به او رسیده و 2. شجاعت عامرى که از جانب مادرش ام البنین سلام الله علیها به ارث برده است، زیرا که در میان تیره مادریش جدى پیراسته چون عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب (جد ثمامه مادر ام البنین ) بوده است که به سبب قهرمان سالارى و شجاعتش او را ملا الاءسنة یعنى کسى که سر نیزه ها را به بازى مى گیرد، مى نامیدند. این لقب را نخستین بار حسان در باب او به کار برد، چون دید که یک تنه با شجاعانى که او را احاطه کرده بودند پیکار مى کند و لذا گفت : وى سر نیزه ها را با دستش به بازى گرفته است . دیگر از اجداد مادرى حضرت ابوالفضل علیه السلام، عامر بن طفیل بن مالک بن کلاب، برادر عمره؛ جده اول ام البنین سلام الله علیه مى باشد که گرامیترین مردم در عصر خود و نام آورترین شجاعان و دلاوران عرب بود. حتى گویند که هرگاه یکى از اعراب نزد قیصر روم مى رفت قیصر به او مى گفت: تو با عامر بن طفیل نسبتى دارى؟ اگر وى میان خود و عامر نسبتى بر مى شمرد، گرامیش مى شمرد و صله و احسان به او مى کرد، و الا روى خوش به او نشان نمى داد. (113)

ام البنین همسرى جز امیرالمؤ منین علیه السلام برنگزید

گروهى از مورخین برآنند که امیرالمؤمنین علیه السلام با ام البنین سلام الله علیها، دختر حزام عامریه، بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ازدواج نمود. (114) دسته اى دیگر مى گونید که این امر بعد از ازدواج حضرتش با امامه بوده است. (115) اما در هر حال، مسلم است که این ازدواج بعد از صدیقه کبرى سلام الله علیها صورت گرفته است. (116) ام البنین داراى چهار پسر به نامهاى عباس ، عبدالله، جعفر و عثمان گردید که سرور همه آنان حضرت عباس علیه السلام مى باشد. این بانوى بزرگوار، بعد از امیرالمؤمنین على علیه السلام مدتى طولانى زنده بود و با کسى نیز ازدواج نکرد؛ همچنانکه امامه و اسماء بنت عمیس و لیلى نهشیله چنین نمودند. (117) حتى یک بار مغیرة ین نوفل و یک بار نیز ابو هیاج بن سفیان از امامه خواستگارى کردند، اما او امتناع ورزید و حدیثى از على علیه السلام نقل کرد که همسران پیامبر و جانشینش بعد از مرگ ایشان نباید به همسرى کسى درآیند، بر پایه این سفارش ، زنان وارسته مزبور، تن به ازدواج با کسى ندادند. (118) در باب عظمت مقام و علو معرفت حضرت ام البنین سلام الله علیها به مقام و موقعیت اهل بیت علیهم السلام همین بس که نوشته اند چون به ازدواج امیرالمؤمنان علیه السلام در آمد، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بیمار بودند و او بسان مادرى دلسوز و پرستارى مهربان به مراقبت و دلنوازى از آنان پرداخت و چنین امرى از همسر سرور اهل ایمان، که از انوار معارف حضرتش بهره ها گرفته، در بوستان علوى تربیت یافته و به آداب و اخلاق مولاى متقیان علیه السلام مؤدب و متخلق شده، شگفت نیست .

فرزندان ام البنین سلام الله علیها
اول از همه، قمر بنى هاشم علیه السلام متولد گردید و بعد بترتیب عبدالله، جعفر و عثمان گام به جهان هستى گذاشتند. فرزندان ام البنین همگى در زمین کربلا شهید شدند و نسل ام البنین علیه السلام از طریق عبیدالله بن قمر بنى هاشم بسیار مى باشد. چون بشیر به فرمان اما زین العابدین علیه السلام وارد مدینه شد تا مردم را از ماجراى کربلا و بازگشت اسراى آل الله با خبر سازد در راه ام البنین سلام الله علیها اورا ملاقات کرد و فرمود: اى بشیر، از امام حسین علیه السلام چه خبر دارى؟ بشیر گفت: اى ام البنین ، خداى تعالى ترا صبر دهد که عباس ‍ تو کشته گردید. ام البنین فرمود: از حسین سلام الله علیه مرا خبر ده. بدینگونه، بشیر خبر قتل یک یک فرزندانش را به او داد اما ام البنین پیاپى از امام حسین علیه السلام خبر مى گرفت وى گفت: فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است، فداى حسینم باد! و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه اى کشید و گفت : اى بشیر، رگ قلبم را پاره کردى ! و صدا به ناله و شیون بلند کرد. مامقانى گوید: این شدت علاقه، کاشف از بلندى مرتبه او در ایمان ، و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان خود را که نظیر ندارند در راه دفاع از امام زمان خویش سهل مى شمارد. به نوشته علامه سماوى در ابصارالعین؛ م البنین سلام الله علیها همه روزه به بقیع مى رفت و مرثیه مى خواند، به نوعى که مروان با آن قساوت قلب از ناله و گریه ام البنین سلام الله علیها به گریه مى افتاد و اشکهاى خود را با دستمال پاک مى کرد. نیز هنگامى که زنها او را با عنوان ام البنین خطاب کرده و به وى تسلیت مى داده اند این ابیات را سرود:

لا تدعونى و یک ام البنین
تذکرنى بلیوث العرین
کانت بنون لى ادعى بهم
و الیوم اصبحت و لا من بنین
اربعه مثل نسور الربى
قد واصلوا الموت بقطع الوتین
تنازع الخرصان اشلائهم
فکلهم امسوا صریعا طعین
یا لیت شعرى اکما اخبروا
بان عباسا مقطوع الیدین
اى زنان مدینه، دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شکارى ندانید، مرا فرزندانى بود که به سبب آنها ام البنینم مى گفتند، ولى اکنون دیگر براى من فرزندى نمانده همه را از دست داده ام . آرى ، من چهار باز شکارى داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند و دشمنان با نیزه هاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى کردند و در حالى روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روى زمین افتاده بودند. اى کاش مى دانستم آیا این خبر درست است که دستهاى فرزندم قمر بنى هاشم علیه السلام را از تن جدا کردند؟!

«سلام الله علیک یا ام البنین»

شبستان


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر