(
امتیاز از
)
شبهات وهابيت در زمينه غدير حاکی از نگاه سطحی آنها به قرآن است
به گزارش صدای شیعه به نقل از ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمين محمدرضا فواديان،معاون پژوهش بنياد مهدی موعود کشور در گفتوگو با خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايکنا) گفت: عيد غدير به نوعی بزرگترين عيد مسلمانان واقعی است که عيدالله الاکبر ناميده شده است؛ اهميت اين عيد به واسطه رويداد بزرگ تاريخی بود که به نوعی نقطه عطفی در تاريخ نبوت به شمار میرود.
مسير هدايت بشر در روز غدير از نبوت به امامت تغيير يافت
وی افزود: از اين روز شکل و مسير هدايت بشريت از نبوت که با 124هزار نبی در سراسر جهان دنبال میشد به امامت در قالب دوازده امام تا ابدالادهر تغيير يافت؛ به همين دليل است که نقطه عطف تاريخی در زندگی بشريت به شمار میرود که از اين حيث هيچ عيدی بالاتر از آن نيست؛ غدير خم نام ناحيهای ميان مکه و مدينه است که پيامبر اسلام در حجةالوداع، حضرت علی بن ابی طالب را «ولی» پس از خود اعلام کرد.
فواديان اظهار کرد: اين عيد به نوعی مرز ميان پيروان امام علی(ع)از ديگر فرق اسلامی است؛ زيرا شيعيان به تاسی از امر پيامبر(ص) و خداوند ولايت حضرت را پذيرفتند و با آنکه ايشان حتی به خلافت هم نرسيدند ولی ايشان و اولاد طاهر ايشان را به عنوان امام پذيرفتند ولی گروههای ديگر چنين امری را نپذيرفتند که ريشه در فضای امنيتی و سياسی و حتی مذهبی در سالهای بعد دارد.
حجتالاسلام فواديان:
نکته مهم پس از غدير آن بود که پس از رحلت پيامبر(ص) سقيفه بنی ساعده روی داد و با اتفاقاتی که امروزه از آن به کودتا نيز ياد میکنند حکم پيامبر(ص) کنار گذاشته شده و ابوبکر به عنوان خليفه مسلمين معرفی شد؛ پس از اين رويداد بود که با تجاوز به خانه امام علی(ع) با اجبار از ايشان خواستند که با خليفه خود ساخته بيعت کند.
وی گفت: نکته مهم پس از غدير آن بود که پس از رحلت پيامبر(ص) سقيفه بنی ساعده روی داد و با اتفاقاتی که امروزه از آن به کودتا نيز ياد میکنند حکم پيامبر(ص) کنار گذاشته شده و ابوبکر به عنوان خليفه مسلمين معرفی شد؛ پس از اين رويداد بود که با تجاوز به خانه امام علی(ع) با اجبار از ايشان خواستند که با خليفه خود ساخته بيعت کند؛ اين سوال مطرح میشود که چرا افرادی که در روايات بيش از صدهزار نفر ذکر شدهاند پس از روز غدير از حق امام علی(ع) در ولايت دفاع نکردند.
پاسخ به شبهات مطرح شده عليه غدير
اين کارشناس تاريخ اسلام اظهار کرد: برای پاسخ به اين حقيقت از چند طريق میتوان اقدام کرد که يکی پاسخ تاريخی است و يکی فلسفه تاريخ و نبوت و يکی ديگر هم تحليلهای سياسی و روانشناختی تاريخی و سياسی؛ هر کدام از اين عناصر پاسخهای مشخصی برای اين امر دارند؛ امری که اهل سنت به ويژه وهابيت آن را به عنوان يکی از مهمترين شبهات حقيقت غذير مطرح میکنند، اين شبهه چندی پيش به شکل جدی از سوی وهابيت در شبکههای رسانهايشان مطرح شد که چرا مردمی که در حجهالوداع بودند پس از اين کودتا به جانب مدينه برای حمايت از امام نيامدند؟
فواديان در پاسخ به اين سوال عنوان کرد: به اين دليل که تک تک 120 هزار نفر که در غدير حضور داشتند با امام علی عليه السلام بيعت نکردند و اصلا قرار بر اکمال دين بود و که همان ابلاغ ولايت علی(ع) بود نه بيعت گرفتن از تمام 120 هزار نفر!! بلکه تنها افراد سر شناس از جمله ابوبکر و عمر بيعت کردند.
نامه پدر ابوبکر به پسرش؛ رسواکننده مدعيان خلافت
فواديان تصريح کرد: مطلب بعدی اين است که عنوان میکنند صحابه بزرگ پيامبر از جمله عمر و ابوبکر با مطمئن بودن از چنين امری هيچ گاه دين خود را نمیفروشند و اين حادثه را انکار نمیکنند در همين زمينه نامه ابوبکر به پدرش پاسخ مناسبی است؛ مرحوم طبرسی در احتجاج در روايتی آورده است که بعد از اين که پيامبر(ص) از دنيا رفت و مردم ابوبکر را به خلافت برگزيدند ابوبکر نامهای به پدرش بدين مضمون نوشت: «تمامی قوم به خلافت من راضی شدند و مرا به امارت و خلافت برگزيدند تو نزد من بيا تا به تو نيکوئی بسيار کنم»؛ چون نامه ابوبکر به پدرش رسيد ابوقحافه از روی خشم و ناراحتی به آورنده نامه ابوبکر گفت «چرا علی (ع) را از خلافت منع کرديد در حالی که پيامبر (ص) به امر خداوند حضرت علی (ع) را به خلافت برگزيده بود چرا ابوبکر و انصار و مهاجرين خلاف حکم پيامبر(ص)عمل کردند؛ آورنده نامه ابوبکر گفت: به خاطر اينکه سن علی (ع) کم بود و همچنين او عدهای از بزرگان قريش را به قتل رسانده بود و ابوبکر از علی بزرگتر بود لذا جميع قوم او را به خلافت برگزيدند».
نويسنده کتاب قهرمانان کربلا، بيان کرد: پس از آن، ابوقحافه گفت: اگر چنانچه بزرگی سن ملاک امر خلافت است پس من نسبت به ابوبکر بزرگسالترم؛ خدای بزرگ شاهد است که اين مردم بر علی وصی رسول خدا ظلم کردند در حالی که پيامبر به حکم خداوند برای ولايت علی(ع) از مردم بيعت گرفته بود و بر ما تأکيد کرد که از علی (ع) اطاعت کنيم؛ آنگاه ابوقحافه نامهای بدين مضمون به پسرش ابوبکر نوشت: پسرم نامهات بدستم رسيد و چون آن را مطالعه کردم آن را مانند نامه احمقان و نامه ديوانگان ديدم و سراسر نامه تو ضد و نقيض است زيرا در جايی گفته بودی که من خليفه پيامبر هستم و در جايی گفته بودی که مردم مرا به خلافت برگزيدند؛ اين را بدان که در کاری که برای تو ظاهر و آشکار است در آن داخل نشو که راه خروجی برای تو نيست و در دنيا و آخرت دچار ندامت و ضرر خواهی گشت و بترس از عواقب آن در قيامت و نفس خود را ملامت کن و از آن بازدار؛ از تو میخواهم که اين کار را به صاحبش واگذار کنی و خود را در روز قيامت شرمنده مکنی که سياهروئی تو در نزد خداوند بسيار است و ترک اين امر در امروز راحتتر است از روز قيامت.
ايجاد فضای غبارآلود پس از رحلت پيامبر(ص)
وی افزود: همين مسئله نشان میدهد که چه فضايی در آن روز شکل گرفت يعنی اينکه بعد از رحلت پيامبر(ص) چنان بايکوتی انجام شد که حتی نظرات امثال پدر ابوبکر که در حج هم بودند و به اين امر اعتراف کرده بودند، ناديده گرفته شد؛ اتفاقات و اجماع و کودتايی که صورت گرفت و همچنين کارهايی که در زمان رحلت پيامبر(ص) در جلوگيری از مرقوم کردن رسمی پيامبر در خصوص ولايت بعد از خود صورت گرفت چنين فضای غبارآلودی ايجاد کرد که مردم نتوانستند انتخاب درستی کنند؛ از سوی ديگر فضای مدينه در زمان رحلت رسول خدا به شدت امنيتی شده بود و بسياری از بزرگان مجبور به بيعت با ابوبکر شدند.
تاکيدات قرآنی برای ولايت امام علی(ع)
فواديان اظهارکرد: سوال مهم ديگر آنها اين است که چرا قرآن به اين مرتبه يعنی ولايت امام پس از پيامبر(ص) اشاره نکرده است؛ امام صادق در تفسير آيه «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ» بيان کردند که اين آيه در شأن على و دو فرزندش حسن و حسين نازل شد؛ سپس سوال شد که نامی از ايشان نيست که حضرت فرمودند؛ شما در پاسخ آنان بگوئيد دستور نماز خواندن بر رسول خدا نازل شد و سخنى از سه رکعت و چهار رکعت در ميان نيست، اين رسول خدا بود که رکعات نماز را تفسير کرد؛ دستور پرداخت زکات نازل شد و نگفت که از چهل درهم يکدرهم؛ اين رسول خدا بود که نصاب زکات را تفسير کرد؛ دستور حج نازل شد و نگفت که هفت نوبت طواف کنيد، اين رسول خدا بود که مراسم طواف را تفسير کرد؛ بر همين پايه، فرمان خدا نازل شد که: «از رسول خدا اطاعت کنيد و از آنان که صاحب الامر باشند از شما مؤمنان» و حکم آن در باره على و حسن و حسين ثابت و بر جا ماند.
اين پژوهشگر حوزوی اظهار کرد: در رابطه با اين دستور قرآن بود که رسول خدا گفت: «هر مؤمنى که من سرپرست و مولاى او هستم، على مولى و سرپرست او خواهد بود»؛ همان پيامبری که دستور داد بعد از من از قرآن و عترت من که با دلايل قطعی و بدون شک ائمه اطهار(ع)هستند جدا نشويد چه دليلی را برای منکران باقی گذاشتند؟
وی افزود: اصل امامت در قرآن آمده است؛ «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِينَ»؛ يعنی (به خاطر آوريد) هنگامى که خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد؛ خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض کرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمکاران نمىرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)؛ پس اولا اصل امامت در قرآن وجود دارد و ثانيا خداوند در چندين آيه امامت امام علی (ع) را بيان میکند که میتوان به موارد متعدد آن اشاره کرد.
فواديان تصريح کرد: آيه ولايت، «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ یُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛ آقای آلوسی که سلفی است با صراحت میگويد: اين آيه در حق اميرالمؤمنين (ع) نازل شده است؛ غالب محدثين و خبرنگاران میگويند که اين آيه 55 سوره مائده در حق علی نازل شده است. باز آلوسی در روح المعالی میگويد که «والآية عند معظم المحدثين نزلت فى على کرم الله تعالى وجهه»؛ ابن ابی حاتم در تفسير خود از سلمة بن کهيل نقل میکند اميرالمؤمنين انگشترش را در حال رکوع، صدقه داد و سپس اين آيه معروف در خصوص بخشش در هنگام رکوع نازل شد.
وی گفت: از ديگر آيات میتوان به آيه ابلاغ اشاره کرد که میفرمايد «يا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرينَ؛ ای پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! واگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات) مردم، نگاه میدارد و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدايت نمیکند».
فواديان گفت: واقعا اگر اين افراد به کتب خود نگاه کنند میبينند که مسئله ولايت امام علی(ع) قطعی است و بازی با کلماتی چون مولا به معنی دوستی و امامت و ولايت، به معنی واقعی بازی با سرنوشت مردم ساده دلی است که سالهای عمر خود را به جای پذيرفتن ولايت امام علی(ع) در يک جهل تاريخی نم کشيده و خاک خورده سپری کردند.
وی بيان کرد: سوال آنان از ما اين است که چرا در خصوص اين موضوع مهم پيامبر اسلام از کلمه مولی استفاده میکند که حدود 27 معنی مختلف میدهد و جالب اينجاست که حتی يکی از اين 27 مورد معنای خليفه و جانشين و اولی الامر نمیدهد! در حاليکه در لسان عرب برای اين موضوع مهم کلمات فراوانی مانند: مالک، اولی الامر، سلطان، والی، حاکم، امام و . . . وجود داشته است؛ در کنار پاسخهای بسياری که برای اين سوال خام وجود دارد بايد از زبان خودشان گفت که به همان دليل که عمر و ابوبکر از اين کلمه برای خلافت استفاده کردهاند آن هم در صحيحترين کتاب اهل سنت که قال ابوبکر: انا ولی رسول الله؛ پس خود ابوبکر خود را ولی بعد از رسول الله میخواند و اگر به قول آنها به معنی دوست بود ابوبکر برای اثبات حاکميت خود، نمیگفت من دوست رسول خدا هستم زيرا پيامبر(ع) دوستان زيادی داشتند که از جمله صحابه ايشان محسوب میشدند.
نويسنده کتاب «شرح ادعيه فرج»، اظهارکرد: معنی اينکه از روز غدير خم به معنی روز اکمال دين سخن به ميان آمده است آن است که مسير دينداری بشريت از نبوت به امامت رسيد و پيامبر نيز ماموريت رساندن پيام الهی از صدر تا ذيل آن را مطرح کردند و ديگر حجتی برای ايمان نياوردن کسی به خدا و رسول و ولی امرش باقی نماند؛ همين که خداوند در قرآن تعبير به اولیالامر میکند و در غدير نيز معنی ولی به کار رفته است نشان دهنده اين است که ولايت امر مسلمين پس از ولی به دست کسی است که از جانب خدا و رسول انتخاب شده است؛ مسئله مهم بعدی آن است که در فلسفه تاريخ نبوت چنين رسمی از ديرباز وجود داشته است که هيچ گاه بينه برای همه مردم به نحوی آشکار نمیشود که ديگر مردم بدون هيچ سوالی پذيرنده باشند؛ تازه جاهايی که با معجزات پيامبران الهی نيز اين اتفاق افتاده عدهای در مقابل پذيرش آن مقاومت کردهاند؛ در اين حادثه نيز قطعا مشی بر آن بوده است که مردم خود به دنبال يافتن حقيقت بروند.
حوزههای علميه شيعه فريادگران بيدار غدير
معاون پژوهش بنياد مهدی موعود کشور اظهار کرد: حوزههای علميه ميراث بزرگ غدير هستند؛ حوزه علميه شيعه از اولين روزهای آغاز تا امروز فريادگر بيدار غدير بوده است و در هر زمان و مکانی بر اين امر تاکيد داشته است و بايد صدای مظلوميت امام علی(ع) را به گوش جهانيان برساند؛ مظلوميت امام علی(ع) يک مظلوميت شخصی نبود بلکه باعث نگون بخت شدن و محروم شدن يک دنيا از حقيقت محض بود؛ حوزه علميه با غدير اوج و شور میگيرد و بايد با انتشار کتب و برگزاری همايشهای بينالمللی و دعوت از متفکران تاثيرگذار جهان اسلام آنان را با اين حقيقت محض آشنا کند؛ زيرا به قدری دلايل و شواهد متقن برای حتمی بودن اين واقعه وجود دارد که کسی نمیتواند آن را رد کند و همين قبول کردن آثار بعدی را نيز در پی خواهد داشت؛ اصلا همين موضوع غدير میتوان عامل اشتراک بين مردم مسلمان باشد زيرا قرار نيست جهالتی که وجود دارد در پوشش مسئله وحدت بر سرجای خود باقی بماند.
انتهای پیام