( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: در ماجرای واقعه حرّه که شامیان به مدینه هجوم بردند بسیاری از خانواده‏‌ها، همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد(ع) فرستادند

 و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پایان اشغال مدینه به دست سپاه شام، در امنیت و سلامت به سر می‌‏بردند و از تعرّض شامیان در امان بودند.

امام باقر (ع) می‌‏فرمایند: پدرم علی بن الحسین (ع) هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی‌‏کردند مگر آن‏که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می‏‌کردند، ... و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می‌‏کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده‌ه‏ا را دور می‏‌گرداند سجده می‏‌نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می‏‌کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می‏‌خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می‌‏گفتند.

  • زینت پرستندگان

امام سجاد(ع) در امر عبادت و مناجات با حضرت حق از همگان پیشی گرفته بود، چندان که مورد سوال و حتی اعتراض خاندان و یاران خویش قرار می‏‌گرفت. در هنگام ادای فریضه نماز، چنان خوف خدا سراسر وجودش را فرا می‌‏گرفت که تمام اعضای بدنش می‏‌لرزید و چون وارد نماز می‌‏شد چنان خشک و بی‌‏حرکت می‌‏ایستاد که جز آنچه باد از لباسشان تکان می‌‏داد دیگر حرکتی از او مشاهده نمی‏‌شد. امام باقر(ع) عبادت پدرشان را چنین توصیف می‌‏کنند: «پدرم در نماز قیامی داشتند چون قیام بنده‌ه‏ای ذلیل در پیشگاه سلطانی با شکوه و با هیبت و نماز او چنان می‌‏نمود که نماز وداع است و گویی برای همیشه با آن خداحافظی می‌‏کند».

  • صدقات پنهانی

بسیاری از خانواده‏‌های محروم و نیازمند مدینه، شبانگاه از لطف و بخشش مردی ناشناس بهره‏‌مند می‌‏شدند که هرگز او را نشناختند مگر زمانی که علی‏‌بن‏‌الحسین(ع) در گذشت. پس از آن بود که آن مرد ناشناس دیگر به سراغ آنان نیامد و دانستند آن امدادگر ناشناس، حضرت زین العابدین(ع) است. زُهَری یکی از معاصران می‏گوید: «شبی سرد و بارانی، علی‏‌بن‌‏الحسین(ع) را دیدم که آرد و هیزم بر پشت داشت و آن را برای فقیران می‌‏برد. گفتم: ای پسر رسول خدا، این چیست؟ حضرت فرمودند: سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده کرده‌‏ام تا در جای امنی بگذارم. به امام گفتم: اجازه دهید من آن بار را حمل کنم؛ چراکه شأن شما بالاتر از این است، حضرت قبول نکردند و سپس فرمودند: من شأن خود را از حمل باری که در سفر از هلاک شدن نجاتم دهد و ورودم به مقصد را نیکو گرداند، برتر نمی‌‏دانم».

  • نشانه‏‌های شیعه

امام سجاد(ع) در ضمن فرمایشاتی نشانه‏‌های شیعه بودن را این گونه بیان می‌‏فرمایند: «شیعیان ما، با آثار عبادت و نیز سادگی و بی‏‌آلایشی در زندگی شناخته می‌‏شوند. در چهره‏‌های آنان آثار عبادت نمایان است... هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خدایند و آنگاه که همه خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار می‌‏پردازند و آن وقت که دیگران در سرور و خوشی‏‌های زودگذر غرق می‏شوند، آنان در فکر اندیشه‏‌های درخشان و اصیل انسانی به سر می‌‏برند».

  • مناجات در کنار کعبه

اَصْمعی یکی از اصحاب امام سجاد (ع) می‏‌گوید: «در شبی مهتابی اطراف خانه خدا طواف می‏کردم. صدای زیبا و غم انگیزی گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا رفتم تا این‏که جوانی را دیدم که دست در پرده خانه کعبه افکنده و چنین مناجات می‏‌کند: ای پروردگار من، چشم‏های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان یکی پس از دیگری سر به افق مغرب گذاشته و از دیده‌‏ها پنهان گردیده و تو خداوند زنده و قیّومی هستی که هرگز خواب تو را فرا نمی‌‏گیرد. در این دل شب پادشاهان درِ قصرهای خود را بسته و نگهبان گمارده‌‏اند و تنها دری که برای نیازمندان گشوده است درِ خانه توست و من اکنون، با تهی دستی به درگاه تو امید بسته‏‌ام...». اَصمعی گوید: «آن قدر این جوان مناجات کرد که بی‏هوش شد و به روی زمین افتاد. چون نزدیک او رفتم و به دقت به صورتش خیره شدم، متوجه شدم او زین العابدین(ع) است».

  • پادشاهی عبدالملک

دوران امامت امام سجاد(ع) بیشتر مصادف با دوره خلافت عبدالملک بن مروان بوده است. عبدالملک نخستین کسی بود که به صورت رسمی از فریضه امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری کرد. او پس از کشتن عبدالله زبیر در یک سخنرانی عمومی گفت: هر کس مرا به تقوا دعوت کند، او را گردن می‏‌زنم! و بدین وسیله مردم را به خفقانی عمیق دعوت نمود. او برای اختناق بیشتر به قتل و غارت مردم می‌‏پرداخت. امام سجاد(ع) در عصر حکومت عبدالملک در تنگنای فشارهای امنیتی، دوران سختی را ‏گذراندند.

  • افشای چهره امویان

واقعه کربلا از چهره پلید امویان پرده برداشت. اهل‏‌بیت (علیهم السلام) و در رأس آنان امام زین العابدین(ع) به عنوان پیام رسانان عاشورا نقش زیادی در شناساندن چهره پلید امویان به جامعه اسلامی داشتند. خطبه‏‌های امام سجاد(ع) در کوفه و شام و مدینه و مبارزات پی‏گیر آن حضرت در دوران حیاتشان بیشترین اثر را در این زمینه داشت.

  • تبیین مبانی اعتقادی و فرهنگی شیعه

با توجه به جوّ خفقانی که از سوی دستگاه أُموی در جامعه به وجود آمده بود، امام سجّاد(ع) نمی‏‌توانست اقدام صریحی علیه نظام کند ولی از آن جا که امام هم باید مردم جامعه را هدایت و ارشاد نماید و جلوی تحریفات اسلام را بگیرد، در عرصه دعا وارد مبارزه شد. دعاهای امام در عین این‏که حرکتی اخلاقی بود مبارزه‌‏ای آرام ولی ریشه کن کننده با دشمن به شمار می‏رفت. بنابراین مجموعه گران سنگ صحیفه سجادیه ـ که در حقیقت دوره کاملی از معارف توحیدی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است ـ از امام بر جای ماند و چراغ هدایتی برای انسان‏ها و نسل‏های آینده بود. هم چنین رساله‌‏ای در حقوق و مواعظ و سخنانی در تفسیر قرآن از ایشان به یادگار مانده است.

  • پناهگاه اهل مدینه

در ماجرای واقعه حرّه که شامیان به مدینه هجوم بردند بسیاری از خانواده‏‌ها، همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد(ع) فرستادند و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پایان اشغال مدینه به دست سپاه شام، در امنیت و سلامت به سر می‌‏بردند و از تعرّض شامیان در امان بودند. در برخی از منابع آمده است که زمانی که سپاه یزید قصد مدینه کرد تا جان و مال و ناموس اهل مدینه را مورد تعرض قرار دهد، علی‌‏بن‌‏الحسین(ع) چهارصد تن را در میان خانه خود پناه داد و تا زمان برگشت سپاه و خروج آنها از مدینه از این چهارصد نفر پذیرایی می‌‏کرد.

  • انگیزه‏‌های قتل امام

دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‏‌های مبارزاتی امام سجاد(ع) پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آنها نمی‏‌سازد. لذا تصمیم به قتل حضرت گرفتند. به طور کلی می‏توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:
1. وسعت نفوذ امام. در طول 35 سال بعد از واقعه کربلا. امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یاران‌شان را منسجم کنند و آگاهی‌‏های لازم را به آنها بدهند که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‌‏آمد.
2. بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد(ع) حسادت می‌‏ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‏‌کردند.
3. افشاگری. امام سجاد(ع) در فرصت‏های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‏ها می‌‏گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود.
4. ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‌‏کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند به‌خاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل‏‌بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‌‏شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.

  • شهادت

حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساس‏‌ترین دوره‏‌های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‌‏های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود. چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان می‌‏شد و در یک کلام امام در دل‏ها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را می‌‏رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن‌‏عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‌‏گفت: «من تا وقتی که علی‌‏بن‌‏الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند. لذا زهر کشنده‏‌ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه به شهادت رسید.

  • تشییع پیکر امام

پیکر پاک امام سجاد(ع) را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی‏‌نظیری صورت گرفت. توده‌‏های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت را بر دوش می‌‏بردند. بدن مطهر حضرت سجاد(ع) را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی(ع) آماده ساخته بودند به خاک سپردند.

  • امام از منظر علمای اهل تسنن

ذَهَبی یکی از بزرگان اهل سنت درباره امام سجاد می‏‌نویسد: «برای ایشان جلالت عجیبی بود و ایشان به سبب شرافت و سیادت و قدرتش و هم‏چنین به دلیل علم و اهلیت و کمال عقلش هر آینه برای امامت شایسته است». جاحظ که یکی از دانشمندان به نام اهل تسنن است نیز می‏گوید: «مردم با همه اختلاف مذاهبشان در مورد ایشان دارای وحدت نظر بودند و هیچ کس در تدبیر او تردید نداشت و احدی در تقدیم او بر دیگران در همه زمینه‏‌ها شک نداشت» و مهم‏تر از همه شافعی که خود یکی از پیشوایان چهارگانه اهل تسنن است می‏‌گوید: «همانا علی‌‏بن‌‏الحسین فقیه‌‏ترین اهل‌‏بیت است».

  • شاگردان مکتب امام

حضرت سجاد(ع) در مدت 35 سال امامت خود، افراد زیادی را تربیت کردند و برای تداوم مکتب اسلام ناب محمدی، توانستند آنان را از هر جهت آماده کنند که از آن‌جمله ثابت بن دنیار، معروف به ابوحمزه ثمالی است و هم‏چنین می‌‏توان به أبوُخالِد کابُلی، یَحیی بن أُم الطّویلُ سَعَید بن جُبَیْر ـ که از نظر مقام علمی جایگاه رفیعی داشت ـ اشاره کرد. این افراد جملگی از ممتازترین اصحاب و یاران امام سجاد(ع) بودند که همچون ستاره‏‌های درخشانی در آسمان علم و معرفت درخشیدند و پرتو افشانی کردند.

  • سخنان کوتاه از امام سجاد

سه چیز نجات بخش مؤمن است: این‏که زبانش را از غیبت مردم باز دارد، خود را به چیزی مشغول کند که در دنیا و آخرت او را سود دهد و بر گناهان، بسیار گریه کند.
نگاه محبت‏‌آمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی خود، عبادت است.
نشان معرفت (خداشناسی) و کمال دین مسلمان، ترک سخنان بیهوده، کم‏تر جدل کردن، و بردباری و خوش خویی است.
مبادا به‌‏گناهی که می‏کنی شادمان شوی که شادمانی به گناه، بدتر از ارتکاب آن است.
در شگفتم از آن کسی که از طعام از ترس زیان آن می‏پرهیزد، اما از گناه به سبب زشتی آن نمی‏‌پرهیزد.
همه خیر در این است که انسان خود را (از آلودگی‏ها) نگه دارد.
شرافت در فروتنی، و عزت در پرهیزگاری، و بی‌‏نیازی در قناعت است.
اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فوایدی است، آن را می‌‏طلبند، اگر چه با ریختن خون دل و فرو فتن در گرداب‏ها باشد.
هر کس خود را گرامی داند، دنیا نزد او خوار است./ خبرگزاري مهر

 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر