( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:  محمد اسدی گرمارودی، مدير گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی شريف به بيان مطالبی در خصوص خلقت نوری حضرت زهرا(س) پرداخت.

اين استاد دانشگاه با ذکر مقدمه‌ای درباره خلقت نوری ائمه معصومين(ع)، به خصوص حضرت زهرا(س)، اظهار کرد: از بين آموزه‌های قرآن کريم و روايات معصومين(ع)، هم با معيار عقل و هم معيار نقل، می‌توان برای بيان مطالبی پيرامون حقيقت نوری معصومين(ع) استفاده کرد. اگر با نظر قشری بخواهيم به اين روايات نظر بيفکنيم، ممکن است دچار حيرت و درگيری انديشه بشويم و اگر قدری تامل و بررسی کنيم، مطالب بلند و بليغی به دست ما می‌رسد.

وی افزود: به همين علت، علما و صاحب نظران اين‌گونه مطالب را برای عموم مطرح نمی‌کردند و شايد بر طبق آن روايتی که از پيامبراسلام(ص) نقل شده است که «کَلّم النّاس علی قدر عقولهم»، اين مطالب را فقط برای کسانی مطرح می‌کردند که قدرت فهم اين اين مطالب را داشته‌اند. اين مطلب مانند اين کلام قرآن کريم در مورد پيامبر(ص) است که «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ.....، بگو من بشرى چون شمايم»(کهف/110)، اما از طرف ديگر در همين قرآن کريم می‌بينيم که حقايقی بيان می‌شود که بسيار برجسته‌تر از آيات ديگر قرآن است و حقايقی را بازگو می‌کند.

اين استاد دانشگاه با ذکر مثالی ادامه داد: اين آيه شريفه که خطاب خداوند به ابليس است، «...مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِينَ؛ چه چيز تو را مانع شد که براى چيزى که به دستان قدرت خويش خلق کردم سجده آورى، آيا تکبر نمودى يا از [جمله] برتری‌جويانى»(ص/75)، اگر با معيار سطحی و قشری به آيه نظری بيافکنيم، ذهن را به خود مشغول می‌کند. هم‌چنان‌که برای بزرگان علما و صحابه پيامبر(ص) و ائمه(ع) نيز اين سوال مطرح شده است.

اهل‌بيت(ع) مصداق کلمه عالين

گرمارودی ادامه داد: در تفسير نورالثقلين يا ديگر تفاسير روايی ما آمده است که شخصی خدمت امام صادق(ع) رسيد و پرسيد: يابن رسول‌الله! اين که خداوند می‌فرمايد « ....مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ؛ چه چيز تو را مانع شد که براى چيزى که به دستان قدرت خويش خلق کردم، سجده آورى آيا تکبر نمودى» و در ادامه اين آيه آمده است: «... أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِينَ، يا از [جمله] برترى‏ جويانى»، مصداق «عالين» چه کسانی هستند؟ از آيه فهميده می‌شود، يک موجودات عالی بودند که از سجده کردن معاف بودند و خداوند به ابليس فرمود تو مگر از اين موجودات عالی بودی که سجده نکردی. در زمان خلقت آدم يک دسته موجودات بودند که از سجده کردن به آدم معاف بودند و الا برطبق آيه« إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ.....، چون فرشتگان را فرموديم براى آدم سجده کنيد»(بقره/34)، همه فرشتگان و جنيان که قبل از آدم خلق شده بودند و سر دسته آن‌ها هم که ابليس بود، ملتزم به سجده در برابر آدم بودند.

وی افزود: پس اين «عالين» که نبايد سجده کنند، چه کسانی هستند؟ امام صادق(ع) در جواب آن شخص می‌فرمايد: «عالين» انوار مقدسه معصومين(ع) بوده است که آنها قبل از خلقت کل مخلوقات عالم، آفريده شده بودند و اين‌ها برتر از مقام آدم بودند و لذا آن‌ها نبايد به حضرت آدم(ع) سجده می‌کردند و ابليس چون ديد آن‌ها سجده نکردند، اين حسادت و اين تکبر در او ايجاد شد که پس من چرا سجده کنم که خداوند اين سرزنش، انتقاد يا توبيخ را برای ابليس داد که تو خيال کردی که در سطح آن‌ها هستی که می‌خواهی آن‌ها را سجده نکنی؟

کلمات القا شده به آدم(ع) اهل‌بيت(س) هستند

اين پژوهش‌گر قرآنی در ادامه گفت: در ماجرای خلقت حضرت آدم(ع) هم به عنوان مثال در جوامع غيرشيعی نظير کتاب «الدر‌المنثور فی التفسير بالماثور» سيوطی يا «کنزالعمال» متقی هندی، ذيل آيه شريفه «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْه.....،ِ سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود»(بقره/37)، آمده است که از پيغمبر اسلام(ص) پرسيدند اين کلمات چه چيزی بوده است که حضرت آدم(ع) از طرف خدا يادگرفت؟ سيوطی در الدرالمنثور جلد اول، صفحه 60 و متقی هندی در کنزالعمال، جلد دوم صفحه 358 بيان می‌کنند که خداوند به حضرت آدم(ع) اين را ياد داد که بگو «قل اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد». حتی در بعضی از منابع هم داريم که اين عبارات «ياحميد بحق محمد، ياعالی بحق علی، يا فاطر بحق فاطمه، يا محسن بحق الحسن، ياقديم الاحسان بحق الحسين» را خداوند به حضرت آدم(ع) ياد داد و حضرت آدم(ع) اين‌ها را مطرح کرد و توبه‌اش پذيرفته شد.

گرمارودی گفت: اين چه نوع وجودی و چه نوع حقيقتی است؟ نَقل حضرت پيامبر(ص) و اهل‌بيت ايشان در قبل از خلقت آدم مطرح بوده است که آدم(ع) بايد به صورت يک حقيقتی، از آن‌ها استفاده کند. همين مطلب نيز در منابع شيعه و سنی آمده است. مرحوم علامه امينی در الغدير، جلد هفتم، صفحه 300 از منابع اهل سنت نقل کرده است. هم‌چنين در منابع شيعه هم مفصل آمده است که زمانی‌که حضرت آدم(ع) آفريده شد و فرشتگان مامور به سجده شدند، آدم(ع) به خودش باليد که من اين چنين مقامی دارم که همه مخلوقات پروردگار بايد به من سجده کنند. بعد از خداوند پرسيد: آيا مخلوقی محبوب‌تر از من وجود دارد يا نه؟

وی ادامه داد: خداوند در جواب حضرت آدم(ع) گفت: «نعم ولولا هم، ما خلقتک و قال يارب ارينونی، فاوحی الله تعالی الی ملائکه الحجب ان ارفعوا الحجب، و لما رفع اذا آدم بخمسه اشباه قدام العرش، قال يارب من هولاء، قال يا آدم هذا محمد نبيی(ص) وهذا علی اميرالمومنين(ع) ابن عم نبيی و وصيه هذه فاطمه(س) ابنه نبيی وهذان الحسن و الحسين(ع) ابن علی(ع) و ولدا نبيی؛ اگر آن‌ها نبودند، اصلا تو را خلق نمی‌کردم، آدم(ع) اظهار کرد: اين‌ها را به من نشان بده که اين‌ها چه کسانی هستند؟ خداوند به ملائک ماموری که حجاب‌ها را مقدر می‌کردند، دستور فرمود که رفع حجاب کنند. وقتی ازسمت آدم حجاب‌ها برطرف شد، پنج شبه را در پيشگاه عرش الهی ديد و پرسيد: اين‌ها چه کسانی هستند و خداوند اين پنج تن را معرفی کرد».

وی افزود: وقتی اين آيات و روايات را می‌بينيم که حجم اين روايات هم نسبتا فراوان است، منابع و سندش هم با توجه به نقل ذيل آيات و اشاره به آيات قابل اغماض نيست؛ از يک طرف می‌بينيم که اين قضايا حقيقت دارند و اين حقيقت قبل از خلقت حضرت آدم(ع) مطرح بوده است و لذا آن روايت که پيامبر(ص) فرمودند «اول ما خلق الله نوری» و مرحوم آيت‌الله کمپانی اين حديث را به شعر برگردانده: «ای نور تو صادر نخستين/ وی مصدر هرچه هست مشتق// ای فاتحه کتاب هستی/ هستی زتو يافته است رونق». بعد هم فرمودند:« انا و علی من شجره واحده و سائر الناس من شجره شتی» يا راجع به خودشان و حضرت زهرا(س) و دوازده امام فرمودند: «کلهم نور واحده». اين قبيل روايات يک حقيقت نوری را برای 14 معصوم قائل است که اهل‌بيت قبل از اين عالم ظاهری در قدام عرش الهی موجوديت داشته‌اند.
 محمد اسدی گرمارودی:
در بين محدثان اهل سنت، سيوطی در الدرالمنثور و متقی هندی در کنزالعمال بيان می‌کنند که خداوند به حضرت آدم(ع) اين را ياد داد که بگو «قل اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد»

گرمارودی اضافه کرد: از طرف ديگر در خصوص آيه شريفه «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ.....، بگو من بشرى چون شمايم»، اگر افراد اهل بررسی و تعمق نباشند، دچار نوعی حيرت می‌شوند. لذا خيلی اين مسائل را برای عموم مردم باز نکردند، اما اگر بخواهيم اين مطلب را باز کنيم، مطلب خيلی روشن و در يک سطح بالا و قابل استفاده است.

وی افزود: خداوند يک عالم علم دارد که در اصطلاح عرفا به آن عالم اعيان ثابته می‌گويند. يعنی ذات اقدس الهی، ذات عامل واجد جميع صفات جماليه و کماليه است و يکی از صفات کماليه تجلی و ظهور و بروز است. اگر خداوند نخواهد که بروز کند، امساک فيض است. بلا تشبيه اگر يک عالم بسيار در سطح بالا که می‌تواند علمش را بروز بدهد و بقيه مردم از او استفاده کنند، اگر علمش را بروز ندهد، اين هم نوعی امساک فيض است. خداوند امساک فيض نمی‌کند و می‌خواهد تجلی و بروز کند. فعل خدا و خلق خدا تجلی خدا است.

مولف تفسير آيات مشکله قرآن ادامه داد: امام علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمايد: «الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه». اولين تجلی، اولين رتبی و اولين درجه بالا است که به اقتضای قرب حضرت حق در عالم تکوين در قوس نزول هستی بايد درجه ممکن از فيض را داشته باشد. يعنی از نظر مخلوقيت، از او بالاتر وجود نداشته باشد. چون اول مخلوق الهی و اول صادر الهی ايجاد بشود، اين تجلی خود خدا نبايد باشد، زيرا پديده الهی است: « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.....، خدا نور آسمان‌ها و زمين است»(نور/35) که بر مبنای آن، سنخيت اين اول پديده بايد نور باشد.

تکليف بالاتر ائمه معصومين متناسب با مقام وجودی برتر ايشان

گرمارودی افزود: اين حقيقت نوری معصومين(ع) در علم الهی است. اگر کسی بگويد اين حقيقت نوری معصومين(ع) در عالم علم الهی و در عالم تجلی خارجی از فيض اقدس به فيض مقدس ظهور و نمود پيدا می‌کند و بر اين اساس، معصومين(ع) يک تافته جدا بافته‌اند؟ جواب اين سوال اين است که اگر انسان را خداوند خيلی برتر از حيوان آفريده، از اين جهت انسان يک تافته جدا بافته نسبت به حيوان است، اما آيا اين جبر رفتاری درست می‌کند يا تکليف انسان را نسب به حيوان بالاتر می‌برد؟ تکليف انسان بالاتر می‌رود. همان‌طوری‌که در بين انسان‌ها، بعضی از انسان‌ها خوش استعدادند، نخبه‌اند اين افراد طبعا يک ويژگی‌هايی پيدا کرده‌اند که بر مبنای اين ويژگی، به اجبار پيشرفت نمی‌کنند. اينان اختيار دارند و مسئوليتشان سنگين است.

گرمارودی همچنين خاطرنشان کرد: خداوند متعال هم وقتی مقام حضرت زهرا(س) را با آن مقام نوری، آن خمسه طيبه يا آن چهارده معصوم، نورشان در قدام عرش الهی صادر اول است، می‌گوييم به اقتضای آن وجود نوری، وقتی در اين عالم می‌آيد، در اين عالم تکليفشان سخت‌تر است. لذا در زيارت روز يکشنبه حضرت زهرا(س) می‌خوانيم: «السلام عليک يا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان يخلقک و وجدک لما امتحنک صابره؛ سلام بر تو بانويی که خداوندی که تو را آفريد، پيش از آفرينش، تو را امتحان کرد و در اين امتحان تو را صابر يافت». اين امتحان در عالم اعيان ثابته و عالم نوری است.

وی در پايان گفت: بر اين اساس، معصومين(ع) هم مقام و موقعييت خود را به اقتضای آن وجود نوری در موقعيت برتری قرار می‌دهند. اميرالمومنين(ع) در نامه به عثمان بن حنيف می‌فرمايد: من اين‌طور زندگی می‌کنم، اما شما قادر نيستيد مثل من باشيد، با اين حال بايد از من تبعيت کنيد. پس وجود نوری آن حقيقت وجودی معصومين(ع) است، همان‌طوری که حقيقت وجودی بنده و شما نفس و روح است و بدن نيست؛ روح ما يک موجود پاک عالم امر است، اما حالا که اين روح به ما داده شده و آمده‌ايم در اين عالم، چون روح از عالم پاک است، ما به اجبار پاک می‌مانيم؟ نه ممکن است اين روح را آلوده کنيم و خدای ناکرده گناه‌کار بشويم. حقيقت نوری ائمه معصومين(ع) از عالم نور اوليه هستند، اما چون در اين عالم می‌آيند، اختيار دارند و اگر خدای نکرده بخواهند گناه بکنند، می‌توانند، اما مرتکب گناه نمی‌شوند. ائمه(ع) وجود نوری‌شان را حفظ می‌کنند، لذا اين مقام عالی را پيدا کرده‌اند.

ایکنا
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر