( 0. امتیاز از )

نویسنده : احمدرضا صدري 

صدای شیعه: در دوران زمامداري سلسله قاجار، عزاداري براي ائمه اطهار(ع) به ويژه امام حسين(ع)، کاملاً نهادينه شد و به صورت عمومي و مردمي در‌آمد، به‌طوري که نوشته‌اند در دوران قاجاريه در تهران و شهرهاي بزرگ در تمام ماه‌هاي محرم و صفر در اغلب محله‌ها مردم با بر‌پا کردن چادر و گستردن فرش و نصب علم و کتل عزاداري مي‌کردند و هر کس و هر صنف و دسته طبق نذر خود به‌طور نسبي به اين کار دست مي‌زدند و آن را فريضه مذهبي مي‌دانستند. اوژن فلاندن در آرامگاه شاهزاده حسين قزويني با سينه‌زني پرهيجان مردم روبه‌رو مي‌شود و به توصيف آن مي‌پردازد و از بر‌پايي مراسم تعزيه در معابر عمومي، تکيه‌ها و حياط مساجد يا درون قصرهاي بزرگ خبر مي‌دهد و اضافه مي‌کند: «عده‌اي با مشت، سخت به سينه مي‌کوبيدند و در نتيجه سايرين را برمي‌انگيختند، شورش در جمعيت و بازيگران برپا مي‌کنند، ... در مدت عزاداري عده‌اي از مقدسين در شهر به راه مي‌افتادند و از اعماق وجود منقبت حسين(ع) و علي(ع) را مي‌کنند. بعضي زنجيرهاي آهني بر سينه لخت مي‌زنند و خود را مجروح مي‌سازند. برخي پابرهنه و خون‌آلود با چهره سياه‌شده در کوچه‌ها دم از حسين(ع) مي‌زنند و ادعا مي‌کنند تشنگي و گرما را بر خود هموار خواهند ساخت.»

عزاي حسيني در تهران و شهرستان‌ها در دوره قاجار

در زمان ناصرالدين شاه به جز تهران، ساير شهرها نيز در عزاداري گوي سبقت را از يکديگر ربوده بودند. ماساهارو سياح ژاپني وقتي در دوران ناصرالدين شاه وارد اصفهان مي‌شود، در شهر عزاداري به پا بود و وضعيت عزاداري شيعيان بسيار توجه او را به خود جلب کرد. او در توصيف عزاداري چنين مي‌نويسد: «در مسجد شاه انبوه مردم از پير و جوان در مسجد جمع شده بودند. همه دکان‌هاي شهر بسته بود و کسي کار نمي‌کرد. شمار جمعيت به دو يا سه هزار نفر مي‌رسيد. جمعيت در صحن مسجد چند حلقه ساخته، بعضي از آنها پيراهن را درآورده و شانه و سينه‌شان را برهنه کرده بودند. آنها به آهنگ منظمي و با هر دو دست به سينه مي‌زدند و فرياد ماتم و بلند «حسين، حسين» مي‌گفتند، اما گروهي از عزاداران با قمه زدن بر سرشان يا زنجير به سينه و پشت خود خون به وضع بدي از سر و سينه آنها سرازير مي‌شد و از آنها منظره رقت‌انگيز و دردناکي مي‌ساخت.»

از ويژگي‌هاي عزاداري در دوره قاجاريه حضور گسترده زنان در اين عزاداري‌هاست. حسين اعظام قدسي شرکت زن‌ها در مجالس عزاداري را چنين توصيف مي‌کند: «فعال‌ترين بعد حضور اجتماعي زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزاداري محرم، روضه‌خواني ماه محرم در تهران در مسجد حاج شيخ عبدالحسين برگزار مي‌شد که گاه جمعيت شرکت‌کننده در آن متجاوز از ده هزار زن و مرد بود.» به گفته برخي پژوهشگران کسب اجر اخروي، نيت براي توبه از معاصي، افزودن بر اطلاعات دين، ديدن رجال سياسي، روحانيون، مراجع بزرگ و شنيدن مواعظ آنها در کنار محظوظ شدن از لذتِ در جمع بودن، مشارکت در طبخ غذا و تناول آن از انگيزه‌هاي کوچک و بزرگي بودند که به حضور زنان در اين مراسم خانگي قوت مي‌بخشيد. توسعه زماني عزاداري‌ها در دوران قاجار

يکي ديگر از ويژگي‌هاي عزاداري دوره قاجاريه، توسعه ايام عزاداري است. در دوره صفويه معمولاً عزاداري از ماه محرم تجاوز نمي‌کرد، اما در اين دوره مراسم عزاداري مدت زمان بيشتري را در‌بر‌مي‌گرفت و تنها به دهه محرم و صفر محدود نبود. در خود ماه‌هاي محرم و صفر نيز حداقل به مدت 60 روز مردم در بسياري از محلات تهران مراسم روضه‌خواني برپا مي‌کردند.

يکي از بهانه‌هاي عزاداري در غير ايام دهه محرم، عزاداري براي رفع وبا، طاعون و حتي گراني بود. به عنوان نمونه در سال 1310ق. وبا در ايران و تهران شايع شد و مردم براي نجات از آن به امام حسين(ع) متوسل شدند و مجالس عزاداري برپا کردند. عين‌السلطنه در اين زمينه مي‌نويسد: «وبا در اغلب شهرهاي ايران شيوع پيدا کرده بود. چندين مرتبه علما و سادات به همراه جمعيت 20 هزار نفري به امامزاده حسن و امامزاده علي رفتند. در اين دوره صدقه، روضه‌خواني، بذل و بخشش زياد شده بود. دسته‌هاي عزاداري در کوچه و خيابان به راه افتاده بودند به‌طوري که مردم زاهد و عابد شده بودند.»

در دوره قاجاريه عناصري از عزاداري که در دوره‌هاي قبل (صفويه و زنديه) به وجود آمده بود، به اوج شکوفايي خود رسيد. فتواي ميرزاي قمي و قبل از ايشان فتواي آيت‌الله محمدعلي کرمانشاهي در خصوص تجويز تعزيه در ترويج عزاداري بسيار مؤثر بود. به دنبال چنين فتواهايي تاريخ معاصر از زمان قاجاريه شاهد رشد بيش از پيش انواع عزاداري‌هاست. اين امر با شروع جنگ‌هاي ايران و روس رونق بيشتري يافت. در دوره محمد شاه نيز به علت تشويق‌هاي صدراعظم روحاني دربار او، حاج ميرزا آقاسي مراسم عزاداري رونق بيشتري گرفت. علاوه بر رواج هيئت‌ها و دسته‌هاي معمولي که در دوره صفويه مرسوم بود، در اين دوره دسته‌هاي متشکل از مردان و کودکان بسيار توسعه يافتند. به‌طوري که در عهد ناصري شمار اعضاي دسته به دو هزار نفر مي‌رسيد. حکام قاجار و عزاداري محرم

در دوره قاجاريه بزرگان حکومت نيز خود به برگزاري مجالس عزا اقدام مي‌کردند. چنانکه اعتمادالسلطنه با تصريح و تأکيد به برگزاري مجالس عزاداري در منزل خود مي‌گويد: «تنها چيزي که براي خود اسباب نجات دنيا و آخرت مي‌دانم خدمت به خامس آل‌عبا سيدالشهدا(ع) است.»

جان ويشارد نيز معتقد است شخص شاه به‌طور کلي سياه مي‌پوشيد و به سخنان واعظ گوش مي‌داد. نمونه ديگر گزارش سفير فرانسه اوژن اوبن از عزاداري در خانه امين‌السلطان است: «سراسر حياط منزل امين‌السلطان را چادر مي‌زدند و روي ديوارها پارچه سياه مي‌کشيدند. پنجره‌هاي باز اتاق‌ها به منزله جايگاه نشستن براي مدعوين بود. مراسم هر روز از ساعت سه بعد از ظهر آغاز مي‌شد و تا 10، 11 شب ادامه داشت. روضه‌خوانان پشت سر هم بالاي منبر مي‌رفتند و با ذکر مصيبت امامان همه حاضران در جلسه را به گريه مي‌انداختند....»

بنابراين مي‌توان ادعا کرد در دوره قاجاريه عزاداري نهادينه شده بود و هر بخش از جامعه که بيشتر به آن نزديک مي‌شد، بيشتر بين مردم محبوبيت پيدا مي‌کرد. حتي براي آنکه مردم را به شرکت در مجالس خود تشويق کنند، مقدماتي به کار مي‌بردند و مزايايي قائل مي‌شدند، از جمله توزيع پول شاهي سفيد، پنج شاهي و ده شاهي بين مردم بود.

تکيه‌ها نقش مهمي در نهادينه کردن عزاداري در دوره قاجاريه ايفا کردند، به‌طوري که از فقيرترين مردم تا شخص شاه و صدراعظم در آن مشارکت شخصي مي‌کردند و عزاداري براي امام حسين(ع) جلوه بارز همکاري نزديک دربار قاجار با مردم عادي بود. در اينجا بود که تجمع‌هاي مذهبي گسترش يافتند و در دوره فتحعلي‌شاه بر شکوه عزاداري و تعزيه افزوده و تکيه‌هاي ثابت برپا شد. در دوره محمد شاه نيز به علت علاقه شاه و وزيرش، حاج ميرزا آقاسي مراسم عزاداري رونق گرفت و ساختن تکايا گسترش يافت. اين تکيه‌ها را جماعتي از افراد خيرانديش و نيکوکار مي‌ساختند و معمولاً چندين دکان و مغازه را براي نگهداري و مرمت تکيه‌ها و برقراري تعزيه وقف مي‌کردند، ولي بيشتر تکيه‌ها بي‌موقوفه بودند و اهل هر محل و گذر به همت و کوشش خود در روزهاي عزاداري تکيه را به راه مي‌انداختند. مردم دست‌کم در ماه‌هاي محرم و صفر به برپايي مراسم روضه‌خواني مي‌پرداختند.

اوج رشد تکيه‌ها را مي‌توان در دوره ناصرالدين شاه دانست. از اين زمان به بعد کم‌کم تکيه به‌طور رسمي محلي براي عزاداري و اجراي نمايش‌هاي مذهبي شد و در تهران در هر محله و کوي و برزن تکيه‌اي وجود داشت که مردم در روزهاي عزاداري در آن حاضر مي‌شدند. در تکيه دولتي 10 روز تمام عصرها روضه‌خواني مي‌شد و شب‌ها تعزيه‌خواني و عده زيادي از روضه‌خوان‌هاي شهر در آنجا منبر مي‌رفتند. بعد از خاتمه روضه‌خواني دسته‌هاي سينه‌زني با علم و بيرق عزا وارد مي‌شدند و روبه‌روي اتاق شاه توقف مي‌کردند، سينه مي‌زدند و از در خارج مي‌شدند. آخر همه دسته‌ها، دسته فراش‌هاي شاهي که حدود هزار نفري بودند با لباس‌هاي مشکي وارد مي‌شدند و سينه‌زني و نوحه‌خواني مي‌کردند و بعد از آن هم تعزيه‌خوان‌ها و شبيه‌خوان‌ها وارد مي‌شدند. تعزيه در دوران قاجار

اوج رشد هيئت‌هاي مذهبي و عزاداري را مي‌توان در دوره ناصرالدين‌ شاه دانست. هيئت‌هاي مذهبي اختصاص به تهران نداشت، بلکه وضعيتي مشابه نيز در ساير شهرها به‌خصوص در مراکز استان‌ها حاکم بود. به عنوان نمونه در يزد هر يک از 17 محله يک هيئت عزاداري و دسته سينه‌زني مخصوص ترتيب مي‌دادند. نخستين تحولي که تقريباً از زمان فتحعلي‌ شاه آغاز شد، افزايش شمار مجالس تعزيه بود. در اين دوره حکومت و دربار و به دنبال آن اعيان و اشراف نه‌تنها از تعزيه‌خواني‌هاي عمومي حمايت مي‌کردند، بلکه خود نيز به برگزاري اين مراسم مي‌پرداختند و تکايا و محل‌هاي معين و حتي خانه‌هاي شخصي خود را به اين کار اختصاص مي‌دادند. در دوره قاجاريه نفوذ تعزيه در خانه‌ها سبب شد برخي از زنان اعيان و اشراف نيز در خانه‌هاي خود تعزيه‌خواني‌هايي برپا کنند که تعزيه‌خوانان آنان از زنان باشند. به بيان ديگر اگرچه بيشتر تماشاگران تعزيه در تکاياي عمومي و دولتي زنان بودند و جاي ويژه و معيني براي نشستن در مجالس تعزيه داشتند، با وجود اين بعضي از زنان اعيان و اشراف هم براي ابراز اخلاص و اعتقاد مذهبي و هم براي تفاخر به برپايي مجالس تعزيه در خانه‌هاي خود اقدام مي‌کردند. از مکان‌هاي معروف تعزيه‌خواني‌هاي مفصل يکي کاخ گلستان و ديگري منزل ميرزا محمدحسين‌خان سپهسالار بود. از اواخر دوره ناصري فرنگي‌مآبي و سستي در عقايد مردم رو به فزوني گرفت و تأثير آن کم و بيش در عزاداري‌ها نيز ديده شد. اعتمادالسلطنه در توصيف عزاداري محرم 1312 به نکاتي اشاره مي‌کند: «اول مجالس روضه کم شده بود... و دوم تکايايي هم که بسته بودند بي‌رونق و بي‌اسباب بود و مردم کمي در تکايا و مجالس روضه حضور داشتند. به گفته اعتمادالسلطنه رواج فرهنگ غرب عقايد را سست کرده بود.»عزاي حسيني(ع) و رخداد مشروطيت در ايران

در محرم سال 1323 به دليل آغاز حرکت‌هاي سياسي که به نهضت مشروطيت منجر شد، عزاداري از رونق خاصي برخوردار شد. مظفرالدين شاه در اين سال در تکيه دولت که تازه تعمير شده بود مراسم سوگواري برپا کرد و در پايان دهه چندين هزار تومان به واعظان، ذاکران و خدام انعام داد. عين‌الدوله نيز در طول دهه اول محرم مراسم تعزيت خامس آل‌عبا را در منزل نوساخته خود منعقد کرد. در چهاردهم محرم نيز سال نوي شمسي تحويل شد، ولي به احترام سيدالشهدا(ع) مراسم تهنيت سال نو از سوي دولت و ملت مراعات نشد. در سال بعد نيز به دستور شاه مراسم تعزيه در تکيه دولت برگزار شد. در بيست و ششم محرم سال 1324 دو ساعت مانده به غروب سال 1285ش. تحويل شد و شاه و مردم به احترام محرم عيد نگرفتند.

در سال‌هاي نزديک به مشروطه مباحث سياسي روز در مجالس روضه مطرح شد و اين امر در مشروطه رشد کرد. اين رويه کم و بيش ادامه يافت و از دهه 1320 تا دوران حاضر سير صعودي داشت و در نهايت در پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي در سال 1357 نقش غير قابل انکاري داشت. در اصل نهال مشروطه در مجالس عزاداري آبياري مي‌شد و با سخنراني سخنرانان ماهر نيرو مي‌گرفت. مجالس روضه در تهييج مردم به مهاجرت صغري و کبري بسيار مؤثر بود. ملک‌المورخين در خصوص نقش محرم و عزاداري در سياست در سال‌هاي قبل از مشروطه به مطرح شدن مسئله نوروز توسط آيت‌الله بهبهاني در مجالس روضه اشاره مي‌کند که باعث شد دولت راه انداختن دسته‌ها را ممنوع کند و در منزل خارجي‌ها سرباز و قزاق بگذارد. در دهه اول محرم اعلانات بسياري بر ضد عين‌الدوله، مسيونز و سعيدالسلطنه وزير پليس در شهر توزيع شد.

با پيروزي مشروطه طرح مباحث روز و سياسي در مجالس روضه شدت بيشتري يافت و به اسم آزادي بيان و قلم گاهي صورت افراطي به خود مي‌گرفت. به عنوان مثال در سال‌هاي اوليه مشروطه در پايتخت روزنامه‌اي به نام «الجمال» با چاپ مناسب انتشار مي‌يافت که کار اصلي‌اش انتشار مطالب منبرها و سخنراني‌هاي سيد‌جمال اصفهاني در مساجد و محافل تهران بود.

بعد از پيروزي انقلاب مشروطه، به‌خصوص از سال 1286ش. به بعد شدت يافتن جناح‌بندي بين طرفداران مشروطه و مشروطه مشروعه و نيز تبليغات سوء برخي از روزنامه‌ها تأثير منفي در رونق عزاداري داشت. در مشروطه دوم از سال 1327ق. برابر با 1288ش. با آنکه مشروطه‌خواهان چندان با برنامه‌هاي عزاداري موافق نبودند، اما به علت طرفداري افکار عمومي از عزاداري‌ها مجبور شدند تا دو سال بعد نيز خود در مجلس شوراي ملي مراسم روضه بگيرند. عزيزالسلطان در خاطراتش در شنبه 10 محرم 1328 در اين باره مي‌نويسد: «مجلس هم دو روز است روضه مي‌خوانند که يکي دو روز ديگري هم بخوانند، تمام دستجات مي‌آمدند مجلس مي‌رفتند، قمه‌زن و سينه‌زن زيادي مي‌آمدند و مي‌رفتند.» اما مجالس عزاداري هرگز به تعطيلي کشيده نشد و تا قبل از ممنوعيت کامل آن در دوره رضاشاه پهلوي سنت عزاداري و روضه‌خواني در بين مردم رواج داشت و در شهرستان‌ها بيش از تهران مجالس روضه‌خواني برپا مي‌شد.

منبعروزنامه جوان


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر