( 0. امتیاز از )


هدف اين طرح سيطره بر منطقه از طريق رشته جنگ‌هايي بزرگ و کوچک است تا ميزان فشارها افزايش يابد و منطقه براي تضمين منافع اسرائيل و آمريکا شکل گيرد. رژيم‌هايي در اين ميان پياپي امتياز مي‌دهند تا جايي که ديگر امتيازي براي از دست دادن در کف ندارند. استکبار جهاني و منظومه دولت‌هاي سلطه‌گر به اين رژيم‌ها دستور مي‌دهند که از سر جنگ با دولت‌هاي جبهه مقاومت و همه جنبش‌هاي آزاديبخش جهان در آيند تا همه جبهه‌هاي مقاومت و پايداري از ميان رفته و سرنگون شوند. اين موضوع معلول تصميمي فوري نيست، بلکه در چارچوب طرح‌هايي دراز مدت قرار دارد که براي جلوگيري از بپاخيزي امت اسلام به اجرا در مي‌آيد تا صحنه از وجود افراد، احزاب، سازمان‌ها و دولت‌هاي مقاوم خالي و پاک شود.
در همين جا بايد پرسيد چرا امام موسي صدر از صحنه جهاد ناپديد شد. پاسخ اين سؤال به سادگي و خود بخود با توجه به نقش امام موسي صدر از لبنان گرفته تا ايران و فلسطين و جنبش‌هاي آزاديبخش جهان خود را نمايان مي‌سازد.
اولا: امام موسي صدر بر اساس انديشه‌هايي متمرکز بر فکر اسلامي و داراي رسالت جهاني، از همان ابتدا راهي را مشخص ساخت که براي ساختن فرداي روشن بشريت ترسيم کرده بود و از اين رو، با همه آزادگان جهان در انقلاب فلسطين تا انقلاب اسلامي ايران و تا احقاق حقوق مردم لبنان پيوستگي و همراهي داشت.
ثانيا: امام موسي صدر پيوندي بارز و ملموس با رهبري انقلاب اسلامي ايران داشت و ارتباطي عميق و پايدار با امام خميني (قدس سره) و با رهبري اين انقلاب تحت درايت امام خميني (ره) برقرار کرده بود. زماني که ما در مؤسسه حرفه‌اي جبل عامل بوديم و شهيد چمران مديريت آن را به عهده داشت، واقعا اين جنبش را در سطوح سياسي، تبليغاتي و حتي نظامي احساس مي‌کرديم، به ويژه با توجه به حضور مرحوم سيد احمد خميني در جبهه‌هاي جنگ که جنبش امل در جنوب از طيبه گرفته تا بنت جبيل و ديگر مناطق شعله‌ور ساخته بود. سپس اين هماهنگي گسترش يافت و کميته کمک به مجاهدان لبنان شکل گرفت که مرحوم سيد احمد خميني براي پشتيباني از تلاش‌هاي امام موسي صدر آن را رهبري مي‌کرد. لازم به ياداوري است که هدف شهيد چمران، که امام موسي صدر مسئوليت سازماندهي جنبش امل را به وي سپرده بود، کمک به مستضعفان لبنان از طريق انديشه‌ها و طرح‌هاي امام موسي صدر و نبرد با شاه ايران از راه تلاش مجدانه و خستگي ناپذير با امام راحل روح الله الموسوي الخميني (قدس سره) و امام موسي صدر بود. سؤال اين است که چه کسي در وراي اين ارتباط و هماهنگي بين مصطفي چمران و امام موسي صدر قرار داشت و آيا اين امر با هماهنگي امام خميني (قدس سره) نبود. بدين ترتيب، روشن مي‌شود که امام موسي صدر هم در لبنان و هم در کنار انقلاب اسلامي ايران حضور داشت.
ثالثا: توجه و اهتمام امام موسي صدر براي مقابله با اشغالگري اسرائيل در لبنان از طريق تأسيس افواج مقاومت لبنان (امل) همسان توجه و اهتمام وي در مبارزه با شاه ايران بود. امام موسي صدر از هر فرصتي براي برملا کردن ستمگري شاه و مظلوميت ملت ايران استفاده مي‌کرد و در اين راه بر وسايل ارتباط جمعي و مخصوصا در اروپا، از واتيکان و فرانسه گرفته تا ديگر کشورها تمرکز داشت. از اين رو، تصادفي نيست که مقاله‌اي در روزنامه لوموند فرانسه به تاريخ 23 اوت سال 1978 با عنوان "نداي انبيا " منتشر کرد که در تاريخ 15 سپتامبر همان سال در روزنامه لبناني السفير نيز چاپ شد و دستمايه بحث گسترده‌اي ميان سياستمداران و ارباب رسانه‌ها در اروپا گرديد. امام موسي صدر در اين مقاله بر اهميت قيام مردم مسلمان ايران در حالي پرداخت که نظام شاهنشاهي سعي مي‌کرد تصويري واژگونه از اين قيام ترسيم کند. سخن اصلي امام موسي صدر اين بود که قيام ملت ايران با همه جنبش‌هاي رهايي بخش ديگر در جهان متفاوت است و رويکرد جديدي را در برابر تمدن بشري مي گشايد و به همين سبب بايد مورد توجه همه کساني قرار گيرد که به مسائل بشري و تمدني اهتمام مي‌ورزند. امام موسي صدر در آن زمان تأکيد ورزيد که جنبش ملت ايران، به رغم گستردگي و علي رغم اتهاماتي که نظام شاهنشاهي ايران به آن وارد مي‌کند، انقلاب اصيل و بزرگي از جنبه رويکرد و عناصر مردمي و اخلاق است. بايد توجه داشت که امام موسي صدر در زماني اين مقاله را منتشر کرد که انقلاب اسلامي ايران اوج مي‌گرفت و نظام شاه هم بر سرکوب مردم مي‌افزود. اين مقاله در 23 ماه اوت سال 1987 به چاپ رسيد و 2 روز بعد امام موسي صدر راهي ليبي شد.
رابعا: امام موسي صدر روابطي بسيار محکم و گرم با دولت‌هاي مقاومت و پيراموني اسرائيل داشت، مانند روابطش با سوريه که همواره در تلاش براي تقويت اين روابط و همچنين برطرف کردن اختلافات و مشکلاتي بود که برخي در سازمان آزاديبخش فلسطين به آنها دامن مي‌زدند. از اين رو، امام صدر حامي بزرگ هر گونه گفتگويي بود که ميان همه نيروهاي ضد صهيونيست وحدت ايجاد مي‌کرد و تفرقه‌ها را از ميان مي‌برد تا جبهه مقاومت توان و ريشه بيشتري به خود گيرد. از همين جهت بود که امام موسي صدر فتنه داخلي لبنان و اختلافات منطقه‌اي را ابزاري براي محو مقاومت مي دانست. بر همين مبنا در برابر منطق جنگ داخلي لبنان اعتصاب و تأکيد کرد که فرونشاندن آتش جنگ داخلي در لبنان بهترين راه براي جنگ با اسرائيل است، زيرا همزيستي فرزندان ميهن واحد داراي طوايف و مذاهب گوناگون ضربه‌اي بزرگ به اسرائيل است که بر اساس نژادپرستي استوار گشته است. براي مقابله با منطق نژاد پرستانه اسرائيل راهي جز پيروي تجربه موفق لبنان نبود که قائل به همزيستي بين اديان بود، منطقي که در لبنان موجوديت مي‌يافت و مبارزه‌اي متمدنانه بود.
امام موسي صدر همچنين در راه ترسيم رويکرد واحد عربي و اسلامي براي مقابله با مشکلات و محو عوامل چند دستگي تلاشي بليغ داشت و سفرهايش به کشورهاي مختلف براي نزديک کردن ديدگاه‌ها به يکديگر صورت مي‌گرفت.
امام موسي صدر در راه آگاهي مردم قدم برمي‌داشت و در خدمت حق و عدالت در جهان بود. در ايران همان قدر مبارزه کرد که در لبنان. منابر را برافراشت و وارد حوزه رسانه‌هاي نوشتاري و ديداري و شنيداري شد. دشمن اسرائيلي را شر مطلق يافت و روزي که شاه ايران تابعيت را از او گرفت چنين گفت: شاه ايران تابعيت را از من گرفت و من او را از تخت به زير مي‌کشم.
چون امام موسي صدر غبار سال‌ها ناآگاهي را کنار زد و ما را به راهي روشن رهنمون شد و چون خصم ظالم و عون مظلوم بود و چون دست به سوي شرق و غرب دراز نکرد و چون اميد را در انقلاب ملت ايران مي‌ديد و چون به انديشه مقاومت به رهبري سوريه اميد داشت و چون مرد گفتگو و مذاکره و تمدن بود و چون وارد کليسا شد و چون در خيابان نماز برپا کرد و در مساجد شورش بپا ساخت؛ ناپديد شد تا جنبش و حرکت وي سدي در برابر توطئه‌ها و هدف‌هاي شوم استعمار و استکبار نباشد. صداي او را خاموش کردند تا نتواند امت را بپا خيزاند.
با اين همه، هر جا مقاومتي در برابر دشمن اسرائيلي هست و هرجا فرياد ستمديده‌اي به گوش مي‌رسد امام موسي صدر نيز هست.
امروز خاطر نشان مي‌کنيم که امام موسي صدر لبناني و هم ايراني است و براي هدف‌هاي و آرمان‌هاي حق و عدالت در هر دو کشور مبارزه کرد و همراه جنبش آزادي در هر دو کشور بود و از اين جهت بازگرداندن وي به عرصه جهاد و آزادي او و دو همراهش از زندان‌هاي ليبي عين جهاد و مبارزه و عدالتي است که در راه آن کوشيد. اين قضيه متوجه همه آزادگان جهان است و براي همه و از جمله امام فقيد انقلاب اسلامي ايران جايگاه بزرگي داشت. همچنين اين موضوع مورد اهتمام و پيگيري رهبر انقلاب اسلامي ايران، امام سيد علي خامنه‌اي (حفظه المولي)، قرار دارد و ديگر مسئولان ايراني نيز آن را دنبال مي‌کنند. ما از آنها تمني داريم که موضوع موسي صدر معيار و مبناي هرگونه رابطه‌اي باشد، زيرا آزادي امام موسي صدر و دو همراهش از زندان‌هاي ليبي اولويتي ملي و انساني و اسلامي است و ما بر اين اساس با آنان عهد و پيمان بسته‌ايم.
در سي و يکمين سالگرد ناپديد شدن وي و دو همراهش و در 31 ماه اوت مردم و ملت امام موسي صدر وفاداري خود را به وي ابراز مي‌دارد و مي‌گويد که موضوع امام موسي صدر پايدارتر از آن است که شامل مرور زمان شود، بلکه همواره با خواست پيروان راه ايشان بيش از گذشته اوج مي‌گيرد.
چه شيرين است فرياد به هنگام افطار پس از روزه سکوت! چون کلام درباره فضايل امام موسي صدر و همراهانش است؛ کلام درباره لکه ننگي است که بر دامن قذافي افتاده است. سخن درباره حقوق و خواسته‌هاي مردم است که خود از وظايف ابتدايي دولت‌هاست. بايد که از خيزش و انقلاب محرومان بر حذر باشند، زيرا تا زماني که يک محروم در لبنان باشد ما ساکت نخواهيم نشست.
تا ما زنده‌ايم امام موسي صدر هم در ميان ما زنده و پاينده است.

* خليل علي حمدان، عضو شوراي رياست جنبش امل

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر