(
امتیاز از
)
بيلدربرگ؛ دولت نامرئي جهان
اشاره
بررسي موشکافانه روند مناسبات بين المللي، پرده از ماهيت «به ظاهر متفاوت » دولت هاي غربي برداشته و همه آنها را در يک «مسير واحد» قرار مي دهد. مسيري که در آن، سياست و اقتصاد و اصول ارزش هاي يک دولت و کشور خاص مطرح نيست و موجوديت نظام هاي سياسي، فقط در قالب اين «واحد» قابل تعريف است. اگر اروپا و آمريکا اختلافات جزيي با هم دارند، در سياست شعارهايي چون دموکراسي، آزادي، حقوق بشر؛ و در اقتصاد نئوليبراليسم، آنها را به هم پيوند زده است. اگرچه اين پيوند در خدمت توهين به دموکراسي، سلب آزادي، نقض حقوق بشر و استثمار جهان سوم قرار گرفته، اما دولت هاي غربي با بهره گيري از بلندگوهاي تبليغاتي خود و سانسور واقعيت ها، در مقابل آگاهي افکار عمومي نيز ايستاده اند. اين همسويي و وحدت رويه، حکايت از يک معمار پشت پرده دارد که با «تعيين مسير» و «تعريف اصول» مي خواهد دنيا را بر محور خواسته هايش بچرخاند.
به راستي، اين معمار کيست؟ چه شخص يا گروهي دستور روز جهان را مشخص مي کنند؟ آيا امکان دارد که گروهي کوچک بر کل دنيا حکومت کند و تعيين سران کشورها در دست آن باشد؟ تعيين کننده قيمت نفت و طلا باشد؟
با در نظر گرفتن گروهي متشکل از بزرگترين سرمايه داران جهان، سران رسانه هاي پرمخاطب و تاثيرگذار دنيا، رهبران کشورهاي صنعتي، افراد بانفوذ و تاثيرگذار در عرصه سياست بين الملل و... تصور اين «گروه معمار» چندان هم مشکل نيست.
*********
«بيلدربرگ» يک سازمان جهاني مرموز است که محافل مختلف سياسي به ديده مشکوک به آن نگريسته و بسياري آن را «دولت پنهان جهان» مي دانند.
صهيونيست ها در راستاي اهداف خود براي تسخير جهان و تشکيل يک «دولت واحد» تحت کنترل خود، پس از برنامه ريزي براي در دست گرفتن اهرم هاي سياسي، اقتصادي و تبليغاتي جهان، حال به اين نتيجه رسيده بودند که بايد اين اهرم ها را در يک نقطه جمع کرده و از يک منبع فکري و ايدئولوژيک تغذيه کنند. «بيلدربرگ» اين منبع ايدئولوژيک است که تقريبا هر سال يکبار رهبران سياسي جهان، رئيسان شرکت هاي بزرگ و محافل مالي عظيم که بازوهاي اقتصادي و بازرگاني دنيا را در انحصار دارند، و نيز صاحب نظران عرصه هاي سياسي، اجتماعي و تبليغاتي را در يک نقطه جمع کرده و پشت درهاي بسته دستور کار سال آينده جهان را تعيين مي کند.
اين نهاد تحت کنترل صهيونيست ها همه ابزارهاي لازم را براي تحقق اهداف خود در اختيار دارد. با بهره گيري از رسانه ها و منابع عظيم مالي، قدرت و حکومت در کشورها را به افراد موردنظر خود مي سپارد؛ با استفاده از اهرم هايي چون بانک جهاني، صندوق بين المللي پول، سازمان تجارت جهاني و مانند آنها، قيمت نفت و طلاي سال را تعيين مي کند. به واسطه بازوهاي اجتماعي و حقوقي خود قوانيني را براي کشورها وضع مي کند که جلو هرگونه تحرک عليه اهداف صهيونيسم را بگيرد.
براساس مدارک موجود، پيوند اروپا و آمريکا به وسيله ناتو، ايجاد بازار مشترک اروپا، روي کارآمدن کساني چون کلينتون، بلر و بسياري که هنوز نامشان در خفا مانده، استعفاي مارگارت تاچر، وقوع جنگ خليج فارس، تحول نهضت اروپا، تخريب وجهه ژان ماري لوپن ناسيوناليست در فرانسه، تحريم آرژانتين در جريان جنگ «فالک لند»، تقسيم آلمان به دو قسمت شرقي و غربي، همه و همه در جلسات بيلدربرگ تصميم گيري شده اند.
بيلدربرگ به دنبال ايجاد يک دولت جهاني است. دولتي که اقتصاد و سياست و حتي مذهب آن فقط يک بعد داشته باشد: صهيونيسم.
جلسات بيلدربرگ هر سال در يکي از هتل هاي پنج ستاره دنيا و تحت شديدترين تدابير امنيتي تشکيل مي شود. از آنجايي که صهيونيسم، رمز موفقيت خود را «پنهان کاري» مي داند، هيچ رسانه اي حق ورود به جلسات آن را ندارد. هتل مورد نظر 48ساعت قبل از شروع اجلاس قرق مي شود. ماموران سيا و کشور برگزارکننده، در جاي جاي هتل مستقر مي شوند. به آنها دستور داده مي شود که هر جنبنده اي را در محدوده چند کيلومتري هتل تحت کنترل داشته و در صورت نياز، افراد مشکوک را به قتل برسانند.
کشور برگزارکننده اجلاس، از سوي منابع مالي بيلدربرگ براي رزرو هتل تغذيه مي شود. اسامي دعوت شدگان به اجلاس کاملا محرمانه مي ماند و کشور ميزبان براي دعوت شدگان ويزا هم صادر نمي کند تا نام آنها در جايي ثبت نشود. محتواي اجلاس کاملا محرمانه مي ماند و هيچ يک از اعضا حق انتشار مطالب مطروحه در جريان نشست ها را ندارد.
تمامي ورود و خروج ها در جريان اين نشست هاي چهار روزه تحت کنترل است. حتي ميوه ها و مواد غذايي که براي شرکت کنندگان تهيه مي شود، کاملا بازرسي مي شوند. سؤال منتقدان اين است که «اگر هدف از برگزاري اين اجلاس توطئه چيني عليه ملت ها و کشورها، استثمار جهان سوم، استحمار افکار عمومي، و پيشبرد اهداف شوم صهيونيسم نيست، چرا اين اصل دموکراسي مبني بر «بحث و تبادل نظر علني در مورد مسائل» در بيلدربرگ رعايت نمي شود؟»
سال ها بود که حتي مکان و زمان برگزاري اجلاس بيلدربرگ نيز فاش نمي شد اما خبرنگاران جسوري هستند که سال ها به تعقيب «بيلدربرگي »ها پرداخته و به اسناد قابل توجهي در اين مورد دست يافته اند. (در ادامه اين نوشتار از اين خبرنگاران و اسنادي که آنها به دست آورده اند نيز سخن خواهيم گفت).
از آنجايي که سران رسانه هاي بزرگ دنيا خود در خدمت بيلدربرگ هستند، اين رسانه ها هيچ گاه اقدام به تشريح کارکرد اين سازمان مخوف نکرده اند. «گوردن تتر» ستون نويس روزنامه انگليسي «فايننشال تايمز» در سال 4791 طي مطلبي فقط چند سؤال در مورد جلسات بيلدربرگ مطرح کرد، اما بلافاصله توسط گردانندگان روزنامه مذکور، از کار برکنار شد.
تاريخچه
اولين اجلاس بيلدربرگ از 29 تا 31 مه 1954 در هتل «بيلدربرگ» متعلق به پرنس «برنهارد» وليعهد هلند برگزار شد. «جوزف ريتنگر» يهودي، مشاور سياسي پرنس برنهارد که در سال 1948 «نهضت اروپا» را بنيان گذاري کرد، چند سال بعد از آن نيز، در راستاي اهداف صهيونيسم، پيشنهاد تشکيل اين گروه را داد. وي پس از جلب موافقت برنهارد، با سفر به اروپا و آمريکا، با نخست وزيران، روساي جمهور، رهبران کارگري، مديران صنايع و حکام غيرکمونيست ديدار، و از آنها براي شرکت در يک نشست غيررسمي در هلند دعوت کرد. اين نشست که براي نخستين بار در هتل بيلدربرگ برگزار شد، بعدها به همين نام به فعاليت خود ادامه داد.
رتينگر توانسته بود با اين ابتکار خود اروپا و آمريکا را به هم پيوند زند. به طوري که «جرج مک گي» مقام برجسته وزارت خارجه آمريکا مدعي شد که «سوءتفاهم هاي موجود ميان اروپا و آمريکا در اولين اجلاس بيلدربرگ از بين رفت.»
موفقيت نخستين نشست باعث شد که سازمان دهندگان آن در پي طرح ريزي براي برگزاري سالانه اجلاس «بيلدربرگ» باشند. يک کميته سازماندهي دائمي تشکيل و رتينگر يهودي دبيرکل دائمي آن شد. اين کميته علاوه بر سازماندهي جلسات و ارسال دعوتنامه به اشخاص مورد نظر، اسامي شرکت کنندگان و اطلاعات دقيق آنها را جمع آوري مي کرد. اينگونه بود که يک شبکه غيررسمي نيز تشکيل شد تا اعضاي بيلدربرگ بتوانند به طور محرمانه با يکديگر در تماس باشند.
حال صهيونيسم توانسته بود پا را از تشکيل «نهضت اروپايي» فراتر گذاشته و آمريکا را نيز براي دستيابي به اهداف خود، در کنار اروپا، به خدمت گيرد. از سال 1954 به بعد، تقريبا هر سال يکبار، صهيونيسم سران قدرت و سرمايه را در يکي از هتل هاي اشرافي جهان جمع کرده تا به واسطه آنها- که خود اغلب يهودي هستند- در مورد آينده جهان تصميم گيري کند.
همان طوري که پيشتر نيز اشاره رفت، هر تصميمي که در اجلاس بيلدربرگ گرفته مي شود، به دليل نفوذ و تأثيرگذاري بالاي شرکت کنندگان، خود به خود ضمانت اجرايي پيدا مي کند. از اين رو آنگونه که خبرگزاري بي بي سي اعتراف کرده است، «بيلدربرگ هدايت گر سياست هاي بين المللي از پشت درهاي بسته» بوده و تمامي جلسات رسمي و علني از جمله اجلاس گروه 8 و تصميماتي که در آنها «اعلام مي شود»، فقط يک «نمايش» است (در سال 2003 مانند سال جاري، اجلاس گروه 8 دقيقا چند روز بعد از نشست بيلدربرگ برگزار شد.).
حال به راحتي مي توان به علل اتحاد اروپا و آمريکا عليه روسيه، و نيز تنها مسئله حل نشده اي که باعث تبديل اجلاس گروه 8 سال جاري به صحنه مناقشه بوش و پوتين شد، يعني استقرار سامانه موشکي آمريکا در خاک اروپا، پي برد. روسيه در سازمان بيلدربرگ جايي ندارد و سياستي که در قبال اسرائيل اتخاذ کرده، متفاوت با چيزي است که آمريکا و اتحاديه اروپا در آن اتفاق نظر دارند. صندلي روسيه در اجلاس بيلدربرگ 2007 خالي بود و «مذاکره با مسکو» تنها گزينه باقي مانده براي بحث در اجلاس گروه 8 شد.
شرکت کنندگان بيلدربرگ
رتينگر که بيلدربرگ را بنيان نهاد و تا آخر عمرش (1960) دبيرکل آن بود، اساسنامه اي براي بيلدربرگ تهيه کرد. او سيماي شرکت کنندگان جلسات بيلدربرگ را اينگونه ترسيم مي کند: «شهروند هر کشوري که به دفاع از اصول اخلاقي و ارزش هاي فرهنگي غرب اعتقاد داشته و در ترويج آن شخصا سهيم باشد، شايسته دعوت به اجلاس بيلدربرگ است. اما از آنجايي که موفقيت نشست ها به سطح شرکت کنندگان وابسته است، دعوت نامه ها براي افراد مهم و عمدتا سرشناسي ارسال مي شود که از کانال تجارب، اطلاعات ويژه و نفوذشان در دواير ملي و فوق ملي، مي توانند اهداف مورد نظر بيلدربرگ را تحقق بخشند.»
شرکت کنندگان عمدتا بانکداران بزرگ، متخصصان جنگي، سران رسانه هاي تأثيرگذار و پرمخاطب، وزيران کليدي، سرمايه گذاران بين المللي و رهبران سياسي اروپا و آمريکاي شمالي هستند. براساس اسناد موجود از اعضاي فعال بيلدربرگ مي توان به سران رسانه هايي چون «لوفيگارو»، «اکونوميست»، «تايمز»، «هرالدتريبيون» و...، افرادي چون دونالد رامسفلد وزير جنگ سابق آمريکا، «ديويد راکفلر» ميلياردر و غول نفتي جهان، «هنري کيسينجر» از وزيران اسبق خارجه آمريکا، «پل ولفو ويتز» رئيس مستعفي بانک جهاني، ديک چني معاون بوش، رئيسان شرکت هاي بزرگ بين المللي مانند نوکيا، کوکاکولا، مايکروسافت، پپسي و... اشاره کرد.
خبرنگاران جسور
در 53 سال گذشته هيچ گونه ليستي از اسامي شرکت کنندگان و يا محتواي جلسات، از سوي گردانندگان بيلدربرگ منتشر نشده است. اما «جيم تاکر» و «الکس جانز» از جمله خبرنگاراني هستند که موفق شده اند پس از سال ها تعقيب و گريز از پژوهش، اطلاعات ارزنده اي را در مورد اهالي بيلدربرگ به دست آورند. تاکر بيش از 35 سال از عمر خود را در تعقيب بيلدربرگ بوده است. او يک روزنامه نگار ورزشي در نشريه کم تيراژ Spotlight بود، اما پس از اينکه در دهه 70 به وجود بيلدربرگ پي برد، بازي موش و گربه را با اهالي بيلدربرگ آغاز کرد. تاکر هدف خود را افشاي ماهيت شوم بيلدربرگ عنوان کرده و مي گويد: «آنها از من متنفرند، چرا که من اجازه نخواهم داد بيلدربرگ با خيال راحت بر دنيا حکومت کند.»
اين خبرنگار جسور اولين کسي بود که به جستجوي مکان برگزاري اجلاس بيلدربرگ پرداخت. شايد علت اينکه در سال هاي اخير «کميته سازماندهي» بيلدربرگ خود اقدام به اعلام شهر و تاريخ برگزاري اجلاس مي کند، افشاگري هاي مستند تاکر باشد.
او مي داند که اجلاس بيلدربرگ هميشه در ماه مه يا ژوئن و در يکي از هتل هاي پنج ستاره برگزار مي شود. گاه، رسانه هاي تحت کنترل بيلدربرگ به منظور انحراف افکار عمومي، نام هتل هاي ديگري را محل برگزاري اجلاس معرفي مي کنند. اما تاکر به خوبي مي داند که چگونه از عهده اين فريبکاري برآيد. او به تمام هتل هاي پنج ستاره شهر اعلام شده مراجعه کرده و در تاريخ مورد نظر بيلدربرگ، درخواست اتاق مي کند. وقتي مطمئن شد که هتل خاصي در آن تاريخ معين سرويس نمي دهد، مرحله بعدي جستجوي خود را آغاز مي کند.
در سال 1999 که اجلاس بيلدربرگ در پرتغال برگزار مي شد، تاکر به آنجا رفت و هتل مورد نظر بيلدربرگ يعني هتل قيصر شهر «سينترا» را شناسايي کرد. او سپس با دفتر هتل تماس گرفت:
- «ببخشيد، من به اجلاس بيلدربرگ دعوت شده ام، اما متأسفانه دعوت نامه ام گم شده است. درست تماس گرفته ام؟ مکان برگزاري نشست همانجاست؟
- بله، اينجا دقيقاً همان مکاني است که شما بايد حضور داشته باشيد.»
در پرتغال، مأموران سيا به حضور تاکر پي برده و به تعقيبش پرداختند. او که در اطراف هتل قيصر مشغول تهيه عکس بود، سريعاً خود را به اتومبيلش رساند و با «رانسون» همراه انگليسي خود اقدام به فرار کرد. در حالي که اتومبيل سيا به دنبال تاکر افتاده بود، «رانسون» با سفارت بريتانيا در پرتغال تماس گرفت و درخواست کمک کرد. اما پاسخ سفارت به او اين بود: «بيلدربرگ بسيار بزرگتر از قد و اندازه ماست، ما خيلي کوچک هستيم، فقط يک سفارتخانه کوچک. تنها کمکي که مي توانيم به شما بکنيم اين است که بگوئيم، سريعاً به محل اقامت خود برگشته و از آنجا تکان نخوريد.» تاکر و همراهش به سختي توانستند از دست سيا جان سالم به در برند.
شيوه تاکر اين است که در اطراف هتل استتار مي کند و با دوربين خود از خودروهايي که وارد محل مي شوند، عکس مي گيرد. او تمامي افراد را شناسايي مي کند. اين خبرنگار جسور همه اين افراد را در حال ورود به هتل اجلاس بيلدربرگ ديده است: «ديويد راکفلر» رئيس بانک منهتن، «آمبرتو آگنلي» رئيس کارخانه فيات، «ورنون جردن» دوست صميمي بيل کلينتون، «هنري کسينجر» که هم اکنون از سران بيلدربرگ به شمار مي رود، «ريچارد هولبروک» نماينده سابق آمريکا در سازمان ملل، «روبرت زوليک» معاون وزير خارجه آمريکا و نامزد احراز پست رياست بانک جهاني، «کانراد بلک» مديرمسئول روزنامه «ديلي تلگراف» و صاحب بيش از 480 نشريه در سر تا سر جهان، و بسياري ديگر از اشخاص قدرتمند و صاحب نفوذ در عرصه هاي مختلف.
تاکر هم اکنون به عنوان «پيشگام جبهه ضد بيلدربرگي» از تمامي ابعاد پيدا و پنهان اين سازمان مرموز آگاه است. او مي گويد که بيلدربرگي ها از سال 1954 بر دنيا حکومت مي کنند. به عقيده وي، بيلدربرگي ها تصميم مي گيرند که جنگ ها چه زماني آغاز شوند، چقدر طول بکشند، و کي پايان يابند.
پيام تاکر به جهانيان اين است: «من از مردم مي خواهم بفهمند که اين اجلاس، يک نشست عادي محرمانه نيست که در آن نخبگان گردهم آيند و در مورد مسائل مختلف به تبادل نظر بپردازند. بيلدربرگي ها تقريباً تمامي امور جهان را در دست دارند... و اگر اين حرف مرا باور کنيد، لطف بزرگي در حق «خود» کرده ايد.»
در کنار تاکر، مي توان نام «الکس جانز»، از گردانندگان سايت prisonplanet را نيز به عنوان يکي از افشاگران ماهيت بيلدربرگ ذکر کرد. او موفق شد سال گذشته در سفري که به «اوتاوا» در کانادا داشت، به ليست کامل اشخاص دعوت شده به اجلاس کانادا (11-8 ژوئن 2006) دست پيدا کند.
منابع و مأخذ:
1- روزنامه گاردين چاپ
لندن 10/3/2001
2- www.bilderberg.org
3- www.newsconfidential.com
4- www.prisonplanet.com
5- www.infowars.net
6- www.jonesreport.com
7- www.americanfreepress.
نويسنده:سيد ياسر جبرائيلي
انتهای پیام