( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: بـسـيـارى از حـوادث، در ارزيـابـى بـنيادين به ريشه‌هاى کهن‌ترى منتهى مى‌شود که گاهى فـاصـله زمـانـى بـسـيـارى مـيـان آن دو وجـود دارد، گـاهـى عـلل و اسـبـاب واسـطـه‌اى و مـيـانـى مـتـعـدّدى آن دو را بـه هـم مـتـصـّل مـى‌سازد. اگر شناخت عميق و جريان شناسانه از حوادث باشد، هم بصيرت انسان را در تـحـليـل وقـايـع مى‌افزايد، هم از تکرار برخى وقايع تلخ در دوران‌هاى بعدى جلوگيرى مى‌کند.

حـادثـه عـاشـورا يـکـى از ايـنگـونـه جـريـانـات اسـت کـه ريـشـه آن بـه پـنـجـاه سـال قـبـل و بـه مـاجـراى غـصـب خـلافـت از خـانـدان پيامبر و بازيگرى با حاکميّت دينى و خلافت اسلامى باز مى‌گردد. آن جريان انحرافى که در مساله رهبرى و خلافت پيش آمد، به تدريج جامعه را از سـرچـشـمـه زلال مـکـتب دور ساخت، دشمنان ديرين اسلام و پيامبر، کم کم قدرت يافتند و با اسـتـيـلا بـر سـرنـوشـت مـسلمين و حکومت، اهداف و نيّات شوم خود را تحقّق بخشيدند. اگر آن ستم نـخـسـتـين نبود و گستاخى فاحش نسبت به پيامبر و خاندان گرامى او انجام نمى‌گرفت، کار امّت پـيـامـبـر بـه آنـجـا نـمـى‌رسيد که عزيزترين چهره امّت اسلامى و يادگار معصوم پيامبر را در کربلا به شهادت برسانند و پس از آن قتل عام خونين، خاندان پيامبر را به اسارت ببرند.

لعـنـت‌هـايـى کـه در زيـارتـنـامـه‌هـا بـه (نـخـسـتـيـن ظـالم در حـق مـحـمـد و آل مـحـمـّد) ديـده مـى‌شـود، و لعـنـت بـر آنـان کـه پـايـه و اسـاس ظـلم بـر اهـل بـيـت را گـذاشـتـنـد (1) و آنـان کـه آن راه را ادامه دادند، همکارى کردند، سکوت کردند و ... همه اشاره به ريشه حادثه کربلا در سقيفه و جريانات صدر اسلام است .

عـاشـورا، در واقـع تـجـلّى نـهـايـت دشـمـنـى‌هـاى امـويـان بـا اهـل بـيـت عـصـمـت و طـهـارت بـود کـه بـا هـمـدسـتـى هـمـه عـوامـل پـيـدا و پـنـهـان شـکـل گـرفـت . اگـر وصـيـّت پـيـامـبـر دربـاره سـرنـوشـت مـسـلمـيـن پـس از خـودش عـمـل مـى‌شـد و (ولايـت) حـاکميّت مى‌يافت، آن بدعت‌ها، رجعت‌ها و شعله‌ور شدن آتش کينه و عداوت بـازمـانـدگـانِ احـزاب شـرک و ضـربـه خـوردگـان از تـيـغ اسـلام، مـجـال بـروز نمى‌يافت.

پس شهادت امام و يارانش در عاشورا، برگى ديگر از آن ستم نخستين بود. به تعبير عميق و زيباى مرحوم آية الله غروى اصفهانى: «... وقتى حرمله تير افکند، حرمله نـبـود کـه تـيـر انـداخت، بلکه تيرانداز واقعى کسى بود که براى او زمينه‌سازى کرده بود. تـيـرى از جـانـب سـقيفـه آمد که کمانِ آن در دست خليفه بود. آن تير، گلوى آن کودک را ندريد، بلکه بر جگر دين و قلب پيامبر فرو نشست.» (2)

تيرى هم که روز عاشورا بر قلب حسين بن على (عليه السلام) نشست و خونِ (ثار الله) را بر زمين ريخت، در واقع در روز سقيفه رها شده بود و در عاشورا به هدف نشست!

اين که يزيد، پس از کشتن امام حسين (عليه السلام) مغرورانه مى‌گفت کاش اجداد و نياکانم بودند و شاهد اين انـتـقـام‌گـيـرى بـودنـد، نشانه ديگرى است که کينه او با امام، تداوم همان کينه‌هاى ابوسفيان و مشرکان بنى اميّه با پيامبر و خاندان او و دين خدا بود و اين که (ابن زياد) در کوفه به سر مبارک سيدالشهدا جسارت مى‌کرد و با چوبى که در دست داشت بر لبهاى او مى‌زد و مى‌گفت: «يَومٌ بـِيـَومِ بَدرٍ)،(3) - اين روز در مقابل روز جنگ بدر - باز هم نشان دهنده ريشه داشتن کربلا در سقيفه است. جريان شناسى تاريخى، به حوادث، معناى ديگرى مى‌بخشد و بدون چنين شـنـاخـتـى، گـاهـى نمى‌توان از قـضـايـاى تـاريـخى تحليل درستى ارائه کرد.
کل يوم عاشورا

مرحوم نيّر تبريزى در پيوند اين دو حادثه با هم، گفته است:

کانکه طرح بيعتِ شورا فکند                              خود همانجا طرح عاشورا فکند

چرخ در يثرب رها کرد از کمان                             تير، کاندر نينوا شد بر نشان (4)

امـام حـسـين (عليه السلام) روز عاشورا در خطبه دوّمى که با کوفيان سخن مى‌گفت، از آنان با اين القاب و اوصاف ياد فرمود:

«مرگ بر شما اى بردگان امّت، اى بازماندگان پراکنده احزاب، اى واگذارندگان کتاب خدا، اى تـحـريـفـگـرانِ دين، اى گروه تباهى و گناه، اى دميده شدگان شيطان، اى خاموش کنندگان سـنـّت‌هـا! آيـا از ديـن طـاغـوت‌هـا حـمايت کرده، ما را خوار مى‌سازيد؟ آرى به خدا سوگند! اين نـيـرنـگـى کـهـن در شـمـاسـت که ريشه‌هايتان بر همين استوار شده و شاخ و برگ‌هايتان بر آن روييده است و شما پليدترين ميوه اين خارستانيد و لقمه غاصبان ... .» (5)

در ايـن بـيـان نـيـز، حـضـرت، آنـان را پـس مـانـده‌هـاى هـمـان قـبـايـل و احزاب جاهلى و معاند مى‌داند و ميوه تلخ درختِ دشمنى بنى اميّه با آيين خدا مى‌شمارد. اين نـيـز نـوعى نگرش جريان شناسانه به شرکت کنندگان در فاجعه تلخ عاشوراست، از چشم امام حسين (عليه السلام).

شناخت ريشه‌هاى هر حادثه و زمينه‌هاى قبلى آن، از پيام‌هاى ديگر عاشوراست.

 

پي‌نوشت‌ها:

1- همچون زيارت عاشورا و زيارت‌هاى ديگر امام حسين (عليه السلام) .

2- فِمارَماه اذ رَماهُ حرمله وَ انّما رَماهُ مَنْ مَهَّدَ له

سَهمٌ اتىَ مِن جانبِ السّقيف وَ قَوسُهُ على يدِ الخليفه

و ما اصابَ سَهْمُهُ نَحرَ الصّبى بَلْ کبدَ الدّينِ و مُهَجة النبىّ (الانوار القدسيّه، ص 99) .

3- بحارالانوار، ج 45، ص 154.

4- ديوان آتشکده، نيّر تبريزى، ص 59.

5- مقتل الحسين، مقرّم، ص 287.

برگرفته از کتاب پيام‌هاي عاشورا، جواد محدثي .

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر