( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: استخاره درزندگي بعضی از مردم رايج است با توجه به نقش تأثيرگذار استخاره، آيا همين شيوة رايج، صراط مستقيم است يا انحرافهايي در آن رخ داده است؟ ‌يک روحاني به عنوان استخاره کننده، به چه آگاهيهايي نياز دارد؟

از همين زاويه با استخاره آشناتر شويم و در ضمن خطرات،‌ کاستيها را بنگريم؛‌ اگرچه به مباحث کلامي، شبهات و ... نمي‌پردازيم.

 

معناي استخاره

براي استخاره با برداشت از ادعيه و رواياتِ‌ مربوطه ـ معاني زيادي گفته‌اند[1] و اينجا به تبعيت از امام خميني(قدس سره)[2] آن را به دو بخش تقسيم مي‌کنيم:

 

الف)‌ درخواست تقدير و تسهيل بهترين سرنوشتها و واداشته شدن به کار خير؛‌ مرحوم «سيد علي خان مدني» در شرح دعاي استخارة‌ «صحيفه سجاديّه» براي نشان دادن مشروعيت و استحباب استخاره روايات جالبي آورده است. که معناي نخست استخاره،‌ از اين روايات و بسياري از دعاهاي استخاره[3] به دست مي‌آيد.

 

1. جابر بن عبد الله انصاری می‌گوید:«کَانَ رسول الله(صلی الله علیه وآله)يُعَلِّمُنَا الِاسْتِخَارَةَ فِي الْأُمُورِ کُلِّهَا...؛[4] سیرة پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)چنین بود که به ما استخاره در تمامی کارها را آموزش می داد.» و می فرمود: هر گاه یکی از شما بر انجام دادن کاری مصمم شد، دو رکعت نماز ـ غیر واجب ـ بخواند، سپس این دعا را بخواند: «اللَّهُمَّ اِنِّی أستَخِیرُکَ بِعِلمِکَ وَ أستَقدِرُکَ بِقُدرَتِکَ...؛[5] خدایا از تو می‌خواهم که با علمت و تواناییت، بهترین گزینه ها را برایم گزینش کنی و مقدّر فرمایی... .»

 

2. پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)می فرمود:«مِنْ سَعَادَةِ ابْنِ آدَمَ اسْتِخَارَتُهُ اللَّهَ وَ رِضَاهُ بِمَا قَضَى اللَّهُ وَ مِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ تَرْکُهُ اسْتِخَارَةَ اللَّهِ؛[6] خیرخواهی آدمیزاد از خدا، و راضی بودن وی به قضای الهی از جمله سعادتها و خوشبختیهایاو است و ترک آن، از جمله بدبختیهای او.»

 

3. امام صادق(علیه السلام)فرمود: «صَلِّ رَکْعَتَيْنِ وَ اسْتَخِرِ اللَّهَ فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَخَارَ اللَّهَ مُسْلِمٌ إِلَّا خَارَ لَهُ الْبَتَّةَ؛[7] دو رکعت نماز بخوان و از خدا خیر بخواه، پس به خدا سوگند هیچ مسلمانی استخاره نکرد، جز آنکه قطعاً خدا خیر را برایش پیش آورده است.»

 

4. امام صادق(علیه السلام)فرمود: «مَنِ اسْتَخَارَ اللَّهَ رَاضِياً بِمَا صَنَعَ اللَّهُ لَهُ خَارَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً؛[8] هر که از خدا خیر بخواهد و به مقدّرات خدا راضی باشد، حتماً خدا بهترین گزینه ها را نسبت به وضعیت او برایش فراهم می سازد.»

 

حضرت علی(علیه السلام)می فرماید: «آن زمانی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)مرا به عنوان والی به یمن اعزام داشت، سفارشهایی به من فرمود، از جمله: «مَا حَارَ مَنِ اسْتَخَارَ وَ لَا نَدِمَ مَنِ اسْتَشَار؛[9] متحیر نماند کسی که از خدا بهترینها را خواست و پشیمان نشد کسی که از آرای دیگران بهره برد.»

 

 

ب) درخواست ارائة بهترین ها؛ برای استنباط خیر از شرّ یا بهترین ها، از میان چند راه که در آن تردید و شک داریم، راه های متعددی وجود دارد، مثل:

1. استخارة مشورتی

امام صادق(علیه السلام)فرمود: «هر گاه یکی از شما کاری را اراده می کند، با کسی مشورت نکند تا آنکه پیش از آن با خدای خود مشورت کند. پرسیدند: چگونه با خدا مشورت کند؟ فرمودند: اول از حق تعالی خیر خود را بخواهد، بعد از آن با مؤمنان مشورت کند، تا خدا آنچه خیر او در آن است، همان را به زبان ایشان جاری گرداند.»[10]

 

2. استخارة الهام بر صفحة دل و درون قلب

این در جایی است که فرد بر سر دو یا چند راهی مردد است، در این باره چند دعا و نماز وارد شده است.[11] مثلاً حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)به اَنس فرمودند: «هر گاه کاری را اراده کنی، هفت مرتبه از خدای متعال خیر طلب کن، پس آنچه به دل تو افتاد، انجام بده که خیر تو در آن است.»[12]

 

 

داستان علي بن اسباط[13]

متاعي تجاري داشتم که در مکه کساد بود. به مدينه وارد کردم، باز هم کساد بود. نزد امام رضا(علیه السلام)رفتم. صحبت از سفر تجاري به مصر مطرح شد و اينکه راه مصر پر خوف و خطر است، آيا از طريق دريا بروم يا از مسير خشکي؟ حضرت پاسخ دادند: از راه خشکي برو. و سپس فرمودند: در غير وقت نماز فريضه، به مسجد شريف نبوي بيا و دو رکعت نماز بخوان، و صد و يک بار استخاره کن [مثلاً بگو: أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فِي عَافِيَة] سپس بررسي کن، کدام بهتر است، اگر خدا به دلت راه دريا را انداخت، از همان راه برو و اين دعاها را بخوان... و اگر خدا به دلت انداخت، از خشکي برو و اين اعمال را انجام بده... .

 

همين طور علي بن اسباط به محضر امام جواد(علیه السلام)نامه مي‌نويسد و دربارة دو موضوع رهنمود مي‌خواهد: يکي ازدواج دخترانش و ديگر دو باغِ خود که از طرف حکومت وقت به او فشار مي‌آورند تا بفروشد. مضمون پاسخ امام جواد(علیه السلام)چنين است: «بسم الله الرحمن الرحيم، و دريافتم آنچه دربارة ازدواج دختران و نبود هم‌کفوي مثل خود، يادآور شده بودي، پس در اين زمينه فکر نکن و ناراحت مباش! خدا تو را مورد مرحمتخويش قرار دهد؛ زيرا پيامبر(صلی الله علیه وآله)فرمودند: وقتي براي شما خواستگاري آمد که دين و اخلاقش را مي‌پسنديد، تزويجش کنيد، و گرنه ]إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبيرٌ[[14]»

 

و دانستم آنچه مشورت خواسته بودي، دربارة دو باغت که سلطان در باب فروشش متعرّض تو شده است.

پس صد بار چنين استخاره کن: «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فِي عَافِيَة»و اين استخاره پس از دو رکعت نماز باشد و تا پايان  دعاها با کسي سخن مگو، در آخر ببين اگر فروش باغها در دل تو معامله‌اي شيرين و دلپسند است، بفروش!»[15]

«سيد بن طاووس» در اينجا توضيح مي‌دهد که امام معصوم(علیه السلام)به حقايق وقوف دارد؛ ولي راه استخاره از خدا را نشان مي‌دهد؛ زيرا اين اشرف ابواب به سوي معرفت صواب است.

 

3. استخاره با تسبيح يا سنگ‌ريزه

علامه مجلسي(رحمه الله)مي‌نويسد: «پدرم از شيخ بهايي،‌ استخاره منسوب به حضرت صاحب الامر(علیه السلام)را چنين روايت مي‌کرد: سه مرتبه صلوات، سپس ميانة تسبيح را بگير و دوتا دوتا رد کن، اگر آخري جفت آمد، بد و اگر طاق بود، خوب است.»[16]

براي اين استخاره اَشکال گوناگوني گفته‌اند، به جز منابع مذکور در پاورقيها، مي‌توان مراجعه کرد به:‌ مفاتيح الجنان؛ الذکري، شهيد ثاني، ج 4، ص 269؛ وسائل الشيعه، ج 8، ص 81 ـ‌ 84؛ جواهر الکلام، ج 12، ص 163 ـ 173؛ مفتاح الکرامه، ج 3، ص 278.

 

4. استخاره با رقعه و کاغذ

اين‌گونه استخاره بسيار مهم است و انواعي دارد، از جمله: «هارون بن خارجه» مي‌گويد: امام صادق(علیه السلام)‌ فرمودند: هر گاه ارادة کاري نمودي،‌ شش قطعه کاغذ بردار،‌ در سه تا بنويس: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ خِيَرَةً مِنْ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَکِيمِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ (مثلاً لِأحْمَد بن خديجة) اِفْعَلْهُ»و در سه‌تاي ديگر بنويس: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، خِيَرَةً مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَکِيمِ، لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ (مثلاً لِأحْمَد بن خديجة) لَا تَفْعَلْ» آن‌گاه اين کاغذها را زير سجاده‌ات بگذار و دو رکعت نماز بخوان، پس به سجده برو و در سجده، صد بار بگو: «اَسْتَخِيرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فِي عَافِيَةٍ»سپس بنشين و بگو: «اللَّهُمَّ خِرْ لِي وَ اخْتَرْ لِي فِي جَمِيعِ أُمُورِي فِي يُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِيَةٍ؛خدايا! برايم خير بگردان و گزينش نما در همة کارهايم در فضاي آسايش و عافيت از سويت.»

 

سپس با دست کاغذها را بيرون آور و درهم و برهم کن، آن‌گاه يکي يکي بردار تا پنج قطعه کاغذ، اگر در هر سه «لا تفعل»بود، انجام مده، و اگر در هر سه «اِفْعَلْ»بود، انجام بده و اگر مخلوط بود، در سه‌تاي آن، هر چه بود از فعل يا ترک، همان را انجام بده و کاغذ ششم را رها کن.[17]

 

5. استخاره با قرآن کريم

روش استخاره با قرآن کريم نيز متعدد است،‌ مثل: «سه مرتبه سورة اخلاص بخوان، سه مرتبه صلوات و بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّي تَفَأَّلْتُ بِکِتَابِکَ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَيْکَ فَأَرِنِي مِنْ کِتَابِکَ مَا هُوَ الْمَکْتُومُ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فِي غَيْبِک »پس مصحف را بگشا و عمل کن به آنچه در سطر اول صفحة دست راست ظاهر مي‌شود، بي‌آنکه اوراق و سطور را بشماري. و اين روش را سيّد بن طاووس(رحمه الله)، از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)روايت کرده است.[18]

 

 

آنچه در صدر اسلام رايج بوده، و امروزه تقريباً فراموش شده است و استخاره‌هاي رايج، که به روحاني و حتي گاه به مداح يا افراد مذهبي مراجعه و دستور العمل اجرايي مطالبه مي‌شود و با قرآن يا تسبيح، خوب يا بد بودن هدفِ مورد نظر مشخص مي‌شود، در سيرة معصومين(علیهم السلام)نبوده است؛ بلکه ما بايد خود و مردم را طبق نصوص ديني و سيرة معصومين(علیهم السلام)تربيت کنيم و از شيوه‌هاي رايج نزد مردم‌ بپرهيزيم.

 

به مردم ياد دهيم که بجای استخاره، نماز و دعا بخوانند، ذکر بگويند، از خدا خير و گزينة بهتر را بجويند و همان شيوه‌هاي منصوص و مروي را انجام دهند.


گذشته از کتب روايي، دعايي و يا فقهي که ادعية استخاره  را به صورت پراکنده نقل کرده‌اند، برخي کتابها عمدة دعاها، روايات و شيوه‌ها را آورده‌اند، مثل: مفاتح الغيب، در آداب استخاره،‌ علامه محمدباقر مجلسي، چاپ آستان قدس؛ فتح الابواب، سيد بن طاووس، چاپ آل البيت(علیهم السلام)؛ المعجم الموضوعي لأدعية المعصومين(علیهم السلام)، علي محمد بروجردي، ج3،‌ چاپ بنياد بين المللي دعا.

 


نکته‌هاي مهم در استخاره با قرآن کريم

1. در ميان عالمان ديني معاصر شخصيتهايي بوده‌اند که در علم استخاره يد طولايي داشته‌اند و راهنماييهاي دقيق و درست ارائه مي‌دادند. گذشته از اجتهاد در فقه، اصول، حديث، تفسير و فلسفه، داراي اين موهبت الهي نيز بودند، همچنين افراد عوام و مکتب نرفته‌اي نيز گاه پيدا شده‌اند که از اين علم بي‌بهره نبوده‌اند. گويا اين دانش نظير علم تعبير خواب، بيش‌تر جنبة موهبتي دارد تا اکتسابي.

 

2. در استخاره با تسبيح يا قرآن کريم نيز به عنوان استدعا از خداي تعالي، مي‌خواهيم که راه بهتر را به ما بنماياند.

 

3. اصل استخاره، مستحب و مفيد است؛ ولي استخاره با قرآن، به ويژه براي ديگران،‌ هيچ دليل معتبري ندارد و نزد ائمه(علیهم السلام)و اصحاب آنان رايج نبوده است،‌ حتي از قدما و اقدمين از فقها نيز نقل نشده و رسمي نوپديد نزد متأخرين است. و به عنوان قضاي حاجت مؤمن، توجيه مي‌شود.

 

تنها از يسع بن عبد الله قمي ـ‌ که مجهول است[19] از امام صادق(علیه السلام)‌ چنين نقل شده است: به امام صادق(علیه السلام)عرض کردم: «أُرِيدُ الشَّيْ ءَ فَأَسْتَخِيرُ اللَّهَ فِيهِ فَلَا يُوفَقُ فِيهِ الرَّأْيُ أَفْعَلُهُ أَوْ أَدَعُه؟؛ دربارة چيزي مي‌خواهم استخاره کنم، موافق خواسته‌ام در نمي‌آيد، آيا انجامش دهم يا رهايش کنم؟»

 

حضرت فرمودند: «انْظُرْ إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ أَبْعَدُ مَا يَکُونُ مِنَ الْإِنْسَانِ إِذَا قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ فَانْظُرْ إِلَى شَيْ ءٍ يَقَعُ فِي قَلْبِکَ فَخُذْ بِهِ وَ افْتَحِ الْمُصْحَفَ فَانْظُرْ إِلَى أَوَّلِ مَا تَرَى فِيهِ فَخُذْ بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى؛[20] نظر کن در هنگامي که براي نماز برمي‌خيزي؛ زيرا که دورترين احوال شيطان نسبت به آدمي، زماني است که به نماز مي‌ايستد، پس ببين چه چيزي به دلت مي‌افتد، همان را پي‌گيري کن و بگشا مصحف را، پس نظر کن به سوي اول چيزي که مي‌بيني در مصحف، و به آن عمل کن إن‌شاء الله!»

 

4. برخي از مراجع عظام و اساتيد تفسير، از استخاره براي ديگران طفره مي‌روند و مي‌گويند: معذورم.

و اين چه سنّت حسنه‌اي است، اگر بين طلاب جوان ترويج گردد؛ زيرا استخاره براي مردم، علاوه بر اتلاف عمر و از دست دادن تمرکز براي علم‌آموزي، مشکلات عديده‌اي براي طلاب و وعاظ دارد.

 

5. به مطلق استخاره، اشکالهاي زيادي قديماً و حديثاً گرفته شده و پاسخ داده شده است.[21]

 

6. در هر کاري که حکم شرعي آن روشن باشد نبايد استخاره کرد، ‌مثل حرام، واجب، مکروه و مستحب. از يکي از شکنجه‌گران و رؤساي ساواک شاه شنيدم که مي‌گفت: پيش از استخدام در ساواک شاه،‌ چند بار از پيشنماز مسجدمان استخاره گرفتم، خوب آمد، سپس ساواکي شدم. در اينجا لازم بود حکم شرعي «معونةالظالم» را از روحاني مي‌پرسيد که جوابش حرمت است.

 

ثانياً: ‌پيش از استخاره بايد عقل را به کار گرفت، اگر باز ترديد و شک پابرجا ماند، لازم است با کساني که براي مشورت صلاحيت دارند ـ نه با هر کس ـ مشورت کرد. و پيش از مشورت،‌ بايد از خدا خواست تا مصلحت ما را به زبان مشاوران جاري نمايد و در آخرين مرحله، مي‌توان سراغ استخاره رفت.

 

شاعر گفته: «در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست.» بايد اضافه کرد: «در کار شرّ هم حاجت هيچ استخاره نيست.» توجيه صحيح اين تعبير همان است؛ يعني هر جا حکم شرعي روشن است، نبايد استخاره کرد، نه اينکه بر کار شرّ و گناه، کلاه استخاره بگذاريم و حلالش کنيم.

 

قلمرو استخاره جايي است که بين دو مباح يا چند شيوة اجرايي انجام واجب و مستحب يا دفع شرّ ظالم و دفع گناه و مکروه مردد باشيم، مثلاً زيارت امام حسين(علیه السلام)مطلوب است؛ ولي صد شيوة اجرايي دارد، مثل سفر هوايي، زميني، پياده، در فلان زمان با فلان شرايط و... .

 

7.‌ بسياري از متدينين تا اندازه‌اي ساده‌لوح،‌ تدريجاً‌به استخاره معتاد مي‌شوند و به بيماري وسواس استخاره مبتلا مي‌گردند که واقعاً نوعي بيماري است و نتيجه‌اش کنار نهادن عقل و ادراک و شرع و مشورت است و گاهي به زده‌شدن از دين و خدا و پيغمبر مي‌انجامد.

 

8. مردم،‌ معناي درست استخاره را نمي‌دانند،‌ و تمامي عواقب و رخدادهاي شومِ بعدي را به گردن دين مي‌اندازند. در صورتي که اگر پاسخ «خوب» باشد؛ يعني انجام اين معامله،‌ يا ازدواج و... بهتر است، نسبت به ترک آن.

نه اينکه هیچ مشکلی پیش نمی آید فرضاً اگر آيين‌نامه و ضوابط راهنمايي و رانندگي رعايت نشود، تصادف نمي‌کند يا اگر مهارتها و وظايف زناشويي ناديده گرفته شود،‌ نزاع و طلاقي در کار نيست.

آری تا مشکلي رخ نداده مردم،‌ ساکتند؛‌ ولي به مجرّد پيشامدهاي بد،‌ لب به اعتراض مي‌گشايند که: چرا استخاره آنقدر خوب بود؟!

 

9. ازدواج از امور مهمّي است که مناسب است دربارة برخي جزئياتش استخاره کرد، منتهي نه نزد هر کس؛ زيرا ازدواج از مقوله‌هاي مهم زندگي است که لازم است در جزء جزء آن با عقل و مشورت پيش رفت و تنها در بعضي مراحل آن می توان استخاره کرد. برخی علماء برای ازدواج، استخاره نمی گیرند زیرا مردم معنای استخاره را نمی دانند، و اگر در زندگی حادثه ناگواری رخ داد آن را به استخاره ربط می دهند.

 

10. استنباط دقيق از ظرايف قرآني، کار هر کسي نيست،‌ از اين رو بسياري از بزرگان،‌ همچون آيت الله حائري يزدي(رحمه الله)‌، با قرآن استخاره نمي‌کردند و مي‌فرمود: «يسبح الله... »چه دلالتي دارد که فلان کار خوب است يا بد؟ يا مثلاً به چه دليل آية مرتبط با عذاب فرعون و نمرود بد باشد؟ مگر تنبيه ظالم، کار بسيار خوبي نيست؟[22]

 

پس از پايان درس اصول نزد حضرت آيت الله صلواتي(مدظله العالی) يکي از فضلا استخاره کرد، آية بُت‌شکني حضرت ابراهيم(علیه السلام)‌ و درگيري با نمروديان آمد: ]فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ کَبيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ[،[23] همگي اتفاق نظر داشتيم که بسيار بد است؛ زيرا دربارة نزاع و زد و خورد و بت‌شکني است. پس از اينکه نزديک ده نفر آن را بد دانستيم، يکي از دوستان، همان صفحه را به استاد ارائه کرد و پرسيد. استاد فرمود: بسيار خوب است. چه کاري بهتر از بت‌شکني و تبليغ و مجاهدت در راه يکتاپرستي و مبارزه با شرک؟

 

 

به اندازه زنبور عسل

يکي از رجال اصفهان به مرض «حصبه» مبتلا شد. پزشکان وي را از برخي غذاها شديداً منع کردند. در يک ميهماني و سفره‌اي رنگين به او زياد تعارف و اصرار مي‌کنند، هوس و بوي خوش غذا هم مشوق مي‌شود، بالأخره استخاره مي‌کنند، اين آيه آمد: ]ثُمَّ کُلي  مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ...[؛[24] خطاب به زنبور عسل است که از کلّ ثمرات بخور.

 

همگي تحسين و تشويق مي‌کنند که چه آية مناسبي است! بيمار نيز شکمي از عزا در مي‌آورد و همگي را عزادار مي‌کند. بعداً‌ که دربارة استخاره و قرآن کريم بگو مگو و ترديد مطرح مي‌شود، يکي از علما توضيح مي‌دهد که آن آيه، خطاب به زنبور عسل است. زنبور عسل بر گلهاي زيادي مي‌نشيند و بسيار اندک مي‌خورد. ايشان نيز اگر چنين مي‌کرد، ضرر نمي‌کرد. آية شريفه که خطاب به بقره يا فيل نبود.

 

امّا چه پاسخهاي نسنجيده و نفهميده‌اي که سرنوشتي را تغيير مي‌دهد، افرادي را بي‌کار مي‌کند، طلاقها و خون دلهايي را ايجاد مي‌کند! که بعضاً مسؤلیت شرعی دارد، پس چه بهتر که از باب احتیاط، تا می توانیم، از استخاره گرفتن و تعیین تکلیف، خودداری کنیم.

 


پی نوشت:
[1]. ر.ک: موسوعة الفقه الاسلامي، طبقاً لمذهب أهل البيت(علیهم السلام)، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، قم، ج11، ص 289 ـ 260؛ دانش استخاره، نکونام، نشر صبح فردا تهران، ج 1، ص 181 -129. اين کتاب 5 جلد است و همين‌جا يادآور مي‌شود: معرفي يا استناد به منبعي، نشانة تأييد آن، يا صحت مطالب آن نيست.

[2]. ر.ک:‌ کشف الاسرار، امام خميني، انتشارات پيام اسلام، قم، ص 89 ـ 96.

[3]. المعجم الموضوعي لادعية‌ المعصومين(علیهم السلام)، علي محمد بروجردي، نشر عطر عترت، قم، ج 1، ص 291 ـ 325.

[4]. ریاض السالکین، سید علی خان المدنی الشیرازی، محقق: سید محسن حسینی امینی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ج 5، ص 128، در شرح دعای 33 صحیفه سجادیّه، نقل از: صحیح بخاری، ج 8، ص 101.

[5]. همان.

[6]. همان، به نقل از مستدرک حاکم نیشابوری، ج 1، ص 518؛ و ر.ک: بحار الانوار، علامه مجلسی، اسلامیه، تهران، ج 91، ص 222.

[7]. الکافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1362 ش، ج 3، ص 470؛ وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، مؤسسه آل البیت، لإحیاء التراث بیروت، 1409 ق، ج 8، ص 63، ب 1، از صلاة الاستخارة، ح 1.

[8]. موسوعة الفقه الاسلامی، طبقاً لمذهب أهل البیت(علیهم السلام)، ج 11، ص 260؛ وسائل الشیعة، ج 8، ص63.

[9]. ریاض السالکین، ج 5، ص 126؛ نقل از: امالی طوسی، ج 1، ص 135.

[10]. مفاتح الغیب، علامه مجلسی، تحقیق: سید مهدی رجایی، چاپ آستان قدس رضوی، مشهد، ص 41؛ به نقل از محاسن: برقی، ص 598؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ص 144؛ فتح الابواب، سید بن طاووس، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، ص 136 و 137.

[11]. ر.ک: فتح الابواب، سید بن طاووس، دانش استخاره، نکونام، ج 1؛ المعجم الموضوعی لادعیة المعصومین، ج 3؛ وسائل الشیعة، ج 8، راهی به روشنا، محمود ارگانی بهبهانی، انتشارات نور مطاف؛ مفاتح الغیب، مجلسی.

[12]. استخاره و تفأل، ابو الفضل طریفه دار، بوستان کتاب، قم، ص 107، نقل از: بحار الانوار، ج 91، ص 278.

[13]. برگرفته از روايت. ر.ک: الکافي، شيخ کليني، ج 3، ص 471، ح 5، وج 5، ص 256؛ فتح الابواب، باب 5، گفتني است علي بن اسباط در عهد امام رضا(علیهم السلام)فطحي مذهب بوده؛ ولي از دعاي امام جواد(علیهم السلام)در حق او احتمال مي‌رود کاملاً مستبصر شده باشد. ر.ک: معجم رجال الحديث، سيد ابو القاسم موسوي خويي، ج 11، ص 262.

[14]. انفال / 73.

[15]. فتح الابواب، ابن طاووس، ص 141 تا 145؛ بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 91، ص 264؛ وسائل الشيعة، شيخ حرّ‌عاملي، ج 5، ص 215.

[16]. ر.ک: مفاتح الغيب، ص 52؛ بحار الانوار، ج 91، ص 250.

[17]. وسائل الشيعه، ج 8، ص 68 ـ 69. از صلاة الاستخاره، ح 1؛ فروع کافي، ج 3، ص 471؛‌ و ر.ک:‌ استخاره و تفأل، طريقه‌دار، ص 110 ـ 113.

[18]. مفاتح الغيب، مجلسي، ص 44؛ المعجم الموضوعي لادعية المعصومين(علیهم السلام)،‌قم، عطر عترت، ص 293، دعاي 1315؛ بحار الانوار، ج 91، ص 241.

[19]. ر.ک: معجم رجال الحديث، ابو القاسم خويي، ج 21، ص 133، 134.

[20]. وسائل الشيعة، ج 8، ص 78، ب 6، از صلاة الاستخارة، ح 1؛ جواهر الکلام، ج 12، ص 169؛ الوافي، ج 9، ص 1416؛ تهذيب الأحکام، ج 3، ص 310؛ بحار الانوار، ج 91، ص 243.

[21]. ر.ک: کند و کاوي درباره استخاره و تفأل، تأليف ابو الفضل طريقه‌دار، انتشارات بوستان کتاب، قم و فتح الابواب،‌ ابن طاووس،‌ مؤسسه آل البيت(علیهم السلام)،‌ قم، باب23.

[22] ر.ک: آيت الله مؤسس، علي کريمي جهرمي، دار الحکمة،‌ قم، 1372 ش، ص 55 ـ 59.

[23]. انبياء / 58.

[24]. نحل / 69.

 

 

ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 175


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر