( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:

 14 قرن است دستهای عالمیان، از او حاجت میطلبد. به مناسبت فرا رسیدن شام تاسوعای حسینی که به آن حضرت (ع) متعلق است با آیت ا... روح ا... قرهی، استاد اخلاق و سطوح عالی حوزه علمیه درباره جایگاه پرچمدار کربلا در میان همه شهدای تاریخ به گفت و گو پرداختهایم که مشروح آن از نظرتان میگذرد:

 

  در میان شهدای کربلا قمر بنی هاشم (ع) نامی منحصر به فرد است و وجود مقدس ایشان باب الحوایج نام دارند، این همه شأن و فضیلت و جایگاه از چیست؟

ایشان فرزند امیرمؤمنان (ع) و در حقیقت از نطفه عصمت هستند و این مهم است که بدانیم پدرشان چه جایگاهی داشته و از آن پدر با فضیلت که همه عالم در ید قدرت اوست فرزندی چون قمر بنی هاشم(ع) به وجود آمده است.

یکی دیگر از وجوه ممیزه ایشان مادر مکرمهشان است، یعنی ام البنین (س) که در ادب از مودبترین زنان و انسانهای عالم است. بنابراین، با پدری چون امیرمؤمنان (ع) و مادری چونام البنین (س) واضح است شخصیتی بیبدیل چون قمر بنی هاشم (ع) خلق میشود.

باید توجه داشت اولاً ایشان در مقام علمی در محضر پدر گرامیشان رشد و نمو یافتند، یعنی امیرمومنان (ع) که در دانش، علم و حکمت باب الهی بودند، همچنین از محضر امامان معصوم (ع) یعنی امام مجتبی (ع) و سیدالشهدا(ع) بهرهمند شدهاند.

در کتب معتبر ما روایت است همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیم غذا میدهد، ائمه (ع) به قمر بنی هاشم (ع) از اسرار و علم خود دادهاند. اما مهم آن است که با وجود چنین جایگاهی، هیچ گاه خود را هم شأن و در مقام برادران امام خود نمیبینند و این بر معرفت آن حضرت (ع) دلالت دارد.

عرفان مگر غیر از این است که کسی در مقام معرفتی رشد و نمو بالایی داشته باشد؟! وجود نازنین قمر بنی هاشم (ع) هیچگاه خود را با برادرانش مقایسه نمیکرد و میدانست مادر آنها دخت پیامبر (ص) است تا جایی که برخی مورخان نوشتهاند زمانی که با برادرانشان (ع) بودند، هرگز آنها را برادر خطاب نکردند، بلکه میفرمودند: مولای و سیدی!

این یعنی جایگاه خود را میدانستند و این مهم را به برادران دیگرشان جعفر، عثمان و عبدا... یادآوری میکردند، یعنی درس عملی معرفت؛ که باید بر آن تأمل شود.

 

   آیا مصادیق عینی از این ادب و احترام در سیره آن حضرت (ع) بویژه در ماجرای کربلا وجود دارد که تاریخ آن را بازگو کرده باشد؟

 بله، نقل شده وقتی شمر امان نامهای را به ایشان داد (هم برای جدایی ایشان از سیدالشهدا(ع) و هم به دلیل وابستگی خویشی) به اندازهای برافروخته شدند که فرمودند: «خدا تو را لعنت کند ما امان داشته باشیم و فرزند دختر پیامبر آخرالزمان (ص) در امان نباشد؟!»

یا در جایی آمده که سیدالشهدا(ع) به قمر بنی هاشم (ع) فرمودند: «سوار بر اسب شو فدایت شوم!» چقدر باید مقام آن حضرت (ع) بالا باشد که امام (ع) برایشان چنین تعبیری به کار ببرد.

افزون بر این، ایشان در همه مواضع، سیدالشهدا(ع) را با نام پسر دختر پیامبر (ص) به کار میبردند و هیچ گاه نگفتند برادر! و این یعنی اوج معرفت...

یا در جای دیگر است که سیدالشهدا(ع) به آن حضرت (ع) فرمودند: «اگر میتوانی دشمن را متقاعد کن که به ما فرصت دهد امشب را به مناجات بپردازیم»، حضرت ابوالفضل(ع) نزد سپاه دشمن رفته و اجازه خواستند و جالب آنکه دشمن مقابل مقام ایشان کوتاه آمده و یک شب مهلت میدهد، در حالی که ایشان خود را خادم حضرت سیدالشهدا(ع) معرفی میکنند.

 

   در میدان نبرد و رجزخوانیهای قمر بنی هاشم (ع) معرفت و عشق ایشان به امام حسین(ع) چگونه تجلی یافته است؟

 تمام مطالبی که در شجاعت و صبر ایشان میبینیم همه به دلیل مقام معرفتی آن حضرت (ع) است، از این روست که سیدالشهدا(ع) وقت خروج از مکه به سمت کربلا میفرمایند: «کجا است برادر و ماه پنهانم؟ کجاست پشت و پناهم؟»

یکی دیگر از مسایلی که در باب معرفت قمر بنی هاشم (ع) باید به آن توجه شود رجزهای ایشان است؛ از رجزهای ایشان در روز عاشورا هم این مسأله بر میآید. در یکی از آنها زمانی که در شط فرات وارد میشوند که به ظاهر عقل میگوید رفع عطش کن، اما عشق و معرفت میگوید اجازه نداری بنوشی، در حالی که تشنهای و جنگی نمایان کردهای، ایشان برای نفس خود رجز میخوانند و میفرمایند: «یا نفس زندگی بعد از امام (ع) چه معنی دارد؟ بعد از او زنده نباشی که زندگی را ببینی، امامی که در مشکلات افتاده تو میخواهی آب خنک بنوشی؟ هیهات این در آداب و فرهنگ دینی من وجود ندارد و این عمل از مرد صادق الیقین به دور است».

یا وقتی دست ایشان را قطع میکنند، خطاب به دشمن میفرمایند: «به خدا اگر دست راستم را قطع کردید در همه حال از دینم و از امام برحق خودم و پسر پیامبر (ص) دفاع میکنم»

این یعنی عرفان کامل حتی در مواجهه با اهل کفر و منافقین، چون ایشان میدانند که یک نفر امام است و دیگران امتاند و لو ایشان در مقام بالایی باشند.

یا در رجزی میفرمایند: «ای نفس از کفار نترس تو را به رحمت خداوند جبّار بشارت میدهم و در بهشت همجوار با پیامبر (ص) هستی، اینها با طغیان دست چپم را قطع کردند خدایا! آنها را به آتش سوزان جهنم وارد کن.»

یا وقتی به میدان وارد میشوند رجز میخوانند: «امروز با اطمینان کامل و قلبی آرام جنگ سنگینی با شما میکنم و در دفاع از فرزند پیامبر (ص) جانفشانی میکنم، آن قدر با شمشیر بر شما میزنم تا دست از جنگ با مولا و سرورم بردارید (اینجا هم برادر نمیگویند) من عباسم صاحب عشق و محبت اهل بیت (ع)، من فرزند امیر طاهر و پاکم (این یعنی شجاعت امیرالمومنین (ع) را دارم)...»

همه این رجزخوانی نشانه باب معرفت حضرت ابوالفضل العباس (ع) است که در شناخت به چه درجات بالایی رسیدهاند.

 

   قمر بنی هاشم (ع) از نظر مقام و شأن نزد ائمه معصومین (ع) چه جایگاهی دارند و چه تعریفی از ایشان در لسان آن حضرات (ع) وجود دارد؟

 مقام معرفتی ایشان آن قدر در اوج است که حتی برای حضرت علی اکبر (ع) در روایات جایگاه قمر بنی هاشم (ع) ذکر نشده است؛ امام سجاد (ع) درباره ایشان میفرمایند: «خداوند عمویم را رحمت کند که ایثار و در راه برادرش جانبازی کرد تا اینکه دستهایش از بدن جدا شد خداوند به جای دست بالهایی به او عطا کرد تا با ملائکه در بهشت پرواز کند همان گونه که برای جعفربن ابیطالب مقرر کرد و همانا برای عباس (ع) نزد خدا منزلتی است که همه شهدا در قیامت به او غبطه میخورند.»

امام صادق(ع) میفرمایند: «عموی ما عباس (ع) این گونه بود، دیدهای تیزبین و ایمانی استوار داشت همراه امام (ع) دعا کرد از امتحان سرافراز بیرون آمد و سرانجام هم به شهادت رسید.»

در زیارت ایشان میخوانیم: سلام بر توای عبد صالح و مطیع خدا!

باید توجه داشت در مسیر بندگی دو بال میخواهیم؛ ادب و طاعت که قمر بنی هاشم (ع) در هر دو در اوج بودند، از این رو سیدالشهدا(ع) بر بالینشان میفرمایند: «الان کمرم شکست و چارهام ناچار شد!»

اینها نیست مگر به دلیل مقام معرفتی و عرفانی قمربنی هاشم (ع) به عنوان الگوی عملی در کربلا و روز عاشورا که باید این الگوهای عملی تبیین و ترویج شوند.

اینکه میگویند «کل یومِ عاشورا و کل ارضِ کربلا» یعنی هر روز حداقل بتوانیم به سمت عباسی شدن پیش برویم، اگرچه هیچ کس ایشان نمیشود چه در ادب و چه در طاعت.

میدانیم که وجود مقدس امام عصر (عج) تبعاً به عنوان آخرین حجت الهی، بقیه ا... هستند و نیاز به صحابهای دارند که در وفا و صفا و اطاعت پذیری در اوج باشند، بنابراین ایشان بارها خواستهاند این را یاد دهند به دیگران که اگر میخواهید یار من باشید باید مانند عمویم قمر بنی هاشم (ع) باوفا باشید.

این را اولیا تعبیر میکنند به اینکه حضرت حجت (عج) به تعبیری توصیه میکنند که اگر خواستید با من باشید باید معرفت ابوالفضلی بیابید./ قدس آنلاین


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر