( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: استاد شیخ «حسین انصاریان» در روز 21 ماه رمضان سال 1430 هـ.ق مطابق با جمعه 20 شهریور سال 1388 شمسی، سخنرانی بسیار زیبا و آتشینی ایراد نمود.

اکنون و بعد از گذشت چند سال از آن زمان، به نظر می رسد بازنشر مطالب مهم و اصلی بیان شده در آن سخنرانی که حاوی نکات بسیار ارزشمندی بوده، خالی از لطف نیست. برای استفاده بیشتر مخاطبان محترم، لینکی در پایان مطلب گذاشته ایم که با دانلود آن، می توانند فایل صوتی این سخنرانی را نیز بشنوند.

... علاقه دارم روایات اهل سنت را بگویم، که حجت خدا صد در صد ـ بعد از پخش این سخنرانی ـ بر همه تمام شود، که با بودن علی و پس زدن علی ،قیامت هر که را بخواهد ببرد جهنم، کسی ایراد بر خدا نداشته باشد، نگوید چرا من را می بری جهنم. راحت جواب بدهد بی علی یک نفر را به بهشت نمی برم، تو که کسی نیستی.

دل خالی از علی، قلب خر و گاو است نه انسان. زندگی خالی از فرهنگ علی زندگی کالأنعام است، مردن بدون علی، مردن اصحاب شِمال است. بودن بدون علی، بودن خرس و خوک و گاو شتر است؛ علی میزان خداست، علی معیار خداست، علی صفحه ی همه ی ارزش های خداست.

جلال الدین چقدر عالی می گوید، می گوید: ما که نتوانستیم با آیات و روایات تو را بفهمیم، اقلاً خودت دهان باز کن و بگو کی هستی. ما که حالیمان نمی شود. تو خودت از خودت حرف بزن. وقتی یکی آمد کنار بسترش، گفت از خودت حرف بزن، فرمود تعریف کردن از خود قبیح است. چه بگویم من...

حالا این چند نکته را بشنوید که دلتان روشن شود، حجت هم بر دیگران تمام شود.

*درباره ی کی می شود گفت: یک نفر همه؟ یک نفر همه، یعنی چی؟ یک نفر یک نفر است، آیت الله العظمی بروجردی همه نیست، یک نفر است ولی جایگاه وسیعی دارد. امام که انقلاب کرد همه نیست، یک نفر است، جایگاهش بلند است، علامه حلی یک نفر است، کی می گوید یک نفر همه است؟ اهل سنت در بهترین کتاب هایشان نقل می کنند این سخن«یک نفر همه است» مال پیغمبر است، قبلش هم سابقه نداشت، هیچ پیغمبری در حق کسی نگفته یک نفر همه؛ پیغمبر هم یک نفر همه را از خود خدا یاد گرفته در قرآن: «کان ابراهیم امة واحدا» ابراهیم یک نفر همه است، اما همین ابراهیمِ یک نفر همه، نگاه کنید به این روایت ببینید چه می گوید پیغمبر؛ همه رو به پیغمبر نشسته اند، پیغمبر روی منبر است: مردم، ایها الناس، من اراد ان ینظر الی آدم و ارزش آدم، و نوح و ارزش نوح، و ابراهیم ـ که یک نفر همه بود ـ و ارزش ابراهیم، و موسی و همه ی ارزش موسی، و عیسی و ارزش عیسی، کسی امروز دلش می خواهد آدم را ببیند، نوح را ببیند، ابراهیم را ببیند، موسی را ببیند، مسیح را ببیند با ارزش هایشان، فالینظر الی هذا الرجل، دست به طرف در ورودی مسجد رفت، همه ی سرها برگشت دیدند علی بن ابیطالب دارد می آید، یک نفر همه، ابراهیمی هم که یک نفر همه بود، یک نفره در علی بود با همه بودنش تازه علی اضافه هم داشت، نوح را داشت، موسی را داشت، عیسی را داشت، آدم را داشت... این را پیغمبر گفت، خدا هم گفت من هم حرف دارم یا رسول الله، آیه نازل شد: فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ... به تمام مردم دنیا بگو هر که می خواهد همه ی هویت تو را ببیند علی را ببیند، این قرآن، این دیگر حرف سنی و شیعه نیست. این یک نکته: یک نفر، همه؛
 
این روایت خیلی مفصل است یک وقتی خدا بخواهد برایتان می گویم.

*پیغمبر می فرمایند شب معراج فرشته ای را دیدم، تمام عالم پیشش به اندازه ی یک درهم بود، کف دست. وجودش هم به مشرق و مغرب عالم ـ نه کره ی زمین ـ احاطه داشت. به جبرییل گفتم این کیست؟ گفت تشریف ببرید جلو، بهش سلام کنید، این خیلی جایگاهش بلند است، این ملک الموت است، ـ این روایت کوه ها را آب می کند، من اول منبر گفتم من اصلا هیچ چیزش را نمی فهمم ـ پیغمبر می فرماید رفتم سلام کردم، تنها حرفی که ملک الموت به من زد، نه راجع به مردن، به راجع به ماموریتش، نه راجع به خودش، نه راجع به دنیا، جواب سلامم را داد گفت: یا رسول الله علی چطور است؟ علی...

من به ملک الموت گفتم: اتعرف علیاً، علی را می شناسی؟ گفت یا رسول الله من می دانی از کی علی را می شناسم؟ وقتی خدا من را خلق کرد به من گفت تو مامور مرگ منی، برای گرفتن جان آدم تا آخرین نفری که خلق می کنم، ولی جان دو نفر را ابداً اجازه نداری تو بگیری، جان آن دو تا را خودم می گیرم، یکی تویی(حضرت رسول الله)، یکی علی. من کیم که جان شما را بگیرم، جان علی را بگیرم. دست ما ملائکه به روح شما نمی رسد، فقط دست اراده و قدرت خدا لمس می کند روح تو و علی را.

راز بگشا ای علی مرتضی؛ خودت حرف بزن علی جان، علی جان ما تازه وقتی به تو رسیدیم با این مسائل که بنی امیه، بنی عباس، سقیفه ی بنی ساعده و ملیون ملیون جنس دو پا در تاریخ و الان میلیاردی در تاریخ زمان می زنند تو را پنهانت کنند، هیچی ازت پخش نشد، جهان 1400 سال است دارد تو را پنهان می کند اما تو کی هستی که از همه خورشید وجودت فروزنده تر است.

اگر آزاد می گذاشتند که مردم عالم بفهمند تو کی هستی، آن وقت تو کی بودی؟ علی جان به خودت قسم، به قرآن قسم، به حبیبت پیغمبر قسم، به حسینت قسمت، گناه میلیاردها مسلمانی که از بعد از مرگ پیغمبر تا الان تو را کنار زدند، چهار تا بیسواد و پشت هم انداز را به جای تو به عنوان خلیفه قرار دادند، بخشیدنی نیست. گناه کنار زدن تو از تمام گناهان بشر سنگین تر است.

من مجتهد نیستم نظر بدهم، من با ضمیمه کردن توبه می گویم، بی توبه نمی گویم، علی جان ]خدا[ قیامت زناکار را می بخشد، علی جان قیامت مرتکب گناهان کبیره را می بخشد، علی جان اگر یکی را بیاورند قیامت گناهان تمام جن و انس به گردنش باشد جا دارد ببخشدش، اما آن نماز شب خوانِ پینه به پیشانیِ روزه بگیرِ رجب و شعبان و هر سال حج عمره برویی که دیگران را بر تو مقدم کرده و سراغ تو نمی آید به تمام صفات خدا او را نمی آمرزد. این یک دانه گناه، همه ی گناهان است. یک دانه همه، یکیش هم اینجاست.

باورتان نمی شود ما بحث آزاد را شجاعت داریم بیایید بنشینید بحث کنیم، شما بگوییم ما هم می گوییم، ما حرف پنهان نداریم، ما فراری از بحث نیستیم، شما تا بحث به جای باریک می رسد به ما می گویید: السوال حرامٌ، بحث کردن حرام است، کی گفته حرام است؟ بحث حرام است که چهره ی علی روشن نشود؟ حرام وجود خودتان است نه بحث، چه بحثی حرام است؟

اگر بحث حرام بود چرا انبیا با مخالفین بحث کردند، چرا ابراهیم با نمرود بحث کرد، چرا موسی با فرعون بحث کرد، چرا پیغمبری که شما می گویید ما قبولش داریم، دو جلد کتاب بحثش را چاپ کرده، چه کسی می گوید بحث حرام است؟ حرامش مال آن است که می ترسید اربابان خودتان از دست بروند، علی جلوه کند.. شما راست می گویید. شما معاویه را با همه ی جنایاتی که دارد ـ در کتاب هایتان هم جنایاتش را نوشته اید ـ این تعبیر را درباره اش دارید، می گویید: خال المؤمنین، دایی اهل ایمان است چون خواهرش زن پیغمبر بوده، خدا در قرآن می گوید زنان پیغمبر مادران مؤمنین هستند، و ازدواج با آنها را بعد از پیغمبر حرام کرد. شما می گویید معاویه دایی اهل ایمان است، پس چرا یک بار در کتاب هایتان محمد بن ابوبکر را نمی گویید دایی مؤمنان است، مگر خواهرش زن پیغمبر نبود ـ عایشه ـ محمد بن ابی بکر پیش شما مجرم است، چون محمد بن ابی بکر عاشق علی بود، چون محمد بن ابوبکر را به عشق علی کشتند، بدنش را در پوست الاغ خشکیده گذاشتند سوزاندند، چرا او را نمی گویید دایی مؤمنین بی انصاف ها؟ معاویه دایی مؤمنین است؟ کدام مؤمن؟ دایی شماست.

ما با داشتن علی احتیاج به هیچکس نداریم، با داشتن علی همه چیز داریم، ما دایی و عمو نمی خواهیم، مال خودت.

پیغمبر می فرماید دور هم که می نشینید حرف علی را می زنید از جایتان بلند نشده گناهانتان ریخته می شود، این ارزش علی است، پیغمبر می فرماید حلقه ی در بهشت را وقتی به در می زنند وقتی این صدا شنیده می شود یا علی، یعنی می خواهید وارد بهشت شوید در بزنید، در بهشت علی است، بی علی شما راه به ورود به بهشت ندارید، اگر حلقه ی در بهشت می گوید یا علی یعنی صاحب خانه علی است کل شما مهمان هستید. ولایه علی بن ابیطالب حصنی، فمن دخل حصنی امن من عذابی.
 
منبع: سخنرانی استاد انصاریان در روز بیست و یکم رمضان1430 مطابق با جمعه 20 شهریور  سال 1388 شمسی
 
آدرس صوت کامل سخنرانی : http://uplod.ir/9zswoxow1pm1/hazrat_ali.mp3.htm

شیعه آنلاین


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر