جامعه شناسی شیعیان افغانستان
صدای شیعه: شیعیان که مبارزترین مسلمانان جهان هستند در کشور های مختلف منطقه حضور داشته و به نقش آفرینی سیاسی می پرازند. شیعیان در افغانستان نیز حضور دارند اما متاسفانه حجم اخبار و تحلیل ها از این کشور بیشتر تحت تاثیر اشغال افغانستان و طالبان است و کم تر به این قشر بزرگ در افغانستان توجه می شود. در این مقاله در صدد هستیم با رویکرد و زاویه دید جامعه شناختی با اتکای بیشتر به جامعه شناسی سیاسی به بازنمایی شاکله هویت شیعیان افغانستان در ساختار اجتماعی- سیاسی ناهمگون و ناموزون افغانستان بپردازیم .
1. افغانستان کشوری با تکثر اقوام ، زبانها و مذاهب مختلف است ؛ در این واحد سیاسی قبایل و ریش سفیدان نقش برجسته و حضوری قدرتمندی را ایفا می کنند ؛ این ویژگی های اجتماعی، افغانستان را به کشوری با ساختار موزاییکی و چندپارگی اجتماعی و آینده ای مبهم تبدیل کرده است ؛ که هریک از گروه های قومی و مذهبی در تکاپو برای افزایش وزن و جایگاه سیاسی و اجتماعی خود هستند . این در هم آمیختگی و نابسامانی مذهبی و قومی و الگوهای رفتاری ناهمسو آنان و سطح سیاست ورزی سنتی (قبیله ای ) موید نارسایی شکلگیری دولت – ملت در این واحد جغرافیایی شده است .
2. شیعیان اثنی عشری اقلیت مذهبی در افغانستان محسوب می شوند که برآورد جمعیتی آنان بین 15 تا 30 درصد کل جمعیت افغانستان است ؛ این پراکندگی آماری ماحصل ترس از ابراز هویت شیعی در فضای افراطی گروه های وهابی و فقدان مراکز آمارگیری در این کشور است .
واحد مذهبی شیعیان افغانستان از اقوام هزاره ،سادات و قزلباش و ... تشکیل شده است ؛ که وزن مذهبی و اجتماعی هرکدام از این اقوام در بافت شیعیان متقاوت است .
در منظر اقوام و مذاهب افغانستان میان قوم هزاره و مذهب شیعه تلفیق واژگانی عمیقی وجود دارد و شیعه بودن در فهم مشترک آنان جزء قوم هزاره بودن معنا می یابد و همچنین هزاره ها در راس هرم جمعیتی در بدنه شیعیان قرار می گیرند .
قوم سادات از فرزندان و نوادگان ائمه (ع) هستند ؛ برخی از پژوهشگران پیشینه تاریخی حضور قوم سادات در گستره جغرافیای افغانستان را سقوط دولت شیعی سربداران در خراسان بزرگ می دانند . بعد از هزاره ها ، آنان در جایگاه دوم جمعیتی قرار می گیرند، اقوام دیگر شیعه ، سادات را به دلیل انتساب به ائمه ( ع) با نگاهی قدسی و احترام آمیز می نگرند و در فهم مذهبی شیعیان افغانستان ، سادات دارای قدرتی فرابشری هستند . قوم سادات ازدواج را امری درون قومی تعریف می کنند و به همین خاطر از ازدواج با دیگر اقوام شیعه خودداری می کنند؛ آنان خواهان تمایز هویتی با هزاره ها و قزلباش ها می باشند ؛ این رویه رفتاری گاهی زمینه ساز اختلافاتی در جامعه شیعیان افغانستان شده است .
پیشینه تاریخی قزلباش ها به لشکرکشی نادرشاه افشار به افغانستان برمی گردد و آنان ریشه ای ایرانی دارند . شهرنشینی ، سطح بالای تحصیلات و انتساب خود به ایران ، قزلباش ها را به گونه ای از اقوام شیعه متمایز می کند ؛ این ویژگی ها در آناتومی جامعه شیعیان افغانستان به نحوی – با اغماض – نمایانگر طبقه متوسط است .
3. کشورهای ایران ، پاکستان و عراق مراکز فراملی در تکوین اندیشه ورزی مذهبی و سیاسی جامعه شیعیان افغانستان هستند .
ایران جامعه آرمانی شیعیان افغانستان هست ؛ حضور طلبه ها و علم آموزان دانشگاهی افغان در مشهد ، قم و تهران و آشنایی آنان با فضای سیاسی حاکم به سیاسی شدن جامعه شیعیان افغانستان انجامید ؛ آنان با مواجه با نظریه پردازی آرمان شهری با نظام سیاسی مبتنی بر فقه سیاسی شیعی به سامان یابی احزاب و گروه های جهادی پرداختند . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، جمعیت شیعیان افغانستان از فاز کنش محدود و منفعلانه به کنشگرانی فعال در عرصه سیاسی تبدیل شدند ، آنان که قبل از رخداد انقلاب اسلامی ، در فضای یارگیری فراملی ، اقوام و مذاهب در جنگ قدرت بی پناه بودند ؛ در آن مقطع پشتوانه ای مستحکم یافته بودند . جمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد اهداف شیعیان ، وحدت در میان گروه ها و احزاب شیعی را در دستور کار قرار داد ؛ اما برخی از رفتارهای خودسرانه از سوی نهضت آزادی بخش – مهدی هاشمی – این امر را به تاخیر می انداخت؛ یکی از مهم ترین دستاورد های جمهوری اسلامی ایران ،امضای میثاق وحدت میان گروه های شیعی در 24 مرداد 1368 بود ؛ که به تشکیل حزب وحدت اسلامی انجامید . مبادلات فرهنگی و مذهبی جامعه شیعی ایران و افغانستان به تعمیق فهم دینی و افزایش سطح اندیشه ورزی دینی جامعه افغان به واسطه حضور طلاب و علم آموزان در حوزه علمیه مشهد و قم است ؛ علاوه بر بازتاب های مثبت این مبادله فرهنگی و دینی اثرات منفی نیز داشته است که می توان به کاهش منزلت منزلت دینی و اجتماعی قوم سادات اشاره کرد ؛ سادات در نگاه جامعه شیعی افغان دارای قدرت ماورای و فرابشری بودند که با حضور افغان ها در ایران و مشاهده رویکرد مردم ایران به سادات که رفتار احترام آمیز و تکریمانه است ولی فاقد قدرت فرابشری ، آنان به بازتعریف رابطه مرید و مرادی حاکم میان اقوام شیعه و سادات برآمدند .
حضور تعداد کثیری از شیعیان قوم هزاره در کویته و پیشاور و دیگر مناطق پاکستان شرایط پیوند فکری با جامعه شیعیان افغانستان را مهیا ساخته است ؛ پاکستان تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، نقش اساسی در شکل دهی گروه های شیعی ایفا می کرد و مهم ترین منظومه فکری و گفتمان حاکم در میان گروه های شیعی برتری دال قوم گرایی ( هزاره گرایی ) بر شاخصه های تفکر حکومت دینی بود و همچنین گروه های شیعی که با تفکر حکومت دینی جمهوری اسلامی ایران زاویه داشتند ؛ فضای شهر های کویته و پیشاور را بر قم ترجیح می دادند .
مولفه اصلی اثرگذاری عراق را باید در سطح روحانیت جست و جو کرد ؛ حضور طلبه های افغان در حوزه علمیه کربلا و نجف قبل از تاسیس حوزه علمیه قم ، آنان را با مکاتب فقهی و فکری مختلفی آشنا کرد که موید سیاسی آن در رویکرد نگاه حداکثری و یا حداقلی امتزاج دین و سیاست آنان نمایان می شود . پس از تاسیس حوزه علمیه قم و سپس آغاز نهضت امام خمینی (ره) ، طلبه های جوان افغان فضای انقلابی ایران و به خصوص قم را برای مشابه سازی در جامعه شیعه افغانستان مناسب تر از برداشت سنتی حوزه علمیه نجف می دیدند ؛ بنابراین حضور طلاب افغان از دهه 50 در ایران بیشتر از عراق شد .
4. جامعه روحانیت شیعیان افغانستان : قبل از رویداد انقلاب اسلامی ایران ، اکثریت جامعه روحانیت شیعی مردم را به بی توجهی به سیاست و انزوا در مسائل کلان کشوری دعوت می کردند؛ این نوع رفتار محتاطانه موجب سرخوردگی جوانان پرشور شیعه و اقبال و جذب آنان به گروه های مائویستی می شد؛ هرچند برخی از پژوهشگران ، این سلوک رفتاری روحانیت را به دلیل فعالیت های گروه های تکفیری می دانند ؛ و بر این باورند روحانیت به ناچار برای حفظ جامعه شیعی در قبال رفتارهای خشونت آمیز این گروه ها همواره باید استراتژی «فرار برای بقا» را در پیش میگرفته ؛ و بنابراین فرصتی برای چگونه پرداختن به محیط پیرامونی خود نداشته است .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روح تازه ای در کالبد جامعه شیعی افغانستان دمیده شد . انقلاب ایران پویش تاریخی برای حضور همه جانبه روحانیت شیعی افغانستان تلقی می شود . روحانیت شیعی پس آن راهبرد کنش فعالانه را در دستور کار قرار دادند و مردم را به مشارکت سیاسی ترغیب کردند ؛ که اقبال بدنه اجتماعی شیعیان را در پی داشت و سپس روحانیت با همگامی مردم رهبری و مدیریت گروه های جهادی را برعهده گرفتند؛ گرایش فکری روحانیون- که در راس کادر احزاب قرار داشتند - محوریت و دامنه فعالیت آنان را مشخص می کرد . گرایش به نحله های فکری در میان روحانیون افغانستان به سه دسته تقسیم می شود :
1.گرایش به تفکرات امام خمینی (ره) :
گرایش به تفکرات امام خمینی (ره) بیشتر در میان روحانیون جوان تحصیل کرده در قم رسوخ داشت ؛ آنان بازتعریف مجدد اصل ولایت فقیه با مختصات زمانی و مکانی را تنها راهبرد برای پیشبرد اهداف اسلامی در سطح جهان می دیدند . فصل مشترک آنان داشتن روحیه انقلابی ، نگرش وحدت میان مذاهب اسلامی و ارتقا سطح سیاسی و اجتماعی شیعیان بود ؛ از جمله این گروه های جهادی، حزب وحدت اسلامی ، حزب الله ،سازمان نصر و پاسداران جهاد اسلامی و.... را می توان نام برد.
2. گرایش به آیت الله خویی (ره):
روحانیونی که در نجف و کربلا تحصیل کرده بودند ؛ پس از بازگشت به افغانستان مکتب فقهی آیت الله خویی را ترویج می کردند ؛ آنان با توجه به حمله شوروی و شرایط انقلابی افغانستان پایه گذار احزاب مهمی شدند . از مهم ترین افراد حامی این گرایش می توان از آیت الله آصف محسنی (رهبر حرکت اسلامی ) و آیت الله سید علی بهشتی ( رهبری شورای اتفاق را در مبارزات با شوروی ) نام برد .
3. گرایش به آیت الله صدر (ره) :
این جریان فکری متاثر از تفکرات آیت الله محمد باقر صدر (ره) است و ارتباط نزدیکی با حزب الدعوه دارد ؛ هرچند نسبت به دو گرایش قبلی از حامیان کمتری برخوردار است . روحانیون حامی این گرایش تفکری در سال 1358 حزب دعوت اسلامی را پایه گذاری می کنند و سپس در حزب وحدت اسلامی ادغام می شوند .
5. چشم انداز فراروی جامعه شیعیان :
الف ) پس از سقوط طالبان ، شیعیان با حمایت از مردم سالاری و دموکراسی در افغانستان فضای فعالیت گسترده ای را برای خود مهیا کردند . اگرچه این دموکراسی همه ی اعتقادات ، باورها و سنت های جامعه شیعیان را در بر نمی گیرد و آینده دموکراسی نوپای افغانی در حال حاضر روشن نیست ولی اگر این بارقه امید نبود ؛ در چند سال آینده در پی موج شیعه کشی وهابیت و طالبان باید نشان از محبان اهل بیت (ع) را فقط در قبرستان ها جست و جو می کردیم . با کاهش منابع تهدید (طالبان و وهایت ) شیعیان امکان حضور درخور توجه ای در هئیت دولت و مجلس جمهوری اسلامی افغانستان یافتند؛ بنابراین با شرایط فعلی جامعه شیعیان باید برای تحقق دموکراسی هرچند ناقص در افغانستان پیگیر و مصرّ باشند ؛ و پاسخ مطالبات مذهبی خود را در این قالب جست و جو کند .
ب ) در طی چندین دهه گذشته جامعه شیعیان افغانستان به سرعت در حال تبدیل شدن به بافت اجتماعی با سطح سواد و دانش بالا است . پس از سقوط طالبان ، روحانیون طراز اول شیعی تلاش فراوانی در جهت نظامندسازی دروس حوزوی در افغانستان و به خصوص کابل انجام دادند و با تاسیس مدرسه علمیه خاتم النبیین (ص) در غرب کابل که بزرگترین حوزه علمیه شیعیان در تاریخ افغانستان است ؛ گامی نوینی در ارتقا معارف اسلامی در این کشور برداشتند و در سالیانی نه چندان دور شاهد دستاورد های علمی و تبلیغاتی آن خواهیم بود . همچنین با توجه به موج حضور طلاب در حوزه علمیه نجف و قم در دهه 40 و 50 شمسی ، امروزه نظاره گر شکل گیری نهاد مرجعیت افغان در حوزه علمیه نجف و قم هستیم که از مهم ترین مراجع تقلید افغانی می توان به آیت الله محمد اسحاق فیاض در کشور عراق اشاره کرد .
تحصیلات دانشگاهی نیز در جامعه شیعیان به واسطه حضور در ایران با اقبال خوبی همراه بوده است و جوانان شیعه عموما در دانشگاه کابل و یا دانشگاه های مختلف در ایران تحصیل می کنند . پذیرش سکولاریسم تهدید جدی فراروی جامعه دانشگاهی شیعی است.
ج) در چند سال گذشته به دلیل حضور افغان ها در کشورهای دیگر و همچنین نگاه خاص دولت های غربی ، پیدایش رسانه های جمعی با رشد چشمگیری همراه بوده است ؛ و با توجه به جذابیت آن در جامعه بسته افغان ، گروه های مذهبی و سیاسی برای ترویج نگرش و تفکراتشان اقدام به راه اندازی شبکه های تلویزیونی و روزنامه و مجلات و... کرده اند . در اثنای موج روزافزون و قارچ گونه ایجاد شبکه های مختلف ، حامیان کشورهای غربی با بودجه های کلان خط مش تهاجم فرهنگی و الگو دهی سبک زندگی غربی را طراحی و اجرا می کنند که در این میان شیعیان با رصد دقیق شبکه های مختلف و خلاء موجود در این حوزه ، تحت اشراف روحانیون شبکه های شیعی مانند تمدن ، فردا و نگاه را راه اندازی کردند که ضریب نفوذ شبکه های ضد دینی را در جوانان کاهش دهند و جامعه شیعیان را از فروپاشی مذهبی رهایی دهد و باید منتظر باشیم در این جدال نابرابر کدامیک پیروزی می شوند .
منبع: دیدبان
انتهای پیام