( 0. امتیاز از )

مقدمه:

در میان علمای مبارز در دوره‌ی معاصر بی‌تردید «آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی» از جمله تأثیرگذارترین و سیاسی‌ترین آنها می‌باشد. این عالم نستوه در طول دوران حیات پربارشان همواره در کانون فعالیت‌های سیاسی قرار داشته و در مقاطع حساسی چون نهضت ملی شدن نفت، نقش بسیار برجسته‌ای برعهده گرفتند. آنچه که در ادامه می‌آید مروری است بر زندگی این روحانی مبارز براساس اسناد و منابع موجود. بی‌شک تلاش‌های علمای شیعی از ماجرای تحریم توتون و تنباکو به وسیله‌ی «آیت‌الله العظمی میرزا حسن شیرازی» تا نقش «آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی» و «آیت‌الله سید محمد طباطبایی» در جریان نهضت مشروطیت و مجاهدت‌های «شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری» و «شهید آیت‌الله سید حسن مدرس» تا «آیت‌الله کاشانی» خط مستقیمی کشیده شده است که در نهضت حضرت امام(ره) به عنوان بزرگ‌ترین پرچمدار جریان دینی در دوره‌ی معاصر به اوج خود می‌رسد. امید است که مقاله‌ی پیش رو بتواند گوشه‌ای از زندگی آیت‌الله کاشانی را بر علاقمندان نسل جوان آشکارتر کند.

پیشینه‌ی خانوادگی

آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در سال 1264 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان آیت‌الله حاج سید مصطفی حسینی کاشانی، فرزند سید حسین کاشانی از مراجع تقلید عصر خویش بود که در 27 خرداد سال 1298 ﻫ ش در کاظمین درگذشت و در جوار حضرت امام موسی‌بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد. این عالم روحانی سال‌ها در تهران به تدریس و تبلیغ علوم دینی اشتغال داشته و از سال 1274 ﻫ ش در نجف اشرف ساکن شده بود.1

جنگ جهانی اول و حضور علماء در مبارزه با روس و انگلیس

نقش مخرب و استعماری انگلستان و روسیه در کشورهای اسلامی و تلاش آنها برای تضعیف استقلال و هویت دینی و ملی ملت‌های شرق که از دوره‌ی قاجاریه رو به تزاید گذاشته بود در آستانه‌ی جنگ جهانی اول به اوج خود رسید. نفرت عمومی از کشورهای استعمارگر خصوصاً انگلستان در این زمان به حدی بود که بسیاری از توده‌های مردم، رهبران مذهبی و رجال سیاسی متمایل به متحدین شده و آرزومند شکست متفقین بودند.2 این موج نفرت از انگلیسی‌ها در آغاز جنگ چنان بود که به رغم اعلان بی‌طرفی ایران نمایندگان مجلس شورای ملی در اقدامی هماهنگ مجلس را تعطیل کرده و به منظور مبارزه با انگلیس و روسیه به سمت غرب کشور حرکت کردند. این مهاجرت نهایتاً باعث تشکیل دولت موقت کرمانشاه به رهبری نظام‌السلطنه مافی شد. در همین زمان علمای ایران و عراق که از سال‌ها قبل نسبت به تجاوزات روسیه و انگلیس در کشورهای اسلامی معترض بودند، جنگ جهانی اول را فرصت مناسبی دانسته و کوشیدند مردم را علیه متفقین که عملاً ایران را به اشغال درآورده و معاهدات 1907 و 1915 را در مورد تقسیم آن امضاء کرده بودند بشورانند. از آنجایی که روحانیون مهمترین نیرو برای بسیج توده‌‌های مردم و ایجاد انسجام در صفوف آنها بودند، لذا بسیاری از علماء با صدور فتاویه‌هایی که به «فتاوی جهادیه»3 معروف هستند، لزوم شرعی مبارزه با روس و انگلیس را به مردم اعلام کردند، در یکی از فتاویه‌ها که به وسیله آیت‌الله سید مصطفی کاشانی صادر شده آمده است:

« بسم الله الرحمن الرحیم. چنین کسی که به یکی از طرق مرقومه به کفار حربی مثل روس و انگلیس و ایتالی[ایتالیا] و فرانس [فرانسه] اعانت نماید، از جمله محاربین باخدا و پیغمبر صلی اله علیه و آله محسوب و ساعی در محاربه با خدا و خاموش کردن نور حق خواهد بود و گناه بسیار بزرگی است»4

علاوه بر صدور «فتاویه‌های جهادیه» که با استقبال و حمایت مردم همراه بود، بسیاری از علماء به این نیز بسنده نکرده و عملاً وارد میدان شده و با حضور در جبهه‌های جنگ، علیه روس و انگلیس دست به مبارزه زدند. آیت‌الله سید مصطفی کاشانی پدر آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی از جمله‌ی این علمای مبارز بود که با انگلیسی‌ها جنگید.5

تحصیلات و اساتید آیت‌الله کاشانی

آیت‌الله کاشانی در سنین 15 یا 16 سالگی به همراه پدرش عازم عراق شد و در همانجا به تحصیلات حوزوی پرداخت. از مهمترین اساتید وی در کنار پدرش باید به آیت‌الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و آیت‌الله میرزا خلیل تهرانی اشاره کرد. وی در 25 سالگی به درجه اجتهاد رسید و با تشکیل مدرسه «نوین علوی» در نجف، خود اداره امور آن را برعهده گرفت. لازم به توضیح است که در این مدرسه علاوه بر معارف اسلامی دروس دیگری مانند ریاضیات و حتی فنون نظامی نیز تدریس می‌شد.6

شرکت در جهاد علیه انگلیسی‌ها در جنگ جهانی اول

همانگونه که در بالا نوشته شد آیت‌الله سید مصطفی کاشانی از جمله کسانی بود که در جریان جنگ جهانی اول علیه انگلیس مبارزه می‌کرد. به طبع آیت‌الله کاشانی نیز به تأسی از پدر و نفرتی که از نیروهای اشغالگر انگلیسی داشت وارد مبارزه گردید. در همین زمان یعنی از نوامبر 1914 (آذر 1293) تا اواخر سال 1917 (دی 1296) به ترتیب شهرهای بصره، کربلا و نجف به تصرف انگلیسی‌ها درآمد. در طول این مدت آیت‌الله کاشانی در کنار نیروهای ضد انگلیسی حضور فعالی داشت. مبارزه با انگلیس در عراق پس از جنگ جهانی اول نیز ادامه داشت و آیت‌الله کاشانی در جریان شورش اکتبر 1920 (آبان 1299) علیه انگلیسی‌ها که به وسیله آیت‌اله میرزا محمدتقی شیرازی هدایت می‌شد حضور پررنگی داشت، به طوری که پس از سرکوب قیام، مقامات انگلیسی خصوصاً «سرپرسی کاکس» کمیسریای عالی انگلیس در بغداد برای دستگیری ایشان و 16 تن دیگر حکم بازداشت صادر کرد. این مسائل باعث شد تا آیت‌الله کاشانی در سال 1921م- 1300 عراق را به سمت تهران ترک کند.8

بازگشت به کشور تا پایان سلطنت رضاخان

آیت‌الله کاشانی پس از تحمل سختی‌های زیاد سرانجام در سال 1921- 1300 خود را از طریق مرزهای غربی و با لباس مبدل به تهران رساند. وی در این زمان حدوداً 44 سال سن داشت. آیت الله کاشانی در تهران مجدداً فعالیت‌های ضد انگلیسی‌اش را در منطقه ادامه داد و به این دلیل همواره تحت نظر قرار داشت. توجه آیت‌الله کاشانی به مسائل سیاسی باعث شد تا ایشان در سال 1304 به نمایندگی مجلس مؤسسان انتخاب شود. درهمین سال رضاخان با خلع قاجاریه سلسله پهلوی را تأسیس کند. در طول سلطنت رضاخان نه تنها بسیاری از قوانین و اقدامات ضد مذهبی از قبیل کشف حجاب صورت گرفت، بلکه بسیاری از مخالفین سیاسی نیز سرکوب و یا کشته شدند. به همین دلیل بسیاری از مخالفین رژیم از جمله آیت‌الله کاشانی به دنبال فرصت مناسبی برای بیان انتقاداتشان علیه رضاخان بودند. دستگیری آیت‌الله کاشانی به همراه 164 نفر دیگر در زندان متفقین در 26 خرداد 1323 به وسیله انگلیسی‌ها بیانگر این واقعیت است که آیت‌الله کاشانی در دوره‌ی رضاخان همچنان علیه انگلیسی‌ها مبارزه می‌کرده است.

آیت‌الله کاشانی در دهه‌ی 20 ﻫ ش

با اشغال ایران به وسیله‌ی متفقین و انتقال قدرت از رضاخان به فرزندش محمدرضا، انگلیسی‌ها که بر همه شئونات کشور مسلط بودند، بسیاری از مخالفین خود را دستگیر و روانه زندان کردند. در این میان آیت‌الله کاشانی همانگونه که در بالا به آن اشاره شد، به همراه تعداد دیگری از سران نظامی و سیاسی کشور به بهانه‌ی همکاری با افسرهای اس اس آلمان به عنوان سردسته‌ی فعالان ضد انگلیسی دستگیر شد. وی پس از پایان جنگ جهانی اول آزاد شد و یک سال بعد در 29 تیر 1325 به بهانه‌ی اغتشاش و ایجاد اخلال در نظم عمومی در سبزوار دستگیر و در روستای بهجت آباد نزدیک قزوین به مدت 11 ماه در دولت احمد قوام- قوام السلطنه- در حبس انگلیسی‌ها نگهداری شد.9

آشنایی با شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سید مجتبی نواب صفوی و فدائیان اسلام

رواج اندیشه‌هایی با محوریت ضدیت با اسلام از اواسط دوره‌ی قاجاریه به تدریج در جامعه رسوخ پیدا کرده و کسانی چون میرزا فتحعلی آخوند زاده، میرزا ملکم خان، عبدالرحیم طالبوف … در این عرصه پیشگام بودند.10 در دوره‌ی پهلوی اول با انتشار افکار و آثار احمد کسروی ضدیت با اسلام به اوج خود رسید. عدم مخالفت حکومت پهلوی با این افراد سبب گردید تا جریان‌های مذهبی پاسخ به ابهامات و شبهات این افراد را در رأس برنامه‌های خود قرار داده و در کنار مقابله با تشکیلات بهائیت به عنوان یکی از ابزارهای استعمار غرب علیه اسلام و جامعه اسلامی کوشیدند تا از رواج این اندیشه‌ها جلوگیری کنند. تشکیل جمعیت فدائیان اسلام به رهبری حجت‌الاسلام والمسلمین سید مجتبی نواب صفوی در اوایل دهه‌ی 20 ناشی از چنین فضایی بود. محور دیگر فعالیت جمعیت فدائیان اسلام حضور گسترده و ملموس در فضای سیاسی کشور بود. این دو موضوع باعث شد تا جمعیت فدائیان اسلام با آیت‌الله کاشانی ارتباط برقرار کرده و همسو با هم در برابر استبداد پهلوی و استعمار مبارزه کنند. در سند زیر به این نزدیکی اشاره شده است:

« گویا اغلب طرفداران آیت‌الله کاشانی با فدائیان اسلام همکاری می‌نمایند یعنی هم طرفدار کاشانی هستند و هم طرفدار نواب صفوی می‌باشند. روز پنجشنبه 25/8/34[13] در مجلس ختم سید مصطفی کاشانی در شبستان، عده‌ای در دو طرف شبستان صف کشیده بودند که نصف آنها طرفدار کاشانی و نصف دیگر، از فدائیان اسلام بودند و این افراد بعد از تیراندازی از طرف ضارب « مظفرعلی ذوالقدر» به طرف نخست‌وزیر، می‌خواستند بعنوان اینکه ضارب را کتک‌کاری نمایند او را فرار دهند ولی به علت تسلط مأمورین انتظامی نتوانسته‌اند منظور خود را انجام دهند. پناهگاه فدائیان اسلام گویا ناحیه دولاب میباشد.»11

حمایت گسترده آیت‌الله کاشانی از اقدامات جمعیت فدائیان اسلام در دهه‌ی بیست و ارتباط نزدیک اعضای آن با آیت‌الله کاشانی به این موضوع و مسأله‌ی فلسطین باز می‌گردد. آیت‌الله کاشانی در 26 دی ماه 1326 پس از تشکیل دولت غاصب اسرائیل طی بیانیه‌ای مردم را به تظاهرات و کمک برای مردم فلسطین دعوت کرد.12

نقش آیت‌الله کاشانی در جریان ملی شدن صنعت نفت

آیت‌الله کاشانی در بهمن ماه 1327 پس از ترور ناموفق شاه به وسیله‌ی ناصر فخرآرایی به اتهام نقش داشتن در این ماجرا به قلعه فلک‌الافلاک خرم آباد و از آنجا به لبنان تبعید شد.

« طبق گزارش مأمور ویژه، ساعت 9 صبح روز 26 ماه جاری سید معالی‌الدین کاشانی‌زاده پسر سید ابوالقاسم کاشانی در جلوی مسجد سپهسالار ضمن صحبت با یکی از معممین اظهار نموده است با اینکه تکلیف متهمین سیاسی معلوم شده، مع هذا هنوز تکلیف سید ابوالقاسم کاشانی تعیین نگردیده و همچنان در بعلبک [لبنان] تحت نظر مأمورین انگلیسی میباشد. نامبرده سپس اضافه نموده تاکنون بوسیله چند نفر از نمایندگان مجلس اقداماتی برای استخلاص کاشانی بعمل آمده ولی به نتیجه نرسیده است و تصور می‌رود که مخصوصاً تا پایان انتخابات، ایشان را از ایران دور نگاهدارند.»13

از سند فوق استنباط می‌شود که این تبعید هم به دستور انگلیس بود.  

وی پس از پایان انتخابات مجلس شانزدهم به کشور بازگشت و با استقبال کم نظیر مردم مواجه گردید.

« روز گذشته در بازار و میان علما و همچنین در مستخرجه از گزارش (س) تمام شهر، اوراق سفید چاپی منتشر شده بود که روی آن به عنوان استنصار از مسلمین جهان درباره آزادی آقای سید ابوالقاسم کاشانی از دولت خواسته شده بود. لحن این ورقه نسبتاً سخت و جدی بود به قرار معلوم این اوراق را جمعیت جعفری که یک جمعیت مذهبی است، تهیه و نشر نموده.»14

سند زیر گزارشی است راجع به اوضاع تهران هنگام بازگشت آیت‌الله کاشانی از تبعید:

« محترماً جریان ورود آیت‌الله کاشانی را از ساعت 12:30  امروز به بعد و حرکات دستجات مستقبلین به فرودگاه مهرآباد و غیره را به شرح زیر از لحاظ مبارک می‌گذراند:

1- ساعت 2:30 بعد از ظهر کاروانی که پیشاپیش آن دو موتورسیکلت سوار با پرچم و چندین جیپ که هر یک دارای عکس کاشانی و نصب شعار «کادر انتظامی مسلمین مجاهد» و «بهداری مسلمین مجاهد» داشتند. از میدان سپه به خیابان سپه به حرکت درآمدند.

2- دو اتوبوس با شعار «سراج‌های ناصرخسرو» از میدان سپه به خیابان سپه به حرکت درآمدند.

3- در حدود ده اتوبوس از نوع اتوکارهای تهران که در طرفین آنها علامت «کمیته جوانان بازرگانان» نوشته شده و هر یک در جایگاه تابلو، گراور کاشانی را نصب نموده بودند، از میدان سپه به شمس‌العماره وارد و از طریق خیابان بوذر جمهری با پخش بیانیه خیر مقدم حرکت کردند.

4- اتوبوسهای خط‌های مختلف تهران هر یک با نصب عکس کاشانی در جایگاه تابلو و داشتن شماره‌هایی از شماره یک الی چهل برای سوار نمودن اشخاصی که دارای کارتهای منظمه از طرف حاجی محمود و شالچی، نمایندگان جمعیت «مسلمین مجاهد» بودند، در میدان شمس‌العماره متوقف گردیده و ارائه دهندگان کارتها که شماره ردیف اتوبوس در آن ذکر گردیده بود، [را] سوار می‌نمودند»15

نقش آیت‌الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت

محبوبیت آیت‌الله کاشانی در میان مردم و درک صحیح ایشان از اوضاع کشور باعث شد تا در جریان ملی شدن نفت نقش تعیین کننده‌ای را ایفا کند. رهبری وی نه تنها باعث تقویت جریان‌های سیاسی درگیر در ماجرا شد، بلکه بسیاری از روحانیون و جریان‌های مذهبی را نیز عملاً به حمایت از آن واداشت. از جمله روحانیونی که به این طریق به نهضت ملی شدن نفت پیوستند باید به آیت‌الله العظمی سید محمد تقی خوانساری مرجع تقلید، آیت‌الله شیخ بهاءالدین محلاتی و آیت‌الله عباسعلی شاهرودی اشاره کرد. وی همچنین در هماهنگی با فدائیان اسلام توانست حاجیعلی رزم‌آرا نخست وزیر را که از مخالفین اصلی ملی شدن نفت و دولت نظامی و حکومت نظامی وی برای سرکوب مبارزات ضد استعماری ملت ایران بود از میان برداشته و عملاً زمینه ساز ملی شدن نفت و نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق شود.

در آغاز نخست‌وزیری دکتر مصدق، آیت‌الله کاشانی نهایت تائید وی را داشت و در مقطعی که دولت به دلیل تحریم‌های خارجی در مضیقه شدید مالی و اقتصادی قرار داشت، وی از مردم خواست با خرید اوراق قرصه‌ ملی در جهاد شرکت کنند.

اوج فعالیت‌های آیت‌الله کاشانی را باید در جریان 30 تیر 1331 مشاهده کرد. در این زمان دکتر مصدق بر سر انتخاب وزیر جنگ و فرماندهی نیروهای مسلح با شاه اختلاف پیدا کرده و از نخست‌وزیری بدون مشورت با آیت‌الله کاشانی کناره‌گیری کرد. در این هنگام محمدرضا پهلوی با انتخاب یکی از رجال کهنه‌کار به نام احمد قوام السلطنه در 28 تیر ماه به نخست‌وزیری کوشید تا نهضت را سرکوب کند. اقدامات آیت‌الله کاشانی به شکست این توطئه انجامید و چند روز بعد قوام السلطنه مجبور به استعفا شد و دکتر محمد مصدق مجدداً به نخست‌وزیری منصوب گردید. وی ابتدا در 26 تیر ماه در اعلامیه‌ای از دکتر مصدق پشتیبانی کرد:

« برادران عزیزم… کوشش من و شما برادران مسلمان در قطع ریشه استعمار و برانداختن مظاهر و آثار استعمار، به عنایت پروردگار می‌رفت که نتیجه قطعی خود را بخشیده و ایران را برای همیشه از شر اجانب رهائی بخشد، ولی سیاستی که قرون متمادی دولتهای مزدور را بر سر کار می‌آورد، سرانجام حکومت دکتر مصدق را که بزرگترین سد راه خیانت خود می‌دانست، برکنار و درصدد برآمد عنصری را که در دامان دیکتاتوری و استبداد پرورش یافته و تاریخ حیات سیاسی او پر از خیانت و ظلم و جور است و بارها امتحان خود را داده و دادگاه ملی حکم مرگ و قطع حیات سیاسی او را صادر کرده است، برای چندمین بار بر مسند خدمتگزاران واقعی گمارد…

احمد قوام باید بداند، در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب، شانه از زیر دیکتاتوری کشیده‌اند، نباید رسماً اختناق افکار و عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته‌جمعی تهدید نماید. من صریحاً می‌گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است که در راه این جهاد اکبر کمر همت محکم بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطرة گذشته محال است و ملت مسلمان ایران، به هیچ یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده، استقلال آنها پایمال و نام با عظمت و پرافتخاری را که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است، مبدل به سرشکستگی شود…»16

 آیت‌الله کاشانی در این زمان با ارسال نامه‌ای تهدیدآمیز برای دربار خواستار برکناری قوام و بازگشت دکتر مصدق به نخست‌وزیری شده و با صدور اعلامیه‌ای در 29 تیر اعلام کرد که اگر لازم شود کفن پوشیده و در راهپیمایی شرکت خواهد کرد. وی در این پیام نوشت:

«به اعلیحضرت بگویید اگر بی‌درنگ دکتر مصدق بر سر کار برنگردد، شخصاً به خیابان خواهم رفت و دهانه تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم مستقیماً متوجه دربار خواهم کرد»17

پس از بازگشت دکتر مصدق به نخست وزیری فراکسیون جبهه ملی با تلاش و آیت‌الله کاشانی به ریاست مجلس تحمیل نمود، اگرچه ایشان در چند جلسه از این جایگاه خود را برحذر داشت و حتی بیان نمود که ریاست مجلس برای من شأن و منزلتی نمی‌آورد من مستقلاً بهتر می‌توانم کار می‌کنم. اما فشار و اصرار اعضای فراکسیون متأسفانه ایشان قبول کردند. اما به تدریج اختلافات رهبران نهضت از یک سوی درخواست‌های غیرقانونی و نادرست نخست‌وزیر که در هیئت دولت قانون و لوایح را تصویب کند و از سوی دیگر به وسیله عوامل استعمار بیشتر و بیشتر می‌شد، با درخواست تمدید اختیارات از سوی مصدق انحلال مجلس که کاری خلاف قانون اساسی و عقل سیاسی و تدبیر دوران بود و اعلان همه‌پرسی به اوج خود رسید و در نهایت باعث موفقیت کودتاچیان در 28 مرداد 1332 شد.18

پس از کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد 1332 و روی کار آمدن کودتاچیان، آیت‌الله کاشانی به رغم اینکه به مانند سایر فعالین جبهه ملی مورد سخت‌گیری قرار نگرفت اما اعلامیه علیه انتخابات سراسر تقلب و قرارداد نفت و …، اما به تدریج خانه نشین گردید و ترور شخصیت ایشان و اتهامات واهی از سوی دولت نظامی کودتا و از سوی دیگر توسط برخی ملیون شدت گرفت. وی به رغم شرایط خفقانی که در کشور وجود داشت همواره نسبت به مسائل مختلف کشور از جمله کنسرسیوم موضع‌گیری می‌کرد. در سند زیر به این موضوع اشاره شده است.  

« برابر گزارش شهربانی گیلان، غیرنظامی علی پیشکار سماک اهل بندر پهلوی که اخیراً به تهران مسافرت نموده بود، روز 19/7/33 مراجعت و مقداری اعلامیه چاپ شده از طرف آیت‌الله کاشانی که مفاد آن درخصوص انتخابات دوره اخیر و جریان نفت می‌باشد، با خود به بندر پهلوی آورده و قصد داشت در شهر پخش نماید. چون مفاد آن از نظر مأمورین انتظامی جنبه تحریک داشت، لزوماً از انتشار آن جلوگیری و از نامبرده اخذ و ضبط گردیده است.»19

در سال 1334 پس از ماجرای ترور «حسین اعلاء» نخست وزیر وقت که برای شرکت در بغداد … عازم بود             به وسیله اعضای فدائیان اسلام، آیت‌الله کاشانی دستگیر و مدتی زندانی شد.

« مأمور ویژه گزارش می‌دهد: ساعت 14:30 روز 27/10/34 سرهنگ سپه‌پور به اتفاق دو نفر افسر در پامنار آیت‌الله کاشانی را ملاقات و به ایشان اظهار داشتند که تیمسار بختیار جناب عالی را جهت امر مهمی خواسته‌اند آقای کاشانی اظهار داشتند اگر تیمسار بختیار با من کاری دارند، به منزل بیایند آمدن بنده با شما توهین به من است مگر مرا روی زمین بکشند و ببرند. بالاخره پس از مذاکرات مفصلی که بین نامبردگان شد، آیت‌الله حاضر شدند که به فرمانداری نظامی بروند و بطوریکه در منزل آیت‌الله کاشانی شنیده شد برای آیت‌الله قرار باداشت صادر گردیده است.»20

در سند دیگری به بازداشت ایشان اشاره شده است:

« قرار بازداشت غیرنظامی سید ابوالقاسم فرزند سید مصطفی، شهرت کاشانی به اتهام «تحریص مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت» که مظهر آن معاونت در قتل شادروان سپهبد رزم‌آرا بوده است در تاریخ 27/10/34 از طرف بازپرس صادر گردیده که دادستان ارتش نیز با قرار صادره موافقت کرده است. با توجه به اهمیت اتهام منتسبه قدغن فرمائید به لحاظ جلوگیری از تبانی، نامبرده بازداشت انفرادی بدون ملاقات باشد.»21

آیت‌الله کاشانی سرانجام پس از یک دوره بیماری در 23 اسفند 1340 بر اثر بیماری حاد برونشیت درگذشت. پیکر وی را پس از تشییع در حرم عبدالعظیم(ع) به خاک سپردند. در سراسر کشور مراسم‌های مختلفی برای این روحانی مبارز برگزار شد که یکی از آنها به وسیله حضرت امام خمینی(ره) بود.   

« روز 23/12 به مناسبت درگذشت آیت‌الله کاشانی از طرف آیت‌الله گلپایگانی، نجفی ،خمینی و آیت‌الله زاده بروجردی مجالس ترحیمی در مسجد اعظم برگزار گردید.»22

بررسی و تحلیل نقش آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در تاریخ معاصر (1285-1340) نیاز به پژوهشهای گسترده و عمیق دارد. خصوصاً مبارزات ایشان علیه استعمار انگلیس در عراق و ایران، نقش مبارزاتیش در جهان اسلام، حضور فعال مرجعیت و روحانیت و نیروهای مذهبی در نهضت ملی شدن نفت، بررسی، نقد، تحلیل از علل شکست نهضت، نقش عوامل انگلیس، آمریکا، شوروی در این مقطع زمانی، توطئه‌های جریانات معارض با اسلام، دین، روحانیت و بررسی حرکت و نقش سازنده و تخریبی برخی از فعالان سیاسی این دوران چه در شکل حزب، گروه … یا افراد مستقل خصوصاً خیانت و جنایت آمریکا و انگلیس پس از کودتای 28 مرداد 1332 که در حقیقت ایران 25 سال زیر چکمه مستشاران آمریکائی و شاهد تجاوز، تعدی، غارت و … آمریکائی‌ها در این مرز و بوم بود. متأسفانه در طی سه دهه اخیر از سوی برخی نویسندگان، سیاسیون، ملیون اتهامات واهی و تهمت‌های کذب درباره ایشان انتشار می‌یابد که با «واقعیت» و «حقیقت» مطابقت ندارد.

ضرورت بررسی و تحلیل اندیشه‌ی سیاسی و کارنامه درخشان این عالم مجاهد بیش از پیش احساس می‌‌شود. خاصه انتشار اسناد، بیانیه‌ها، اعلامیه‌ها، مصاحبه‌های به جای مانده از این روحانی مبارز در دسترس می‌باشد. و از دیگر سوی نقد و تحلیل برخی افراد «سیاست باز و دو چهره» که دورانی خود را به ایشان نسبت می‌دادند باید مورد دقت مورخان و پژوهشگران تاریخ قرار گیرد. همان‌گونه که در جریان ملی‌گرائی باید نقد شود.

 

 

 

 

 

 

پی نوشت‌ها:

1. آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، جلد اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379

2. ر.ک: اولریخ گرکه، پیش به سوی شرق، ترجمه پرویز صدری، 2 جلد

3. کاووسی عراقی، محمدحسن، فتاوی جهادیه علما و مراجع عظام در جنگ جهانی اول، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1375

4. همان، ص 56

5. ر.ک: صالحی، نصرالله، جنگ جهانی اول و واکنش علمای ایران مقیم عراق، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1370

6. آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، جلد اول، پیشین، ص 10

7. ر.ک: بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12، 13 و 14 (جلد5) تهران، انتشارات زوار، 1347

8. آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، جلد1، پیشین، ص 15

9. همان

10. ر.ک به سلسله مقالات جریان‌های روشنفکری ضد دینی در ایران، مندرج در سایت www.historydocuments.ir

11. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

12. آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، پیشین

13. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

14. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

15. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

16. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

17. روزنامه باختر امروز، 29/4/1331

18. مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی‌ها و پیام‌های آیت‌الله کاشانی به کوشش دهنوی، انتشارات چاپخش، ج3، صص 411-407

19. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

20. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

21. سند در انتهای همین مقاله آمده است.

22. سند در انتهای همین مقاله آمده است.















































 

 نقل از مرکز بررسی اسناد تاریخی -منبع: اسناد ساواک

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر