( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: حدود یک ماه پیش خبری در رسانه‌های آذری منتشر شد که بسیار تعجب‌برانگیز بود. فردی به نام «انکین سکایکور» در صفحه فیس‌بوک خود از دوستان اهل سنت خود خواسته بود تا برای مبارزه مسلحانه با شیعیان که شیاطین ایرانی هستند، آمادگی لازم را به دست آورند. وی همچنین پس از ارائه مطالبی سراسر تهدید نسبت به شیعیان، با انتشار تصاویری از دوستانش - که نام‌های مستعاری دارند - از یک برنامه‌ درازمدت برای قتل حاج شاهین حسنلی، از مبلغان و فعالان مذهبی شناخته شده آذربایجان خبر داده بود.

انتشار این خبر از دو جهت قابل توجه بود: نخست آنکه آیا به راستی جریان وهابیت در آذربایجان به میزانی توان یافته که بتواند به صورت علنی دست به تهدید جریان غالب مذهبی کشور بزند؟ و دوم آن‌که چرا حاج شاهین حسنلی را هدف گرفته بود؟

 

حاج‌شاهین تحصیلات خود را در دانشگاه مکانیک آذربایجان به اتمام رسانده و بین سالهای 2001 تا 2004 در دانشگاه دولتی باکو در رشته تاریخ فارغ التحصیل شده است. عضو هیچ حزب و دسته سیاسی نبوده و از اقدامات سیاسی دوری می‌گزیند. او در بین سال‌های 1998 تا 2001 تشکلی مردم‌نهاد با نام «اکمال» را تاسیس و رهبری کرده است. این گروه علاوه بر باکو در سایر شهرهای آذربایجان نیز فعال بوده و اقدام به تبلیغات اسلامی و احیای ارزش‌های ملی و اسلامی می‌کرده است. اما در سال‌های بعد با لغو مجوز فعالیت آن از سوی دولت، شاهین بنا بر درخواست‌های مومنان به مسجد «مشهدی داداش» نقل مکان کرده و فعالیت‌های خود را در این مسجد سازماندهی می‌کند.

او در سال 2007 «تشکل مردم‌نهاد جهان معنوی» (Mənəvi Dünya İctimai Birliyi) را تشکیل داد و هم‌اکنون نیز به عنوان دبیر این تشکل فعالیت می‌کند. او هر جمعه در مسجد «مشهدی داداش» اقامه نماز جمعه می‌کند. حسنلی از نفوذ قابل توجه میان طیف جوانان مذهبی و خصوصا افراد تحصیل کرده برخوردار است. سخنرانی‌های او بیشتر محتوای اخلاقی و مضامین عمومی برای سبک زندگی اسلامی دارد. سی‌دی‌های سخنرانی وی به صورت قابل توجهی در تمام مراکز ارائه محصولات فرهنگی و دینی قابل تهیه است.

در واقع تهدید شاهین حسنلی که هیچ‌گونه مواضع سیاسی و اجتماعی حساسیت‌برانگیزی نداشته و تنها به فعالیت‌های اخلاقی و معارفی مشغول است، این پیام را برای جامعه داشت که با تهدید چنین شخصی قطعا بقیه فعالان مذهبی نیز در لیست سیاه قرار خواهند گرفت. چند هفته پس از انتشار این خبر که واکنش اقشار مختلف فکری جامعه آذربایجان را در پی داشت، وزارت امنیت جمهوری آذربایجان (MTN) اعلام کرد که دو فرد را به اتهام توطئه برای بمب‌گذاری و ترور در مسجد «آقاداداش» باکو که از مراکز تجمع شیعیان است، دستگیر کرده است.

رسانه‌های آذری گزارش دادند که وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد نریمان میرزایف و میرزاحمد رستموف به برنامه‌ریزی حملات تروریستی و تهیه مقادیر زیادی اسلحه، مهمات و مواد منفجره متهم هستند. در این بیانیه آمده بود: نریمان میرزایف و میرزاحمد رستموف و افراد همکار آنها  قصد داشته‌اند تا با استفاده از سلاح‌های گرم و مواد منفجره امنیت عمومی جامعه را مختل کرده و با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه قصد قتل افراد منسوب به تشیع را داشته‌اند. انتشار این خبر بار دیگر در فضای رسانه‌ای جمهوری آذربایجان واکنش‌های مختلفی در پی داشت و کارشناسان را بر آن داشت تا نسبت به آمار و تعداد وهابیان در آذربایجان و نیز نوع رفتار جریان‌های مختلف مذهبی در برابر هم و نیز عواملی که شرایط تندروی مذهبی را در این کشور فراهم می‌کند اظها رنظر کنند.

جریان سلفی چگونه در آذربایجان نفوذ کرد؟

سایت شناخته شده «مدیا فروم» در تحلیلی که از جریان‌های مختلف مذهبی در آذربایجان داشته در مورد سلفیان می‌نویسد: بر اساس اطلاعات غیر رسمی امروز در آذربایجان جریان سلفی دارای قریب به 50 هزار پیرو است که اکثراً خود را با نام سنی معرفی می‌کنند. این سایت با استناد به اطلاعات و تحلیل منبعی که نخواست نامش فاش شود می‌نویسد: سلفیان هیچ‌گاه نتوانسته بودند در آذربایجان حضور مستقیم داشته باشند. اما پس از فروپاشی شوروی و افزایش تعداد جنگ‌زدگان و مهاجران جنگی در کشور، تشکل‌های عربی توانستند در میان این جمعیت نفوذ پیدا کنند. در ابتدای امر نوع فعالیت سلفی آنها احساس نمی‌شد، اما با گذشت زمان و پس از آن که آن‌ها توانستند تفکر خود را رواج دهند این اندیشه حالت محسوسی به خود گرفت. این تشکل‌ها کمک‌های مالی به جوانان نیازمند می‌کنند و شرایط لازم برای تحصیل آنان در مدینه و سودان را فراهم می‌آورند.

قفقاز در خطر است/ عربستان در آذربایجان چه می‌خواهد؟

به گفته این منبع آگاه با یاری تشکل‌های عربی تعداد قابل توجهی مسجد متعلق به این جریان در آذربایجان احداث شد. چشم‌پوشی حکومت از فعالیت‌های آنها به دلیل حجم کمک‌هایی بود که این تشکل‌ها به مهاجران و جنگ‌زدگان می‌کردند. اما پس از حادثه انفجاری که در مسجد ابوبکر باکو که به نام سلفیان شناخته می‌شد، اتفاق افتاد، دولت با لغو مجوز آنها سعی کرد تا از فعالیت آنها جلوگیری کند. در این میان روزنامه «نوایا قازئتا»ی روسیه نیز در گزارشی با موضوع وضعیت وهابیت در آذربایجان، فعالیت‌های این گروه را نگران‌کننده دانسته و با بیان این که عربستان سعودی اصلی‌ترین پشتیبان مالی این جریان است، تعداد آنها را بیش از 15 هزار نفر اعلام کرد.

پس از این جریانات در تمام رسانه‌های آذربایجان نیز عربستان سعودی به عنوان حامی اصلی این جریان و آمریکا و انگلیس به عنوان طرف‌های ذی‌نفع ماجرا معرفی شدند. یکی از روزنامه‌های غرب‌گرای باکو در مصاحبه‌ای که با جمشید نوریف از تحلیل‌گران سیاسی این کشور داشت، با بیان این که سه کشور مذکور اصلی‌ترین نفع‌بران از این جریان هستند، گفت: این کشورها از وهابی‌ها در قفقاز شمالی برای فشار بر روسیه استفاده می‌کنند و اکنون با قرار گرفتن در تنگنا، این جریان رو به سوی قفقاز جنوبی گذاشته‌اند و رفته‌رفته تعداد وهابی‌ها در آذربایجان، رو به افزایش گذاشته است.

مقابله با وهابیت، بر عهده نهادهای فرهنگی است

وی فقدان تعلیمات مذهبی در مدارس و رسانه‌های عمومی این کشور را اصلی‌ترین دلیل برای به وجود آمدن فضای مناسب برای این گروه‎ها می‌داند و مقابله با جریان وهابیت را نه بر عهده نهادهای امنیتی این کشور، بلکه که بر عهده تمام نهادها و گروه‌های فرهنگی می‌داند. او احتمال می‌دهد که آذربایجان به عنوان هدفی برای گروه‌های تکفیری باشد تا از این طریق امنیت ملی آذربایجان و امنیت قفقاز را نامتوازن کنند. به نظر نوریف باید از امروز به مقابله با این گروه‌ها پرداخت، چون 5 سال دیگر شاید دیر شده باشد.

«سلفی‌ها آمدند»/ عرب‌ها در روسیه چه می‌خواندند؟

در این میان تحلیلی که روشن نوروز اوغلو، دیگر تحلیلگر سیاسی این کشور هم از پیشینه فعالیت گروه‌های سلفی در شوروی و آذربایجان و نیز وضعیت فعلی این گروه در این کشور ارائه داده، جالب توجه است. او طی دو مقاله که در نشریات و سایت‌های این کشور منتشر شد، تحلیل‌هایی متفاوت با فرضیه‌های حاکم بر ذهنیت عمومی تحلیل‌گران ارائه کرد. او در مقاله «سلفی‌ها آمدند» می‌گوید: بر اساس نتایج تحقیقات به عمل آمده 82/2 درصد از دانشجویان 9 کشور عربی  که در روسیه و کشورهای مشترک المنافع تحصیل کرده‌اند، پایان‌نامه‌های تحصیلات عالی خود را در موضوعاتی هم چون میکروبیولوژی و استفاده از سلاح‌های شیمیایی (مسکو، سن پطرزبورگ، تاشکند، ایروان)، عایق‌های گرمایشی ( مسکو، کیشینیوف، مینسک، کیو، باکو)، فیزیک کوانتوم و صنایع نفت (باکو، آلماتی، سن پطرزبورگ)، معادلات ریاضی، اجرام آسمانی، فضاشناسی و فیزیک نظری (مسکو، دوشنبه، عشق‌آباد، کیو، باکو)، تاسیسات نظامی و تاکتیک‌های جنگی (مسکو، کیف مینسک) و صنایع هسته‌ای انجام داده‌اند.

 

در واقع اعراب بی‌سواد متعلق به گروه‌ها و جریان‌های مختلف فکری و مذهبی که در زمان شوروی سابق به این کشور می آمدند، پس از گذراندن آموزش‌های مربوط، سلاح به دست به کشورهای خود باز می‌گشتند. این افراد اکنون به رهبران فکری جریان‌های تندرو در کشورهای آفریقایی و آسیایی تبدیل شده‌اند که به فکر بازار خود در جهان هستند. در حالی که عربستان سعودی از این افراد برای بر هم زدن استراتژی نفتی جمهوری آذربایجان استفاده می‌کرد، روسیه نیز از آنها برای مقابله با آمریکا و کشورهای عضو ناتو استفاده می‌کند که خود را تبدیل به حاکم نفت خزر کرده بود.

55 درصد رهبران گروه‌های تندرو سلفی در شوروی تحصیل کرده‌اند

به زعم نوروزاوغلو 55 درصد رهبران گروه‌های تندرویی که امروز در جهان عرب فعال هستند در جماهیر سابق شوروی تحصیل کرده‌اند. افراد شناخته شده‌ای هم چون ایمن‌الظواهری، محمد عبدالسلام، نصر فهمی، صبحی ابوسته، ثروت صلاح، مدحت مرسی عمر، عبدالعزیز الغمال و... کسانی هستند که در دانشگاه‌ها، کالج‌ها و یا آکادمی‌های علمی و تحقیقاتی روسیه، کشورهای آسیای میانه و قفقاز حضور داشته و یا با آنها به نوعی مرتبط بوده‌اند. این افراد نوعاً پس از بازگشت به کشورهایشان ادعای حکومت کرده و گاه موفق به دست‎یابی به حکومت نیز شده‌اند.

به عنوان مثال بر اساس اطلاعات به دست آمده عمر حسن احمدالبشر که از سال 1989 به عنوان رئیس جمهور سودان شناخته می‌شود، چهار بار در مسکو حضور داشته و در آکادمی فرونزه این شهر به عنوان مستمع آزاد حاضر شده است.  وی در سال 1992 به همراهی گروهی کوچک که تمایلات وهابی داشته‌اند از قفقاز دیدار کرده و از 13 تا 17 ماه جولای در باکو بوده و از سکوهای نفتی باکو بازدید داشته و با عرب های آذربایجان دیدار می‌کند. وی در جریان این دیدارها، وعده کمک‌ها و حمایت‌های بیشتر از این افراد را در آینده داده بود.

نوروز اوغلو در دیگر مقاله خود که با زیرتیتر «آذربایجان در ردیف کشورهایی است که به سوی جنگ کشانده می‌شوند» در مورد «عرب»های آذربایجان و ارتباط آنها با فعالیت‌های وهابی‌ها می‌نویسد: به عرب‌های آذربایجان توصیه شده تا با سفارت‌های کشورهای حامی وهابی‌گری ارتباط داشته باشند.

وی در  ادامه یادداشت در مورد یک گروهک وهابی به نام امام ایوب می‌نویسد: این گروهک از گرد هم آمدن 31 نفر از افراط‌گرایان آذربایجانی ساکن ولایت هشترخان که همگی پیرو آموزه‌های وهابیت بوده‌اند، تشکیل شد. این دسته در 2 کیلومتری دریای خزر برای خود پایگاهی نیز تاسیس کرد که برای احداث آن 146 هزار دلار خرج شد. تحقیقات نشان می‌دهد که چنین پایگاهی در نواحی شمالی آذربایجان، در مناطق میانی مناطق بالاکن و زاقاتالا احداث شده است. چنین پایگاهی با حمایت مالی وهابی‎های تبعه کویت و سوریه در نواحی شمالی آذربایجان (در مناطق میانی نواحی بالاکن و زاقاتالا ) احداث شده است. نیز 168 نفر از اتباع جمهوری آذربایجان با حضور در این پایگاه، مدارک شناسایی خود را سوزانده و امحا کرده‌اند و اقدام به جایگزینی آن با مدارک هویت جدید منقش به آرم‌های اسلامی و عنوان گرو‌های اسلام‌گراها کرده‌اند.

موقعیت عرب‌های آذری در آذربایجان

وی ضمن ارائه اطلاعات جالبی در مورد آمار «عرب»های آذری می‌نویسد: بر اساس نتایج تحقیقات به عمل آمده در آذربایجان 198 خانواده عرب زندگی می‌کند. اما محقق و جامعه‌شناس عرب، محمد فاروق  بر این عقیده ست که در آذربایجان 874 خانواده عرب زدگی می‌کنند که هر خانواده بین 2 تا 4 فرزند دارند. ترکیب خانوادگی این 874 خانواده که به لحاظ اعمال فردی و اخلاقی از جمعیت شیعه متمایز هستند، قابل توجه است: 162 خانواده با زن ارمنی تشکیل شده است ( اراضی مناطق نسیمی، خطایی، نظامی و خزر)/ 213 خانواده با زن کرد تشکیل شده است ( اراضی باکو، سومقاییت و نخجوان)/ 138 خانواده با زن لزگی تشکیل شده است (اراضی بالاکن، زاقاتالا و قوسار)/ 8 خانواده نیز با زنان آذری و روس تشکیل شده است (اراضی باکو). رده سنی کودکانی که هم‌اکنون در این خانواده‌ها زندگی می‌کنند نیز به طور میانگین عبارت است از: پسران : 14-18 ساله/ دختران: 12 -16 ساله.

وی ادامه می‌دهد: بر اساس اطلاعات موجود تمام کودکان متولد شده در این خانواده‌ها به صورت متداول بر اساس اندیشه وهابی تربیت شده و به صورت منظم در شهر باکو و در برخی از مساجد مناطق شمالی کشور با فرستادگان خاص شیوخ وهابی عرب دیدار می‌کنند. این افراد با مراکز دیپلماتیک کشورهای آسیایی و آفریقایی در باکو مرتبط هستند و ماهانه مقادیر معینی از این سفارتخانه‌ها دریافت می‌کنند. ازدواج با دختران عرب برای پسران این خانواده‌ها ممنوع شده است و به آنها توصیه می‌شود تا به محض رسیدن به سن بلوغ، مطابق با الگوی پدران شان اقدام به ازدواج با دخترانی از سایر نژادها و اقوام بکنند.

به دختران نیز توصیه شده است که فقط با پسران آذری‌الاصل ازدواج کنند. مدارک نشان می‌دهد که این برنامه معین شده برای خانواده‌های عرب آذربایجان توسط سیدجعفر داغستانی که در مدینه امامت جماعت دارد، به عنوان بخشی از طرح کلی «برنامه تعلیمات» او توصیه شده ست.

«از کجا شروع کنیم؟»

نوروز اوغلو می‌افزاید: نباید فراموش کرد که 10 سال بعد در آذربایجان یعنی بین سالهای 2013 تا 2023  به اندازه کافی نیروی انسانی‌ درس خوانده و دارای معلومات دینی و اجتماعی، و البته با اخلاق و آداب وهابی را خواهد داشت و بی‌شک به یک مرکز نیروی افراد مسلح با اندیشه‌های محمدابن‌عبدالوهاب تبدیل خواهد شد و این در حالی است که ما هیچ برنامه مدونی برای مقابله با اینها نداریم و در برابر پرسش «از کجا شروع کنیم؟» هیچ پاسخی به نظرمان نمی‌رسد. توجه کنید طی چند سال آینده هیچ بعید نیست که این افراد مساجد شیعیان را نیز در دست بگیرند. درگیری‌های مذهبی پاکستان و هندوستان را مرور کنیم؛ برنامه‌ای که در بین سال‌های 1960 و 1970 در این سرزمین‌ها اجرا شده، اکنون در آذربایجان در حال اجرا است.

آذربایجان در انتظار سرنوشت پاکستان

به زعم نوروزاوغلو اطلاعاتی در دست است که جریان‌های سلفی با مرکزیت مساجد ابوبکر و مسجد کبود باکو اقدام به همکاری و برقراری ارتباط با سایر گروه‌های سلفی کشورهای منطقه کرده‌اند و گاه در موضوعات غیرقانونی هم چون مواد مخدر، نفت، مسائل بانکی، خرید و فروش دختران، قاچاق انسان، خرید و فروش ویزا و  مسائل گمرکی همکاری می‌کنند. از سوی دیگر گاه رابطه‌هایی میان این گروه‌ها با گرو ه‌هایی هم چون مبلغان مسیحی آمریکایی، ایتالیایی، اسپانیایی و روسی دیده می‌شود. این موضوع که علایق و سلایق مشترک میان این گروه‌ها چیست که باعث نزدیک شدن این افراد به هم می‌شود، قابل تامل و شایان تحقیق است.

وی در پایان می‌نویسد: باید یادآوری کرد که این همکاری‌ها می تواند فجایع و حوادثی از ترورهای فیزیکی گرفته تا ترورهای روحی و شخصیتی افراد مختلف را موجب شود.
***
با توجه به این تحلیل‌ها و پیش بینی‌ها می‌توان به این نتیجه رسید که آینده‌ای مبهم و گاه نگران‌کننده در مورد وضعیت جریان‌های وهابی و سلفی در آذربایجان وجود دارد که با حرکت رو به پایان سرکوب شورشیان سلفی خارجی در سوریه و آغاز بازگشت این افراد به سوی کشورهایشان و نیز مناطق دیگر برای فعالیت‌های سلفی، حالت نگران‌کننده بیشتری نیز به خود می‌گیرد. ناگفته پیداست این گروه‌ها به همان میزان که مخالف تشیع و متدینان هستند، مخالفانی سرسخت و بی‌رحم نیز برای حکومت آذربایجان خواهند بود که امنیت ملی این کشور را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. شاید این دشمن مشترک برای جامعه دیندار و دولت آذربایجان زمینه‌ای برای گسترش همکاری‌های سیاسی، فرهنگی و امنیتی میان ایران و جمهوری آذربایجان باشد.
تسنیم


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر