بررسی پيشينه غدير در مقدمه امام موسی صدر بر کتاب معنی حدیث غدیر
صدای شیعه: کتاب «معنی حدیث الغدیر» نوشته مرحوم حضرت آیت الله سید مرتضی خسروشاهی از علمای برجسته آذربایجان با تحقیقی از استاد سید هادی خسروشاهی و مقدمه امام موسی صدر توسط موسسه بوستان کتاب به زبان عربی منتشر شده است.
این کتاب با روشی علمی به بررسی شبهات موجود در مسأله غدیر پرداخته است.مولف گرانقدر کتاب با بررسی حدیث غدیر و کلمات به کار رفته در آن در تفاسیر علمای اهل سنت به ویژه فخر رازی به شبهات و استدلال های آنان پاسخ گفته و دلایل منطقی برای اثبات کلام خود آورده است. حدیث روز خیبر، اولی الامراهل بیت هستند، آیه تطهیر، حدیث ثقلین، حدیث «علی مع الحق»، سخن خلیفه در جریان بیعت و دعای پیامبر(ص) برای حضرت علی(ع) در روز غدیر از جمله دلایلی است که نویسنده برای اولویت پیروی از مذهب امامیه آورده است.
همچنین در بخشی از این کتاب فتوای شیخ محمود شلتوت رییس دانشگاه الازهر مصر درباره جواز پیروی از مذهب شیعه امامیه آمده است که در قسمتی از آن می خوانیم:«مذهب جعفری معروف به مذهب شیعه دوازده امامی، مذهبی است که تعبد به آن مانند دیگر مذاهب اهل سنت شرعا جایز است. پس سزاوار است که مسلمانان این مذهب را بشناسند و از تعصب بی جا نسبت به مذاهب معین رهایی یابند.» کتاب «معنی حدیث الغدیر» در 180صفحه و شمارگان1500نسخه منتشر شده است.
در ادامه متن مقدمهای را که امام موسی صدر بر چاپ دوم کتاب معنی حدیث الغدیر نوشته است می خوانید. گفتنی است ترجمه این مقدمه توسط آقای احمد ناظم در موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر صورت گرفته و در کتاب انسان آسمان به چاپ رسیده است .
مرکز بررسی های اسلامی قم – سید محمود خسروشاهی
**************************************
واقعۀ غدیر
پیامبر(ص) در سـال دهم هجری از حجةالـوداع بـازگشت. وقتـی بـه جُحفه که راه حجاج از یکدیگر جدا میشد، رسید، نزدیک برکهای به نام خُم فرود آمد و به فرمان خدا همۀ حجاج را فراخواند. همگی، از هر مسیری، در برابر منبری که از بار شتران در زیر سایۀ درختی برای پیامبر ساخته بودند، گرد آمدند. آن روز پنجشنبه، هجدهم ذیالحجه بود.
پیامبـر در بـرابـر جمعیت ایستـاد و خطبه خواند و فـرمود: «... نزدیک است که فراخوانده شوم و من نیز آن را میپذیرم. من مسئولم و شما نیز مسئولید. چه میگویید؟» گفتند: «گواهی میدهیم که تو رسالتت را ابلاغ کردی و خیرخواه بودی و مجاهده کردی. خداوند به تو پاداش نیک دهد.» پیامبر فرمود: «آیا گواهی نمیدهید که معبودی جز الله نیست و محمد بنده و فرستادۀ اوست و بهشت او حق است، جهنم او حق است، مرگ حق است و روز رستاخیز به پا خواهد شد و تردید در آن نیست و خداوند کسانی را که در قبرها هستند، برخواهد انگیخت؟» گفتند: «آری، ای رسول خدا.» فرمود: «خدایا، گواه باش.» سپس فرمود: «پس بنگرید که چگونه پس از من با «ثقلین» (دو چیز گرانبها) مواجه میشوید.» شخصی ندا داد: «ثقلین چیست؟» فرمود: «ثقل بزرگتر کتاب خداست که یک طرف آن به خداوند متصل است و طرف دیگر در دستان شماست. پس به آن چنگ زنید تا گمراه نشوید. ثقلِ کوچکتر عترت و خاندان من است. و خداوندِ ریزبین و آگاه به من خبر داده است که این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. پس از آنان پیشی نگیرید که هلاک میشوید و از آنان عقب نمانید که هلاک میشوید.» سپس دست علی را گرفت و بالا برد، به گونهای که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و همۀ مردم او را شناختند. فرمود: «ای مردم، چه کسی به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؟» گفتند: «خدا و رسول او داناترند.» فرمود: «خدا مولای من است و من مولای مؤمنان هستم و من به آنان از خودشان سزاوارترم. پس هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست.»
سپس فرمود: «خدایا، هر که را با او دوستی کند، دوست خود بدار، هر که با او دشمنی کند، دشمن بدار و هر که را به او محبت میورزد، مشمول رحمت خود کن و هر که را به او کینه میورزد، مورد غضب خود قرار بده. هر که بدو یاری کند، او را یاری کن و هر که او را خوار سازد، او را خوار کن و حق را با او ـ هر کجا باشد ـ بگردان. کسانی که حاضرند این خبر را به آنان که غایباند، برسانند.» و پیش از آنکه مردم پراکنده شوند، این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاسْلاَمَ دِینًا.»[1] پیامبر سپس فرمود: «خدا را بزرگ میداریم به سبب کامل کردن دین و تمام گرداندن نعمت و خشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت علی پس از من.»
تواتر این حدیث
واقعۀ غدیر را مسلمانـان به ذهن سپـردهاند و دانشمندان اسلامی درمنابع تاریخی، ادبی، تفسیری، حدیثی، کلامی و لغوی نقل کردهاند. ما در اینجا برخی از آنها را به نقل از کتاب عبقات الأنوار اثر سید حامد حسین و المراجعات اثر امام سید شرفالدین و الغدیر اثر علامة امینی و دلائل الصدق اثر علامه مظفر ذکر میکنیم.
مورخان
مورخانی که واقعۀ غدیر را ذکـر کردهاند، عبـارتاند از: بلاذری درانساب الاشراف (279 قمری)، ابن قتیبه در دو کتاب خود المعارف و الامامة والسیاسة (276 قمری)، طبری در کتاب مفرد (310 قمری)، ابن زولاق لیثی مصری در کتاب خود (387 قمری)، خطیب بغدادی در تاریخش (463 قمری)، ابن عبدالبر در الاستیعاب (463 قمری)، شهرستانی در الملل و النحل (548 قمری)، ابن عساکر در تاریخ خود (571 قمری)، یاقوت حموی در معجم الاُدَباء و ابن اثیر در أُسد الغابة (630 قمری)، ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه (656 قمری)، ابن خلّکان در تاریخش (681 قمری)، شافعی در مرآة الجنان (768 قمری)، ابن الشیخ البلوی در الف باء، ابن کثیر شامی در البدایة و النهایة (774 قمری)، ابن خلدون در مقدمۀ تاریخ خود (808 قمری)، شمسالدین ذهبی در تذکرة الحفّاظ و نویری در نهایة الارب فی فنون الادب (832 قمری)، ابن حجر العسقلانی در دو کتابش الاصابة و تهذیب التهذیب (852 قمری)، ابن الصباغ المالکی در الفصول المهمة (755 قمری)، المقریزی در الخطط (845 قمری)، جلالالدین سیوطی در چند کتابش (910 قمری)، القرمانی الدمشقی در اخبار الدول (1019 قمری)، نورالدین الحلبی در السیرة (1044 قمری) و دیگران.
محدثان
از محدثان، کسانی که به ذکر این واقعه پرداختهاند، عبارتاند از: ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی (204 قمری)، احمد بن حنبل در دو کتابش المسند و المناقب (241 قمری)، ابن ماجه در السنن (273 قمری)، ترمذی در الصحیح (279 قمری) نسائی در الخصائص (303 قمری)، ابُویعلی الموصلی در کتاب خود المسند (307 قمری)، البغوی در السنن (317 قمری)، دولابی در الکنی والأسماء (320 قمری)، الطحماوی در مشکل الآثار (321 قمری)، الحاکم در المستدرک (405 قمری)، ابن المغازلی متوفی به سال 483 در کتابش المناقب، ابن مسنده اصفهانی در کتابش (512 قمری)، خطیب خوارزمی در المناقب و المقتل (568 قمری)، الگنجی الشافعی در کفایة الطالب (658 قمری)، محبالدین طبری در الریاض النضرة و ذخائر العقبی (649 قمری)، الحموینی در فرائد السبطین (722 قمری)، الهیثمی در مجمع الزوائد (807 قمری)، ذهبی در التلخیص (748 قمری)، الجزری در أسنی المطالب (830 قمری)، القسطلانی در المواهب اللدینیة (923 قمری)، المتقی الهندی در کنز العمال (975 قمری)، الهروی القاری در شرح المشکاة (1014 قمری)، تاجالدین المناوی در کنوز الحقایق و فیض القدیر (1013 قمری)، الشیخاوی القادری در الصراط السوی و باکثیر مکّی در وسیلة المآل (1007 قمری)، ابو عبدالله الزرقانی در شرح المواهب، (1122 قمری) و ابن حمزة الدمشقی در البیان و التعریف.
مفسران
مفسرانی که بـه ذکر این واقعه پـرداختهاند، عبارتانـد از: طبـری درتفسیرش (310 قمری)، ثعلبی در تفسیرش (437 قمری)، واحدی در اسباب النزول (486 قمری)، قرطبی در تفسیر خود (567 قمری)، فخر رازی در تفسیر کبیر (606 قمری)، ابن کثیر شامی در تفسیر خود (774 قمری)، نیشابوری و سیوطی در تفاسیرشان (910 قمری)، خطیب الشربینی در تفسیر خود (977 قمری)، ابوالسعود در تفسیرش (982 قمری)، الآلوسی در تفسیرش (1270 قمری).
متکلمان
متکلمانی که این واقعه را ذکر کردهانـد، عبارتاند از: قاضی ابوبـکرباقلانی در تمهید (403 قمری)، قاضی عبدالرحمن الایجی الشافعی در المواقف (756 قمری)، سید شریف الجرجانی در شرح المواقف (816 قمری)، البیضاوی در طوالع الأنوار (685 قمری)، شمسالدین اصفهانی در مطالع الانظار و تفتازانی در شرح المقاصد (792 قمری)، القوشجی در شرح التجرید (879 قمری)، قاضی النجم محمد الشافعی در بدیعالمعانی (876 قمری)، سیوطی در اربعین و حامد بن علی المعماری در صلاة الفاخرة و الآلوسی در نثر اللآلی (1324 قمری).
لغویان
از عالمان لغوی، آنـان که به ذکر این واقعه پـرداختهانـد، عبارتاند از: ابن درید محمد بن الحسن در الجمهرة (321 قمری)، ابن اثیر در النهایة، حموی در معجم البلدان، زبیدی در تاج العروس، النبهانی در مجموعة النبهانیة.
این حدیث در اعصار مختلف
راویان این واقعه 106 نفر از صحابه، 84 نفر از تابعان، 84 نفر از علمای قرن دوم، 92 نفر از علمای قرن سوم، از قرن چهارم 43 نفر، از قرن پنجم 23 نفر، از قرن ششم 20 نفر، از قرن هفتم 20 نفر، از قرن هشتم 18 نفر، از قرن نهم 15 نفر، از قرن دهم 14 نفر، از قرن یازدهم 11 نفر، از قرن دوازدهم 12 نفر، از قرن سیزدهم 11 نفر و از علمای قرن چهاردهم 18 نفرند. علامۀ امینی، در کتاب خود الغدیر، اسامی اینها را از کتابهایشان یا از کتابهای معتبر دیگر نقل کرده است که میتوانید به آن رجوع کنید.
کتابهای دربارۀ غدیر
جمعی از بزرگان دربارۀ این حدیث و اسناد و دلالتهای آن، کتابهایی تألیف کردهاند؛ از جمله، طبری در کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر؛ حموی در معجم الادباء و ابن عقدة الهمدانی در کتاب الغدیر؛ ابوبکر محمد بن عمر الجعابی متوفی به سال 355 قمری، در کتاب مَن رَوی حدیث غدیر خم؛ ابوطالب عبیدالله بن احمد بن زید الأنباری الواسطی (356 قمری) در کتاب طرق حدیث الغدیر، ابوغالب احمد بن محمد بن محمد الرازی (368 قمری) و ابوالفضل محمد بن عبدالله بن مطلّب الشیبانی (372 قمری) در کتاب مَن رَوی حدیث غدیر خم؛ الدار قطنی (385 قمری) و شیخ محسن بن الحسین النیشابوری الخزاعی در کتاب بیان حدیث الغدیر؛ علی بن عبدالرحمن بن عیسی الجراح القتانی (413 قمری) در کتاب طرق خبر الولایة؛ ابوعبدالله الحسین بن عبیدالله الغفائری در کتاب یوم الغدیر (411 قمری)؛ الحافظ ابوسعید السجستانی (477 قمری) در کتاب الدرایة فی حدیث الولایة آن را از 120 تن از صحابه نقل کرده؛ ابوالفتح الکراجکی (499 قمری) در کتاب عدة البعیر فی حج یوم الغدیر؛ علی بن بلال المهلبی در کتاب حدیث الغدیر؛ شیخ منصور اللائی الرازی در کتاب حدیث الغدیر؛ شیخ علی بن حسن الطاهری در کتاب الولایة و ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله الحسکانی در دعاة الهداة الی اداء حق الموالاة و شمسالدین محمد بن محمد الدمشقی المقری (883 قمری) در کتابی به نام اسنی المطالب فی مناقب علی بن ابیطالب؛ المولی عبدالله بن شاه منصور القزوینی و سید حسن اللکنهوری در کتاب حدیث الغدیر؛ و سید میرحامد حسین (1306 قمری) در 1800 صفحه، در دو مجلد قطور از مجلدات کتاب گرانسنگش عبقات الأنوار.
همچنین، سیـد مهـدی الغریفـی (1343 قمری) در کتـاب حدیث الولایة فی حدیث الغدیر؛ حاج شیخ عباس قمی (1359 قمری) در کتاب فیض الغدیر فی حدیث الغدیر؛ سید مرتضی حسین الخطیب الفتحیوری و شیخ محمدرضا طاهر آل فرج الله النجفی در کتاب الغدیر فی الاسلام؛ سید مرتضی خسروشاهی تبریزی در کتابی به نام اهداء الحقیر فی معنی حدیث الغدیر.
و سرانجام، علامة امینی، در کتاب الغدیر فی الکتاب والسنة والأدب در بیست جلد، که یازده جلد از آن منتشر شده است و در آن همۀ مطالبی را که در طول قرنها دربارۀ غدیر گفته و نوشته شده، گردآوری کرده است. این کتاب اثر گرانبهایی است که بیشتر مسائل مهم را در تاریخ اسلام تحلیل کرده است.
اینها کتابهایی است که دربارۀ واقعۀ غدیر تألیف شده است، اما آثاری که در زمینۀ امامت علی(ع) به رشتۀ تحریر درآمده و شامل حدیث غدیر نیز هست، به صدها و صدها کتاب میرسد که میتوانید برای آشنایی با آنها به کتاب الذریعة الی تصانیف الشیعة، اثر علامه تهرانی مراجعه کنید.
نکتۀ جالب توجه
صاحب کتاب عبقات الأنوار، گروهی از علمای بزرگ را برشمرده است که بر متواتر بودن حدیث غدیر اجماع دارند و فخر رازی در تفسیر کبیر از جملۀ آنان است. برای آشنایی با این علما به این کتاب مراجعه کنید. سپس وی از کتاب ینابیع المودة، اثر شیخ سلیمان حنفی، نقل کرده است که ابوالمعالی امام الحرمین، استاد ابوحامد الغزالی باتعجب گفته است که: «روزی در بغداد کتابی را در دست صحافی دیدم که در آن، روایات غدیر خم گردآوری شده بود و بر روی آن نوشته شده بود: جلد 28 از طرق این حدیث پیامبر(ص): «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَولاهُ» و به دنبال آن جلد 29 میآید.
پیشینۀ غدیر
از آنچه گذشت، روشن میشود که روز غدیر روزی جاودانه در تاریخ اسلام است و با دقت به توجهی که به آن شده، میتوان به اهمیت فراوان آن پی برد.
اهمیت این روز در چیست؟ اهمیت آن به سبب تعیین پیشوایی است که اصول عدالت و آزادی و مساوات و ارزشهای علم و عمل را به جنبشی زنده در ترکیب جامعه تبدیل میکند، به گونهای که با نظام اسلامی سازگار باشد، و دین را یاری میکند تا آنگونه که خدا و پیامبر خواستهاند، بهشتی روی زمین باشد. پیامبر در شخصیت پیشوایی که در این روز منصوب شد، منظوری فراتر از فضایل روحی و جسمی و تواناییهای علمی و عملی او نداشت و این امتیازها و تواناییها ضامن اجرای درست و کامل اسلام بود. بر این اساس، این روز بزرگ را زیربنای نهضتهای ترقیخواه و تحولات فرهنگی در اصول حکومت و حقوق بشر شمردند. ولی توضیح این حقیقت در این مقدمه نمیگنجد و پژوهشگران میتوانند به کتاب ارزشمند و جاودانۀ امام علی بن ابیطالب(ع)، به نام نهجالبلاغه مراجعه کنند و آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند.
جـا دارد به آنچه گفتیم، این سخن خلیفۀ دوم، عمر بـن خطاب را نیز بیفزاییم که خطاب به امام علی گفته است: «ای ابوالحسن، اگر دریاها مرکب بود و درختان و جنگلها قلم و انسانها نویسنده و جِنّیان حسابگر، نمیتوانستند فضایل تو را به شماره آورند.» با وجود این سخن، من چه بگویم؟ ابوحفص این حقیقت را از معلم بزرگش، پیامبر(ص)، دریافته است و گواهی پیامبر به عظمت او کافی است.
کتاب حاضر
گفتیم که بسیـاری از بزرگان دربـارۀ حدیث غدیـر و سنـد و دلالت آن، کتابهایی تألیف کردهاند که کتاب حاضر جزو همین تألیفات ارزشمند است، چراکه با دقتی ژرف، دلالت حدیث را بررسی کرده و معنای آن را توضیح داده است. مؤلف مرحوم آن، از علمای بزرگ شیعه در آذربایجان ایران بوده است و این کتاب یک بار در عراق و اکنون در مرکز مطالعات اسلامی در قم تحت نظارت فرزند مؤلف، استاد مجاهد علامه سید هادی خسروشاهی، با اضافات و اصلاحاتی به چاپ رسیده است تا برای همگان سودمند باشد. از خداوند متعال خواستاریم همواره به ایشان توفیق دهد تا در دعوت به حق و ایفای رسالت جهانی اسلام به وظیفۀ خویش عمل کند. و خداوند توفیقدهنده و یاریرسان است.
[1]. «امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم.» (مائده، 3)
انتهای پیام