( 0. امتیاز از )


امشب دل تنگ مرا اشکم روايت مي‌کند امشب خديجه با تو اي اسماء وصيت مي‌کند

اسماء بهار عمر من امشب به پايان مي‌رسد زهرا سرش بر سينه‌ام من بر لبم، جان مي‌رسد

اسماء ببر از من پيام بر خاتم پيغمبران بر گو کنار تربتم امشب بيا قرآن بخوان

در سال دهم بعثت دو حادثه دردناک و جانسوز بر پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله وارد گشت، چنان که در تاريخ آمده است: «وَردَ عَلَي رَسولِ الله أمْران شديدانِ عَظيمانِ وَ جَزَعَ جَزَعاً شديداً؛ دو امر بزرگ و سخت بر پيامبر وارد شد به گونه‌اي که فرياد و ناله شديد حضرت بلند شد.» آن دو امر يکي رحلت جانسوز ابوطالب بود که در 26 رجب سال دهم بعثت و يا هفتم رمضان، همان سال واقع شد، و ديگري وفات يار فداکار آن حضرت، خديجه کبري بود که در دهم رمضان همان سال اتفاق افتاد.

آنچه در پيش رو داريد نگاهي است گذرا، به مقامات خديجه کبري، بانوي فداکار و صبور اسلام، در پيشگاه الهي و نزد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله.[1]

«عائشه مي‌گويد: رسول خدا از خانه بيرون نمي‌رفت، مگر اين که خديجه را به نيکي ياد مي‌کرد و براي او استغفار مي‌نمود. روزي از او ياد کرد، من حسد بردم و گفتم: خداوند جايگزين آن پيرزن به تو عطا کرده است!! پيامبر شديداً خشمگين شد.»
و ادامه مي‌دهد که: رسول خدا فرمود: « خديجه و کجاست مثل خديجه؟ او مرا تصديق کرد آنگاه که مردم مرا تکذيب نمودند و با مال خود مرا بر دين خدا کمک و ياري کرد.»

ريشه مقامات و فضائل خديجه
قطعاً فضائل و مقامات حضرت خديجه بدون اسباب و علّت نمي‌تواند باشد. عقل و عنايات و الطاف الهي، ريشه فضائل و مقامات اوست.

در کلمات برخي موّرخان به اين جملات برمي‌خوريم: «کانَتْ خَديجَةُ إمْرَأةً عاقِلَةً شَريفَةً مَع ما أرادَ اللهُ بِها مِنَ الکرامَةِ وَالْخَيْرِ وَ هِيَ يَوْمَئذٍ أفْضَلُهُمْ نَسَباً وَ أعْظَمُهُم شَرَفاً وَ أکْثَرُهُمْ مالاً؛ خديجه با آنچه خداوند از بزرگي و خير که نسبت به او اراده کرده بود، بانوي خردمند شريفي بود. او در آن دوران از برترين افراد در نسب و بزرگترين شخصيت در شرف و ثروتمندي بود.»[2]

ايمان خديجه به پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و انتخاب او به عنوان همسر آينده، در کنار درايت و لطف الهي نقش تعيين کننده‌اي در فضائل و مقامات خديجه سلام الله عليها دارد.

جالب اين است که راهب نصراني اين مسئله را قبل از رسالت پيامبر و ازدواج او با خديجه به خوبي پيش بيني کرد که اگر خديجه پيغمبر را رها نکند به مقامات و فضائل عظيمي دست خواهد يافت؛ آنجا که به ميسره غلام خديجه گفت: «اي ميسره به خانم و مولاي خود سلام مرا برسان و به او اعلام کن که به آقاي مردم [حضرت محمد] دست يافته است. و به زودي براي او (خديجه) شأن و جايگاهي خواهد بود و بر تمامي خاص و عام برتري مي‌يابد و بترسان او را از اين که نزديک شدن به اين آقا (محمد صلي الله عليه و آله) را از دست بدهد؛ زيرا خداوند بلند مرتبه به زودي نسل او را از نسل محمد قرار خواهد داد و نام [نيکش] تا آخر الزمان خواهد ماند.» [3]

اين پيش بيني نشان مي‌دهد که در کتب آسماني گذشته و يا در بيانات انبياء، کاملاًً مقام و منزلت خديجه سلام الله عليها بيان شده بود، از اين رو راهب نصراني به خوبي و با دقت تمام آن را بيان و پيش‌بيني کرد. و جالب‌تر اين که زنان قريش از جمله صفيّه دختر عبدالمطلب در شب ازدواج خديجه و جشن عروسي او نيز به اين امر اشاره کرد که: «اي خديجه! در اين شب به چيزي اختصاص يافتي که هيچ کس غير از تو بدان دست نيافته است، و جز تو از قبائل عرب و عجم به آن نرسيده است، پس گوارايت باد به آنچه به تو داده شد و از عزّت و بزرگي به تو رسيد.» [4]

البته خديجه هم به خوبي براي استقبال از اين مقام و منزلت سرمايه گذاري نمود. در آغاز، تمام اموال و هستي خويش را تقديم حضرت محمد صلي الله عليه و آله نمود. خديجه به عمويش ورقه گفت: « اين اموال را بگير و نزد محمد ببر و به او بگو همه اين اموال هديه است براي او و ملک او مي‌باشد، هر گونه خواست در آن تصرف نمايد، و به او بگو که تمام اموال و برده‌هاي من، و تمامي کنيزها و آنچه در تحت تصرّف من است به محمد صلي الله عليه و آله هبه کردم، به خاطر احترام و تجليل از او. پس ورقه بين زمزم و مقام (ابراهيم) ايستاد و با صداي بلند اعلام کرد: اي گروه عرب! خديجه شما را شاهد گرفته است بر اين که خود و مالش، و بردگان و کنيزان و خادمان، و چهار پايان و مهريه و هداياي او همه براي محمد صلي الله عليه و آله است، و اين هديه به خاطر تجليل و تعظيم از او و به جهت علاقه به اوست، شما نيز بر اين امر شاهد باشيد.» و بعد از بعثت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله با ايمان خويش، مقامات و فضائل خود را بيمه نمود.

خديجه کبري سلام الله عليها در لحظات احتضار «اسماء بنت عميس» را به نزد خويش طلبيد و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله عليها به او سفارشاتي کرد. آنگاه فاطمه را نزد پيامبر صلي الله عليه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا يکي از لباس‌هاي خود را کفن خديجه قرار دهد. وقتي فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاري گشت، چيزي نگذشت که جبرئيل نازل شد در حالي که کفني از بهشت همراه خويش داشت که خداوند آن را براي خديجه فرستاده بود.
الف. مقام خديجه در پيشگاه الهي
خداوند متعال بارها موقعيت و مقام خديجه را از طرق گوناگون آشکار نموده، و از منزلت رفيع او در درگاه الهي پرده برداشته است که به نمونه‌هايي اشاره مي‌شود:

1. سلام خاص الهي
بارها سلام سفارشي و مؤکّد ربوبي توسط جبرئيل به محضر خديجه رسيده است. ابو هريره نقل کرده است که: «أتي جَبْرَئيلُ النَّبيَّ صلي الله عليه و آله، فَقالَ: هذِهِ خَديجَةُ قَدْ أتَتْکَ مَعَها إناءٌ مُغطّي فيه إدامٌ أوْ طَعامٌ أوْ شَرابٌ فَإذا هِيَ أتَتْکَ فَاقْرَأ عَلَيْهاالسَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَ مِنِّي السَّلام ... [5]؛ جبرئيل نزد پيامبر آمد و گفت: خديجه همراه با ظرفي سر پوشيده که در آن خورشت يا غذا يا نوشيدني است نزد تو مي‌آيد، پس هرگاه آمد، سلام پروردگارش و سلام من را به محضر او برسان.»

در روايت ديگري مي‌خوانيم: «إنَّ جَبْرَئيلَ أتي النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله فَقالَ إقْرَءْ خَديجَةَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله صلي الله عليه و آله: يا خَديجَةُ هذا جَبْرَئيلُ يُقْرِئُکَ مِنْ رَبِّکِ السلامَ، قالَتْ خَديجَةُ: اللهُ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلي جَبْرئيلَ السَّلامُ [6]؛ به حقيقت جبرئيل نزد پيامبر آمد پس گفت: به خديجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: اي خديجه اين جبرئيل است که از طرف پروردگارت سلام مي‌رساند. خديجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتي] از اوست و بر جبرئيل سلام باد.»

 

امّا سلام سفارشي جبرئيل علاوه بر آنچه که در ضمن روايات قبلي اشاره شد در روايت ديگري با سند صحيح از طريق بزرگان رواة شيعه، به اين صورت نقل شده است: «عَنْ زُرارة وَ حَمْران بنِ أعْيَنْ وَ مُحَمَّد بن مُسْلِمْ عَنْ أبي جَعْفَر عليه السلام، قالَ: حَدّثَ أبو سَعيد الخِدِري أنَّ رَسولَ الله قال: إنَّ جَبْرَئيلَ أتاني لَيْلَةً اُسري بي فَحينَ رَجَعْتُ قُلْتُ: يا جَبْرَئيلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَةِ؟ قالَ: حاجَتي أنْ تَقْرَءَ عَلي خَديجَةَ مِنَ اللهِ وَ مِنِّي السّلامَ وَ حَدَّثَنا عِنْدَ ذلِکَ أنَّها قالَتْ حينَ لَقِيَها نَبيُّ الله فَقال الَّذي قالَ جَبْرَئيلُ فقالَتْ: إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ إلَيْهِ السَّلامُ وَ عَلَي جَبْرَئيلَ السَّلامُ[7]؛ امام باقر عليه السلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنين روايت کرد که ابوسعيد خدري نقل کرد که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: آن شبي که در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئيل نزد من آمد. به جبرئيل گفتم: اي جبرئيل! آيا حاجتي داري؟ پاسخ داد: حاجت من اين است که از طرف خدا و من به خديجه سلام الله عليها سلام برساني. و نقل کرد که: چون رسول خدا پيغام جبرئيل را به خديجه رسانيد، خديجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام ‍]و سلامتي] از اوست و سلام به سوي اوست و بر جبرئيل سلام باد.»

2. فرستادگان ويژه الهي
هر کس در مسير الهي حرکت کند، خداوند هرگز او را رها نکرده و تنها نخواهد گذاشت. نمونه بارز آن سرگذشت خديجه کبري سلام الله عليها است. هنگامي که وضع حمل آن بانو نزديک گشت، به زنان قريش و بني‌هاشم پيغام داد که مرا در اين امر ياري نماييد، ولي آنان پاسخ دادند: اي خديجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپيچي نمودي، و محمد يتيم را به همسري برگزيدي، ما نيز تو را ياري نمي‌کنيم. خديجه از اين جواب سخت غمگين گشت، در اين هنگام چهار زن همانند زنان بني‌هاشم وارد شدند در حالي که خديجه از ديدن آنان هراسان بود، يکي از آن چهار زن به خديجه گفت: غمگين مباش، پروردگارت ما را براي ياري تو فرستاده است. ما خواهران و ياوران تو هستيم. من «ساره» هستم، اين «آسيه دختر مزاحم » رفيق بهشتي تو است و اين هم «مريم دختر عمران» است و اين يکي «کلثوم خواهر موسي بن عمران» است. خدا ما را براي کمک به تو فرستاده است تا ياور و پرستار تو باشيم[8]...» راستي که بايد گفت: ?ألَيْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَهُ?[9]؛ آيا خداوند براي [حمايت و دفاع از] بنده‌اش کافي نيست؟»

 

3. کفن بهشتي
خديجه کبري سلام الله عليها در لحظات احتضار «اسماء بنت عميس» را به نزد خويش طلبيد و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله عليها به او سفارشاتي کرد. آنگاه فاطمه را نزد پيامبر صلي الله عليه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا يکي از لباس‌هاي خود را کفن خديجه قرار دهد. وقتي فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاري گشت، چيزي نگذشت که جبرئيل نازل شد در حالي که کفني از بهشت همراه خويش داشت که خداوند آن را براي خديجه فرستاده بود.[10]

آري انساني که تمام ثروت خويش را دو دستي در راه خدا تقديم نموده است، در پيشگاه الهي اين عظمت را پيدا مي‌کند که خداوند کفن بهشتي براي او بفرستد، و اينگونه از ايثار و انفاق او تقدير به عمل آورد.

4. در قصري از بهشت
قبل از رحلت خديجه کبري، خداوند متعال بارها توسط پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله از جايگاه ويژه خديجه در بهشت خبر داد، از جمله «عکرمه» از «ابن عباس» نقل مي‌کند که رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «اَفْضَلُ نِساءِ أهْلِ الجَنَّةِ خَديجَةُ بِنْتُ خويلدْ، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحمَدٍ وَ مَرْيَمُ ابْنَتَ عِمْرانَ وَ آسِيَةُ بَنْتُ مزاحِمْ ...؛ بهترين زنان بهشت اينانند، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمّد و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون).»[11]

و از عبدالله جعفر نقل شده است که رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «أمِرْتَ أنْ أُبَشِّرَ خَديجَةَ بِبَيْتٍ مِن قَصَبٍ لاصَخَبَ فيهِ ولا نَصَبَ؛ دستور داده شده‌ام که خديجه را به خانه طلايي که در آن زحمت و خصومت، وجود ندارد بشارت دهم.»[12] و همين مضمون نيز از عبدالله بن ابي اوفي از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده است.[13]

آنگاه که رسول اکرم در حال احتضار قرار گرفت، فاطمه زهرا عليهاالسلام درباره جايگاه آن حضرت در قيامت پرسش‌هايي کرد، از جمله پرسيد: «أيْنَ والِدَتي خَديجَةُ؛ [در آن روز] مادرم خديجه کجاست؟» حضرت فرمود: «في قَصْرٍ لَهُ أرْبَعَةُ أبْوابٍ إلي الجَنَّةِ؛ [خديجه] در قصري است که چهار در به سوي بهشت دارد.[14]»

 

ب. منزلت خديجه در نزد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله
هر گاه انساني در پيشگاه الهي از چنان مقامي برخوردار باشد، نگفته پيدا است که در نزد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نيز داراي منزلتي رفيع است چنانکه تاريخ نيز گواهي مي‌دهد که محبوب‌ترين همسران پيامبر اکرم نزد او، خديجه کبري عليهاالسلام بود.[15]

حضرت 24 سال با حضرت خديجه زندگي کرد و تا زنده بود به احترام او همسر ديگري اختيار نکرد.

«جان ديون پورت انگليسي» مي‌گويد: «با وجود اين که خديجه در چنان سن و سال [بالايي] بود و به حسب قائده بايستي زيبايي دوران جواني خود را از دست داده باشد، با اين حال محمد تا آخرين دقيقه حيات خديجه، نسبت به او وفادار ماند و تا زنده بود همسر ديگري اختيار نکرد.»[16]

جبرئيل نزد پيامبر آمد و گفت: به خديجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: اي خديجه اين جبرئيل است که از طرف پروردگارت سلام مي‌رساند. خديجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتي] از اوست و بر جبرئيل سلام باد.»
بعد از رحلت آن بانوي گرامي نيز پيامبر صلي الله عليه و آله او را فراموش نکرد و دائماً به ياد او بود که به نمونه‌هايي اشاره مي‌شود:

1. ياد خديجه
« عائشه مي‌گويد: رسول خدا از خانه بيرون نمي‌رفت، مگر اين که خديجه را به نيکي ياد مي‌کرد و براي او استغفار مي‌نمود. روزي از او ياد کرد، من حسد بردم و گفتم: خداوند جايگزين آن پيرزن به تو عطا کرده است!! پيامبر شديداً خشمگين شد.»

و ادامه مي‌دهد که: رسول خدا فرمود: «خَديجَةُ وَ أيْنَ مِثْلُ خَديجَةَ، صَدَّقَتْني حِينَ کَذَّبَني النَّاسُ وَ وَازَرَتْني عَلي دينِ اللهِ وَ أعانَتْني بِمالِها؛ خديجه و کجاست مثل خديجه؟ او مرا تصديق کرد آنگاه که مردم مرا تکذيب نمودند و با مال خود مرا بر دين خدا کمک و ياري کرد.» [17]

اين قضيه بارها تکرار شده است؛ از جمله روزي پيامبر اکرم در جمع همسران خويش حضور داشت و از خديجه ياد نمود و در فراق او گريست. عائشه گفت: بر پيرزن سرخ روي از تيره بني‌اسد مي‌گريي؟ رسول خدا فرمود:

 

«صَدَّقَتْني اِذا کَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بي اِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلِدَتْ لي اِذْ عَقِمْتُمْ. قالَتْ عائِشَةُ: فَما زِلْتُ اَتَقَرَّبُ اِلي رَسُولِ اللهِ صلّي الله عليه و آله بِذِکْرِها؛[18] خديجه روزي که شما مرا تکذيب کرديد، تصديق نمود و روزي که کفر ورزيديد او به من ايمان آورد و فرزند براي من آورد و شما نازا بوديد. عايشه اضافه مي‌کند: هميشه اين گونه بود که من با بيان خوبي‌هاي خديجه به پيامبر خدا تقرّب مي‌جستم.»

2. اظهار محبّت به دوستان خديجه
از آنجا که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله شديداً به خديجه محبّت و ارادت داشت، نسبت به دوستان و آشنايان او نيز اظهار محبّت و دوستي مي‌کرد. به همين جهت هنگام ذبح قرباني مي‌فرمود: از گوشت آن براي دوستان خديجه نيز ببريد؛ چرا که «إنّي لَأُحِبُّ حَبيبَها؛ من دوستان خديجه را نيز دوست مي‌دارم.[19]»

و نيز روايت شده روزي پيرزني بر پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وارد شد، پيامبر او را مورد لطف و مهرباني قرار داد، پس از رفتن او عائشه علت آن همه لطف را جويا شد، حضرت فرمود: اين بانو در زمان خديجه بر من وارد مي‌شد.[20]

آري آنهايي که در راه خدا قدم برداشتند و تلاش خود را در مسير او قرار دادند، هرگز از يادها و خاطره‌ها نمي‌روند.

هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريده عالم دوام ما

به همين جهت به اعتراف عائشه، هرگز پيامبر اکرم از ياد خديجه و گفتن مدح او خسته نشد. «قالَتْ: کانَ رَسولُ اللهِ إذا ذَکَرَ خَديجَةَ لَمْ يَسْأَمْ مِنْ ثَناءٍ عَلَيْها وَاسْتِغْفارٍ لها؛ عائشه گفت: رسول خدا هميشه اين گونه بود که هرگاه خديجه را ياد مي‌کرد، از گفتن ثناي او و استغفار براي او خسته نمي‌شد.»[21]

 

پي‌نوشت‌ها:
1- قابل ذکر است که در شماره 59 مجله مبلّغان بخش اول مقاله، تحت عنوان «فضائل خديجه کبري سلام الله عليها» بيان، و اکنون در بخش دوم، مقامات آن حضرت بيان مي­شود.

2- تاريخ خميس، ج1، ص263.

3- بحار الانوار، همان، ج16، ص44.

4- همان، ج16، ص 71، ذيل صفحه.

5- همان، ج16، ص8، به نقل از مسند احمد بن حنبل.

6- همان، ص 11، روايت ابن هشام، و ر.ک: ص 8 .

7- بحار الانوار، ج18، ص385، ح90.

8- همان، ج16، ص80، و ج43، ص2 ـ 4؛ امالي، الصدوق، ص 475.

9- زمر / 36.

10- به نقل از واعظ محترم جناب آقاي يثربي.

11- همان، ج16، ص 2؛ اسد الغابة، ج5، ص 437؛ استيعاب، ج4، ص 1821.

12- بحار الانوار، همان، ج16، ص7، ح 12.

13- همان، ص 7.

14- بحار الانوار، ج 22، ص 510.

15- همان.

16- عذر تقصير به پيشگاه محمد، ص 25.

17- سفينة البحار، ج1، باب خاء، ص 380؛ قاموس الرجال، ج10، ص 432.

18- بحار الانوار، ج 16، ص 8 ؛ کشف الغمة، ج2، ص 131.

19- رياحين الشريعة.

20- سفينة البحار، ج1، ص 379 ـ 381.

21- بحار الانوار، همان، ج 16، ص 12.


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر