( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: سوره به نام سوره نور خوانده مى شود. در آغازاين سوره مى خوانيم :

 ما اين سوره قرآن را نازل کرديم واجراى آن را بر همگان حتم و لازم نموديم. دراين سوره آيات روشنى نازل کرديم باشد که شما خود احکام آن را دريابيد .

از جمله اين احکام مساله حجاب است: در آيه 03 حجاب مردان و در آيه 03 حجاب بانوان مشخص شده است .

ازار براى مردان

آيه سى ام که حجاب مردان را مشخص مى کند از اين قرار است :
قل للمومنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلک ازکى الهم ان الله خبير خبير بما يصنعون .

اى رسول ما! به مردان مومن بگو: چشم خود را فرو بخوانند و از چاک دامن خود نيز مراقبت به عمل آورند. اين شيوه به پاکى جان آنان نزديکتراست. به يقين خداوند به کارهايى که صورت مى دهيد آگاه و با خبر است .

دراين آيه و آيه بعدى دو نوبت کلمه] فرج[ به کار رفته است .

در همه موارد] فرج[ را به معناى]چاک دامن[ ترجمه کرديم .

در لغت اصيل عرب غير از مفهوم چاک و شکاف معناى ديگرى براى اين کلمه ياد نشده است. در معاجم لغت و فرهنگنامه ها و نوشته اند که ]فروج[ به معناى قباى چاکداراست . امام ابوعبدالله صادق] ع[ مى گويد:] اگر کسى شلوار نپوشد و تنها يک پيراهن ضخيم بپود و يا قبائى بپوشد که فرج آن کوتاه باشد )يعنى چاک آن تا کمر نرسد( مى تواند نماز بخواند[ 3

علت آن که قرآن مجيد مى فرمايد: مراقب چاک لباس خود باشيد. آن است که در عهد نزول قرآن مردم خصوصا مردم جزيره العرب دو سه متر پارچه - نادوخته را مانند لنگ حکام به کمر مى بستند تا عورت خود را ستر کنند. نام اين قطعه لباس در زبان عرب] ازار[ )بر وزن کتاب (است. در زبان عاميانه فارسى به آن] بستن[ مى گويند و در زبان آن بر روى هم قرار خواهد گرفت و مانند دامن زمانه ساتر خواهد بود ولى به هنگام راه رفتن و نشستن و برخاستن و خم و راست شدن چاک آن باز مى شود و احيانا عورت آدمى مکشوف مى گردد از اين روى قرآن مجيد مى فرمايد: ]مراقب چاک دامن خود باشيد که باز نماند و اگر ] چاک دامن ديگران باز بود از نظر دوختن به عورت آنان خوددارى کنيد و چشم خود را فرو بخوابانيد 2

در اين قسمت آيه صنعت ادبى] احتباک[ به کار رفته است. احتباک يعنى قرينه بندى متقابل که صدر و ذيل سخن يکديگر را در آغوش بگيرند و کامل کننده هم باشند. اين شيوه از ابداعات قرآن مجيد است و در آيات فراوانى به کار رفته است. از جمله در سوره مومن آيه 13 که مى گويد: جعل لکم الليل لتسکنوا فيه و النها و مبصرا. خداوند شب را آفريد تا آرامش بيابيد و روز را روشن آفريد .

چنانکه ملاحظه مى شود ظاهرا صدر و ذيل آلام ناتمام است ولى با توجه به قرينه بندى متقابل عبارت به اين صورت تکميل مى گردد: ]خداوند شب را تاريک آفريد تا آرامش بگيريد و روز را روشن آفريد تا براى تلاش معاش برخيزيد[ آيه مورد بحث هم به اين صورت کامل مى شود: ] اى پيامدار حق ! به مردان مومن بگو: چشم خود رااز چاک دامن ديگران فرو بخوابانند و مراقب چاک دامن خود نيز باشند که از معرض ديد ديگران محفوظ نگه دارند[

امام ابوعبدالله صادق عليه السلام در ذيل اين آيه به صراحت اعلام رکده است که : ]در قرآن مجيد هر جا سخن از حفظ] فرج[ به ميان آمده باشد منظور خداوند عفت و پاکدامنى و ترک فحشاءاست. به جز آيه مزبور که منظور الهى رعايت حجاب و دامن از نظاره ديگران مى باشد لذا هيچ مرد مومنى روا نيست که: در چاک دامن مومن ديگر نظر بدوزد و بر هيچ بانوى مومنى روا نيست که در چاک دامن يک بانوى مومن نظر بدوزد و عورت او را ديد بزند[. 0

از مفسرين صدراول ابن زيد و ابوالعاليه نيز آيه را به همين صورت تفسير کرده اند. 4

در قرآن مجيد دو آيه ديگر وجود دارد که سخن از حفظ فرج به ميان آورده است و منظور آيه عفت و پاکدامنى است. متن آيه به اين صورت در دو سوره تکرار شده است : والذين هم لفروجهم حافظون الاعلى ازواجهم او ماملکت ايمانهم 5. آنان که نگهبان چاک دامن خود باشند جز در برابر همسران خود يا کنيزان خود نکوهشى بر آنان نخواهد بود .

در اين دو آيه نامبردن و همسران و کنيزان قرينه است بر اين که موضوع آيه عفت و پاکدامنى است اگر چه ضمنا مساله حجاب را هم مطرح کرده است و ايجاب مى کند جز در برابر همسران و کنيزان شخصى نبايد دامن خود را فرو هشت .

بايد توجه داشت که از عهد نزول قرآن کلمه فرج در معناى عورت و آلات تناسلى شهرت يافته است ولى چون در ريشه لغت عرب به معناى چاک و شکاف است قهرا در معناى عرفى آن که عورت باشد به صورت کنايه و مجازاستعمال شده است زيرا باز شدن چاک دامن باعث مى شود که عورت مکشوف شود و حفظ دامن باعث مى شود که عورت مستور بماند .

اين کنايه و مجاز بعد از نزول آيات مزبور و دستور حفظ فرج )خواه به معناى عفت و پاکدامنى و خواهد به معناى ستر عورت ( رفته رفته شهرت يافته است لذا آيات مزبور به معناى اصلى کلمه حمل مى شود نه به معناى جديدالولاده اى که از خود قرآن نشات گرفته است .

در هر حال حجاب ضرورى مردان با همين يک قطعه لباس ساده به نام فوطه و ازار کامل مى شود لذا بايد گفت که: مومنان بايداز ناف تا زانو را مستور بدارند جز اين که سنت رسول الله که بر اساس تقواى دينى تاسيس شده است دستور مى دهد که دامن فوطه را تا نيمه ساق پا بلند بگيرند تا در هنگام خم و راست شدن قسمت بالاى ران مکشوف نگردد .

ضمناً بايد متذکر شوم که: اين حکم ويژه مومنان است و گرنه قرآن مجيد درباره بنى آدم فقط ايجاب مى کند که شرمگاه خود را نهان بدارند.

رداء بالا پوش براى مردان :

قرآن مجيد در سوره اعراف آيه 21 خطاب به فرزندان آدم مى فرمايد: يا بنى آدم قد انزلنا عليکم لباسا يوارى سوء اتکم و ريشا و لباس التقوى ذلک خير .

اى فرزندان آدم! به يقين ما براى اندام شما جامعهاى نازل کرديم که شرمگاهتان را پنهان سازد و جامعه ديگرى تا پروبالى باشد براى بازوها و شانههاى عريانتان. اين دو جامعه تن و اندام شما را مى پوشاند و جامعه تقوا بهتراست که شما را از پليديهاى فحشاء محفوظ نگه مى دارد .

جامه اول همان آزار است که به کمر مى بندند و حداقل شرمگاه خود را پنهان مى کنند و اگر جامعه اى عريض باشد از ناف تا زانو و يا از ناف تا ساق را مى پوشاند .

جامعه دوم رادء و بالاپوش ناميده مى شود که مانند پروبال پرندگان زينت شانه ها و بازوهاى عريان آدمى است و اگر عريض تر باشد پهلوها و شکمها را نيزخواهد پوشاند .

در اين آيه چنانکه ملاحظه شد خطاب به فرزندان آدم است :] اى فرزندان آدم ! گر چه شما به قرآن ما و رسالت رسول ما ايمان نياورده باشيد شايسته آن است که توصيه ما را از نظر انسانى بپذيريد. مبادا لخت و عور در برابر اجنبى ظاهر شويد که اين کردار شما فاحشه يعنى : رسواترين رسوائى است و حتى المقدور جامعه ديگرى بردوش خود حمايل کنيد که دست و بال شما همچون پر و بال پرندگان زينت بگيرد[ بيش ازاين بحث رداء را دنبال نمى کنيم. فقط خاطرنشان مى سازيم که باالهام از همين آيات و بالاخص الهام از آيه 03 از همين سوره نور که بحث آن را نياورديم رسول خدا به دو قطعه لباس ساده نادوخته اکتفا مى کرد:کان عليه )ص( ازار ورداء .

قطعه اول ازار که مانند لنگ حمام از ناف تا نيمه ساق را مى پوشاند . قطعه دوم رداء که بر دوشها حمايل نموده دو طرف آن را بر دوش چپ مستقر مى نمود .

اين لباس رسمى اسلام و قرآن است که توصيه مى شوداين همان سنت رسول الله است که پيروى آن در مراسم حج و عمره ضرورى است نه يک قطعه بيشتر و نه يک قطعه کمتر .

ازار. دامن براى بانوان :

آيه 03 سوره نور که حجاب بانوان را مورد بحث قرار مى دهد مى فرمايد: قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن .اى رسول ! به بانوان مومن بگو: چشم خود را فرو بخوانند واز چاک دامن خود مراقبت نمايند .

اين قسمت از آيه 03 سوره نور درست همانند آيه 03 از سوره نور همان تکليفى را متوجه بانوان مى سازد که متوجه مردان شده بود . صنعت] احتباک[ و قرينه بندى متقابل هم دراين جا برقراراست و صورت کامل آيه چنين خواهد بود:: اى رسول ! به بانوان مومن بگو: چشم خود رااز چاک دامن ديگران فرو بخوابانند واز چاک دامن خود مراقبت کنند که از ديگران مستور بماند .

البته مراقبت بانوان از چاک] ازار[ خود با حساسيتى که نسبت به آن وجود دارد موجب شده است که چاک ازار خود را بدوزند و به صورت دامن بر تن بيارايند و سالهاست که ازاين جهت مشکلى ندارد. به خاطر همين حساسيت است که قرآن مجيد تبصره اى به حکم مزبور اضافه کرده و مى فرمايد:ولايبدين زينتهن الا ما ظهر منها :زينتى را که در زير دامن نهان مى شود آشکار نسازند جز آن که در حال راه رفتن و خم و راست شدن به خودى خود ظاهر شود .

زينتى که در زير دامن و يا ازار خانمها نهان مى شود وامکان آشکار شدن آن وجود دارد ساق پاهاست که عنوان عورت ندارد تا کشف آن حرام باشد ولى چون زينت خانمها محسوب مى شود در برابر اجنبى بايد مستور بماند. ازاين روى خانمها بايد در کوچه و بازار دامن خود را تا روى پا بلند بگيرند و براساس استثنائى که دارد اگر در حال راه رفتن و يا خم و راست شدن قسمتى از ساق پا مکشوف شود اشکالى نخواهد داشت .

خمار. شنل براى بانوان :

قرآن مجيد در ادامه بحث خود راجع به حجاب بانوان مى فرمايد: وليضر بن بخمرهن على جيوبهن. بانوان بايد خمار خود را زير گلو گره بزنند .

خمار هم مانند ازار و رداء يک قطعه جامعه نادوخته است که در صدر اسلام پوشيدن آن متداول بوده است: ازار براى زن و مرد. رداء براى مردان که بردوش و پهلو بپيچند. خمار براى زن که بر سر بيندازد و سر و سينه و پهلو را بپوشاند و تنها دست و صورت او مکشوف بماند .

چنانکه ملاحظه مى شود باز هم قرآن مجيد طرح نوى براى ستر بدن ارائه نمى دهد و دستور دوخت و برش صادر نمى کند بلکه تنها ملاحظاتى بر آن مى افزايد تا آرمان خود را توصيه و تامين کند .

قرآن مجيد فرمان مى دهد که: خانمها خمار خود را بر سر و بر خود نپيچند که هنگام راه رفتن و حرکت دادن دستها بلغزد و باز شود بلکه مانند شنل بر سر بيندازند و زير گلو گره بزنند يا کوک بزنند و يا سنجاق بزنند تا در هنگام حرکت دستها خمارشان روى شانه ها نلغزد و سر و بر آنان مکشوف نگردد .

با پوشيدن خمار و يا شنل که تا روى دامن بيايد طبيعى است که دستها تا نيمه ساعد از زير آن خارج خواهد ماند و فقط قسمت بالاى ساعد که گوشتين است مانند ساق پا مستور مى شود ولى همان تقوايى که در باب ازار و دامن ايجاب مى کرد تا آن را بلندتر تهيه نمايند که در حال خم و راست شدن بالا نجهد و ساق گوشتين زن عريان نشود دراين جا هم ايجاب مى کند که خمار و شنل چندان بلند و عريض باشد که در حال خم و راست شدن فاصله شنل با دامن مکشوف نگردد و بالاى ناف و به موازت آن پهلو و پشت عريان نشود که دراين صورت ساعد دستها تا حدود مچ نيز در زير خمار و شنل مستور خواهد گشت .

باز براساس استثنائى که دارد اگر در حال حرکت دستها قدرى بالا برود و تا نيمه ساعد عريان شود اشکال نخواهد داشت .

ضمنا همانطور که در باب ازار ورداء )لباس رسمى مردان ( گفتيم اين دو قطعه لباس هم که ازار و خمار باشد لباس رسمى بانوان است که قرآن توصيه مى کند و پوشيدن آن در مهمانى رسمى حج و عمره ضرور خواهد بود نه يک قطعه بيشتر و نه يک قطعه کمتر.ازاين روى زنان از پوشيدن ساتر ديگرى چون :

دستکش و آويختن نقاب در حال احرام منع شده اند .

سعيد بن جبير مى گويد: ]قرآن مجيد که مى فرمايد :]بانوان بايد خمار خود را زير گلو گره بزنند[ براى آن است که سينه آنان آشکار نشود[. 1

ساعه بن مهران مى گويد:]به ابوعبدالله امام صادق عليه السلام گفتم: خانمها مى توانند بر چهره خود نقابى بزنند و نماز بخوانند؟

ابوعبدالله گفت :اگر پيشانى را باز بگذارند مانعى نيست ولى اگر تمام چهره خود را بگشايند بهتراست[. 7

قتاده مى گويد: از رسول خدا حديث آمده است که فرمود: هيچ خانمى که خدا و روز جزا را باور کرده است حق ندارد دست خود را از زير خمار خود بيرون بياورد مگر تااين جا. با دست خود نيمه ساعد اشاره کرد . 8

امام صادق] ع[ فرمود: ]بانوئى که لباس احرام مى پوشد از هر نوع پارچه اى مى توانداستفاده کند جز حرير خالص که نبايد ازار و خمار او ابريشمى باشد و غير از دستکش که نبايد بر دست کنند[

ابوعبدالله صادق از پوشيدن نقاب هم که بر روى صورت بياويزند اظهار کراهت کرد و فرمود: ]خانمها فقط مى توانند پارچه اى بر روى پيشانى بياويزند که تا روى چشمها بيايد[. 9

امام ابوعبدالله صادق عليه السلام نقل کرد که: ]پدرم ابوجعفر باقر عليه السلام از پوشيدن نقاب و دستکش براى خانمهايى که در حال احرام باشند کراهت داشت[. 33

البته در حال عادى پوشيدن اين لباس رسمى ضرورت ندارد .

در زمان رسول خدا و در عهدامامان نيز بانوان اسلامى از لباسهاى دوخته استفاده مى کرده اند و پيراهن و بلوز و دامن و شنل مى پوشيداند و گاهى شنل را روى دوشها مى انداخته اند و سر خود را با مقنعه مى پوشيده اند .

بارى بحث حجاب ضرورى بانوان دراين جا خاتمه مى يابد ولى همانطور که قرآن مجيد در قسمت ] ازار[ بانوان تبصره اى بر آن افزود در باب خمار هم تبصره اى دارد که تکليف بانوان را در برابر محارم و غيرمحارم روشن مى سازد. تبصره به اين صورت است :

ولايبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن اوآباء بعولتهن اوابنائهن اوابناء بعولتهن اواخوانهن او بنى اخوانهن او بنى اخواتهن او بنى اخواتهن او نسائهن او ماملکت ايمانهن اوالتابعين غيراولى الاربه من الرجال اوالطفل الذين لم يظهر واعلى عورات النساء 33 . خانمها که خمار خود را زير گلو گروه مى زنند حق ندارند ساعد خود را و يا زلف و گيسوى خود را که زينت خدايى آنان به شمار مى آيد از زير خمار آشکار نمايند جز در برابر: شوهران خود يا پدران خود يا پدران شوهران خود يا پسران خود يا پسران شوهران خود يا برادران خود يا پسران برادر خود يا پسران خواهر خود يا خانمهاى فاميل خودشان يا غلامان زر خريدشان يا ملازمانى که شهوت مردى ندارند و يا آن کودکانى که از مسائل جنسى بى خبرند .

در اين تبصره دوازده طبقه استثناء شده اند که خانمها مىتوانند در برابر آنان سر و ساعد خود را عريان نمايند و تنها با يک پيراهن دامن بلند و يا بلوز و دامن و يا شنل و دامن )بدون روسرى و يا کلاه ( ظاهر شوند. قهرى است که استثناء بايد در همين دوازده طبقه منحصر باشد زيرا متن آيه شريفه بااستقصاى کامل همه جوانب استثناء را در نظر گرفته و جائى براى استثناى عرفى باقى نگذارده است. اگر استثناى عرفى ماخذ و ملاک مى بود آيه مزبور شوهران و زنان فاميل و کودکان و خواجگان را نام نمى برد و به نظر عرف و اجتماع حوالت مى کرد .

بنابراين نوکر راننده همکلاس همدرس برادر شوهر شوهر خواهر و امثال آنان جدا بيگانه و اجنبى محسوب مى شوند و پوشيدن موى سر در برابر آنان ضرور و واجب خواهد بود .

نکته شايان تذکر آن است که پوشيدن موى سر با هر وسيله که باشد به عفت جنسى ربطى ندارد بلکه يک تشريف اسلامى است تا خانمهاى آزاده مومن از زنان يهود و نصارى و مجوس ممتاز باشند و لذا مى بينيم که حتى کنيزان مسلمان از پوشيدن موى سر معاف بلکه ممنوع بوده اند .

اسحاق بن عمار مى گويد: ]به ابوالحسن امام کاظم عليه السلام گفتم: غلام زرخريد خانم حق دارد به گيسوى خانم خود نگاه کند؟ ابوالحسن گفت: آرى و به ساق پايش هم مى تواند نگاه کند[. 32 .

عبدالرحمن بن ابى عبدالله مى گويد: ]ازامام صادق عليه السلام پرسيدم :غلام زرخريدى که متعلق به خانم باشد مى تواند به گيسوى خانم خود و ساق پاهيش بنگرد؟ابوعبدالله گفت :اشکالى ندارد[ 30 .

محمد بن اسماعيل بن بزيع مى گويد: ]ازابوالحسن الرضا عليه السلام پرسيدم :خانمهاى آزاده گيسوى خود را بايد در برابر خواجگان که شهوت مردى ندارند بپوشند؟ابوالحسن گفت : خواجگان به حياطاندرونى پدرم آمد و شد مى کردند و خواهرانم مقنعه بر سر نمى کردند. گفتم: خواجه آواد بودند يا برده ؟ابوالحسن گفت : نه برده زرخريد بودند.گفتم: اگر زرخريد نباشند واستخدام شده باشند خانمها بايد در برابر آنان مقنعه بر سر کنند؟ابوالحسن گفت: نه[ 34 .

امام ابوجعفر باقر] ع[ گفت: ]بانوى مسلمان مى توان عوض خمار با يک بلوز و يک مقنعه نماز بخواند موقعى که بلوزاو ضخيم باشد[. 35 .

امام ابوجعفر باقر] ع[ گفت: کنيزان زرخريد لازم نيست که مقنعه بر سرکنند 31 .

در اين زمينه نصوص شرعى فراوان است. در همه موارد سوال و جواب از زينتهاى طبيعى بانوان است که ساق پا و ساعد دست و زلف و گيسو باشد نه خلخال و گردنبند و گوشواره و امثال آن و يا سرخاب و سورمه و سفيدآب و نظائر آن که ساير مفسرين متعرص شده اند. علاوه براين در فرهنگ قرآن مجيد هماره کلمه] زينت[ در مورد زينتهاى طبيعى به کار رفته است و از زيور آلات زنانه در قرآن مجيد به نام] حليه[ ياد مى شود که مانند لباس جنبه عاريتى دارد.

بنابراين در آيه حجاب هم که سه نوبت کلمه] زينت[ بانوان مطرح شده است به تاييد احاديث اهل بيت همان زينتهاى طبيعى خدائى است که در ترجمه و تفسير آن متذکر شديم و آن دسته از مفسرين اسلامى که پاى زيورآلات عاريتى را در ترجمه و تفسير آيه به ميان آورده اند در اثر همين غفلت مشکلات ادبى لاينحلى به جاگذارده اند. حتى کسانى که گفتهاند :

]به حکم آيه شريفه آشکار ساختن آن اندامى حرام است که با زيورآلات زنانه تزئين مىشوند نه خود زيورآلات[. دچار مشکلات ديگرى شدهاند که اينک جاى بحث آن نيست. در هر حال قرآن مجيد در مورد] ازار[ بانوان تبصرهاى داشت بدين شرح :

3 بايد زينت ساق و پا و مستور بماند جز در موقع راه رفتن - .

2 درباره خمار بانوان بود که تکليف ساعت و زلف و گيسو را در برابراجانب و محارم روشن کرد.و در آخرين فصل آيه تبصره ديگرى دارد که درباره خمار - وازار هر دو صادر شده است واحتياط بيشتر راايجاب مى کند.ولايضر بن بارجلهن ليعلم مايخفين من زينتهن .مبادا بانوان پاى خود را محکم به زمين بکوبند تا

زينت پنهان شده را آشکار نمايند .

زينتى که در تبصره اول پنهان کردن آن لازم شد ساق پا بود و زينتى که در تبصره دوم پنهان کردن آن لازم شد ساعد و زلف و گيسو بود. تبصره سوم دستور مى دهد که خانمها نبايد با دويدن و ورزش کردن و پايکوبى ساق پا را که در حال عادى زير دامن نهان است آشکار نمايند و يا دراثر جست و خير ساعد خود را تا آرنج از زير شنل و خمار بيرون کنند و يا زلف و گيسوى خود رااز زير مقنعه و کلاه و کناره صورت برملا نمايند مگر آن که با پوشيدن جوراب و شلوار و کلاه احتياط لازم را به عمل آوردن و سپس به ورزش بپردازند .

نگارنده اين سطور که در همه جا زينت بانوان را زينت طبيعى مى داند ] يعلم[ را در متن آيه فعل مجهول از باب افعال مى داند که معناى] اعلال وافشاء و برملا کردن[ مى دهد. کسانى که زينت را به زيورآلات زنانه تفسير کرده اند کلمه] يعلم[ را فعل مجهول ثلاثى گرفته اندازاين روى در ترجمه و تفسير آيه مى نويسند: ]بانوان پاى خود را بر زمين نکوبند که معلوم شود حلقه و خلخال به پا دارند[

گويااگر معلوم شود که خانم حلقه و خلخال به پا دارد )گرچه از راه پايکوبى خانم نباشد بلکه مردم با چشم خود آن را ببينند( گناهى اتفاق افتاده است .

در خاتمه اين فصل متذکر مى شوم که براساس اين ترجمه و تفسيرى که بيان کرديم پوشيدن تمام بدن از بالاى قفسه سينه تا نيمه ساق پا بر بانوان لازم است حتى در برابر پدر و برابر تا چه رسد به سايرين .

خانمها فقط مى توانند در برابر شوهران خود ] ازار[ و] خمار[ خود را بردارند واستثناى آن در آيه 387 سوره بقره عنوان صريح دارد که مى فرمايد:هن لباس لکم وانتم لباس لهن .

و در آيه 5 سوره مومنون و يه 03 سوره معارج که توضيح و ترجمه آن گذشت .

سادات و بانوان شوهردار:در سوره احزاب آيه 59 دستور ويژه اى هم براى خانمها سادات و بانوان شوهردار صادر شده است :ياايهاالنبى قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنين يدنين عليهن من جلابيهن ذلک ادنى ان يعرفن فلا يوذين .اى پيامبر به همسرانت و دخترانت و خانمهاى مومنين بگو: جامه عريضى بر تن بيارايند.اين جامه بهترين وسيله اى است که مى تواند مايه امتياز و شناخت آنان باشد که مورد آزار و تعرض قرار نگيرد.کلمه نساء دراين آيه به معنى خانمهاى شوهرداراست .جلباب پارچه اى است که از نظر طول و عرض به ملافه و شمد شباهت دارد .

براثر جمود و پافشارى برخى دراجراى همين حکم چادر شب لحاف را بر تن خانمها کرده اند !

حکم اين آيه شريفه سه دسته از خانمها را شامل شده است :

3 همسران رسول خدا که اينک وجود خارجى ندارند - .

2 دختران پيامبر که همه خانمهاى سادات را فرا مى گيرد - .

1 بانوان شوهردار - .

اين سه گروه بايد با پوشيدن يک جامه گشاد و بلند شخصيت والاى خود را به جامعه اعلام کنند تا مبادا بى خردان با آنان تماس بگيرند و بگويند که: ] آرزوى همسرى دارند[

اين مساله در مورد زنان شوهردار واضح و روشن است . فقط در مورد خانمهاى سادات در صورتى که شوهر نداشته باشند نياز به توضيح دارد. گرچه در زمان حاضر دنبال کردن بحث آن موضوعيت ندارد .

موضوع حکم از اين قراراست که با نزول آيه 1از سوره احزاب که گفت: النبى اولى بالمومنين من انفسهم وازواجه امهاتهم واولوالا رحام بعضهم اولى ببعضفى کتاب الله من المومنين والمهاجرين .... کان ذلک فى الکتاب مسطورا. رسول خدا از خود مومنان واپيشتر است و همسران رسول خدا مادران مومنانند و خويشان رسول خدا با هم موالات ويژه اى دارند و نسبت به هم واپيشترنداز مومنان و مهاجران ... اين حکمى است که در کتاب خدا ثبت است .

در نتيجه بعد از امامان معمول و متداول شد که براى سادات نقيبى معين شود تا مولا و سرپرست همه آنان باشد و از جمله هيچ کس از سادات چه زن و چه مرد بى اجازه او ازدواج نکند از اين روى تماس گرفتن با دختران و زنان بيوه سادات مجاز و مشورع نخواهد بود جز با اجازه نقيب آنان. لذا بايد شعار خانمهاى شوهردار و مومن را بر تن بيارايند تا با شناخت آنان کسى به منظور آشنايى بيشتر و انتخاب همسر تماس شخصى برقرار نسازد .

در هرحال بديهى و روشن است و لفظ آيه کريمه نيز صراحت دارد که اين لباس جنبه تشريفاتى دارد نه حجاب شرعى لذا مانعى نخواهد داشت که در تابستان از تور نازک و يا حرير وابريشم انتخاب شود و روى شانه ها قرار بگيرد تاايجاد گرما نکند و در زمستان از فاستونى و برک و مخمل تهيه شود تا هم دافع سرما باشد و هم مايه شوکت و جلال. اگراين پارچه را به صورت شنل متداول کنند و يا مانند روميها و هنديها بر دوش خود حمايل کنند با تکليف شرعى آن منافاتى نخواهد داشت. با توجه به همين نکته پوشيد لباس جنبه تشريفاتى دارد و به منظور دور داشتن اجنبى از تماس با آنان صادر شده است قرآن مجيد در سوره نور آيه 13 که مى فرمايد:والقواعد من النساء لا يرجعون نکاحا فليس جناح ان يضعن ثبابهن غير متبرجات بزينه وان يستعففن خير لهن .خانمهايى که از نظر جنسى بازنشسته اند و اميدوارى ندارند که مورد توجه قرار بگيرند مجازند که اين جامه زائد را فرو نهند در صورتى که با هيچ زينتى خود را مزين نکرده باشند. در عين حال اگر عفت اختيار کنند و با جامه جلباب و شنل گشاد درانظار عمومى ظاهرشوند شايسته تر خواهد بود .

در اين آيه گرچه کلمه] ثيابهن[ جمع است ولى از نظرادبى در حکم مفرداست . يعنى هر خانمى از خانمهاى شوهردار مى تواند يک جامه خود را کم کند و آن جامه اى که مى تواند کم کند و بر زمين بگذارد همين جامه جلباب است که به عنوان شعار بر تن مى کرده است نه ازارى که عورت او را مى پوشاند و نه خمارى که سروبراو را مى پوشاند .

ابوعبدالله صادق عليه السلام در ذيل اين آيه کريمه که فرمود:]خانمهايى که از شوهر کردن نااميد شده اند مانعى ندارد که يک جامعه خود را بر زمين بگذارند[.گفت: منظور آيه کريمه آن است که جلبات خود را بر تن نکشد 37 .

محمد بن مسلم مى گويدازابى جعفرباقر] ع[ پرسيدم :]خانمهايى که حق دارند يک جامعه خود را کم کنند کدام جامه را مى توانند بر زمين بگذارند؟ابوجعفر گفت : همان جلباب و شنل گشاد[ 38 .

يک نفراز ياران حضرت رضا] ع[ به آن سرور نوشت :]خانمهايى که از ظر جنسى متقاعد شده اند و هرگاه به من برسند مى توانند سرو ساعد خود را آشکار و عريان نمايند چه کسانى هستند؟آن سرور در پاسخ او نوشت : يعنى آن خانمهايى که اميدى به شوهر ندارند[ 39 .

در خاتمه مقاله به عرض خوانندگان مى رسانم که در ميان متکلمين و مفسرين آيه 50 از سوره احزاب به نام آيه حجاب شهرت يافته است . اين آيه ربطى به حجاب خانمها ندارد زيرا ويژه همسران رسول خداست و به منظور خاص و ويژه اى نازل شده است .

اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب . ذلکم اظهر لقلوبکم و قلوبهن .هرگاه از خانمهاى رسول خدا کالايى و متاعى به عاريت بخواهيد از پشت پرده با آنان تماس بگيرند.اين شيوه بيشتر به پاکى دلهاى شما و دلهاى آنان کمک خواهد کرد.بعداز نزول اين آيه همسران پيامبر]ص[ بر در خانه هاى خود پرده اى آويختند که اگر در را بر روى کسى باز کنند باز هم حجابى در ميان باشد. به خاطر کلمه] حجاب[ که دراين آيه صريحا ذکر شده است نام آيه را حجاب نهاده اند ولى ربطى به ساير بانوان ندارد .

امه سلمه همسر رسول خدا مى گويد:]من خدمت رسول خدا صلوات الله عليه بودم . ميمونه زوجه ديگر رسول خدا هم حاضر بود. ابن ام مکتوم دائى زاده حضرت خديجه وارد شد.رسول خدا فرمود: برويد و پشت پرده بنشينيد.ما گفتيم : يا رسول الله ! مگراين مرد نابينا نيست ؟رسول خدا گفت :او نابيناست ولى شما که نابينا نيستيد[ 23 .

در حديث که رسول خدا به همسران خود مى فرمايد:] پشت پرده قرار بگيرد[.علت آن است که آيه کريمه وجود پرده را لازم مى داند. پس اين پرده بايد ميان طرفين حايل باشد و هر دو رااز ديد هم دور نگه دارد.اگر کورى آن مرد براى خودش پرده و حايل محسوب شود براى بانوان رسول خدا پرده و حايل محسوب نخواهد شدازاين روى رسول خدا به آنان فرمود:] پشت پرده و حاجب قرار بگيرند تا چشم آنان به اندازه و قواره نامحرم نيفتد[

نا گفته نماند که برخى اين حديث را درباره همسر بانوان اسلامى عموميت مى دهند در حالى که اشتباه محض است واين حکم تشريفى مخصوص بانوان رسول خدا خواهد بود

-- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- --

3. کافى ج 33813 صحيح الکافى تحقيق محمد باقر بهبودى ج 01090 .

2. سوره نور آيه 03 .

0. کافى ج 0012 بحارالانوار ج 001334 فقيه من لايحضر الفقيه ج 33413 وسائل الشيعه ج 31233 .

4. مجمع البيان طبرسى ج 30818 الدرالمنثور سيوطى ج 5143 .

5. سوره مومن آيه 5 سوره معارج آيه 03 .

1. الدرالمنثور ذيل آيه .

7. تهذيب شيخ طوسى ج 2012 صحيح تهذيب حديث 3305 .

8. تفسير طبرسى الدرالمنثور ذيل آيه .

9. صحيح الکافى حديث 3953 .

33. صحيح من لايحضرالفقيه . تحقيق محمد باقر بهبودى حديث 510 .

32. فقيه من لايحضرالفقيه ج 41910 صحيح من لايحضرالفقيه حديث 3035 .

30. صحيح الکافى حديث 0375 .

34. همان مدرک حديث 0379 عيون اخبارالرضا ج 3912 تهذيب طوسى ج 48317 صحيح تهذيب حديث 0008 .

35. صحيح الکافى حديث 3382 .

31. همان مدرک حديث 0319 و 3382 .

37. همان مدرک حديث 0315 .

38. همان مدرک حديث 0311 .

39. صحيح تهذيب حديث 0027 .

23. صحيح ترمذى ج 41393 ط مدينه مسندابن حنبل ج 11291 سنن ابن داود کتاب لباس 04 .کافى ج 50415 وسائل الشيعه ج 341372


_____________

محمد باقر بهبودي

دو ماهنامه حوزه،شماره 42
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر