( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: آيت الله کريمي جهرمي در مقاله ای با عنوان «امام حسين(عليه السلام) آينه آيه‌هاي قرآن» به تبیین شباهت های این امام همام با کتاب قرآن پرداخته‌اند.

 رابطه تنگاتنگ و به هم تنيده قرآن کريم و اهل‌بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)آن‌قدر عميق و ريشه‌دار است که قلم و بيان از عهده ترسيم آن برنمي‌آيند. حديث مشهور و متواتر ثقلين، اين حقيقت را به گونه کامل، آشکار مي‌سازد. رسول‌اکرم(صلي الله عليه وآله) در آن حديث شريف فرموده‌اند: من مي‌روم و دو متاع سنگين، گران‌بها و ارزشمند در ميان شما مي‌گذارم: يکي‌کتاب‌خدا، قرآن کريم و ديگري عترت اهل‌بيتم و اين دو، هرگز از هم جدا‌نمي‌شوند تا در کنار حوض کوثر، بر من وارد شوند.[1]

در ميان امامان معصوم و حجت‌هاي بالغه الهي، پيشواي عزّت و آزادي و رهبر جهاد و شهادت و فداکاري، حضرت سيّدالشهدا، حسين بن علي(عليه السلام) امتيازي ويژه دارد. پيوند امام حسين با قرآن کريم، بسيار ريشه‌دار است; چنان‌که عبارت‌هاي زيارت‌نامه‌هاي آن حضرت و غير آن، به روشني گوياي اين حقيقت انکارناپذير است. در زيارت آن حضرت در عيد فطر و قربان مي‌خوانيم:

اشهد انّک التّالي لکتاب الله.[2] من شهادت مي‌دهم که تو[ اي امام حسين!] تلاوت‌کننده کتاب خداوند بودي.

و در زيارت آن حضرت در شب قدر مي‌خوانيم:

اشهد انّک قد اقمت الصلوة ... و تلوت الکتاب حق تلاوته.[3] شهادت مي‌دهم که تو[ اي حسين بن علي!] نماز را به پا داشتي... و قرآن را بدان‌گونه که شايستگي تلاوت داشت، تلاوت فرمودي.

و در بعضي از زيارت‌هاي آن سيد ابرار و امام آزادگان (مانند زيارت عيد فطر و قربان) مي‌خوانيم:

السلام عليک يا شريک القرآن.[4] سلام بر تو[ اي حسين!] اي شريک و هم‌تاي قرآن!

*آن بزرگوار، از جهات مختلف، شريک قرآن بود:

* هر دو، حجّت الهي بودند.

* هر دو از عالَم بالا به اهل زمين داده شده بودند.

* هر دو، وديعه و يادگار پيامبراکرم(صلي الله عليه وآله) بودند.

* هر دو، نور خدايند که در ظلمات ارض و عالم ناسوت نورافشاني مي‌کنند.

* هر دو، هادي جامعه انساني به راه خير و صلاح و سوق‌دهنده ملت‌ها به صراط مستقيم حق و عدالت‌جويي، آزادگي، عزت و شرف انساني‌اند.

* هر يک، ذکر و ورد روز و شب اهل ايمان و آزادگان جهانند.

* هر دو، تا ابد، تازه و زنده و جديدند و گرد کهنگي بر سيماي زيباي درخشان هيچ يک از آن دو نور الهي نخواهد نشست.

* تکرار قرائت آيات قرآن، خستگي نمي‌آورد و هر بار، گويا نخستين بار است که آن را قرائت مي‌کند; زيرا هر روز، طراوت و تازگي مخصوص به خود را دارد. ذکر نام امام حسين(عليه السلام)، فضايل و مناقب بي شمار و سخنان دل‌نشين و جذاب و خلاصه، بيان هر يک از ابعاد شخصيت درخشان آن حضرت نيز هر چه تکرار شود، اندکي از بها، نورانيت و جلوه‌هاي خيره‌کننده آنها را نمي‌کاهد.

* هر دو، در جهان تحولي به وجود آوردند که تا ابد، در عرصه زندگي انسان جلوه نموده، به پيش مي‌روند، انسان‌ها را تربيت مي‌کنند و تا نقطه اوج شرف، مجد، عزت و افتخار، عروج مي‌دهند.

* هر دو، نويدِ رحمت و مبشّر عنايت و لطف خدايند. از اين رو، دل‌ها هنگام قرائت يا شنيدن آيه‌هاي قرآن کريم به پرواز درمي‌آيند. از سخنان امام حسين(عليه السلام) و بيان زندگاني ايشان نيز جان‌ها نوازش يافته، شيفته پرواز به سوي بهشت خدا مي‌شوند.

* هر دو، صاعقه عذاب بر سر دشمنان دين و بشر و ستم‌گران خيره‌سر بودند. به‌همين دليل، جنايت‌کاران وحشيانه به هر دو حمله کردند.

وليد بن عبدالملک به قرآن تفأل زد. اين آيه آمد:

(وَاسْتَفْتَحُوا وَخابَ کُلُّ جَبّار عَنِـيد).[5] طرفداران انبيا از خدا تقاضاي فتح و پيروزي کردند و سرانجام، هر گردنکش منحرفي نوميد و نابود شد.

او قرآن را بر هم گذاشت و آن را نشانه تير خود قرار داد و آن قدر بدان تير زد که پاره پاره شد. آن گاه اين شعر را خواند:

تهدّدني بجبّار عنيد***فها أنا ذاک جبّار عنيد

إذا ما جئت ربّک يوم حشر***فقل يا ربّ مزّقني الوليد[6]

يعني اي قرآن! مرا به «جبّار عنيد» تهديد مي‌کني؟ اينک من آن جبّار عنيدم. در روز‌محشر هنگامي که نزد پروردگارت آمدي، بگو: پروردگارا! وليد مرا پاره پاره کرد.

امام حسين(عليه السلام) نيز مانند صاعقه عذاب بر سر دشمنان اسلام بود. او بر بني‌اميه و آل‌ابي‌سفيان نهيب مي‌زد و فرياد مي‌کشيد. ازاين‌رو، هدف تير، نيزه و شمشير آنان قرار گرفت و سر از بدن مطهرش جدا و بدنش را پاره پاره کردند.

*حکایتی شگفت انگیز

امام حسين(عليه السلام) سخت مجذوب جذبه‌هاي معنوي قرآن کريم بود; عبدالرحمان سلمي سوره حمد را به فرزند امام حسين(عليه السلام) آموخت. کودک آن سوره مبارکه را براي پدر بزرگوارش قرائت کرد. حضرت، هزار دينار و هزار حُلّه به عبدالرحمان عطا فرمود و دهان او را نيز پر از درّ و جواهر کرد. بعضي به آن حضرت عرض کردند که اين همه عطا و بخشش، براي تعليم سوره حمد؟! امام در پاسخ فرمودند: «و اين يقع هذا من عطائه؟»;[7] يعني چيزي که من دادم، کجا مي‌تواند پاسخ‌گوي حق عظيم و کار بزرگ او باشد؟

بنگريد که آن حضرت، در برابر آموزش سوره حمد، چه لطف‌ها مي‌کند و با‌اين‌حال مي‌فرمايد: پيشکش من کجا و عطاي او کجا. کار خود را پيشکش(که از کوچک به بزرگ داده مي‌شود) مي‌نامد و عمل او را عطا مي‌داند که رفتارانسان بزرگ در برابر زيردستان است و اين خود از آن همه بخشش مال، بهتر وبالاتر است.

اين داستان شگفت‌انگيز حاکي از آن است که همه وجود امام حسين(عليه السلام)مجذوب کشش‌هاي عميق قرآن کريم بود و قرآن در اعماق جان آن بزرگوار نفوذ داشت. بنابراين همه اعمال ايشان از قرآن سرچشمه مي‌گرفته و همه جا با هدايت‌هاي قرآني حرکت مي‌کرده است. ديگران هم با ارشاد او به پيش مي‌رفتند. مِهر و قَهر امام‌حسين(عليه السلام)به قرآن باز مي‌گشت و رايحه پاک و معطّر قرآن از همه کارهاي ايشان پديدار بود و در مواردي، ايشان خود، به آيه مربوط استشهاد مي‌کرد و تصريح مي‌فرمود که در اين رفتار مخصوص، استناد من به آن آيه کريمه است و يا از قرآن‌کريم الهام  مي‌گيرد. به بيان ديگر، اخلاق و رفتار آن بزرگوار، تجسّم و ترسيم آيه‌هاي پربرکت قرآن بود و با رفتار بزرگوارانه خود، آيه‌هاي قرآن را زنده مي‌کرد و در جامعه رواج مي‌داد و امت را به سوي قرآن، تشويق مي‌کرد.

*فروتني براي مؤمنان

(... إِنَّـهُ لا‌يُحِبُّ المُسْتَکْبِرِينَ).[8] او گردن‌کشان را دوست نمي‌دارد.

رفتار امام حسين(عليه السلام) با طبقات تهي‌دست، متواضعانه بود و با افراد محروم و نيازمند جامعه، بسيار دوستانه و صميمانه رفتار مي‌کرد. آنان که در نظرسطحي‌نگر و ظاهر بين دنيادوستان و ماده‌پرستان، ارزشي نداشتند، در نظرژرف‌نگر و خدابينانه امام حسين(عليه السلام) احترام داشتند و از مهر و صفاي آن‌حضرت برخوردار مي‌شدند. او از تکبر و خودبيني، سخت پرهيز مي‌کرد و از آن بيزار بود.

آري، بنابر کلام صريح آن‌حضرت، اين منش انسان دوستانه، برگرفته از قرآن کريم است; چنان که خداوند درباره مستکبران مي‌فرمايد:

(لا جَرَمَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَما يُعْلِنُونَ إِنَّـهُ لا‌يُحِبُّ المُسْتَکْبِرِينَ).[9] قطعاً خداوند به آن‌چه آنان در پنهاني انجام مي‌دهند و آن‌چه آشکارا مرتکب مي‌شوند; آگاهي دارد و خداوند، مستکبران را دوست نمي‌دارد.

مسعدة بن صدقه نقل مي‌کند که حضرت حسين بن علي(عليه السلام) گروهي مستمند را در‌راه ديد که نشسته‌اند پاره‌هاي ناني را مي‌خورند. آنان از امام حسين(عليه السلام)خواستند که بر بساط آنان بنشيند و از غذاي آنان تناول فرمايد. حضرت در کنار آنان نشست و با‌آنان غذا خورد. آن‌گاه اين آيه را تلاوت فرمود:

(إِنَّـهُ لا‌يُحِبُّ المُسْتَکْبِرِينَ). راستي که خداوند، مستکبران را دوست نمي‌دارد.

آن گاه فرمود: «من شما را اجابت کردم. اکنون شما مرا اجابت کنيد». عرض کردند: «آري، اي زاده رسول‌الله!» و با آن حضرت، به خانه ايشان آمدند. حضرت به رباب فرمود: «آن چه را ذخيره کرده‌اي، بياور.»[10] و همه را در راه خدا به آنان بذل فرمود.

حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) با آن تواضع بي‌نظيرشان و قرائت آيه کريمه، به وضوح به‌ما فهماند که آن اخلاق کريمانه و رفتار بزرگوارانه، برگرفته از قرآن کريم است.

*هديه برتر

(وَ‌إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِـيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها...).[11]

و چون بر شما درود گفته شده است، شما بهتر از آن، پاسخ دهيد يا همان را [در پاسخ]برگردانيد‌...‌.

اين آيه، چگونگي رفتار انسان را با کساني که به او تحيت مي‌فرستند و به وي احترام مي‌گذارند، بيان فرموده است. خلاصه مضمون آيه، اين است که خوبي، تحيّت و احترام فرد را ناديده نگيريد و از کنار آن، بي‌توجه عبور نکنيد، بلکه دست کم، همانند تحيت، احترام و بزرگ‌داشتي که او براي شما به کار برده است، درباره او به‌کار‌بريد و البته کرامت نفس، ايجاب مي‌کند که با کيفيت بهتر و بالاتري، احسان او‌را جبران کنيم.

اَنس مي‌گويد: من در نزد حضرت امام حسين(عليه السلام) بودم که کنيزي وارد شد و دسته گلي را به آن حضرت تقديم کرد. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادي و من تو را براي خاطر خداوند، آزاد کردم».

انس مي‌گويد: من عرض کردم: کنيز به شما، يک دسته گل تقديم کرد، دسته گلي که مهم نيست و بهاي چنداني ندارد; ولي شما او را آزاد مي‌سازيد؟!. امام حسين(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «و کذا أدَّبنا الله; (خداوند، ما را اين‌گونه تأديب کرده است). او مي‌فرمايد: (وَ‌إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِـيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها) و بهتر از دسته گل او آزادي وي بود.[12]

امام حسين(عليه السلام) در اين رفتار والا به قرآن کريم استناد کرده، به صراحت، اخلاق بسيار والاي خود را الهام گرفته از تعليم و تربيت خداوندي و از رهگذر آيه شريفه قرآني مي‌داند.

راستي چه افتخارآفرين است که امام بزرگوار شيعه، خود و خاندان خود را تربيت‌يافته خداوند و ادب شده مکتب قرآن کريم قلمداد و بدان فخر و مباهات مي‌کند.

چه اندازه جمله «کذا ادّبنا الله»، که امام حسين(عليه السلام) فرمود، زيبا و دلربا است و چه قدر کلام خداوند: (وَ‌إِذا حُيِّيتُمْ‌...) شيرين و جذاب است!

اينک بر رهبران جهان است که اين ادب الهي را از قرآن مقدس و از ترجمان آن، امام حسين(عليه السلام)فرابگيرند تا خوبي‌هاي مردم را به بهتر از آن پاسخ دهند.

 [1]. ر.ک: سنن الدارمي، ج 2، ص 524; سنن البيهقي، ج 10، ص 113; مسند احمد، ج 3، ص 14 و 17; الطبقات‌الکبري، ج 2، ص 194; کافي، ج 1، ص‌293.

[2]. المزار، ص 158.

[3]. همان، ص 168.

[4]. همان، ص 143.

[5]. ابراهيم (14) آيه 15.

[6]. دميري، حياة الحيوان (به نقل از: تتمة‌المنتهي، ص 91; الطرائف، ص 167; بحارالانوار، ج 38، ص 193).

[7]. مناقب آل ابي‌طالب، ج 4، ص 66; تفسير برهان، ج 1، ص 34.

[8]. نحل (16) آيه 23.

[9]. نحل (16) آيه 23.

[10]. تفسير عياشي، ج 2، ص 257; بحارالانوار، ج 44، ص 189.

[11]. نساء (3) آيه 86‌.

[12]. کشف‌الغمّه، ج 2، ص 31; مناقب آل ابي‌طالب، ج 4، ص 18.

منبع: برگرفته از کتاب امام حسین(ع) آینه آیه های قرآن


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر