( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: کتاب فقه الاجتهاد و التقلید تقریر دروس حضرت آیت الله العظمی سید محمدصادق روحانی از مراجع عظام تقلید بعد از پنجاه و هفت سال در 470 صفحه، توسط انتشارات کلبه شروق در قم منتشر شد.
به گزارش شفقنا، مطالب این کتاب را حضرت آیت الله العظمی روحانی حدود شصت سال قبل برای گروهی از فضلای حوزه علمیه قم و در ماه مبارک رمضان مطرح فرموده‌اند. از عناوین  این کتاب ارزشمند به این موارد می توان اشاره نمود: اجتهاد مطلق ومتجزی، بقا بر تقلید میت، راههای ثبوت اجتهاد و اعلمیت، شرایط مفتی، عدالت، حقیقت توبه و جواز امتثال اجمالی با وجود امکان امتثال تفصیلی را.
در ادامه و به جهت استفاده محققین و طلاب، ترجمه مبحث (حقیقت توبه و مراتب آن) که برگرفته از کتاب اجتهاد و تقلید می باشد را می خوانید.

توبه
در این بحث ابتدا به حقیقت توبه خواهیم پرداخت و پس از آن حکم توبه را بیان خواهیم کرد.
حقیقت توبه
لغوی: توبه از نظر لغوی به معنای (بازگشت)[1] است. این کلمه هم به خدا و هم به بنده نسبت داده می‌شود. توبه بنده به معنای بازگشت از معصیت به سوی اطاعت، و بازگشت از دوری از خدا به قرب الهی است، و توبه خداوند به معنای بازگشت او از عقوبت به لطف و تفضل است.
اصطلاحی: توبه در اصطلاح دارای مراتبی است.
مرتبه اول: بازگشت علمی: به معنای بازگشت از جهل و غرور به علم و اقرار؛ و معنای آن عبارت است از: شناخت ضرر گناهان و اینکه گناهان حجاب میان بنده و محبوب او، و سمی کشنده برای افرادی است که مرتکب آن می‌شوند.
مرتبه دوم: بازگشت از خوشحالی به ضد آن.
مرتبه سوم: بازگشت از خوشحالی به جهت انجام گناه به ناراحت شدن از اینکه محبوب را از دست داده است، و نیز متأسف شدن بابت انجام گناهان. از این ناراحتی و تأسف به پشیمانی تعبیر می‌کنند.
مرتبه چهارم: عزم بر اینکه هیچ‌گاه به معصیت بازنگردد. منظور از این عزم، قصد و اراده نیست تا بر آن ایراد بگیرند که تنها بعد از اطمینان به حصول چیزی که نسبت به آن عزم کرده، محقق می‌شود. بلکه منظور آن است که با وجود عدم اطمینان به چیزی آن انجام دهد.
مرتبه پنجم: بازگشت به طلب مغفرت و بخشش قلبی از خداوند. چهار مرتبه اخیر از مراتب توبه عملی است.
مرتبه ششم: پایداری عملی، یعنی از انجام دادن معصیت به ترک معصیت بدون فاصله.
مرتبه هفتم: بازگشت به تدارک و جبران آنچه از دست رفته است با به جا آوردن قضای آن یا پرداخت حقوق.
اما ظاهر این است که دو مرتبه اول ـ که تحققشان مستلزم هم است ـ از مقدمات توبه‌ای است که مجازات فعل او را از بین می‌برد. بلکه آن دو از توابع ایمان به خداوند و رسول او (ص) است، و در برخی از نصوص به این مطلب اشاره شده است. مثلاً در حدیث آمده است: «هر مومنی (اگر مومن باشد) از انجام گناه ناراحت می‌شود»[2]، و در ذیل آن آمده است: «هر که حسنه‌اش او را خوشحال کند و گناهش او را ناراحت کند، مؤمن است»[3]؛ و احادیث دیگری مانند این احادیث.
اما مطلبی که در خبر یونس به نقل از امام صادق (ع) آمده است که می‌فرماید: «هر کسی که گناهى مرتکب شود و بداند خداوند بر او مطلع است، اگر بخواهد عذابش مى‌کند و اگر بخواهد بر او مى‌بخشد؛ خداوند این شخص را می بخشد اگر چه از آن استغفار نکرده باشد»[4]؛ علاوه بر ضعف سندی که دارد[5]، می‌بایست آن را به تأویل برد که علمی که موثر در نفس و مثمر در عمل است از آن اراده شده است. در غیر این صورت، هر مسلمانی به امور مذکور اقرار می‌کند، که لازمه آن این است که مسلمان عقاب نشود. نصوص دیگری نیز در ادامه خواهد آمد.
مرتبه ششم وهفتم ؛ از ثمرات توبه هستند، نه داخل در حقیقت توبه.
اما مرتبه سوم: نصوص دلالت دارند که این مرتبه، توبه است. از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: «پشیمانی از گناه، توبه است»[6]، و در خبر ابان از امام صادق (ص) آمده است: «هر بنده‌اى که گناهى را مرتکب مى‌شود و از آن پشیمان می شود آنکه خداوند قبل از استغفارش او را مى‌آمرزد»[7]، و در خبر دیگر آمده است: «پشیمانی از گناه برای توبه کفایت می‌کند»[8]، و احادیث دیگری که مانند این احادیث است. ظاهر این است که این مرتبه، پایین‌ترین مراتب توبه است.
مرتبه چهارم: علاوه بر ملازمت آن در تحقق این مرتبه، خبری که در مقام بیان حقیقت توبه وارد شده است گواه اعتبار ان در این مرتبه است. در این خبر آمده است: «[توبه] عبارت است از تصدیق قلب، و عزم بر بازگشت نکردن به گناهی که از آن استغفار کرده است»[9].
مرتبه پنجم: این مرتبه در توبه معتبر نیست، و در آیات و روایات جزء توبه قرار نگرفته است. پس آنچه در سوره هود آمده است در غیر این موضع است: «وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ؛ و (تا به شما بگويم که از گناهانتان) آمرزش از خدا طلبيد و به درگاه او توبه و انابه کنيد»[10].
در حدیثی مشهور که جنود عقل و جهل را بیان می‌نماید، و نیز در سایر نصوص، توبه و استغفار دو سپاه روبروی هم شمرده شده‌اند[11].
اما در نصوصی که می‌گویند استغفار دوای گناهان است[12]، و مطالبی مانند آن؛ منظور از استغفار توبه است، زیرا توبه از آن جهت که موجب غفران و آمرزش و بخشش است بر آن صدق می‌کند.
نتیجه: حقیقت توبه پشیمانی از گناه و عزم بر آن است که به معصیت بازنگردد.

حکم توبه
در التجرید[13]، در استدلال به وجوب توبه دو وجه بیان شده است:
وجه اول: توبه، ضرر ـ یعنی عقاب یا خوف از عقاب ـ را دفع می‌کند و دفع ضرر واجب است.
وجه دوم: ما علم قطعی داریم که پشیمانی از فعل قبیح یا اخلال در واجب، واجب است؛ و شارح تجرید این دو وجه را پذیرفته است.
احتمال دارد نظر شیخ اعظم (ره) به وجه دوم باشد، زیرا می‌گوید: «ظاهر آن است که از نظر هر کسی که قائل به حسن و قبح عقلی باشد، عقل حکم به وجوب آن می‌کند»[14].
تحقیق: اکنون روشن شد که موضوع بحث پشیمانی، و عزم بر آن است که هیچ‌گاه به معصیت بازنگردد. درباره سایر مراتب باید گفت که برخی از آنها جزء معارف واجب هستند مانند مرتبه اول. برخی از حیث نفسه واجب هستند نه از این لحاظ که عقابی را ساقط می‌کنند، مانند مراتب ششم وهفتم . بعض آن نیز مانند مغفرت حکمش بیان خواهد شد.
تنقیح قول در این مقام:
وجه اول: وجوب جعلی شرعی از آن به دست نمی‌آید، زیرا حکم عقل به وجوب دفع ضرر تنها به جهت درک عقل از این است که اگر آن را دفع نکند چیزی بر آن مترتب می‌شود. و چنین حکم عقلی که مدرک عقلانی آن ترتب عقاب است، ایجاد کننده حکم شرعی نیست. نظیر آن، حکم به وجوب اطاعت و حرمت معصیت است.
اما وجه دوم: به آن ایراد می‌شود که:
اگر منظور از این وجه این است که عقل حسن توبه را درک می‌کند از جهت اینکه به واسطه آن ضرر دفع می‌شود، پس سرانجام آن مانند وجه اول است که درباره آن توضیح دادیم.
و اگر منظور آن این است که عقل، حسن پشیمانی و عزم بر بازنگشتن به معصیت را با قطع نظر از آن، قبول دارد، به آن ایراد وارد می‌شود که: این مسأله به نحوی نیست که از آن وجوب توبه کشف شود، همانطور که از اینکه عقل قبح عزم بر معصیت را درک می‌کند، حرمت آن کشف نمی‌شود. لذا چیزی بر عزم به آن وجود ندارد علی رغم اینکه از افعال قبیح اخلاق است.
اما آیات و روایاتی که امر به توبه می‌کنند؛ بعد از وجود حکم عقلی پیشین ظهور در وجوب مولوی شرعی ندارند، خصوصا با در نظر گرفتن دلیلی که در بردارنده دفع عقابی است.
یک قول نیز این است که توبه نکردن ـ از لحاظ اندارج آن تحت ایمن شدن از مکر خداوند تعالی که جزء گناهان کبیره شمرده می‌شود ـ شرعا حرام است، اما همانطور که معلوم است عدم پشیمانی و عدم عزم بر بازگشت نکردن همیشه این‌گونه نیست[15]. بنابراین قول درست این است که وجوب توبه وجوبی ارشادی است.

[1] . ابن فارس در معجم مقاییس اللغة، ج 1، ص 357 گفته است: «تاء و واو و باء کلمه واحدی هستند که دلالت بر بازگشت دارند. می‌گویند: (از گناه خود توبه کرد) یعنی از آن بازگشت، به سوی خدا توبه کرد توبة و متابا پس او تائب است».
[2] . «ما مِن مُؤمِنٍ یذنَب ذنباً الّا ساءَهُ ذلِک»؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 335، باب 47، از ابواب جهاد النفس، باب صحت توبه از کبائر، ح 11.
[3] . «مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ ، وَسَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ»؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 336، باب 47، از ابواب جهاد النفس، باب صحت توبه از کبائر، ح 11.
[4] . «مَن أذنبَ ذنباً فَعَلم أنّ الله مطلع علیه ان شاء عذّبه و ان شاء غفر له، غفر له و إن لم یستغفر»؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 59، باب 82، از ابواب جهاد نفس، باب وجوب اعتراف المذنب لله بالذنوب، ح 4.
[5] . محمد بن عمران بن الحجاج السبیعی در سند حدیث است، که جزء مجهول‌ها است.
[6] . «النِدامة توبَةٌ»؛ تحف العقول، ص 55.
[7] . «ما من عبد اذنب ذنباً فندم علیه الا غفر الله له قبل أن یستغفر»؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 62، باب 83، از ابواب جهاد النفس، باب وجوب الندم علی الذنوب، ح 4.
[8] . «کفی بالندم توبة»؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 59، باب 82، از ابواب جهاد النفس، باب وجوب اعتراف المذنب لله بالذنوب و استحقاق العقاب، ح 1.
[9] . «تصدیق القلب، و إضمار ان لا یعود الی الذنب الذی استغفر منه»؛ تحف العقول، ص 197.
[10] . هود (11): 3 و 90.
[11] . تحف العقول، ص 402.
[12] . وسائل الشیعه، ج 16، ص 65، باب 85 از ابواب جهاد النفس، باب وجوب الاستغفار من الذنب و المبادرة به قبل سبع ساعات، ح 3.
[13] . کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 287.
[14] . رسالة فی العدالة، ص 58.
[15] . الاجتهاد و التقلید، محقق اصفهانی، ج 1، ص 110.

سید محمود خسروشاهی ـ مدیر مرکز بررسیهای اسلامی

منبع: شفقنا


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر