( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: مودّت ذی‌القربای رسول خدا(ص)، تداوم برنامه رسالت و رهبری آن پیامبر است و به تعبیر دیگر، برای ادامه راه پیامبر و هدایت و رهبری او، باید دست به دامن ذوی‌القربی زد و از رهبری آنها استمداد جست. این همان چیزی است که شیعه در مسئله امامت، از آن جانبداری می‌کند و معتقد است رشته رهبری بعد از پیامبر نه در شکل نبوّت که در شکل امامت، برای همیشه ادامه خواهد داشت. پس در نهایت، این مودّت و همراه آن، ولایت، به سود انسان و از نتایج و آثارش هدایت اوست.


مقدّمه
الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّین‏؛1
دین همان محبّت و محبّت همان دین است
انسان موجودی کمال‌طلب است. از این‌رو اگر مطلوب خود را که همان کمال است در شیئی یا شخصی ببیند، محبّت و علاقه به آن در دلش جای می‌گیرد و تلاش می‌کند که خود را شبیه او سازد.2
در روایات، مودّت و ولایت به عنوان یک فرض الهی و ملاک قبول اعمال و عبادات است
«
أَنَّ مَوَدَّةَ أَهْلِ بَيْتِی مَفْرُوضَةٌ وَاجِبَةٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَه؛3
همانا مودّت اهل بیت من، بر هر مرد و زن مؤمنی واجب است
شرط اوّل در ایجاد محبّت، معرفت و شناخت است. اینکه «قرآن» تأکید بسیاری بر محبّت اهل بیت(ع) دارد، مرادش محبّت صرف نیست؛ زیرا محبّت مقدّمه و مؤخّره‌ای دارد. مقدّمه آن، کسب معرفت نسبت به اهل بیت(ع) و مؤخّره آن اطاعت و تبعیّت از ایشان است. بنابراین مراد قرآن از محبّت اهل بیت(ع)، محبّتی است که سرچشمه‌اش، معرفت باشد و منجر به اطاعت و تبعیت از آن بزرگواران شود.

1.
مفهوم‌شناسی
1-1. محبّت
محبّت در لغت، مصدر میمی ثلاثی مجرّد از ریشه (ح ب ب) است. حُبّ در لغت، نقیض بغض و دشمنی4 و به معنای وداد و محبّت است.5 مَحبّت نیز به معنای دوست داشتن، دوستی دوست‌داری،6 مهر، مودّت و عشق7 آمده است.
در اصطلاح، محبّت از خاصیت موجود حیّ و مدرک، یعنی انسان است که بعد از شناخت و ادراک تصوّر می‌شود. پس هر آن چیزی که در ادراکش لذّتی باشد، نزد مدرک محبوب است و به آن میل و رغبت دارد. بنابراین حبّ، عبارتی است از میل طبع به شیئی که در ادراکش لذّت است که اگر این میل تقویت شود و به نهایت برسد، عشق نامیده می‌شود.8
در قرآن کریم، از واژه حبّ، 28 مشتق استعمال که فقط در یک مورد از لفظ محبّت استفاده شده است و روی هم‌رفته، هفت وجه معنایی برای آن ذکر کرده‌اند.9
محبّت به معنای اطاعت و آن محبّت مؤمنان نسبت به خداست. به عنوان نمونه:
«
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی يُحْبِبْکُمُ اللهُ وَ يَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیم؛10
بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است
محبّت به معنی رضا و خشنودی پروردگار و آن محبّت خدا نسبت به مؤمنان است:
«
إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین؛11
همانا خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و پاکیزگان را
محبّت به معنی اعجاب و به شگفتی واداشتن:
«
لاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا؛12
البتّه گمان مبر کسانی که بدانچه کرده‏اند، شادمانی می‏کنند و دوست دارند به آنچه نکرده‏اند، مورد ستایش قرار گیرند
محبّت به معنای جذّابیت:
«
وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلی‏ عَيْنی‏؛13
و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی‏
محبّت مال:
«
فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّی تَوارَتْ بِالْحِجاب‏؛14
[سلیمان‏] گفت: به راستی من دوستی و توجّه به اسبان را بر یاد پروردگارم مقدّم داشتم تا اینکه [اوّل وقت نماز گذشت و خورشید] در پرده نهان شد
محبّت شهوات و لذّات:
«
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ يَتیماً وَ أَسیرا؛ 15
و به [پاس‏] دوستیِ [خدا]، بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می‏دادند
محبّت در معنای اراده:
«
فیهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا ...؛16
و در آن، مردانی‏اند که دوست دارند خود را پاک سازند

1-2.
اهل بیت(ع)
اهل در لغت، معانی متعدّدی دارد؛ از جمله خاندان، مردم، زن، سزاوار، نجیب و اصیل، امّت هر پیغمبر، ساکن،17 اهل خانه، 18 اقارب و عشیره.19
بیت نیز در معانی اتاق، خانه،20 مسکن، منزل، دار و مکان سُکنا 21 استعمال شده است.
اهل بیت، به معنی ساکنان خانه،22 کسان خانه، مردم خانه، قریب یا خویشان از اقارب باشند یا از اباعد.23
در اصطلاح، مقصود از اهل بیت(ع)، هر مرد و افراد قبیله، اقربا، همسران، فرزندان و همه کسانی هستند که در نسب، دین، مسکن، شهر و وطن با او شریکند.24 اهل بیت هر کس، خاندان و عائله و همه کسانی هستند که در خانه او به سر می‌برند.25
ترکیب اهل بیت، دو بار در قرآن آمده است:
«
رحمت خدا و برکاتش بر شما، اهل بیت باد.»26
که درباره ابراهیم خلیل(ع) است.
«
همانا خداوند اراده فرموده است که از شما اهل بیت، پلیدی را دور کند و شما را پاک و مطهّر گرداند.»27
محدّثان و فقهای امامیه و بعضی علمای اهل سنّت، اهل بیت یادشده در «آیه تطهیر» را منحصراً در خمسه طیّبه(ع) می‌دانند و سایر اولاد، ازواج، اقارب و خویشان پیامبر(ص) را شامل نمی‌دانند. مستند ایشان احادیث صحیح و معتبری است که از صحابه روایت شده و در صحاح و مسانید شیعه و سنّی ثبت است.28
کلمه اهل بیت، در عرف قرآن، اسم خاص است که هرجا ذکر شود، منظور از آن، پنج تن هستند؛ یعنی رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) و بر هیچ‌کس دیگر اطلاق نمی‌شود؛ هرچند که از اقربا و خویشان آن  حضرت باشند. البتّه این معنا، معنایی است که قرآن کریم لفظ یادشده را به آن اختصاص داده وگرنه به حسب عرف عام، اهل بیت بر خویشاوندان نیز اطلاق می‌شود.29


2.آثار محبّت به اهل بیت(ع)
2-1. آثار دنیوی
2-1-1. سوار شدن بر «کشتی نجات و مرکب خیر» در دنیا
«تا آنگاه که فرمان ما دررسید و تنور فوران کرد، فرمودیم: «در آن [کشتی‏] از هر حیوانی یک جفت، با کسانت، مگر کسی که قبلاً درباره او سخن رفته است و کسانی که ایمان آورده‏اند، حمل کن.» و با او جز [عدّه‏] اندکی ایمان نیاورده بودند.
و [نوح‏] گفت: «در آن سوار شوید. به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش. بی‌گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.»30
روایاتی از پیامبر اکرم(ص) در کتب شیعه و اهل تسنّن آمده است که خاندان او، یعنی امامان اهل بیت(ع) و حاملان اسلام، به عنوان «کشتی نجات» معرفی شده‌اند. در روایتی آمده که ابوذر، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و صدا زد:
منم ابوذر غفاری. هر کس مرا نمی‌شناسد، بشناسد. من همان جندب هستم. من یار پیامبرم. من با گوش خود شنیدم که می‌فرمود: «مثل اهل بیت من در این امّت، همانند کشتی نوح است در طوفان دریا؛ هرکس بر آن سوار شود، نجات می‌یابد و هر کس تخلّف ورزد، غرق می‌شود ...»31
این حدیث پیامبر(ص) با صراحت می‌گوید: به هنگامی که طوفان‌های فکری، عقیدتی و اجتماعی در جامعه اسلامی رخ می‌دهد، تنها راه نجات، پناه بردن به این مکتب است. روشن است که این محبّ اهل بیت است که با تمسّک و اطاعت از ایشان، به این کشتی نجات‌بخش پناه برده و در برابر همه طوفان‌های روزگار، در امان است.

2-1-2.
فزونی حسنه برای محبّ
در ابتدا، معنی حسنه را با توجّه به روایات تفسیری در توضیح دو آیه از قرآن کریم، بیان می‌کنیم:
آیه اوّل
«
هر کس نیکی (حسنه) به میان آورد، پاداشی بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ایمنند.»32
در اینکه منظور از «حسنه» چیست، مفسّران تعبیرات گوناگونی دارند که بعضی آن را اشاره به ولایت امیرمؤمنان، علی و ائمّه معصومان(ع) و محبّت به ایشان می‌دانند و در روایات متعدّدی که از طرق اهل‌بیت رسیده، بر این معنا تأکید شده است؛ از جمله در حدیثی از امام باقر(ع) آمده که یکی از یاران امام علی(ع)، به نام ابوعبدالله جدلی، خدمتشان آمد. ایشان فرمودند: «آیا از معنی این سخن خداوند «هر کس نیکی آورد ...» به تو خبر دهم؟» عرض کرد: آری. فدایت شوم ای امیرمؤمنان! فرمودند: «حسنه شناخت ولایت و دوستی ما اهل بیت است و سیّئه انکار ولایت و دشمنی ما اهل بیت.»33
بنابراین یکی از معنای حسنه، طبق این دسته از روایات، مودّت اهل بیت(ع) است.
آیه دوم:
«
این همان [پاداشی‏] است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند [بدان‏] مژده داده است. بگو: «به ازای آن [رسالت‏] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان.» و هر کس نیکی به جای آورد [و طاعتی اندوزد]، برای او در ثواب آن خواهیم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.»34
در بعضی از تفاسیر آمده است که منظور از اقتراف حسنه در آیه شریفه «وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً؛ هرکس حسنه‌ای را کسب کند، ما بر حسن آن می‌افزاییم.» مودّت آل‌محمّد(ص) است.35 نیز از امام علیّ‌بن حسین(ع) نقل شده است که وقتی امیرمؤمنان علی(ع) به شهادت رسیدند، حسن‌بن علی(ع) در میان مردم خطبه خواندند که بخشی از آن این بود:
«
من از خاندانی هستم که خداوند مودّت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرده است و به پیامبرش فرموده: «قل لا اسئلکم ...» منظور خداوند از اکتساب حسنه، مودّت ما اهل بیت(ع) است.»36
با توجّه به این دو آیه، حسنه، مودّت اهل بیت(ع) است و برای محبّ اهل بیت، فزونی حسنه نیز به عنوان پاداشی دیگر مطرح است. آیه اوّل اشاره دارد که هرکس حسنه بیاورد، «از آن به او خیری می‌رسد». پس برای او بهتر از آنچه که آورده، می‌باشد و در آیه دوم می‌فرماید، هر کس حسنه‌ای کسب کند، «در نزد ما افزون می‌گردد.» بنابراین می‌توان نتیجه گرفت خود محبّت و مودّت اهل بیت(ع) موجب برکات است.

2-1-3.
اکمال دین
«امروز دین شما را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که دینتان اسلام باشد.»37
موضوع مورد بحث در آیه شریفه، تحقّق امری است که کفّار را از صدمه به دین و متدیّنان مأیوس کرده و عامل ترس و واهمه از کفّار را منتفی نموده است. امری که مایه کامل شدن دین و تمامیّت نعمت الهی بر مسلمانان گشته و رضایت الهی نسبت به حصول اسلام، به عنوان دین الهی را فراهم کرده است، تعیین رهبری بعد از پیامبر(ص) می‌باشد. روایات زیادی در توضیح آیه شریفه وجود دارد که آن را مربوط به جریان غدیر و مسئله امامت می‌داند. از سوی دیگر، این نکته نیز قابل توجّه است که بعضی دیگر از روایاتی که در توضیح آیه شریفه آمده، به وضوح، کمال دین را محبّت به اهل بیت(ع) می‌داند. به عنوان نمونه، رسول خدا(ص) فرمودند: «و محبّت اهل بیت من و ذریّه من، به کمال رسیدن دین است» آنگاه آیه پیش‌گفته را تلاوت فرمودند.38

2-1-4. هدایت شدن
در آیاتی که از اجر و مزد رسالت پیامبر(ص) سخن می‌گوید، سه تعبیر مختلف دیده می‌شود:
1.
تعبیری که در «آیه 47 سوره سبأ» آمده، این است که: «بگو از شما چیزی از اجر و مزد نمی‌خواهم و اجر من با خداوند است و او بر همه چیز گواه است
2.
تعبیری که در «آیه 57 فرقان» آمده است  و می‌فرماید: «بگو من از شما اجری نمی‌خواهم، جز آنکه راهی به سوی پروردگارتان پیش گیرید
3.
تعبیری که در «آیه 23 سوره شورا» آمده است
«
بگو من از شما اجری نمی‌خواهم، جز آنکه  به نزدیکانم مودّت ورزید. هر کس نیکی به جای آورد [و طاعتی اندوزد]، برای او در ثواب آن خواهیم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است
برای جمع این تعابیر، ابتدا به بررسی آیات اوّل و دوم می‌پردازیم:
آیه اوّل: در روایتی که در توضیح آیه اوّل در تفسیر «نورالثّقلین» آمده، درخواست اجر را به هدایت و نجات انسان ختم دانسته، علاوه بر اینکه مودّت اهل بیت(ع) را سبب این هدایت می‌داند. از امام باقر(ع) درباره این قول خداوند روایت شده است:
«
هر کس ولایت اوصیای خاندان پیامبر(ص) را بپذیرد و از راه و روش و راهنمایی‌هایشان پیروی کند، این امر بر ولایت‌پذیری او می‌افزاید؛ به گونه‌ای که گویی ولایت پیامبران پیشین و اوّلین مؤمنان را از زمان خودش تا حضرت آدم(ع) پذیرفته است. این مصداق آیه زیر است که پروردگار می‌فرماید: «مَنْ جٰاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهٰا؛ هر کس نیکی به میان آورد، پاداشی بهتر از آن خواهد داشت.» یعنی هرکس کار نیکی انجام دهد، خداوند او را وارد بهشت می‌نماید. همچنین می‌فرماید: «مٰا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ؛ هر مزدی که از شما خواستم، برای شما باشد.» یعنی تنها پاداشی نیز که از شما خواسته‌ام، برای خودتان است. شما به وسیله آن هدایت می‌شوید و در روز قیامت از عذاب رهایی می‌یابید.»39
آیه دوم: تعبیری که در آیه دوم آمده است که تنها اجر و پاداش پیامبر(ص)، هدایت مردم است، آن هم از روی اراده و اختیار، نه اکراه و اجبار، تعبیر جالبی است که نهایت لطف و محبّت پیامبر(ص) را نسبت به پیروانش روشن می‌سازد؛ زیرا اجر و مزد خود را سعادت و خوشبختی آنان می‌شمرد (بنابراین استثنا در آیه فوق، «استثنای متصّل» است؛ هر چند در بدو نظر، منقطع جلوه می‌کند.)
از جمع این دو آیه، به این نتیجه می‌رسیم که اجر و مزد رسالت پیامبر(ص)، هدایت انسان است. پس می‌توان از این دو قرینه، برای آیه سوم استفاده نموده و این‌چنین گفت که: اگر در مورد پیامبر اسلام(ص) اجر رسالت، مودّت ذی‌القربی شمرده شده است، این مودّت از یک سو، به سود خود مؤمنان است، نه به سود پیامبر(ص) و از سوی دیگر، این محبّت وسیله‌ای است برای هدایت‌یافتن به راه خدا.
بنابراین مجموع این آیات نشان می‌دهد که مودّت ذی‌القربای رسول خدا(ص)، تداوم برنامه رسالت و رهبری آن پیامبر است و به تعبیر دیگر، برای ادامه راه پیامبر و هدایت و رهبری او، باید دست به دامن ذوی‌القربی زد و از رهبری آنها استمداد جست، این همان چیزی است که شیعه در مسئله امامت، از آن جانبداری می‌کند و معتقد است رشته رهبری بعد از پیامبر نه در شکل نبوّت که در شکل امامت، برای همیشه ادامه خواهد داشت. پس در نهایت، این مودّت و همراه آن ولایت، به سود انسان است و از نتایج و آثارش هدایت اوست.40

2-1-5. آرامش دل
«همانان که ایمان آوردند و دل‏هایشان به یاد خدا آرام می‏گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دل‏ها آرام گیرد!»41
در بعضی از روایاتی که در توضیح این آیه شریفه آمده‌اند، بیان این است که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) او مصادیق ذکر خدایند و کسی که محبّ اهل بیت(ص) باشد از این آرامش دل بهره‌مند می‌شود؛ به عنوان نمونه، ابن‌مردویّه از علیّ‌بن ابی‌طالب(ع) از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمودند:
«
وقتی این آیه ناز شد، حضرت فرمود: اینها کسانی‌اند که خدا و رسولش و اهل بیت رسولش را به راستی، نه به دروغ دوست بدارند و مؤمنان را شاهد و غایبشان را دوست بدارند، آری به یاد خداست که یکدیگر را دوست می‌دارند.»42 
بنابراین رسول خدا و اهل بیت طاهرش و برگزیدگان از صحابه و مؤمنان، مصادیق ذکر خدایند، چون خدا به وسیله ایشان به یاد می‌آید.43
پس می‌توان گفت که یکی دیگر از آثار دنیوی که برای محبّت به اهل بیت(ع) ذکر شده، بهره‌مندی از آرامش روح و روان است.

2-2.
آثار اخروی
2-2-1. آمرزش گناهان
«و آن زمان که گفتیم: به این شهر [بیت المقدّس‏] درآیید و از [نعمت‏های‏] آن، هر جا خواستید فراوان بخورید و از این دروازه خاضعانه وارد شوید و بگویید: خدایا! گناهان ما را فرو ریز. تا خطاهای شما را ببخشاییم، و [البتّه پاداش‏] نیکوکاران را خواهیم افزود.»44
در این آیه شریفه، دو فرمان دخول به بنی‌اسرائیل داده شده بود که دخول دوم، نظر به ورود از دربی مخصوص، با حالت خشوع و کرنش داشت که در عین حال باید با ذکر معنایی همراه می‌شد تا موجب ریزش گناهان شود. آن ذکر، زبان به طلب عفو و مغفرت بود؛ هرچند که بنی‌اسرائیل، این دستور را که حضرت موسی(ع) ابلاغ کرده بود، به تمسخر گرفتند و در نتیجه، به عذاب الهی گرفتار شدند. «حِطِّه» از نظر لغت به معنی ریزش و پائین آوردن است و در اینجا به این معناست که: «خدایا از تو تقاضای ریزش گناهان خود را داریم.» عکرمه می‌گوید: آنان مأمور شدند که بگویند: «لا اله الّا الله» که خود این کلمات، گناه آنان را می‌ریخت و چون همه اینها سبب ریختن گناه است، تعبیر به حطّه شده است.45
اگر توجّهی به روایات تفسیری ذیل این آیه داشته باشیم، درمی‌یابیم که این باب حطّه، برای امّت اسلام نیز امیرمؤمنان علی(ع) و اهل بیت(ع) هستند. به عنوان نمونه از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند:
«
نَحْنُ بَابُ حِطَّتِکُم‏؛46
ما باب رحمت و آمرزش شمائیم»
و نیز از امام علی(ع) نقل شده است که فرمودند:
«
همانا مثل ما در این امّت، مانند کشتی نوح و همانند باب حطّه در بنی‌اسرائیل است.»47
جالب آنکه در انتهای آیه می‌فرماید
«
سَنَزیدُ المُحسِنین» که با توجّه به آنچه در «آیه 23 سوره شورا» گفته شد، مصداق حسنه، محبّت اهل بیت(ع) است که خود موجب برکات و فزونی است. در اینجا نیز پس از امر به درخواست ریزش گناهان که بر طبق روایات توسط اهل بیت(ع) صورت می‌گیرد، تعبیر آمرزش گناهان و پس از آن، تعبیر زیادی و فزونی برای محسنین را دارد.
با در نظر گرفتن مواردی که ذکر شد، می‌توانیم بگوییم با محبّت اهل بیت(ع) و تمسّک به ایشان، ما نیز از در آمرزش گناهانمان وارد شویم و مورد مغفرت و بخشش پروردگارمان قرار گیریم. پس می‌توان گفت، قطعاً یکی از آثار محبّت به اهل بیت(ع) آمرزش گناهان می‌باشد.
««
نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُم‏؛ 
از خطاهایتان در می‌گذریم»

2-2-2.
مرگ با عزّت و راهیابی به بهشت
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏؛48
بگو من از شما اجری نمی‌خواهم، جز مودّت خویشاوندانم
در کتاب‌های فریقین، یک سلسله روایاتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که در آن، شأن و مراتب مرگ محبّان اهل بیت(ع) را بیان کرده است و کسی که با محبّت اهل بیت از دنیا برود، به اوصاف مختلفی توصیف شده است.49 به همین جهت قسمت‌هایی از این حدیث را به ترتیب، بیان می‌کنیم.

الف: مراتب مرگ محبّان اهل بیت(ع)
در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است:
«
هر کس با محبّت آل محمّد(ص) بمیرد، شهید از دنیا رفته و گناهانش بخشوده شده و با توبه و مؤمن کامل الایمان و بر سنّت و جماعت اسلام از دنیا رفته است. برعکس، هر کس با بغض آل‌محمّد(ص) از دنیا برود، کافر از دنیا رفته و روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می‌شود که در پیشانی او نوشته شده، مأیوس از رحمت خدا

ب: امان از عذاب قبر و راهیابی به بهشت
در ادامه حدیث نیز از رسول اکرم(ص) روایت شده است که:
«
هرکس با محبّت آل‌محمّد(ص) از دنیا رود، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت می‌دهد، سپس نکیر و منکر به او بشارت دهند، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می‌شود. قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار می‌دهند. او را با احترام به سوی بهشت می‌برند؛ آن‌چنان که عروس به خانه داماد و بر عکس آن، هر کس با عداوت آل محمّد(ص) از دنیا برود، بوی بهشت را هم حتّی استشمام نخواهد کرد
مجموع این دو اثر مهمّ اخروی را نیز می‌توان در روایتی ذیل آیه شریفه «خداوند به مردان و زنان با ایمان، بهشت‏هایی را که از پای درختانش نهرها جاری است، که همیشه در آنند و سراهایی پاکیزه در جنّات عدن وعده داده است؛ ولی رضوان خدا [از همه‏] برتر است، این همان کامیابی بزرگ است.»50 مشاهده نمود. این روایت که از رسول خدا(ص) نقل شده، چنین است:
«
کسی که دوست دارد حیاتش همچون من و مرگش نیز همانند من بوده باشد و در بهشتی که خداوند به من وعده داده در جنّات عدن ساکن شود، باید علیّ‌بن ابی‌طالب(ع) و فرزندان بعد از او را دوست دارد.»51

2-2-3. بهره‌مندی از شفاعت
«آنها مالک شفاعت نیستند، جز آن کس که نزد خدای رحمان پیمانی گرفته باشد.»52
بر طبق این آیه، تنها کسانی مالک شفاعتند که در نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارند. تنها این دسته‌اند که مشمول شفاعت شافعان می‌شوند یا مقامشان از این هم برتر است و توانایی دارند از گنهکارانی که لایق شفاعتند، شفاعت کنند. در اینکه منظور از عهد چه می‌باشد، مفسّران بحث‌های فراوانی کرده‌اند. بعضی گفته‌اند: «عهد»، همان ایمان به پروردگار و اقرار به یگانگی او و تصدیق پیامبران خدا است. بعضی دیگر گفته‌اند: «عهد» در اینجا، به معنی شهادت به وحدانیت حق و بیزاری از کسانی است که در برابر خدا، پناهگاه و قدرتی قائلند و همچنین امید نداشتن به غیر الله.53 در روایاتی نیز قبول ولایت اهل بیت(ع) به عنوان آن عهد ذکر شده است. ابی‌بصیر از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمودند:
«
از آن جناب، معنای آیه «آنها مالک شفاعت نیستند، جز آن کس که نزد خدای رحمان پیمانی گرفته باشد.» را پرسیدم. فرمود: «یعنی مگر کسی که به ولایت امیرالمؤمنین و امامان بعد از او معتقد شده باشد، این است عهد نزد خدا.»54
در روایتی نیز از رسول خدا(ص) آمده است:
«
به دوستی ما چنگ زنید؛ زیرا هر کس در روز قیامت، خداوند را در حالی‌که ما را دوست داشته باشد، دیدار کند، با شفاعت ما به بهشت می‌رود.»55
بنابر روایاتی که ذکر شد، می‌توان چنین نتیجه گرفت که مودّت اهل بیت(ع) و قبول ولایت ایشان، شفاعت ایشان را به دنبال دارد که یکی از مهم‌ترین و حسّاس‌ترین آثار اخروی به حساب می‌آید.

2-2-4.
دوری از عذاب و حزن قیامت
«دوزخیان و بهشتیان برابر نیستند. بهشتیان همان رستگارانند.»56
در روایتی از امام رضا(ع) آمده است که ایشان فرمودند: «از علیّ‌بن ابی‌طالب(ع) و ایشان از رسول خدا(ص) شنیدند که پیامبر(ص) بعد از تلاوت این آیه فرمود:
«
هر کس که مرا اطاعت کند و تسلیم علیّ‌بن‌ ابی‌طالب(ع) شود و ولایتش را بپذیرد، اصحاب الجنّه است و هر کس که ولایت او را نپذیرد و عهد شکنی کند و او را بکشد، اصحاب النّار است.»57
البتّه این یکی از مصادیق روشن آیه است و از عمومیّت مفهوم آیه نمی‌کاهد؛ ولی می‌توانیم چنین نتیجه‌گیری کنیم که محبّ یا مودّت اهل بیت(ع) و اقتدا به ایشان، از عذاب روز قیامت و آتش دوزخ در امان است و جایگاه ابدی‌اش بهشت برین است. همچنین آیه شریفه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُون‏؛58 هر کس نیکی به میان آورد، پاداشی بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ایمنند.» که بیان شد و محبّت اهل بیت(ع) یکی از مصادیق بارز حسنه بود، به صراحت می‌گوید که محبّان و عاشقان و پیروان اهل بیت(ع)، از فزع و حزن روز قیامت، ایمن هستند

2-2-5.
حشر با اهل بیت(ع)
«[یاد کن‏] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می‏خوانیم. پس هر کس کارنامه‏اش را به دست راستش دهند، آنان کارنامه خود را می‏خوانند و  ذرّه‌ای به آنها ستم نمی‏شود.»59
در تفسیر این آیه در منابع اسلامی، احادیث متعدّدی وارد شده که روشنگر مفهوم آیه و هدف از امامت است. به عنوان نمونه، در حدیثی که شیعه و اهل تسنّن از امام علیّ‌بن موسی‌الرّضا(ع) نقل کرده‌اند، چنین می‌خوانیم که آن امام از پدرانش از پیامبر(ص) در تفسیر این آیه نقل فرمودند:
«
در آن روز هر قومی همراه امام زمانشان و کتاب پروردگار و سنّت پیامبرشان خوانده می‌شوند»60 
و نیز از امام صادق(ع) روایت شده است:
«
آیا شما حمد و سپاس خدا را به جا نمی‌آورید؟ هنگامی که روز قیامت می‌شود، خداوند هر گروهی را با کسی که ولایت او را پذیرفته می‌خواند، ما را همراه پیامبر(ص) و شما را همراه ما. فکر می‌کنید در این حال، شما را به کجا می‌بردند؟ به خداوند کعبه، به سوی بهشت.»61 امام سه بار این جمله را تکرار کردند.
روایات تفسیری ذکر شده، این نکته را می‌رساند که در روز عظیم قیامت، آدمی با امام و ولیّ خود که در دنیا به او اقتدا کرده و او را محبوب و ولیّ خود قرار داده، محشور می‌شود. پس محبّی که محبّت اهل بیت(ع) را در وجودش تثبیت نموده و به ولایت‌پذیری از امام و لیّ خود رسیده، در روز رستاخیر، پاداش این عمل خود، حشر با محبوب خود را می‌بیند.

2-2-6.
محبّت اهل بیت، باقیات الصّالحات
«مال و فرزندان زیب و زیور زندگی دنیایند و ماندگارهای نیکو (مانند اعتقادات حقّه و فضائل نفسانی و عمل‏های نیک) در نزد پروردگار تو، از نظر پاداش بهتر و از نظر امید (به بازتاب دنیوی و اخروی آن) نیکوتر است.»62
در این آیه می‌بینم که مال و فرزندان را زینت زندگی این جهان معرفی می‌کند. در مقابل به باقیات الصّالحاتی (یعنی ارزش‌های پایدار و شایسته)63 اشاره می‌کند که در نزد پروردگار، از پاداشی بهتر و امیدبخش‌تر برخوردار است. مصادیق گوناگونی برای باقیات صالحات ذکر شده‌اند که یکی از این مصادیق، دوستی اهل بیت است. به عنوان نمونه، در روایتی از امام صادق(ع) آمده است:
«
ای حصین! دوستی ما را کوچک مشمار؛ زیرا از باقیات صالحات است.» عرض کرد: یابن رسول الله! من آن را کوچک نمی‌شمارم؛ بلکه خدا را بر آن حمد می‌کنم.
این روایت به وضوح می‌رساند که محبّت اهل بیت(ع)، باقیات الصّالحاتی است که در سرای اخروی و جایگاه ابدی آدمی، بروز و ظهور پیدا می‌کند و دستگیر او می‌باشد. علاوه بر این آثار اخروی، آثار فراوان دیگری، چون استواری بر صراط، روشنایی در روز قیامت، امان روز قیامت و... نیز وجود دارد.

پی‌نوشت‌ها:
1. «
بحارالانوار»، ج 66، ص 22.
2.
جوادی آملی، عبدالله، «دب فنای مقرّبان»، ج2، ص230.
3. «
بحارالانوار»، ج 22، ص 315.
4.
فراهیدی، عبدالرّحمن خلیل بن احمد، «العین»، ج 3، ص31؛ ابن منظور، محمّد بن مکرم، «لسان العرب»، ج 4، ص 6.
5.
فراهیدی، همان.
6.
معین، محمّد، «فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص 3892.
7.
دهخدا، علی اکبر، «لغت نامه دهخدا»، ج 41، ص 504.
8.
غزالی، محمّد بن محمّد، «احیاء علوم الدّین»، ج4، ص 274.
9.
الحیری النیسابوری، ابوعبدالرّحمن، «وجوه القرآن»، ص 203.
10.
سوره آل عمران، آیه 31.
11.
سوره بقره، آیه 222.
12.
سوره آل عمران، آیه 188.
13.
سوره طه، آیه 39.
14.
سوره ص، آیه 32.
15.
سوره انسان، آیه 8.
16.
سوره توبه، آیه 108.
17.
معین، همان، ج 1، ص 409.
18.
ابن منظور، همان، ج 1، ص 185.
19.
افرام بستانی، فؤاد، «المنجد»، ص 51.
20.
معین، همان، ج 1، ص 618.
21.
افرام بستانی، همانف ص 133.
22.
فراهیدی، همان، ج 4، ص 89.
23.
دهخدا، همان.
24.
راغب اصفهانی، حسین بن محمّد، «مفردات فی غریب القرآن»، ج 1، ص 96.
25.
جوادی، احمد صدر، فانی، کارمران، خرّمشاهی، بهاء الدّن، «دایره المعارف تشیّع»، ج2، ص 605.
26.
سوره هود، آیه 11.
27.
سوره احزاب، آیه 33.
28.
جوادی، همان.
29.
طباطبایی، محمّد حسین، «المیزان»، ج 16، ص 312.
30.
سوره هود، آیه 40-41.
31.
بحارالانوار، ج 22، ص 408.
32.
سوره نمل، آیه 89.
33.
عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، «تفسیر نورالاثقلین»، ج 4، ص 104.
34.
سوره شوری، آیه 23.
35.
طبرسی، فضل بن حسن، «مجمع البیان»، ج 9، ص 44.
36.
بحرانی، هاشم، «البرهان فی تفسیر القرآن»، ج 4، ص 820.
37.
سوره مائده، آیه 3.
38.
عروسی حویزی، همان، ج 1، ص 589.
39.
همان، ج 4، ص 342.
40.
مکارم شیرازی، «تفسیر نمونه»، ج 15، ص 138.
41.
سوره رعد، آیه 28
42.
سیوطی، جلال الدین، «الدّر المنثور»، ج4، ص59.
43.
طباطبایی، همان، ج 11، ص 368.
44.
سوره بقره، آیه 58.
45.
طبرسی، همان، ج 1، ص 247.
46.
همان، ص 248.
47.
سیوطی، همان، ج 1، ص 72.
48.
سوره شوری، آیه 23
49.
زمخشری، محمود، «کشّاف» ج 4، ص220-221.
50.
سوره توبه، آیه 71-72.
51.
عروسی حویزی، همان، ج 2، ص 241؛ «بحارالانوار»، ج31، ص322.
52.
سوره مریم، آیه 87.
53.
مکارم شیرازی، همان، ج 13، ص 136
54.
عروسی حویزی، همان، ج3، ص 362.
55.
بحارالانوار، ج27، ص 91.
56.
سوره حشر، آیه 20.
57.
عروسی حویزی، همان، ج5، ص 292 و بحرانی،همان، ج 5، ص 345.
58.
سوره نمل، آیه 89.
59.
سوره اسراء، آیه 71.
60.
ابن شهرآشوب، محمّد بن علی، «مناقب آل ابی‌طالب»، ج3، ص 65.
61.
طبرسی، همان؛ طریحی، فخر الدّین، «مجمع البحرین»، ج6، ص 10.
62.
سوره کهف، آیه 46.
63.
مکارم شیرازی، همان، ج 12، ص 446.
64.
طبرسی، همان، ج 6، صص 731-732.
منبع: فصل‌نامه قرآنی «کوثر»، زمستان 93، شماره 51، صص 3-20.


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر