شناسنامه قم
صدای شیعه: امام هادى عليه السلام در مورد وجه تسميه قم فرمودند: «اِنَّمْا سُمِّيَتْ قُمْ بِهِ، لاَِنَّهُ لَمَّا وَصَلَتِ السَّفينَةُ اِلَيْها فى طُوْفانِ نُوحٍ عليه السلام قامَتْ؛ قم را از اين جهت «قم» ناميدند که چون کشتى حضرت نوح عليه السلام در طوفان به اين سرزمين رسيد، برخاست.»
ويژگيهاى شخصيّت بزرگوارى که به شهر قم
هويّت داده به شرح زير است:
نام نامى اش: فاطمه
لقب گرامى اش: معصومه
پدر بزرگوارش: حضرت موسى بن جعفرعليهماالسلام
مادر گرامى اش: نجمه خاتون عليهاالسلام
تاريخ تولدش: غرّه ذيقعدة الحرام 173 ق.
تاريخ ورودش به قم: 23 ربيع المولود 201 ق.
تاريخ ارتحالش: دهم ربيع الثانى 201 ق.
سيماى قم در آيينه روايات
امام هادى عليه السلام در مورد وجه تسميه قم فرمودند: اِنَّمْا سُمِّيَتْ قُمْ بِهِ، لاَِنَّهُ لَمَّا وَصَلَتِ السَّفينَةُ اِلَيْها فى طُوْفانِ نُوحٍ عليه السلام قامَتْ؛(1) قم را از اين جهت قم» ناميدند که چون کشتى حضرت نوح عليه السلام در طوفان به اين سرزمين رسيد، برخاست.»
امام صادق عليه السلام در مورد علّت نام گذارى قم فرمودند: إِنَّما سُمِّيَتْ قُمْ، لِأَنَّ أَهْلَها يَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍعليهم السلام وَيَقُومُونَ مَعَهُ، وَيَسْتَقِيمُونَ عَلَيْهِ وَيَنْصُرُونَهُ؛ قم را از اين جهت قم» ناميدند که اهل آن در اطراف قائم آل محمدعليه السلام گرد مى آيند و در رکاب او قيام مى کنند و در يارى او استقامت مى ورزند.» (2)
همچنين نقل شده است که: در شب معراج قطعه اى از کره زمين توجّه رسول اکرم صلى الله عليه وآله را جلب کرد، به جبرئيل فرمود: اينجا کجاست؟ عرضه داشت: بُقْعَةُ شِيعَتِکَ وَشِيعَةِ وَصِيِّکَ عَلِىٍّ؛ [اينجا] جايگاه شيعيان تو و شيعيان وصى ات على عليه السلام است.» (3)
و نقل شده که پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله در شب معراج گنبد بسيار زيبايى را در آسمان چهارم مشاهده فرمود، از جبرئيل پرسيد که اين گنبد چيست؟ عرضه داشت: اين تصوير شهر قم مى باشد. (4)
در حديث ديگرى پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله از پيشى گرفتن قم به پذيرش ولايت امير مؤمنان عليه السلام سخن گفته است. (5)
امير مؤمنان، على عليه السلام بر اهل قم درود فرستاده، دعاى خير نموده، آنها را به عنوان: اهل رکوع، خشوع، سجود، تهجّد و روزه دارى معرّفى کرده، مى فرمايد: هُمُ الْفُقَهاءُ، الْعُلَماءُ، الْفُهَماءُ؛ آنان فقيهان، دانشوران و فرهيختگانند.» (6)
مولاى متقيان در حديث ديگرى مى فرمايند: تِلْکَ الْبَلْدَةُ الَّتِى يَخْرُجُ مِنْها اَنْصارُ خَيْرِ النَّاسِ اَباً وَاُمّاً وَجَدّاً وَجَدَّةً وَعَمّاً وَعَمّةً، تِلْکَ الَّتِى تُسَمَّى الزَّهْراءُ» بِها مَوْضِعُ قَدَمِ جَبْرَئِيلَ؛ آن همان شهرى است که ياوران بهترين مردمان از جهت پدر، مادر، جدّ، جدّه، عمو و عمّه، از آن بيرون مى آيند، و آن همان شهرى است که زهرا» ناميده مى شود و در آن جاى پاى جبرئيل است.»
و در پايان فرمود:
وَمِنْ ذلِکَ الْمَوْضِعِ يَخْرُجُ کَبْشُ اِبْراهِيمَ وَعَصا مُوسى وَخاتَمُ سُلَيْمانَ؛ قوچ حضرت ابراهيم، عصاى حضرت موسى و انگشترى حضرت سليمان از همان نقطه بيرون مى آيد.» (7)
و در حديث طولانى خروج سيد حسنى و ورودش به قم را تشريح مى فرمايد. (8) و در حديث طولانى ديگرى، از نصب رايت حضرت مهدى عليه السلام بر کوه سپيد قم در نزديکى دهى کهن که جمکران» نام دارد و خروج آن حضرت از زير يکى از مناره هاى مسجد جمکران به تفصيل خبر داده است. (9)
رئيس مذهب، امام جعفر صادق عليه السلام دهها حديث پيرامون قم بيان فرموده که به برخى از آنها فقط اشاره مى کنيم:
1. تُرْبَةُ قُمْ مُقَدَّسَةٌ؛ خاک قم مقدّس است.» (10)
2. أَهْلُ قُمْ اَنْصارُنا؛ اهل قم ياوران ما هستند.» (11)
3. فَاِنَّها مَأْوَى الْفاطِمِيِّينَ؛ قم جايگاه فاطميان است.» (12)
4. اِنَّ لَعَلى قُمْ مَلَکاً يُرَفْرِفُ عَلَيْها بِجَناحَيْهِ؛ فرشته اى به حراست قم موکّل است که هر دو بالش را بر فراز قم مى گستراند.» (13)
5. قُمْ بَلَدُنا وَبَلَدُ شِيعَتِنا، مُطَهَّرَةٌ مُقَدَّسَةٌ؛ قم شهر ما و شهر شيعيان ماست که پاک و پاکيزه است.» (14)
6. أَلا اِنَّ حَرَمِى وَحَرَمَ وُلْدِى مِنْ بَعْدِى قُمْ؛ آگاه باشيد که حرم من و حرم فزندانم پس از من قم مى باشد.» (15)
7. فِى قُمْ شِيعَتُنا وَمَوالِينا وَتَکْثُرُ فِيها الْعِمارَةُ؛ دوستان و شيعيان ما در قم هستند، عمارت [و ساختمان ] در آن فراوان شود.» (16)
8. ثُمَّ يَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقالُ لَها: قُمْ» وَتَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ... فَيَفِيضُ الْعِلْمُ مِنْها اِلى سائِرِ الْبُلْدانِ؛ آنگاه علم در شهرى به نام قم پديدار گردد که مرکز دانش و فضيلت شود... پس دانش از آنجا به تمام سرزمينها سرازير شود.» (17)
9. وَاحْتَجَّ بِبَلْدَةِ قُمْ عَلى سائِرِ الْبِلادِ؛ [خداوند] به وسيله قم بر همه شهرها احتجاج نمود.» (18)
10. لَوْلا الْقُمِّيُّونَ لَضاعَ الدِّينُ؛ اگر قميها نبودند، دين تباه مى شد.» (19)
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام درباره قم فرمود: قُمْ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَمَأْوى شِيعَتِهِمْ؛ قم آشيانه آل محمّد و پناهگاه شيعيان آنهاست.» (20)
و در باره مردم آن فرمود: خَمَّرَ اللَّهُ تَعالَى وِلايَتَنا فِى طِينَتِهِمْ؛ خداوند ولايت ما را با آب و گل آنها آميخته است.» (21)
به هنگام ميلاد مسعود حضرت بقية اللَّه ارواحنا فداه، امام حسن عسکرى عليه السلام به احمد بن اسحاق نامه مى نويسد تا اهالى قم از ولادت آن حضرت مطّلع شوند و خبر تولّد آن حضرت در ميان آنها شهرت پيدا کند. (22)
و در نامه ديگرى مى نويسد: همواره دلهاى ما به نيک انديشى شما مطمئن بود، رشته اتّصالى که بين ما و شما ريشه دوانيده، مستحکم بود. (23)
پيشينه قم
قدمت شهر قم را برخى از مورّخان بسيار زياد دانسته، بناى آن را به تهمورث» سوّمين پادشاه پيشدادى نسبت داده اند. (24) در مقابل، برخى از مورّخان آن را يک شهر تازه ساز و از آثار قرن اوّل هجرى مى دانند.
قديمى ترين منبعى که قم را از شهرهاى مستحدث اسلامى دانسته، سفر نامه منسوب به ابى دلف» مى باشد. (25) ياقوت نيز اين نظر را برگزيده و با قاطعيّت قم را يک شهر مستحدث اسلامى معرّفى کرده است. (26) از بررسى اسناد و منابع استفاده مى شود که در قرن دوم هجرى نام قم» به اين سرزمين اطلاق مى شد و در عصر ساسانى سرزمينى به نام قم» نبوده است.
در دوران باستان اين سرزمين را براوستان» مى گفتند و حوزه رستاقى آن را کميدان» و مرکز رستاق را کم» مى خواندند. از آثار به دست آمده ثابت مى شود که قبل از اسلام شهر معتبرى به نام: کُم» در بيست کيلومترى شهر فعلى قم وجود داشته است. (27)
گستره تشيّع در قم
با ورود اشعريان به قم در سال 94 ق. تشيّع در اين شهر رواج يافت و هنگامى که قدرت را به دست گرفتند، پايه هاى تشيّع را در آن استحکام بخشيدند، تا جايى که ياقوت مى نويسد: نخستين کسى که از اشعريان وارد قم شد عبدالله بن سعد»است، او را پسرى بود که در کوفه تربيت شده بود، هنگامى که از کوفه به قم مهاجرت نمود، تشيّع را به اين سرزمين به ارمغان آورد، حتّى يک نفر سنّى در اين شهر يافت نمى شود. (28)
اشعريها از اعراب قحطانى مقيم يمن بودند و بزرگ آنها مالک بن عامر از شيعيان خالص امير مؤمنان عليه السلام بود. مالک دو پسر به نامهاى: سعد و سائب داشت، سائب به همراه مختار ثقفى قيام کرد، از قاتلان کربلا انتقام گرفت و سرانجام به همراه مختار کشته شد.
فرزندان سعد به نامهاى: احوص» و عبدالله» در کنار امير سيستان با حجّاج بن يوسف جنگيدند و چون شکست خوردند به سوى قم عزيمت کردند. ورود ايشان به قم روز اوّل فروردين، مصادف با نوروز باستانى، به سال 94 هجرى اتّفاق افتاد. (29)
به هنگام خروج زيد بن على عليه السلام در کوفه، احوص با وى خروج کرد و زيد بن على او را امير لشکر خود گردانيد. (30)
اشعريان در آبادانى شهر قم تلاش فراوان کردند و مردم قم را مردمانى سلحشور و ظلم ستيز پرورش دادند. از سال 132 ق. از دادن خراج به خلفاى دوران امتناع کردند و از آن تاريخ، شهر قم به صورت يک سرزمين نيمه مختار درآمد.
پس از تشريف فرمايى حضرت معصومه عليهاالسلام، قم رونق به سزايى پيدا کرد و پناهگاه مطمئنّى براى دوستان اهل بيت و شيعيان شد، ولى با کمال تأسّف در حمله مغول به صورت تلّى از خاک درآمد.
پس از حمله مغول، سلطان محمد خدا بنده به باز سازى آن همّت گماشت، ولى اين بار شهر قم در مجاورت حرم مطهّر حضرت معصومه عليهاالسلام ساخته شد و شهر جديد، حرم مطهّر را چون نگينى درخشان در ميان گرفت.
شجاعت، صداقت، اخلاص و هشيارى اشعريان موجب شد که شهر قم همانند يک کشور مستقل، در دوران خفقان اموى و عباسى اداره شود. اهل قم عقايد خود را بدون تقيّه ابراز مى کردند، اخبار و احاديث اهل بيت را نشر مى دادند، و آواى روح بخش شهادت به ولايت مولاى متّقيان را بر فراز گلدسته ها به طور علنى طنين انداز مى کردند.
اشعريان مکتب اماميّه را در قم پى ريزى کردند، فقه شيعه را به طور رسمى تدريس نمودند، و مشعل نور افشان تشيّع را در ساير بلاد اسلامى پرتو افکن ساختند.
پرورش يافتگان اين مکتب، حکومتهاى مستقل کوچکى در طبرستان، ديلمان، قزوين و زنجان به وجود آوردند که دامنه نفوذشان تا نيشابور گسترش يافت. (31) با گسترش حوزه علمى شيعه در اين سامان، به سال 189 ق، قم رسماً از اصفهان جدا شد، و نماز جمعه، عيدين و ديگر مراسم مذهبى، دقيقاً بر مبناى آيين تشيّع برگزار مى شد.
تشريف فرمايى حضرت معصومه عليهاالسلام به قم
حدود نيم قرن پيش از تولّد حضرت معصومه عليهاالسلام، رئيس مذهب جعفرى، حضرت امام صادق عليه السلام از خاکسپارى آن حضرت در شهر قم خبر داده، مى فرمايد: تُقْبَضُ فِيها اِمْرَأَةٌ هِىَ مِنْ وُلْدِى، وَاسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسى ، تَدْخُلُ بِشَفاعِتِها شِيعَتُنا الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ؛ بانويى از تبار من به نام فاطمه دخت موسى در آن شهر قبض روح مى گردد [و به خاک سپرده مى شود] که همه شيعيان ما با شفاعت او داخل بهشت مى شوند.» (32)
حضرت على بن موسى الرضاعليهماالسلام پس از استقرار در مرو، نامه اى نوشته، به تنها خواهر تنى اش حضرت معصومه عليهاالسلام ارسال مى دارد که به مجرّد وصول نامه، رخت سفر بر بسته، به سوى خراسان حرکت کند. (33)
حضرت معصومه عليهاالسلام به مجرّد وصول نامه به همراه پنج تن از برادران و شمارى از برادر زادگان و تنى چند از غلامان و کنيزان مهيّاى سفر شده، به سوى خراسان عزيمت نمود.
مأمون به واليان خود دستور داده بود که با علويان و سادات مهاجر به سوى خراسان به شدّت برخورد کنند. از اين رهگذر والى ساوه با اين مجموعه که در محضر حضرت معصومه عازم خراسان بودند درگير شده، همه همراهان حضرت را به خاک و خون کشيد.
حضرت معصومه با ديدن پيکرهاى غرقه به خون 23 تن از عزيزان خود به شدّت محزون شد و به بيمارى جانکاهى مبتلا گرديد. (34) شيعيان قم از اين حادثه دلخراش مطلع شده، به سوى ساوه عزيمت نمودند، و حضرت معصومه عليهاالسلام را به شهر قم دعوت کردند.
موسى بن خزرج، بزرگ اشعريها، شخصاً زمام ناقه را به دوش کشيد و حضرت معصومه عليهاالسلام در ميان استقبال پر شور مردم قم وارد اين سرزمين شده، و در محلى که امروز ميدان مير» ناميده مى شود، اقامت گزيد. اقامت آن حضرت در قم فقط 17 روز طول کشيد و محراب عبادتش در طول تاريخ به عنوان: بيت النّور» شهرت يافت که تاکنون زيارتگاه خاص و عام مى باشد. حضرت معصومه عليهاالسلام سرانجام پيش از ديدار برادر بزرگوارش، در روز دهم ربيع الثانى 201 ق. در ديار غربت، و در ميان آه و اندوه فراوان رحلت نمود و شيعيان قم را در سوگ خود داغدار ساخت. (35)
جلوه هاى وجودى حضرت معصومه عليهاالسلام
در دوران خفقان هارونى نَفَسها در سينه ها حبس بود، تنها نقطه اى که کانون مبارزه با زر و زور و تزوير هارون الرشيد به شمار مى رفت، دودمان امامت بود. در ايّام زندانى بودن حضرت موسى بن جعفرعليهماالسلام همگان نگران سلامتى امام رضاعليه السلام بودند و عرضه مى داشتند: از شمشير هارون خون مى چکد و نام شما همواره بر سرِ زبانهاست.
امام رضاعليه السلام مى فرمود: اگر هارون بتواند تار مويى از سر من کم کند، بدانيد که من امام نيستم. (36) هيچ خطرى از وى متوجّه من نمى شود. (37) نه، هرگز چنين قدرتى ندارند. (38)
در يک چنين مکتبى حضرت معصومه عليهاالسلام با پشتگرمى حضرت رضا عليه السلام به تربيت برادران، خواهران، برادر زادگان، کنيزان و ديگر افراد مرتبط با خاندان امامت پرداخت.
با توجه به اينکه حضرت معصومه 18 برادر و 18 خواهر داشت، شمار ديگر افراد مرتبط با اين خاندان، که همگى در تحت تربيت حضرت معصومه عليهاالسلام بودند، تا حدّى روشن مى شود.
مهم ترين دغدغه حضرت معصومه عليهاالسلام در تربيت اين افراد دو چيز بود:
1. پايدارى و استقامت آن مجموعه در اعتقاد راستين و عدم لغزش و انحراف آنها و نگهدارى آنان از سقوط در دامهاى دزدان عقيده، که به ويژه در دوران زندانى بودن امام کاظم عليه السلام از زرق و برق خاصى برخوردار بوند.
2. حفاظت و حراست آنها از تمايل به رژيم حاکم و شکار شدنشان به دست عمّال هارون به شکلهاى مختلف و شگردهاى گوناگون.
اين نقش مهم حضرت معصومه عليهاالسلام در اين دو عرصه، او را از همه برادران و خواهران ممتاز کرده و به جايگاهى رسيد که حضرت رضاعليه السلام در حق او مى فرمايد: مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنِى؛ هر کس حضرت معصومه را در قم زيارت کند، همانند کسى است که مرا زيارت کرده باشد.» (39) در اثر اين موضع گيريها و ظلم ستيزيهاست که همه فرزندان امام کاظم عليه السلام از خانه و کاشانه خود مهاجرت نموده، در اقطار و اکناف جهان به نور افشانى و روشنگرى پرداخته و غالباً با زهر جفا و يا تيغ اعداء به شهادت رسيده اند و اينک گنبد و بارگاه حرم باصفايشان چون مشعلى فروزان فرا راه شيعيان شيفته و ارادتمندان دلباخته شان، راه درست و مؤثّر ظلم ستيزى را مى آموزد.
نقش امامان در شکل گيرى حوزه علميه قم
امامان معصوم عليهم السلام از راههاى مختلف، شيعيان را براى عزيمت به قم، سکونت در قم و تجمّع در اين سرزمين فرا خوانده اند:
1. بيان فضيلت زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛(40) هر کس او را زيارت کند؛ بهشت بر او واجب مى شود.»
امام رضاعليه السلام مى فرمايد: مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ؛(41) هر کس او را زيارت کند، بهشت از آنِ اوست.» و مى فرمايد: مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ؛(42) هر کس او را زيارت کند در حالى که به حق اوعارف باشد، بهشت از آنِ اوست.»
امام جوادعليه السلام در اين رابطه فرمود: مَنْ زارَ قَبْرَ عَمِّى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛(43) هر کس قبر عمّه ام را در قم زيارت کند، بهشت از آنِ اوست.»
2. بيان قداست و فضيلت سرزمين قم
در همين گفتار احاديثى به اين مضمون آورديم که: تربت قم مقدّس است، قم حرم اهل بيت است، قم جايگاه شيعيان است، قم جايگاه فاطميان است، قم آشيانه آل محمد است، فرشته اى بالهايش را بر فراز شهر قم گسترده است و... . (44)
3. بيان فضيلت اهالى قم
و در همين مقال احاديثى به اين مضمون آورديم که: خوشا به حال اهل قم، که آنها فقيهان، دانشوران، فرهيختگان، شيعيان اهل بيت، ياوران حضرت مهدى عليه السلام و... مى باشند و محبّت و ولايت اهل بيت با خاک و گل آنها آميخته است. (45)
4. تشويق به اقامت در شهر قم
امام صادق عليه السلام فرمود: اِذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْکُمْ بِقُمْ وَ حَواليها وَ نَواحيها؛(46) هنگامى که همه شهرها را فتنه ها فرا گرفت، بر شما باد به قم و اطراف آن.»
در حديث ديگرى فرمود: وَنِعْمَ الْمَوْضِعُ قُمْ لِلْخائِفِ الطَّائِفِ؛ قم چه پناهگاه خوبى است، براى افراد وحشت زده و دور از وطن.» (47)
5. نويد روزگاران خوش
امام صادق عليه السلام در فرازى از يک حديث طولانى مى فرمايد: وَتَکْثُرُ فِيهَا الْعِمارَةُ، وَيَقْصُدُهَا النَّاسُ، وَيَجْتَمِعُونَ فِيها؛ عمارت [و ساختمان ] در قم بسيار شود، مردم [از همه جا] به سوى قم روى آورند و در آنجا تجمّع کنند.» (48)
امام صادق عليه السلام در حديث ديگرى فرمود: به زودى دانش از کوفه برچيده شود... در شهرى به نام قم» آشکار گردد، آنجا مرکز دانش و فضيلت گردد، ديگر يک نفر جاهل و مستضعف در دين باقى نمى ماند، حتّى بانوان پرده نشين، و آن در نزديکى ظهور قائم ما مى باشد... در آن ايّام به سرتاسر جهان، دانش از قم سرازير مى شود و حجت بر همگان تمام شود.» (49)
اين حديث شريف امروز جامه عمل پوشيده و قم جايگاه خودش را در مراکز علمى جهان پيدا کرده و معارف اهل بيت به همه نقاط جهان به وسيله رسانه هاى گروهى، شبکه ها، ماهواره ها، کتابها، سى ديها، روزنامه ها، مجله ها و ديگر وسائل ارتباط جمعى از قم سرازير مى شود.
هم اکنون از بيش از يکصد کشور در قم طلبه داريم که پس از اتمام تحصيلات به کشور خود باز گشته، معارف اهل بيت را به اقصى نقاط عالم مى رسانند و انوار درخشان اهل بيت را در کشورهاى خود منعکس مى کنند.
و اين گوشه اى از جلوه هاى وجودى حضرت معصومه عليهاالسلام است که شناسنامه قم، راز و رمز قداست اين شهر، پناهگاه مستضعفان جهان، تجليگاه قبر گمشده حضرت فاطمه عليهاالسلام، محور تجمّع ياوران حضرت ولى عصرعليه السلام در آستانه ظهور آن يکتا ذخيره خدا در روى زمين مى باشد.
پی نوشت :
1) تاريخ قم، حسن بن محمد بن حسن، ترجمه حسن بن على بن حسن، تحقيق سيّد جلال الدّين تهرانى، تهران، انتشارات توس، 1361 ش. ص 96. کتاب تاريخ قم» تأليف حسن بن محمد بن حسن شيبانى قمى، معاصر شيخ صدوق دقيق ترين، کهن ترين و جامع ترين کتاب در تاريخ قم مى باشد. مؤلّف، آن را به سال 378 ق. به زبان عربى براى صاحب بن عبّاد (385 ق) در بيست باب نوشته است. (تهرانى، نوابغ الرّواة، ص 99). تاج الدّين حسن بن على بن حسن قمى نيز آن را در سالهاى 805 - 806 ق. به فارسى برگردانده است. متن عربى آن در کشاکش روزگار از بين رفته، فقط هشت باب آن به دست ميرزا حسين نورى رسيده است. (نورى، مستدرک الوسائل، ج 19، ص 366) ولى اينک فقط به پنج باب از آن دسترسى داريم. نسخه هاى دستنويس فراوانى از آن در کتابخانه هاى: 1. آستانه حضرت معصومه عليهاالسلام؛ 2. مرعشى قم؛ 3. سپهسالار؛ 4. ملک؛ 5. دانشکده ادبيات؛ 6. مرکزى دانشگاه تهران؛ 7. ملى تهران موجود است، که قديمى ترين آنها در 218 برگ، به تاريخ کتابت 837 ق. به شماره 2472 در کتابخانه ملى ايران نگهدارى مى شود. نخستين چاپ آن با تحقيقات مرحوم سيد جلال الدين تهرانى (1272 - 1364 ش.) به سال 1353 ق. در 347 صفحه وزيرى در تهران به طبع رسيده و آخرين چاپ آن با تحقيقات محمدرضا انصارى قمى در 1069 صفحه وزيرى به سال 1385 ش. از سوى کتابخانه آية اللَّه مرعشى در قم منتشر شده است. ابن طباطبا در کتاب مستقلة الطالبيّة» در قرن پنجم از متن عربى آن بهره جسته و علامه مجلسى بيش از چهل حديث از ترجمه فارسى آن در کتاب بحار الانوار (جلد 60) روايت کرده و در جلد اول بر معتبر بودن آن تأکيد کرده است. افندى در رياض العلما، ج 1، ص 318، محدث نورى در خاتمه مستدرک، ج 19، ص 365، سيدمحسن امين در اعيان، ج 5، ص 246، تهرانى در مصفى المقال، ص 130 و الذريعه، ج 3، ص 278، از اعتبار کتاب و شخصيت مؤلف آن سخن گفته اند. نگارنده مکرّر از آية اللَّه شبيرى زنجانى شنيده است که از جايگاه رفيع اين کتاب و اعتبار ويژه آن سخن گفته است. شاگرد مرحوم بحرالعلوم و فرزند وحيد بهبهانى از اصل عربى آن، مطالب را نقل کرده و مرحوم شيخ بزرگ فرموده: اگر چه اصل آن به دست علامه مجلسى نرسيده، ولى بودنش در عصر ما بعيد نيست. (تهرانى،الذريعه، ج 3، ص 278).
2) همان، ص 100.
3) علل الشرايع، شيخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه، تحقيق سيد محمدصادق بحر العلوم، نجف اشرف، مطبعة حيدرية، 1385 ق، ص 572، باب 373.
4) الاختصاص، شيخ مفيد، ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن نعمان، تحقيق على اکبر غفّارى، چاپ قم، جامعه مدرّسين، بى تا، ص 101.
5) تاريخ قم، ص 94.
6) مجالس المؤمنين، قاضى نور اللّه شوشترى، تحقيق سيد احمد عبد منافى، تهران، چاپ سوم، 1365 ش، اسلاميه، ج، ص 83.
7) تاريخ قم، ص 90.
8) همان، ص 98.
9) انوار المشعشعين، شيخ محمدعلى کچوئى قمى، تحقيق محمدرضا انصارى، قم، انتشارات کتابخانه آية الله مرعشى، 1381 ش، ج 1، ص 454.
10) تاريخ قم، 93.
11) همان، ص 98.
12) همان.
13) همان.
14) سفينة البحار، شيخ عباس قمى، چاپ قم، انتشارات اسوه، 1414 ق، ج 7، ص 359.
15) بحار الانوار، علامه مجلسى، چاپ تهران، آخوندى، 1386 ق، ج 60، ص 228.
16) تاريخ قم، ص 99.
17) همان، ص 95.
18) همان.
19) بحار الانوار، ج 60، ص 217.
20) تاريخ قم، ص 98.
21) همان، ص 100.
22) کمال الدين، شيخ صدوق، محمد بن على بن بابويه، تحقيق على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرّسين، 1405 ق، ج 2، ص 434، باب 42، ح 16.
23) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، تحقيق دکتر يوسف بقاعى، بيروت، دار الأضواء، چاپ دوم، 1412 ق، ج 4، ص 458.
24) نزهة القلوب، حمد اللّه مستوفى، چاپ اروپا، 1913 م، ص 67.
25) نسخه خطّى آن در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.
26) معجم البلدان، ياقوت حموى، ابو عبد اللّه شهاب الدين ياقوت بن عبد اللّه رومى بغدادى، تحقيق: وستنفيلد آلمانى، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1399 ق، ج 4، ص 397.
27) بارگاه معصومه، بيژن سعادت، چاپ فلورانس - ايتاليا - 1977 قم، ج 1، ص 4.
28) معجم البلدان، ج 4، ص 398.
29) تاريخ قم، ص 242.
30) همان، ص 245.
31) گنجينه آثار قم، عباس فيض، قم، مهر استوار، 1349 ش، ج 1،ص 90.
32) النّقض، عبد الجليل قزوينى رازى، تحقيق محدّث ارموى، تهران، انجمن آثار ملّى 1358 ش، ص 196.
33) من لا يحضره الخطيب، سيد داخل بن سيد حسين، بيروت، 1412 ق، ج 4، ص 461.
34) رياض الانساب، ميرزا محمدخان ملک الکتّاب، تحقيق مظاهر حبيب پور، بمبئى، 1335 ق، ص 201.
35) براى تحقيق بيش تر در تاريخ تولّد و ارتحال آن حضرت مراجعه شود به: زندگانى کريمه اهل بيت، از نگارنده سطور، قم، نشر حاذق، چاپ دوم، 1384 ش، ص 79 - 86.
36) روضه کافى، کلينى، تحقيق على اکبر غفّارى، بيروت، دار الاضواء، چاپ سوم، 1405 ق، ص 214، ح 371.
37) اثبات الوصيّة، مسعودى، نجف اشرف، مرتضويّة، 1374 ق، ص 174.
38) عيون الاخبار، شيخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن بابويه، تحقيق سيد محمدمهدى خراسانى، نجف اشرف، مطبعة حيدرية، 1390 ق، ج، ص 228، باب 49، ح 3.
39) ناسخ التواريخ، ميرزا محمدتقى خان سپهر، جلد امام کاظم عليه السلام، چاپ سنگى، به اهتمام سيد سعيد طباطبائى، مطبعه علمى، 1366 ق، ج 3، ص 68.
40) تاريخ قم، ص 214.
41) عيون أخبار الرضا، ج 2، ص 271، باب 67، ح 1.
42) بحار الانوار، ج 102، ص 265.
43) کامل الزيارات، ابن قولويه، ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولويه، تحقيق علّامه امينى، نجف اشرف، مرتضويه، 1356 ق، ص 324، باب 106، ح 2.
44) منابع اين احاديث را در همين مقاله آورديم، علاقمندان جهت تحقيق بيش تر به کتاب: زندگانى کريمه اهل بيت، از نگارنده سطور، ص 167 - 184 مراجعه فرمايند.
45) به منابع احاديث در همين مقال مراجعه فرماييد.
46) تاريخ قم، ص 97.
47) بحار الانوار، ج 60، ص 214.
48) تاريخ قم، ص 99.
49) بحار الانوار، ج 60، ص 213.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 102.
انتهای پیام