تاريخنگاري يا سوداگري؟
نویسنده : آيتالله سيدهادي خسروشاهي
صدای شیعه: دهها هزار جلد کتاب درباره تاريخ و حوادث عصر ما توسط عناصري مغرض يا سوداگر به زبانهاي گوناگون در کشورهاي مختلف تأليف و منتشر شده است که در ارزيابي و جمعبندي کلي ميبينيم هدف اصلي و مشترک آنها دشمني با اصول و مباني ديني اصالت انقلاب اسلامي ايران، شخص رهبري و شخصيتهاي تأثيرگذار در پيروزي انقلاب است. براي نمونه ميتوان اشاره کرد که در اين راستا شايد حدود 100 جلد تاريخ شفاهي توسط بنياد لاجوردي با همکاري دانشگاه هاروارد و باز دهها جلد تاريخ شفاهي بنياد مطالعات ايران در مريلند و بنياد تاريخ شفاهي يهوديان ايران در امريکا و به زبان فارسي منتشر شده است. البته مؤسسات و بنيادهاي به اصطلاح فرهنگي، تاريخي مشابه ديگر نيز با هدف مشترک در کشورهاي اروپايي، بهويژه فرانسه، انگليس، آلمان، سوئد و...به نوبه خود کتابها و نشريات بيشماري چاپ و منتشر ساختهاند.
البته سوداگران با تاريخ يا عمله آماتور ظلمه و قلمزنان حرفهاي ـ اجارهاي يا مزدوران وابسته به نهادهاي خاص و امنيتي در غرب اين بار فقط به نقد يا حمله به انقلاب اسلامي يا رهبري آن بسنده نکردهاند، بلکه با تأليف و نشر صدها کتاب به هجمه بيشرمانه بر مبادي و اصول اساسي اديان، بهخصوص اسلام پرداختهاند که در ميان آنها ميتوان از شجاعالدين شفا، محمد اميني، اکبر گنجي، مسعود انصاري، فريدون گيلاني، فرود فولادوند!، مصطفي الموتي، هوشنگ نهاوندي و عناصر مشابه ديگر نام برد.
متأسفانه اين سوداگران در اين وادي تاريخنگاري از هزاران جلد کتاب و ميليونها مقاله منتشر شده و صدها هزار برنامه تلويزيوني پخش شده توسط امپرياليسم غربي و صهيونيسم بينالمللي به عنوان منابع! و مآخذ بهره ميگيرند که در اصل براي دشمني با اصول و مباني انقلاب و آسيبرساني به مبادي تشيع تهيه و در سراسر جهان منتشر شدهاند. يعني اخبار، گزارشها، اکاذيب، اتهامات، اباطيل و اوهام منتشرشده بدون هيچ تعقل و تفکري منبع به اصطلاح معتبر اين نويسندگان قرار ميگيرد که بهطور طبيعي جمعبندي نهايي اخبار اين منابع کذب و مجعول به نفع سوداگران با تاريخ خواهد بود.
در بخش رد اديان، نبوت، قرآن و ائمه شيعه مستندات اين گروه خزعبلاتي است که متأسفانه به عنوان احاديث! در کتب بعضي از قدماي علماي بزرگوار جمعآوري و نقل شده است. بدون آنکه به اسرائيلياتي بودن اين نوع احاديث اشارهاي شده باشد. احاديثي که ابن ابي العوجا يک يهودي عرب طبق نقل کتب معتبر ما شش هزار از اين نوع را در ميان احاديث موجود وارد کرده است: «قد دسست في احاديث جدکم سته الاف حديث...» که با صد افسوس بزرگان علماي ما در بررسي، تحليل و رد نهايي آنها هنوز هيچ اقدام مثبت و تأثيربخشي انجام ندادهاند و به همين دليل به پژوهشگري که يکي از اين روايات مجعول را نپذيرد، اعتراض ميشود که چرا روايت موجود در فلان کتاب معروف شيعه را نپذيرفته است؟ بدون آنکه توجه کنند خود مؤلف آن کتاب اعتراف ميکند که او هر چه را که منسوب به ائمه(ع) است و به عنوان حديث و روايت مطرح شده جمعآوري کرده است که همه آنها نميتواند مورد قبول باشد.
در اين باره اشاره به نقش تخريبي و فرقهاي بني سعود در نشر انديشه وهابيگري و تأليف، چاپ و نشر کتب تفرقهانگيز عليه همه مسلمانان، بهويژه شيعيان ضروري است. بني سعود علاوه بر کتب و نشريات به اصطلاح مذهبي ـ تبليغي به نشر کتابهاي تفرقهانگيز سياسي نيز ميپردازد که متأسفانه مرکز اصلي آن در مصر قرار دارد و توسط گروههاي تکفيري ـ سلفي همراه با کمکهاي مالي ـ خيريهاي! در ميان فقرا به نشر و توزيع آنها ميپردازد که يکي از نمونههاي آن کتاب «لله...ثم للتاريخ» است که با نام جعلي و ادعاي از تلاميذ امام خميني بودن درباره امام خميني در صدها هزار نسخه چاپ و در بلاد شيخنشينهاي حوزه خليجفارس و کشورهاي عربي و افريقايي به رايگان توزيع کرده است و ميکند.
علاوه بر آن بني سعود هزينه چاپ و نشر کتاب سياسي «عبدالناصر و ثوره ايران»، عبدالناصر و انقلاب ايران را پرداخت کرده و اين کتاب چندين بار در قاهره تجديد چاپ و در همه جا پخش شده است.
هدف اصلي از نشر اين کتاب آسيبرساني به استقلال رهبري انقلاب در به پيروزي رساندن انقلاب اسلامي است. مؤلف کتاب به عنوان يکي از نزديکان جمال عبدالناصر مدعي است عبدالناصر به نهضت امام خميني(ره) کمک ميکرده است! در حالي که سرهنگ ناصر 14 سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران مرده بود.
اينجانب در مدت اقامت سه ساله در قاهره به عنوان مسئول ديپلماتيک ايران در مصر علاوه بر دهها کتابي که بهطور مستقل يا توسط بعضي از ناشران مصري در معرفي تشيع و انقلاب اسلامي و رهبري آن تهيه و منتشر کردم، کتاب مستقلي هم در پاسخ به ادعاي کذب فتحي الديب! مؤلف ناصري آن کتاب منتشر ساختم که شامل اتهامات بياساس و ادعاهاي بيپايه و بيمبنا بود و نشر کتاب ما در محافل سياسي، فرهنگي و مذهبي مصر مورد استقبال و توجه ويژهاي قرار گرفت.
البته از اتهام دريافت کمک از جمال عبدالناصر در کتابهاي فارسي سوداگران با تاريخ عليه امام و انقلاب اسلامي بهرهبرداري شده است و حتي اخيراً در يکي از برنامههاي ماهواره رنگارنگ ـ که برنامههاي آن از امريکا پخش ميشود ـ دشمنان پا را فراتر نهادند و از دريافت کمک از معمر قذافي، ديکتاتور معدوم ليبي سخن به ميان آوردند و سپس حتي پاي امريکا هم به ميان آورده شد که گويا 150 ميليون دلار! توسط بنيصدر، قطبزاده و سلامتيان به ادعاي گوينده به انقلاب اسلامي ايران کمک کرده است...!
يعني در واقع به علت سکوت غيرمنطقي مسئولان و تاريخنويسان در ايران در تکذيب رسمي و علني ادعاها و عدم اعلام دروغ بودن کمک 150 هزار دلاري سرهنگ عبدالناصر يا چند ميليون دلاري سرهنگ قذافي اين بار مبلغ کمک به 150 ميليون دلار رسيده است که البته هيچ عاقلي در دروغ بودن آن نميتواند شک و ترديدي داشته باشد، اما اشتغال ما به خود! در داخل کشور به دشمنان اين اجازه را داده است تا همچنان به نشر اکاذيب ادامه دهند...
...اينجانب به نوبه خود و در حد توان فردي نخست کتابي را به عربي تحت عنوان «حقيقه علاقه عبدالناصر و الثوره الاسلاميه» در قاهره منتشر ساختم که با اسناد و مدارک معتبر کذب ادعاي کمک عبدالناصر به انقلاب را ثابت کردم و اينک ترجمه فارسي آن را با ويرايش و مقدمه جديدي با توجه به نشر اکاذيب و اتهامات جديد در اختيار اهالي فکر، فرهنگ و اصحاب فهم و تاريخ قرار ميدهم و داوري نهايي را به عهده آنان واميگذارم.
منبع : روزنامه جوان
انتهای پیام