ترور شهيد آيت براي تداوم خط نفاق
سال 1379 بود که در سالروز شهادت دکتر حسن آيت، اولين تلاش خود را براي انتشار يادنامه اي براي او انجام دادم ؛ در آن سال نه تنها اغلب همراهان ديروز او حاضر به مصاحبه نشدند، که برخي از آنها مرا به پرداختن به موضوعات ديگر راهنمايي مي کردند تا دچار مشکل نگردم. اين باقي ماندن نگراني از او بعد از دو دهه برايم بسيار دور از انتظار بود. اما اينک چند صباحي است که "دکتر حسن آيت " مورد استقبال ويژه رسانه ها قرار گرفته است. اگرچه «شهيد حسن آيت» به عنوان اصلي ترين مخالف "بنيصدر " شناخته ميشود، اما درضمن از اصليترين افراد مخالف "ميرحسين موسوي " در زمان مطرح شدن او براي وزارت خارجهاش نيز بوده است و همين تيزبيني او، که سالهاي بعد گام به گام هشدارهاي او جدي تر رخ نمود، بار ديگر نامش را پر آوازه نموده است.
آنچه دکتر سيد حسن آيت را مطرح مي ساخت، جريان شناسي و نفاق شناسي ويژه او در شرايط غبار آلود پس از انقلاب بود، آنچنان که فردي همچون احمد سلامتيان[1] نيز نه تنها در مجلس شوراي اسلامي حضور داشت، بلکه به اعتبارنامه آيت اعتراض نمود تا فصلي تاريخي را به نمايش گذارد. آيت در ابتداي دفاعيات خود نيز به نيکي به اين امر اشاره مي کند "روزي که جناب آقاي سلاميتان به اعتبارنامه من اعتراض کردند، بسياري در داخل مجلس خنديدند و تعجب کردند و همين طور بسياري در خارج از مجلس. من هم از خوشحالي که داشتم خنديدم ولي تعجب نکردم. خوشحال شدم براي اينکه به مصداق تعرف الاشياء باضدادها من به ضدم شناخته مي شدم. کسي که خواهيم ديد در جبهه ملي دوم با شاپور بختيار و خسرو قشقايي چه در داخل و چه در خارج همکاري داشته است... "[2]
مخالفت سلامتيان با آيت شايد بيش از هر چيز از آن جهت بود که آيت بنيصدر را به خوبي مي شناخت. زيرا وي در دوران دانشجويي در رشته جامعه شناسي (در مقطع کارشناسي ارشد) با ابولحسن بنيصدر همکلاس بود و ريشه هاي فکري او را به خوبي مي شناخت. اين شناخت البته بسيار بيشتر از شخص بنيصدر بود. او "در مورد رجال سياسي و تاريخي معاصر ايران شناخت کاملي داشت به گونهاي که اگر کسي به ايشان معرفي ميشد بلافاصله سوابق فعاليتهايش در دورههاي مجلس، موضعگيريها، کتابهاي نوشته شده، عضويت گروهها و تمام جزئيات زندگي او را بيان ميکرد. دوستان به علت حضورش در نهضت ملي شدن صنعت نفت و مطالعه تمام روزنامههاي موافق و مخالف که قبل از سيام تيرماه 1320 به بعد منتشر شده بود، از او به عنوان دائرهالمعارف رجال ايران ياد ميکردند و اين نشانگر مطالعه بسيار عميق او در تاريخ معاصر ايران و حضور ذهن قوي وي بود. به همين دليل انديشهاش هميشه جلوتر از زمان حرکت ميکرد و آيندهنگر بود و نسبت به عملکرد افراد هشدار ميداد. ايشان قبل از نامزدي رياست جمهوري بنيصدر در نطقي که در مجلس در مورد قانون اساسي ايراد کرد، گفت: «آنهايي که قانون اساسي را قبول ندارند و آنهايي که رييس جمهوري را مترسک، در روزنامه قلمداد ميکنند، همينجا خود را کانديد رياست جمهوري خواهند کرد.» پيشبيني او بر اساس شناخت بود و اعتقاد داشت که جلوتر حرکت نميکند بلکه کوشش مينمايد تا زمينه لازم را براي بيان رهنمودهاي امام به وجود بياورد. "[3]
شهيد آيت اما نقطه مثبت ديگري نيز در کارنامه داشت که مسبب مخالفت هايي علني با وي شد. او که عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان قانون اساسي بود، نقش مهمي در الحاق اصل ولايت فقيه به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران داشت، از اين رو چندان دور از انتظار نبود که اشخاصي همچون بازرگان، مجتهد شبستري، سلامتيان، يدالله و عزت الله سحابي، صدر حاج سيد جوادي و ... به اعتبارنامه او راي مخالف و افرادي همچون مقام معظم رهبري، آيت الله يزدي، عسگراولادي، شاهچراغي، پرورش، شهيد ديالمه، شهيد رجايي، آيت الله امامي کاشاني و ... به او راي موافق دهند.[4] البته علني بودن راي گيري با تقاضاي خود شهيد آيت انجام گرديد زيرا معتقد بود آن جلسه مجلس يک جلسه تاريخي است. از همين رو نيز البته برخي نفاق به خرج دادند، آنچنان که الويري که خود از راي دهندگان موافق آيت بوده است، در علت راي آوردن وي مي گويد " طبيعي است وقتي فردي خود را طرفدار شديد ولايت فقيه معرفي ميکند و منتقدين اصلي او در مجلس جناح موسوم به ليبرالها بودند، افرادي که به شکل معمول با احتياط و محافظهکاري عمل ميکردند ترجيح دادند که در رايگيري شرکت نکنند. شايد اگر رايگيري غير علني بود بسياري از آن افرادي که در رايگيري شرکت نکردند يا راي ممتنع دادند به آقاي دکتر آيت راي منفي ميدادند. "[5]
يقين عاملي بود تا سيد حسن آيت بر امري که حق بود اصرار کند، برايش مهم نبود چه تعدادي از وي حمايت ميکنند يا مخالف او هستند. مقصودش بالا بردن سطح آگاهي جامعه و جلوگيري از به وجود آمدن جو مناسب براي دشمن جهت خدشهدار کردن چهره اصيل اين انقلاب بود به همين خاطر هميشه تذکر ميداد که بايد هوشيار باشيم تا نقشههاي دشمنان عملي نشود و اين درايت ايشان هنگامي که به عنوان يکي از اعضاي اصلي مجلس خبرگان کار خود را آغاز نمود به زيبايي نمايان شد. دکتر آيت در دفاع از ولايت ميگفت: «ما ولايت فقيه را بايد مثل سدي در مقابل نفوذ غربگرايي در کشور به وجود بياوريم.» وي با نگرش خاصي مسأله فرماندهي کل قوا را جزو اختيارات ولي فقيه پيشنهاد کرد که همين امر نقش به سزايي در سرنوشت انقلاب ما داشت. او در اين رابطه سخنرانيهاي زيادي در مجلس خبرگان در حضور بنيصدر و گروه مخالف انجام داد که هنوز سخنانش شاهد صادق حمايت مخلصانه او از ولايت فقيه است.
دکتر سيد حسن آيت هميشه با مسايل اصولي برخورد ميکرد، هيچگاه غير منطقي نبود و ميکوشيد مشکلات به صورت شخصي مطرح نشود و اگر با شخصي مخالفت داشت آن را مخالف دو جريان يا دو خط فکري ميدانست. با همين منطق بود که در تاريخ 14 تير 1360، در مخالفت با وزارت خارجه ميرحسين موسوي در مجلس شوراي اسلامي که تنها يک هفته بعد از انفجار حزب جمهوري اسلامي صورت گرفت، چنين گفت: «... در اين شرايط حساس، در اين شرايطي که ملت هم عزادار است و هم دچار موفقيتهايي شده است، نمي خواستم صحبت کنم اما در محظور بودم... اگر ايشان الآن هم به اين سئوال من پاسخ بگويند شايد مساله حل شده است که آيا ايشان مصدقِ امام را قبول دارند که امام مي فرمايند مصدق به اسلام سيلي زد، مصدق مسلم نبود، در زمان مصدق به جشم سگ عينک زدند و روي آن نوشته آيت الله... يا مصدق سرمقاله 28 تير 1358 و 14 اسفند 1358و مقاله اخيري که تحت عنوان "خيابان مصدق " نوشتند؟ ... مطلب زياد است ولي شرايط کنوني را من مناسب براي طرح اين مسائل نمي دانم ولي اين سئوال را دلم مي خواهد که ايشان صريحا جواب بدهند. » البته او گويا اسناد ديگري نيز در خصوص عدم صلاحيت موسوي داشته است که در لحظه شهادت نيز برخي سخن از همراه بودن اسنادي در اين ارتباط با او سخن مي گويند. اين مصداق به خوبي بيانگر صراحت او با جريان هاي انحرافي حتي در لحظاتي همچون روزهاي پس از هفتم تير است.
شهيد دکتر حسن آيت که از همان ابتدا عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي ايران و عهدهدار سمت دبيري سياسي در اين حزب شد، سرانجام مزد پايمردي هاي خود را گرفت و ساعت 8 صبح روز چهارشنبه ?? مرداد ????، در مقابل منزلش در يکي از کوچههاي نارمک تهران، با شليک 60 گلوله به شهادت رسيد. هاشمي رفسنجاني در مقدمه اي که بر کتاب "درسهايي از تاريخ سياسي ايران " شهيد آيت نوشته است، خاطر نشان مي کند که "از اينکه آيت از فاجعه انفجار حزب جمهوري اسلامي جان سالم بدر برد، دشمن سخت ناراضي بود و بالاخره با گذاشتن نيروي کافي، توطئه جنايت بار ترور ايشان را در چهاردهم مردادماه 1360 اجرا کردند. "
شهادت آيت در کمتر از چهل روز پس از انفجار حزب جمهوري و با شليک 60 گلوله به سوي او، اگرچه نشانگر کينه دشمنان نسبت به او است؛ اما با توجه به فرار بنيصدر 7 روز پيش از اين ترور و شکست شورش منافقين، خبر از رازي ديگر نيز دارد و آن اينکه باقي ماندن آيت، مانع جدي براي حرکت هاي انحرافي ديگري که استکبار به آنها دل بسته بود مي گرديد.
[1] نزديک ترين نماينده مجلس به بني صدر که سخنراني هاي جنجالي در حمايت از او داشت و با فرار بني صدر، او نيز به فرانسه گريخت و همينک از چهره هاي رسانه اي ضد انقلاب مي باشد
[2] درسهايي از تاريخ سياسي ايران، حزب جمهوري اسلامي ايران، چاپ نخست، مرداد 1363، صفحه 58
[3]مصاحبه دکتر عبدالله جاسبي، سايت هابيليان
[4] درسهايي از تاريخ سياسي ايران، همان، صفحه 76
[5] - شهروند امروز، شماره 59، 27 خرداد 1387، صفحه 65
نويسنده: محمد مهدي اسلامي
منبع: مرکز اسناد انقلاب
انتهای پیام