( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: دين مبين اسلام و احکام و دستورات آن چند ويژگي‌ دارد. يکي آنکه دستوراتش مطابق فطرت بشر است؛ به عبارت ديگر، تشريع‌ اسلام عين تکوين است «تکوين» يعني خلقت و «تشريع» يعني آيين زندگي. پس آيين زندگي بايد مطابق خلقت باشد و چنين نيز هست؛ لذا اگر فرموده شراب منوشيد، گوشت خوک مخوريد، به اين معناست که گوشت خوک براي جسم و روح شما مناسب نيست. رساله‌ها را باز کنيد و اين مسأله را ببينيد که نوشته‌اند: «آنچه براي بدن ضرر قابل توجه دارد، حرام مي‌باشد.» 
امتياز انسان نسبت به ساير موجودات اين است که مي‌توان او را مورد امر و نهي قرار داد و او نيز با ارادة خود آن‌ کارها را يا انجام دهد و يا ندهد؛ مثلاً مي‌توان به او گفت سيگار برايت بد است و نبايد آن را استعمال کني. يا خدا دستور داده از صبح تا شب چيزي نخوري و نياشامي و او بايد بتواند اين چنين باشد. امتياز انسان از ساير جنبندگان اين است که اراده دارد، يعني مي‌تواند با هواي نفس و خواست دروني‌اش مبارزه کند و کاري را انجام دهد و يا انجام ندهد
ويژگي‌ديگر احکام و دستورات اسلامي آن است که مطابق با مصالح و مفاسد نفس‌الامري هستند؛ به اين معنا که احکام اسلامي مطابق مصالح و مفاسد، جعل شده‌اند. اگر خداوند فرموده‌ نماز واجب است، به اين معناست که در نماز مصلحتي لازم بوده که براي انسان واجب شده است. خداوند از يک سو به خاطر علمي که دارد و از سوي ديگر به جهت تأمين سعادت بشر، قانوني را جعل مي‌کند که انجامش به مصلحت بشر است و مي‌تواند او را در تأمين سعادت کمک کند. واضح است که فقط خداوند مي‌تواند اين کار را انجام دهد، چون او عالم علي‌الاطلاق و خالق انسان است. بشر چگونه مي‌تواند براي خود قانون وضع کند، در حالي که آشنايي کامل به وجود و ساخت خودش ندارد و موارد جهلش نيز روز به روز بيشتر مي‌شود؟
ويژگي سوم احکام اسلامي جامع‌الاطراف بودن آن است. پيامبر اکرم(ص) ديني آوردند که به همة امور زندگي بشر نظارت دارد؛ يعني هيچ کار و عمل و فکر و انديشه و حالتي از انسان وجود ندارد مگر اينکه در اين دين برايش برنامه و حکم وجود داشته باشد. اين دين با چنين احکامي، دين جامع است. فقه ما پنجاه و دو کتاب دارد، تقريباً هفت کتاب و فصلش مربوط به عبادات است و مابقي آن مربوط به دنيا و روابط انسان‌ها با يکديگر است. کتاب‌هايي که مربوط به عبادات است عبارتند از: طهارت، نماز، روزه، زکات، خمس، جهاد، حج. باقي کتب فقهي مربوط به اين است که چگونه ازدواج کنيم؟ چگونه طلاق دهيم؟ ارث را چگونه تقسيم کنيم؟چگونه مضاربه، مساقات، مزارعه، اجاره، مبايعه و... داشته باشيم؟ به هر حال در امور فقهي و حقوقي مطلبي نيست که در اين کتب نيامده باشد. وسائل‌الشيعه کتابي است که در آن بيش از 36هزار روايت جمع‌آوري شده و مربوط به جزئي‌ترين وظايف عبادي و غير عبادي است
گمان نکنيد که دستورات اسلام فقط براي قبر و بعد از قبر مفيد است، بلکه اين دستورات و احکام چون جامع‌‌الاطراف است، براي دنيا و آخرت انسان مفيد است. اين دستورات بيشتر به درد دنياي ما مي‌خورد تا آخرت ما! با اين اوصاف، اسلام عزيز براي ما تکليف نيست، بلکه نعمت است و نسخه‌اي بالاتر و بهتر از اين دين الهي وجود ندارد تا بتوانيم به وسيلة آن جان و بدن و عقل و اجتماع خود را حفظ کنيم
 

اسرار روزه
يکي از احکام و دستورات خداوند روزه‌گرفتن است. هدف و غايت و مصلحتي که خدا براي روزه بيان مي‌کند، اخص از آن چيزي است که در روايات آمده و متفاوت است: «اي کساني که ايمان آورده‌ايد، روزه بر شما واجب شد همان‌گونه که بر پيشينيان شما واجب شد، شايد پرهيزگار شويد.» (بقره،183) قرآن هدف و سرّ روزه‌داري را متقي‌شدن دانسته است: لعلکم تتقون. سؤال اين است که روزه‌داري با تقوا چه ارتباطي دارد؟
براي جواب به اين سؤال،‌ مقدمه‌اي عرض مي‌کنم. انسان به سه طريق ممکن است گناهي مرتکب نشود: راه اول آن است که اصلاً به مرکز و محل گناه قدم نگذارد. خيلي از اوقات انسان مي‌داند که فلان‌جا مرکز گناه و جايي است که فعل حرام در آن انجام مي‌‌شود، چون در آنجا قدم نمي‌گذارد و وارد نمي‌شود، پس گناهي هم مرتکب نمي‌شود
راه دوم آن است که انسان وسيلة ارتکاب فعل حرام را نداشته باشد؛ مثلاً کسي که ناشنواست، از شنيدن صداي موسيقي حرام عاجز است، پس مرتکب اين گناه نمي‌شود. کسي که لال است،‌ چون قدرت تکلم ندارد فعل حرامي مثل غيبت را مرتکب نمي‌شود
راه سوم آن است که انسان به محيط يا مرکز گناه برود، اما با اراده و قدرت به گونه‌اي خود را مجهز کرده باشد که بتواند آن را از خودش دفع کند. اين شخص به کسي مي‌ماند که خود را در مقابل ميکرب‌ها واکسينه کرده، لذا با اين کار مي‌تواند به مرکز آلودگي نيز وارد شود. اين عده با نيرويي که در خودشان به وجود آورده‌اند،‌ مي‌توانند در مراکز گناه حاضر شوند اما پايشان نلغزد
انساني که در وجودش چنين قدرتي به وجود آمده، به واقع در او دافعه‌اي نسبت به گناه ايجاد شده، يعني نسبت به گناه، صيانت نفس پيدا کرده و در وجودش دستگاه کنترل ايجاد شده است. در دوراهي‌ها که قرار مي‌گيرد و مي‌تواند دروغ بگويد، دروغ نمي‌گويد؛‌ اگر مي‌تواند مال حرام بخورد، نمي‌خورد؛ اگر مي‌تواند نگاه حرام نمايد، خود را مهار مي‌کند و نگاه نمي‌کند. يکي از راههايي که به انسان در به وجود آمدن دستگاه مهار نفس کمک مي‌کند، «روزه» است
با روزه سي‌روز تمرين ترک عادتها مي‌کنيد. شما به خوردن غذا در وقت خاص و انجام خيلي از کارها عادت داشته‌ايد، در انجام خيلي از کارها آزاد بوده‌ايد که با روزه گرفتن تمام اينها را ترک مي‌کنيد. انسان مؤمن با قدرت و اراده خودش اين کارها را ترک مي‌کند. همين کار، اراده را قوي مي‌کند و نيرويي به وجود مي‌آورد که با آن مي‌توانيد نفس را مهار نماييد. اين صيانت و ضبط‌نفس و ارادة قوي، «تقوا» نام دارد. تقوا، نيرويي است که انسان به وسيلة آن از گناه اجتناب مي‌کند. خداوند هدف و سرّ روزه را به وجودآمدن تقوا در انسان مي‌داند. پيامبر(ص) در آخرين جمعة ماه شعبان خطبه‌اي ايراد کردند و در ضمن آن فرمودند: «قد اقبل اليکم شهرالله: همانا ماه خدا به شما رو آورده است.» چرا رمضان ماه خداست؟ توجيه من اين است که اين ماه، ماهي است که انسان مي‌تواند خدايي شود. چون فقط انسان است که مي‌تواند عليه خود و نفسانياتش کودتا کند؛ حيوان نمي‌تواند. با اين تعبير، آنهايي که بدون هيچ عذر شرعي و در عين صحت مزاج، مطابق هواي نفس عمل مي‌کنند و مرتکب گناه بزرگ روزه‌خواري مي‌شوند، همانند حيوان دستگاه کنترل ندارند و فرقي با آن نمي‌‌کنند. در واقع مخالفت با هواي نفس نتيجة قوّت عقل انسان است و عقل هم منشأ اختلاف انسان با حيوان است. پس انساني که هواي نفس را کنترل نمي‌کند، بعد عقلاني‌اش ضعيف است و در اين جنبه به حيوان نزديک است
پس اگر اين ماه را ماه انسان خدايي بناميم، حرف گزافي نگفته‌ايم؛ چون اين ماه، ماه اتصال به ملکوت و عالم غيب است. ماهي است که انسان به خدا و روحانيت نزديک مي‌شود و مي‌تواند به پاية فرشتگان برسد و انساني در لباس ملائکه باشد. اما اين مقام براي انسان به آساني به دست نمي‌آيد. اگر روزه مي‌گيريم، بايد طبق فرموده امام صادق(ع)، گوش و چشم و همة اعضاي بدن روزه باشند تا نتيجه مطلوب که تقوا و اراده و مهار نفس است، حاصل شود. نمي‌شود انسان روزه ‌بگيرد، اما حجابش درست نباشد، نماز نخواند، به نامحرم نگاه کند، موسيقي حرام گوش کند، غيبت کند، تهمت بزند، سوء‌ظن داشته باشد و... اين کارها با غايت و هدف روزه‌داري منافات دارد و انسان را عقب مي‌اندازد. پس اين ماه، ماه خدا ناميده شده، چون ماهي است که انسان در آن مي‌تواند به کمال برسد و خداگونه شود.
يکي ديگر از فلسفه‌هاي روزه، بعد اجتماعي آن است. خداوند از اين طريق اراده فرموده که متموّلان و آنهايي که وضعيت مالي خوبي دارند، در اين ايام با درک گرسنگي، همسان و مساوي فقرا قرار گيرند تا بتوانند وضعيت آنها را درک نمايند تا از اين طريق روح مساوات در ميان مسلمانان پيدا شود. پولدارها بايد متوجه شوند که بي‌پولها چه احساسي دارند، و کسي که بيش از دو ماه است که گوشت نخورده، در چه وضعي به سر مي‌برد. پس يکي از حکمت‌هاي روزه آن است که اغنيا همسان فقرا قرار گيرند تا ضمن اينکه بتوانند حال ايشان را درک کنند،‌ اين انگيزه در آنها ايجاد شود که از اموال خود به آنها نيز کمک نمايند

عيد حقيقي يا اعتباري؟ 
امور عالم دوگونه است: برخي از آنها طبيعي و تکويني و برخي ديگر قراردادي و اعتباري است؛ مثلاً اگر مي‌گوييم آب از دو عنصر اکسيژن و هيدروژن تشکيل شده، اين از ناحيه قرارداد و يا قطعنامه يا لايحه تصويبي بين انسان‌ها نيست، بلکه به صورت تکويني و طبيعي، آب از اين دو عنصر تشکيل مي‌شود و ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، اين عناصر در آب موجود است. اما برخي امور هستند که اين‌گونه نيستند: يک روز ارزش دارد و روز ديگري بي‌ارزش است؛ اهميت صدر مجلس يا فلان اسکناس، توسط قرارداد و اعتباري است که بين انسان‌ها ايجاد شده و امکان تغيير در آن وجود دارد. اين امور را قراردادي و اعتباري مي‌ناميم. به‌عنوان مثال در بين عموم مردم کلاه از سر برداشتن، علامت احترام به طرف مقابل است؛ اما در ميان روحانيون براي احترام به طرف مقابل، عمامه بر سر مي‌گذارند. پس قرارداد ميان مردم اين است که اگر کلاه بر سر داريد و مي‌خواهيد کسي را احترام نماييد، آن را از سر برداريد، اما در ميان علما و روحانيون قرارداد آن است که اگر کسي آمد و خواستيد به او احترام بگذاريد، عمامه بر سر بگذاريد
آيا عيد فطر است يا عيد قربان که اسلام اين روزها را به ‌عنوان عيد معرفي کرده، از نوع امور قراردادي است يا طبيعي؟ شما که روز ولادت خود را جشن مي‌گيريد، در آن روز به صورت تکويني و طبيعي حادثه‌اي رخ نداده، چون حادثه‌اي که رخ داده سالها قبل بوده و سالياني از آن مي‌گذرد. اگر امسال در سالروز تولدتان به شادي مي‌نشينيد، به خاطر تجديد خاطره است. تجديد خاطره هم يک امر قراردادي و اعتباري است. بله، اگر روزي را که فارغ‌التحصيل مي‌شويد و مدرک تحصيلي خود را مي‌گيريد يا روزي که ازدواج مي‌کنيد يا روزي را که خدا به شما فرزندي عطا مي‌کند، عيد مي‌ناميد و شادي مي‌کنيد، به خاطر امر خارجي است که در آن روز اتفاق افتاده و اين يک جشن حقيقي و طبيعي است. چون بالاخره روزي که شما کمال علمي پيدا کرده‌ايد، عيد حقيقي و واقعي تلقي مي‌گردد
عيد فطر روزي است که مؤمنان واقعاً شادند و اين شادي به‌ خاطر کمالي است که در آن روز پيدا مي‌کنند. اين کمال، کمالي عملي است. مؤمنان در يک کلاس تربيتي که سي‌ روز به طول انجاميده است، اراده خود را تقويت کرده‌اند. در اين سي ‌روز آنها تمرين اراده داشته و با آزادي خودشان در هر سمت و سو به مبارزه برخاسته‌اند. آنها در اين مدت، تمايلات خود را سرکوب کرده و از بردگي هواي نفس خارج شده‌اند. در اين مدت آنها توانسته‌اند آقا و سرور خود باشند. حالا که واقعاً چنين اتفاقي افتاده، پس اول ماه شوال عيد است. اين روز، عيد تقوا پيدا کردن است، همان‌گونه که قرآن غايت روزه‌داري را «لعلکم تتّقون» دانسته است
هدف از روزه، خروج از حيوانيت و رسيدن به مقام آدميت و انسانيت است. روز عيد قربان هم چنين عيدي است، اين روز براي کسي که در مِني گوسفند خود را سر بريده و سر خود را تراشيده و يا مويش را کوتاه کرده، عيد است؛ چون معناي سربريدن گوسفند، سربريدن نفس أمّاره و حيواني خود است. اگر او گوسفند قرباني کند، کنايه از اين است که بُعد حيواني خود را که مبدأ شهوات و افعال ناشايست است، سربريده و سرکوب کرده‌ام. حاجي با اين کار، شيطان را از خودش دور کرده است. او موي خود را تراشيده و با اين کار، زخارف و زيبايي‌هاي دنيا را دور ريخته است. آيا براي حاجي که اين کارها را مي‌کند و از نظر روحي تعالي و ترقي به دست مي‌آورد، عيد واقعي نيست؟‌ اين روز براي همه کساني که چنين پيشرفتي داشته‌اند، عيد است. به‌ همين علت است که در نماز اين روز مي‌خوانيد:‌«الذي جعلتهُ للمسلمينَ عيدا». آيا اين روز براي حاجي که گناهانش پاک شده و مثل روزي است که از مادر متولد شده، عيد نيست؟ پس عيد قربان يک عيد حقيقي و واقعي است

نماز عيد فطر 
در روز عيد فطر، مؤمنان به شکرانه توفيقي که خداوند به آنها در عبادت داده، به نماز مي‌ايستند. اين نماز در سال دوم هجري در مدينه تشريع شده است. عظمت و بزرگي اسلام را در اين نماز مي‌توان ديد. نماز عيد فطر يکي از بزرگترين اجتماعات اسلامي است. اسلام براي اين اجتماعات اهميت فراواني قائل است. ثواب نمازي که در اين اجتماعات خوانده مي‌شود، به هيچ عنوان قابل مقايسه با نماز فرادي در منزل نيست. اين اجتماعات فيوضات و برکاتي دارد که اگر از آنها خبر داشتيم، هيچ وقت نماز را در منزل نمي‌خوانديم
اجتماع موجود يکي از برکاتش اين است که دعاي انسان را به اجابت نزديک مي‌کند. بالاخره در ميان هزاران نفري که حضور دارند، يک نفر مستجاب‌الدعوه وجود دارد که ممکن است خداوند به برکت دعاي او، دعاي ما را نيز مستجاب نمايد. در روايات نسبت به حضور در اين اجتماع‌ها تأکيد زيادي شده تا جايي که فرموده‌اند: «يدالله مع الجماعه: دست خدا با جماعت است»؛ لذا خانه‌هاي خدا و مساجد را خالي مگذاريد و در اين مراسم شرکت کنيد
يکي ديگر از ويژگي‌هاي اين اجتماع‌ها، الغاي خصوصيات شغلي و طبقاتي است. در صف نماز جماعت که نگاه مي‌کنيد، مهندس را در کنار کارگر مي‌بينيد، مديرکل را در کنار کارمندش، غني را در کنار فقير، رئيس جمهور را در کنار مردم، مرجع تقليد را در کنار عموم مردم و... اين معناي الغاي خصوصيات شغلي و طبقاتي است. چنين اجتماع‌هاي عظيمي در کدام قسمت دنيا برقرار است؟ در مسجد، همه در کنار يکديگر نشسته‌ايد و اين چيزي جز اخوت و برادري در جامعه اسلامي نيست.
اين جمعيت وقتي در يک مکان حاضر مي‌شوند از اوضاع و احوال يکديگر نيز باخبر مي‌شوند. امروزه گرفتاري‌ها زياد است، لذا مؤمنان بايد به يکديگر رسيدگي نمايند. همه نسبت به برادرانشان مسئوليت دارند، لذا تا آنجا که در توان داريد، به ياري يکديگر بشتابيد و هر نوع مساعدت و کمکي که از دستتان برمي‌آيد براي ديگري انجام دهيد.

تزکيه نفس
نماز عيد فطر دو رکعت است که در رکعت اول بعد از حمد، سوره اعلي و در رکعت دوم سوره شمس خوانده مي‌شود. تأکيد هر دو سوره بر تزکيه نفس است. در سوره اعلي مي‌خوانيم: «قد افلح من تزکّي. و ذَکرَ اسم ربه فصلّي: به تحقيق هر کس که تزکيه و تصفيه باطن نمايد، رستگار مي‌شود.» در سوره اعلي، خداوند پايه را تزکيه نفس قرار مي‌دهد. علت اينکه در نماز عيد اين سوره انتخاب شده، همين است. شما که يک ماه روزه گرفته‌ايد، قاعدتاً بايد تزکيه و تصفيه باطن کرده باشيد و از حسد، کينه، ريا، نفاق، بدبيني‌ها، رذايل و صفات حيواني خود را آزاد کرده باشيد. اگر چنين کرده باشيد، خداوند به شما نويد رستگاري و فلاح مي‌دهد
در سوره شمس خداوند به هفت پديده طبيعي قسم مي‌خورد: قسم به خورشيد و تابش نور آن، قسم به ماه هنگامي که به دنبال خورشيد مي‌آيد، قسم به روز هنگامي که جهان را روشن مي‌کند، قسم به شب وقتي که دنيا را تاريک مي‌کند، قسم به آسمان و آن کسي که اين کاخ عظيم را بنا کرد، قسم به زمين و آن کسي که آن را گسترانيد
بعد از اين هفت قسم، خداوند قسم ديگري مي‌خورد: «و نفس وما سوّاها: قسم به جان انسان و آن کسي که آن را ساخته است. فالهمها فجورها و تقواها: آنگاه شرّ و خير را به او الهام کرد.» اين حرف خيلي معنا دارد، خداوند به ما وجدان اخلاقي داده که ما به وسيله آن بتوانيم خير و شر، زشت و زيبا را متوجه شويم. من مي‌دانم دروغ بد است و راست‌گفتن خوب است، همه اينها الهامي از سوي خداست. بعد از همه اين قسم‌ها، مطلب اصلي را مي‌فرمايد: «قد افلح من زکّاها. و قد خاب من دسّاها: هر که نفس خود را از بديها پاک کرد، رستگار شد و هر که آن را آلود، بدبخت ‌شد.» در اين آيه، خداوند معيار انسان خوشبخت و بدبخت را معين مي‌کند: انساني که خود را تزکيه کند و نفس را از آلودگي‌ها نجات دهد، رستگار مي‌شود و انساني که خود را اسير تمايلات نفساني نمايد، بدبخت مي‌شود
به اين ترتيب روز بعد از ماه مبارک رمضان، عيد حقيقي و تکويني و واقعي است، چون مؤمنان از اين کلاس عملي سرافراز و سربلند خارج شده‌اند. شما يک ماه در کلاس تربيت الهي شرکت کرده‌ايد، روز به روز که روزه گرفته‌ايد، اراده شما قوي‌تر شده است، لذا در اين روز از خداوند متعال، مدرک تربيتي خود را دريافت مي‌کنيد. بعد از رمضان، اين توانايي را داريد که برخي ديگر از عادات ناپسند خود مثل سيگارکشيدن يا انواع اعتيادها را ترک کنيد. پس واقعاً امروز عيد است
همه شما يک ماه سر سفره خدا بوده‌ايد و نفْس خود را تزکيه و پاک نموده‌ايد. با اين نفس پاک و زبان طاهر، دعاهاي شما مستجاب خواهد شد. با همين حال خوش به نماز عيد مي‌ايستيد و در هر رکعت بارها دست به قنوت بلند مي‌کنيد و خداوند را به بزرگي و عظمت و جودش ياد مي‌کنيد و سپس از او تقاضاهاي بسيار ارزشمندي داريد. در ابتدا خداوند را به بزرگي ياد مي‌کنيد و او را به جود و بخشش و والايي مي‌ستاييد و بعد شروع مي‌کنيد به درخواست کردن: «اسئلک بحق هذا اليوم، الذي جعلته للمسلمين عيدا». شما اين روز را که عيد بسيار بزرگي است و به علت يک ماه عبادت و اجتماع ميليوني مؤمنان، ارزش ويژه‌اي پيدا کرده، در نزد خداوند واسطه قرار مي‌دهيد و او را به آن قسم مي‌دهيد. همچنين اين روز، روزي است که براي پيامبر بزرگ اسلام(ص) ذخيره و شرف و کرامت و مزيد ثواب است؛ چون ايشان اين اجتماع را به دستور خداوند ايجاد کرده، پس اجر و ثوابش نيز براي آن حضرت است
آنگاه مي‌گوييد: خدايا! به اين روز عزيز تو را قسم مي‌دهم که درود و سلام خودت را بر پيامبر و خاندان بزرگوارش برساني و به دنبال آن، در هر خير و خوبي که پيامبر(ص) و خاندانش را وارد کرده‌اي، مرا نيز داخل کن و توفيق انجام آن کارها را نيز به من بده و نيز از هر بدي و کار ناشايستي که ايشان را از آن دورکرده‌اي، مرا نيز دور نما
اين دعاها وقتي ثواب دارد که به معنايش توجه داشته باشيم و تلاش کنيم که مضامين آنها را در خود پياده کنيم. آن خيري که پيامبر(ص) در آن داخل شده و شما نيز آن را از خدا مي‌خواهيد، کمک به مردم، اقامه نماز، احقاق حقوق، اطاعت خدا و... است؛ و آن بدي که خدا ايشان را از آن دور کرده، غيبت، دروغ، مال حرام، کلاه‌گذاشتن بر سر مردم و... است. با اين دعا در واقع از خداوند مي‌خواهيد که توفيق انجام کارهاي خوب را به شما بدهد. معلوم است که اين توفيق با لفظ حاصل نمي‌شود، بلکه بايد آمادگي و قابليت را در خودتان ايجاد کنيد و در اين راه قدم برداريد تا به شما توفيق داده شود
در ادامه مي‌خوانيد: «خدايا، من همان چيزي را از تو مي‌خواهم که بندگان صالحت مي‌خواهند». بندگان صالح چه مي‌خواهند؟ آنها ايمان کامل و سعادت و عاقبت به خيري و آخرت خوب و جنات نعيم را مي‌خواهند. «و از آنچه بندگان صالح تو به آن پناه مي‌برند، من نيز پناه مي‌برم». دعا خواندن خيلي خوب است، اما بايد با عمل همراه باشد. بايد از دل برخيزد و در مقام عمل نيز به آن توجه داشته باشد. دعا بدون عمل، مثل نسخه پزشک است که گرفته‌ايد و داخل جيب گذاشته‌ايد. آيا اين نسخه موجب بهبود مي‌شود؟ نسخه پزشک وقتي سبب بهبود است که به مفاد آن توجه و عمل شود
منبع: *زلال حکمت (انتشارات اطلاعات، با تلخيص


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر