( 0. امتیاز از )


شايعه تولد مهدي(عج) در مصر(2003 م)
در سال 2003م. شايعه‌اي در ميان مردم مصر رواج يافت و مانند آتش که در گياه خشک مي‌افتد، در همه جا فراگير شد. اين شايعه از آنجا رواج يافت که «شيخ محمود الحنفي» از شيوخ «الازهر» و تعبيرکنندة خواب، در برنامة تلويزيوني زندة خواب و رؤيا؛ کانال سه تلويزيون مصر، در پاسخ به درخواست زني براي تعبير خواب، اعلام نمود که مهدي(ع) متولد شده است. زن اين طور شروع کرد:

«در خواب ديدم که ماه از آسمان بر من فرود آمد و من آن ماه را همانند يک کودک شير مي‌دادم» پس از شنيدن اين سخن، ناگهان چهرة محمود الحنفي تغيير کرد. شيخ از آن زن خواست تا وضو بگيرد و سوگند ياد کند که دقيقاً اين خواب را ديده است. زن سوگند ياد نمود و شيخ بارها از او خواست تا خواب خود را تکرار نمايد و سوگند ياد کند. پس از اصرار زن، محمود الحنفي شروع به تعبير خواب کرد و بيان داشت که اين خواب، نشان مي‌دهد، مهدي منتظر(عج) متولّد شده است. وي در ادامه گفت: «مهدي موعود در شبي که آن زن اين خواب را ديده، متولّد شده است».

اين‌چنين و به همين سادگي، شايعة تولّد مهدي موعود در ميان مردم مصر منتشر شد. هرکس نظر و عقيدة خاصّ و متفاوتي در اين مورد داشت. اين مسئله بر سر زبان‌ها افتاد و بحث روز شد، به ويژه اينکه برخي مي‌گفتند الحنفي تأکيد کرده، مهدي موعود(عج) در مصر متولد شده است.

امّا الحنفي در مصاحبه‌اي با مجله «الاهرام العربي» مسئلة تولد مهدي موعود در مصر را منکر شد و گفت اگر اين مطلب صحّت دارد، نوار ضبط شدة برنامه را بياورند. هنگامي که از وي سؤال شد: چه کسي در پشت پرده اين شايعه است، در پاسخ گفت: بي‌گمان اشخاص مغرضي وجود دارند که اين دروغ را منتشر کرده و به مردم گفته‌اند که مهدي(عج) براي دفاع از آنها به زودي مي‌آيد و اين براي سست کردن همّت و عزم مردم براي انجام کارهاي درست و بزرگ است. امّا اين خبر کاملاً دروغ و نادرست است.1

اين، اوّلين شايعه نبوده و آخرين هم نخواهد بود. چندي قبل، در فلسطين اشغالي شنيده شد که سه جوان فلسطيني گفتند، صداي درختي را شنيده‌اند که فرياد مي‌زده، يک يهودي پشت آن پنهان شده است.
روزنامه عربي «آفاق» نيز در خبري آن را منتشر ساخت.2

مدعي مهدويت در مصر(2004م)
الف ـ يک نانواي مدّعي: دادستاني قاهره، روز يکشنبه 21/3/2004 م. تحقيقات خود را در مورد يک نانوا در اسکندريه آغاز کرد. دادگاه اين فرد را به دليل نقل خواب‌هاي آشفته و عجيب و ادعاهاي نادرست، بازداشت کرد. وي در آغاز گمان مي‌کرد که از مژده‌دهندگان بهشت است، امّا سپس ادعاهاي خود را تا آنجا افزود که اعلام کرد، مهدي منتظر(عج) است. او سپس به قاهره مي‌رود تا با شيخ الازهر ديدار کند و خود را به او بشناساند. فرد مذکور «اشرف عبدالحميد حسنين» نام دارد و 36 ساله است.

اشرف عبدالحميد مي‌گويد، در خواب ديده که بشارت‌دهندة بهشت و همان مهدي موعود(عج) است. وي دائماً هذيان و سخنان نامربوط به زبان مي‌راند. مقام‌هاي امنيتي مصر، گزارشي از عبدالمنعم کمال زنقلي، مديرکل دفتر محمد طنطاوي ـ شيخ الازهر ـ دريافت کردند که در آن آمده بود: «شخصي به دفتر طنطاوي مراجعه کرده و خواهان ديدار وي شده است. وي ادعا مي‌کند که مهدي منتظر است و براي اثبات ادعايش خواهان بحث و مذاکره با طنطاوي است».3

ب ـ جوان مدّعي: روز يکشنبه 2/5/2004 پس از نماز عشا در مسجد الازهر، فردي نسبتاً جوان به دکتر علي جمعه حمله کرد و پيش از آنکه محافظان جمعه بتوانند خود را به او برسانند، چند ضربه مشت به وي وارد ساخت.

اين شخص، امير عبدالعظيم 30 ساله بود که براي اقامه نماز عشا به امامت دکتر علي جمعه وارد مسجد شده بود. پس از نماز، علي جمعه به ايراد سخناني پرداخت که در اواخر درس، ناگهان اين جوان به او حمله کرد و با مشت ضرباتي به او وارد ساخت و همچنان که او را مي‌زد، مي‌گفت: «من مهدي منتظر هستم و تو به عنوان مفتي مصر، وظيفه‌ات را به جا نياورده‌اي». وي سپس سخناني نامفهوم را بر زبان راند تا آنکه محافظان علي جمعه وارد کار شدند و او را تحويل پليس دادند. پس از بازجويي، مشخص شد اين جوان، اهل شهر «المحلـ[ الکبري» در استان الغربيـ[ بوده که در آن وقت براي کار، در قاهره سکونت داشته است. پس از اتمام بازجويي، متهم به دادگاه «الدرب الاحمر» انتقال داده شد تا سلامت عقلي و رواني او مورد بررسي قرار گيرد و نقاط مبهم اين حادثه عجيب نيز روشن شود.4


مدعي مهدويّت در يمن(2004 م)
الف ـ محمود المفلحي: در ده سال گذشته، برخي از بيماران رواني يمني، مدّعي شده‌اند مهدي منتظر(عج) هستند، امّا بيشتر آنها مشهور نشده‌اند، زيرا کارهاي خارق‌العاده يا متمايزي نداشته‌اند. يکي از اين نمونه‌ها، «محمود المفلحي» 40 ساله است.

المفلحي در منطقه «قَدَس» روستاي حليقان شهر تعز به دنيا آمد. دوران ابتدايي تحصيلاتش را در روستاي خود به پايان برد و در دبيرستان در رشتة مکانيک مشغول به تحصيل شد. وي هميشه در دوران تحصيلش شاگرد اوّل بود.

وي در امتحان ديپلم سراسري يمن در دهة هشتاد، رتبه دوم را کسب کرد و همين باعث شد کاري در دانشکده مهندسي دانشگاه صنعاء بيابد. پس از آن، با اخذ بورس تحصيلي رشته مکانيک دانشگاه حلب (سوريه)، همراه با همسر و پسرش به سوريه رفت. المفلحي در درس بسيار کوشا بوده، هميشه از هم‌کلاسي‌هايش گوي سبقت را مي‌ربود. او پس از اعلام نتايج امتحانات دانشگاه متوجه شد در يک درس مردود شده است. اعتراض او در مورد نمرة اين درس به جايي نمي‌رسد، زندگي او دگرگون و به شخص ديگري تبديل مي‌شود. وي ادعا مي‌کند مهدي موعود است تا شايد او را به همراه همسرش به يمن بفرستند.

مجله «اليمامـ[» عربستان سعودي مصاحبه‌اي با او ترتيب داده،5 تمام متن گفت‌و‌گو با او را چاپ مي‌کند. پاسخ‌هاي او به سؤالات خبرنگار اين مجلّه، حاکي از ابتلا به بيماري رواني است. مصاحبه‌کننده اين مجله، طاهر حيدر از کشور يمن بود. طاهر مصاحبه را اين‌گونه شروع مي‌کند:

لطفاً خودتان را معرفي کنيد.

نام من، محمودبن عبدالله المفلحي المهدي المنتظر است. محمود بن يسر (نام مادرش يسر است) و پدرم عبدالله بن فاطمه. من همان نشانه بزرگ هستم. من، محمد، محمود و احمدم. من تمام پيامبرانم، من آدم پسر حوا و سرور حوا هستم. من پسر ملکه سبا و سرور او هستم، من همان مهجور و رها و ترک شده در ميان قوم و خويش خود هستم، من همان کسي هستم که مسلمانان را پس از آنکه به مذاهب و طوايف و گرايش‌هاي مختلف تقسيم شده‌اند، متحّد مي‌کنم. من همان ياري دهنده هستم، من «حم» من «طسم» من «الم» هستم ...!؟

آن‌گونه که مي‌گويند مهدي منتظر هم‌نام پيامبر است؟
محمود و محمّد يکي هستند. نام پدر من هم عبدالله است و نام مادرم يسر. نام پدر بزرگم المفلحي برابر با همان«المطلب» است.

چه وقت متوجه شدي که تو مهدي منتظر هستي؟
از زماني که جهان اطراف خود را شناختم، امّا تا زماني که خداوند به من دستور نداد، حقيقت خود را به مردم فاش نگفتم. هنگامي که درماه آگوست سال1999 در سوريه بودم، تمام کتاب‌هاي آسماني را حفظ کردم. خداوند يک شب مرا به قَدَس برد و مرا در يک لحظه به سدرة المنتهي عروج داد.

آيا فرشته‌اي نزد تو آمد و اين خبر را به تو داد و تو سوار«براق» شدي؟
من از جاي خود تکان نخوردم، بلکه روحم به معراج رفت. اين نه خواب بود نه رؤيا، بلکه يک امر ربّاني و آشکار بود.

اين لباس‌ها و شمشير را از کجا آورده‌اي؟
همة اينها در همان يک لحظه به من داده شد. ناگهان خود را اين‌گونه و به اين شکل يافتم، در حالي که در دستم اين عصا و اين شمشير بود... و همه چيز تحت فرمان اوست.

مي‌تواني بگويي اين شمشير از آن کيست؟
اين شمشير محمدبن عبدالله است.

هنگامي که با اين شکل و با اين لباس‌ها در دانشگاه و در ميان هم کلاسي‌هايت ظاهر شدي، آنها چه عکس‌العملي نشان دادند؟
برخي از آنها سخنان مرا تصديق کردند و برخي مرا مسخره و ريشخند. پس از آن من بازداشت شدم و از من بازجويي و تحقيق همراه شد و همراه با همسر و پسرم به يمن بازگردانده شدم.

تو مي‌گويي امّي و بي‌سواد هستي، امّا ما مي‌دانيم که تو در دانشگاه درس خوانده‌اي؟
من در علوم غيبي اُمّي هستم نه در علوم دنيوي و ظاهري.

گفته مي‌شود که مهدي منتظر در مکّه يا مدينه ظهور مي‌کند، نه در يمن يا سوريه؟
مکه تنها آنجايي نيست که کعبه در آن قرار دارد، بلکه تمام سرزمين‌هاي اطراف آن نيز مانند يمن و شام، مکه به حساب مي‌آيند و من پس از آنکه نشانه‌هاي بزرگ قيامت پديدار شود، به مدينه و جوار کعبه خواهم رفت.

بسياري ادّعا مي‌کنند که آنها مهدي منتظر هستند و دليلي براي اثبات ادّعاهاي خود ندارند. تو چه دليل و نشانه‌اي براي اثبات ادعايت داري؟
هنگامي که من در سوريه ظهور کردم، خورشيد گرفتگي شد. هنگامي که از قَدَس خارج شدم، کوه دو نيمه شد و آتش از مقابل و پشت سر من پديدار شد. من پيشاني گشاده دارم و دندان‌هاي پيشين من با فاصله هستند، متوسّط‌القامه هستم و موهاي بلند دارم، رنگ‌ام عَربي و جسم من بني اسرائيلي است. (يعني هيکل درشت و ستبري دارم). دو خال دارم، شمشير و عصا دارم، نه حکومت مي‌خواهم و نه مقام و خون‌ريزي نمي‌کنم.

آيا پيرواني هم داري؟
همه مرا مي‌شناسند و به من ايمان دارند و تمام کتاب‌هاي آسماني هم مژده ظهور مرا داده‌اند: قرآن، انجيل و تورات.

امّا تورات تحريف شده است؟
متن تورات تحريف نشده، بلکه تفسيرهاي آن دچار تحريف شده است.

تو از کجا مي‌داني تورات تحريف نشده، در حالي که خداوند خود يادآور شده که تورات تحريف شده؟
زياد سؤال نکن...همان‌گونه که گفتم تو اکنون در حضور خليفه و جانشين خداوند بر زمين هستي، من تمام پيامبرانم و اين سخنان از من نيست. من از خود سخن نمي‌گويم.

تو چگونه همة پيامبران هستي در حالي که همه آنها از دنيا رفته‌اند جز حضرت عيسي که به آسمان رفته است؟
جسم آنها مرده است، امّا روح همه آنها به محمّد انتقال يافته، سپس به من رسيده است.

تا اکنون چه کارهايي براي مردم انجام داده‌اي؟
اکنون من در جنگ و درگيري با تمام دجّالان و دروغ‌گويان و تمام دشمنانم هستم.

دشمنان تو چه کساني هستند؟
همان‌گونه که دشمنان پيامبر(ص)، خويشان و نزديکان ايشان بودند، دشمنان من هم خويشان و نزديکانم هستند و آنها مرا از قَدَس بيرون کرده‌اند.

آيا مسيح دجّال ظهور کرده است؟
بله، او ظهور کرده است و پس از مشاهده من مرده است.

گفته شده او پس از آنکه مردم را به فساد مي‌کشاند کشته مي‌شود؟
آيا شما در خوابيد؟ مسلمانان با هم مي‌جنگند و کارهاي زشت و ناشايست در هر جا مشاهده مي‌شود، اينها همه کار او بوده و تنها من، او را شناختم و پي به ماهيت او بردم ... به همين دليل، او وقتي مرا ديد، ديدن من براي او کشنده بود.

نظرت راجع به بوش، شارون و صدّام و اسامه‌بن‌لادن چيست؟
همة آنها فرزندان من هستند و من مرشد و رهبر آنها هستم و من به زودي آنها را هدايت مي‌کنم.

تو حتي پدر يهوديان و مسيحيان نيز هستي؟
مسيحيت يا يهوديتي وجود ندارد تنها دين، دين اسلام است و دين اسلام، دين تمام پيامبران است.

تا آنجا که ما مي‌دانيم، تو اکنون مشغول به کاري نيستي و يک دکّان اجاره کرده‌اي و در آن سکونت داري. اجاره بهاي آن و مخارج زندگي‌ات را از کجا مي‌آوري؟
روزي‌رسان خداوند است و تمام دنيا، ملک من و تحت ارادة من است و من حقوقي ماهيانه از دانشگاه صنعاء مي‌گيرم.

امّا مهدي موعود، قات6 نمي‌خورد و همانند تو سيگار نمي‌کشد؟
«قل انما إنّما بشرٌ مثلکم يوحي إليّ أنّما إلهکم إلهٌ واحدٌ» من مي‌خورم و مي‌نوشم و هنگامي که قات مي‌نوشم بوي خوش عطر از من منتشر مي‌شود و هنگامي که سيگار مي‌کشم از دهانم دود سياهي خارج مي‌شود و اينها همه از نشانه‌هاي حق بودن من است.

چهار سال پيش مي‌خواستي وارد سفارت امريکا شوي، چرا؟
گروهي از مردم مرا محاصره کردند و مي‌خواستند مرا بکشند. وقتي توانستم از دست آنها فرار کنم، به سفارت آمريکا پناه بردم.


چرا به نيروهاي امنيتي يمن مراجعه نکردي و به آنها پناه نبردي؟
فرزندم! همان‌گونه که قبلاً به شما گفتم، همه، فرزندان من هستند و همه فرمان‌بردار من. سفارت آمريکا، امن‌ترين جا براي من بود.


آيا در تنگنا قرار گرفته‌اي و تحت فشار هستي؟
پس از اينکه مردم از احوال من آگاه شدند و مرا شناختند، ديگر کسي جرأت نمي‌کند مرا اذيّت کند يا تحت فشار قرار دهد. زيرا آنها مي‌دانند با آزار و اذيّت من، دچار عذاب دنيوي و اخروي مي‌شوند».

در نهايت مصاحبه، محمود المفلحي آيه «وماکنّا معذّبين» را خواند.

ب ـ احمد الوايلي: يکي از اعضاي شوراي محلي «مديريـت حيدان» يمن خود را مهدي موعود خواند و اعلام کرد که سيد حسين الحوثي مهدي موعود نيست. منابع «مديريـت حيدان» اشاره کردند اين مدّعي، احمد الوايلي نام دارد و پنجاه ساله است.

اين منابع همچنين افزودند: «دستگاه‌هاي امنيتي براي حفظ جان اين شخص، او را بازداشت کرده‌اند و هم‌اکنون تحت بازجويي نيروهاي اين نهاد قرار دارد. شايان ذکر است که اين منطقه، پيوسته ميدان جنگ و درگيري نيروهاي دولتي با پيروان «الحوثي» است که حکومت، او را متهم به دعوي مهدويت و شورش ضدّ حکومت کرده است». گزارش‌هاي اين منابع، حاکي از آن است که الوايلي از مردم اين منطقه خواسته است که با او به عنوان مهدي موعود بيعت کنند. پس از اينکه نيروهاي امنيتي او را بازداشت کردند، تعداد قابل توجهي نشريه دربارة ترويج عقايدش در محلّ سکونتش يافتند.7

مجتبي الساده
مترجم: سيد شاهپور حسيني
ماهنامه موعود
پي‌نوشت‌ها:
1. مجله«الاهرام العربي» شماره 311، سال 123. شنبه 5 محرم 1424ه‍ . ق برابر با 8 مارس 2003 م.
2. مجله «الاهرام العربي» شماره 273، سال 123. شنبه 4 ربيع‌الثاني 1423 ه‍ . ق، برابر با 15 ژوئن 2002م.
3.روزنامه «الشرق الوسط»، دوشنبه 1/2/1425 ه‍ . ق، برابر با 22/3/2004.
4. روزنامه « الشرق الوسط»، سه شنبه 9289. 14/3/1425ه‍. ق، برابر با 4/5/2004م.
5. (شماره 1831، شنبه 23 رمضان 1425 ه‍ .ق برابر با 6 نوامبر 2004 م)
6. قات، چاي عربستاني است.
7.روزنامه«الشرق الوسط»، 10/7/2004 م.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر