(
امتیاز از
)
آيت الله جوادي آملي به شبهه اي در خصوص قضيه فدک پاسخ داد
به گزارش روابط عمومي موسسه تحقيقاتي اسراء، وي در درس تفسير خود که 12 مهرماه برگزار شد، با بيان اينکه نبوت ارثي نيست ?اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ? و رسالت، نبوت و امامت به عصمت برميگردد و اينها ارثي نيست، افزود: در مساله ارث (که در آيات قرآن مطرح شده پيامبران ارث ميگذارند) اقوال متعددي است.
آيت الله جوادي آملي، ادامه داد: گفتند ميراث منظور نبوت، ميراث علم و حکمت و ميراث مال است که اين اقوال سهگانه را در غالب کتابهاي تفسيري مخصوصا در جامع قرطبي آمده منظور نبوت نيست براي اينکه نبوت امر ارثي نيست.
وي يادآورشد: بر اساس ?اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ? ارثي نيست و هيچ کدام از انبيا نبوت را از نبي قبلي ارث نبردند سلسله انبياي ابراهيمي (ع) از وجود مبارک حضرت ابراهيم و انبياي بعدي اينها هر کدام بر اساس اعطاي الهي به نبوت رسيدند نه اينکه ارث برده باشند.
اين عالم گرانقدر، افزود: درباره علم و حکمت "العلماء ورثة الأنبياء" سرِ جاي خود محفوظ است که اينها وارثان انبيا هستند زيرا انبيا معلم کتاب و حکمتاند و اينها هم علم و حکمت را از انبيا به ارث ميبرند اين هم اختصاص به هيچ پيامبري ندارد.
وي اظهار داشت: در خصوص مال، که قول سوم است اختصاص به ما شيعيان ندارد عدهاي هم از اهل سنت و از قدما و از اصحاب مثل ابنعباس و ديگران اين ارث را ارث مال دانستند حال بايد ديد اين ارث، ارث مال است يا غير مال.
وي، به روايتي از مرحوم کليني در کافي اشاره کرد و گفت: کليني نقل ميکند که انبيا درهم و دينار را به ارث نميگذارند اينها علم را به ارث ميگذارند اين روايت را که مرحوم کليني نقل کرد حق است يعني بناي انبيا بر اين نيست که مال جمع کرده و به ديگري منتقل کنند.
امام جمعه قم کرد: آنچه محور نزاع بين دو فرقه است آن ذيلي است که جعل شده و "ما ترکناه صدقه" را که آنها نقل کردند سند ندارد و جعلي است و در جوامع روايي معتبر نيامده و در کتاب شريف کافي هم نيست.
وي ادامه داد: آنها اين را جعل کردند تا بگويند اين فدک و امثال فدک صدقه است وقتي صدقة عمومي شد به بيتالمال ميرسد وقتي به بيتالمال شد به حاکم وقت منتقل ميشود و همين کار را هم کردند.
آيت الله جوادي آملي خاطرنشان کرد: براي اينکه ببينيم اين روايت درست است يا نه اولا متن اين روايت به همين جمله ختم ميشود که مرحوم کليني در کافي نقل کرده که انبيا "لا يورّثون مثلاً درهماً و لا دينار" اينها علم از ارث ميگذارند و آن "ما ترکناه صدقه" در جوامع روايي معتبر نيست.
وي اظهار داشت: ثانيا در حجيت روايت چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد و بالذات بايد بر کتاب خدا عرضه شود، اين دو طايفه روايات است که هر دو را مرحوم کليني نقل کرد و بزرگان ديگر هم در جوامع روايي ما آوردند.
آيت الله جوادي آملي گفت: يک طايفه مربوط به عنوان نصوص علاجيه است که در کتابهاي اصولي فراوان مطرح است که اگر دو خبر متعارض بودند چه بکنيم؟ حضرت فرمود: "ما وفّق کتاب الله" ميشود حجت، "ما خالف کتاب الله ضعهوا علي الجدار" و مانند آن، اينها به عنوان نصوص علاجيه است که روايتهايي که معارض هم هستند معيار حجت و لا حجت يا ترجيح احديالحجتين عرض بر قرآن کريم است.
وي ادامه داد: طايفه ديگر رواياتي است که مطلق است چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد وجود مبارک پيغمبر (ص) و همچنين ائمه (ع) فرمودند به نام ما حديث جعل ميکنند ولي به نام خدا آيه قرآن را نميتوانند جعل بکنند، "ستکثر عليّ القال" به نام ما روايات جعلي زياد است هر روايتي که از ما به شما رسيد بر کتاب خدا عرضه کنيد اگر مطابق با کتاب خدا نبود مخالف کتاب خدا بود اين حجت نيست و حرف ما نيست.
امام جمعه قم يادآورشد: مرحوم علامه مجلسي فرمود: طبق همين روايت معلوم ميشود که چيزهايي را به نام پيغمبر جعل کردند براي اينکه اين روايت "ستکثر عليّ القال" يا صادر شده يا صادر نشده، اگر صادر شده و پيغمبر فرمود که به نام من دروغ جعل ميکنند معلوم ميشود احاديث موضوع داريم و اگر اين روايت صادر نشده باشد همين دليل بر جعل است براي اينکه همين را از پيغمبر نقل کردند لذا ايشان ميفرمايد اين روايت چه صادر شده باشدچه صادر نشده باشد مضمونش حق است. يعني معلوم ميشود که به نام پيغمبر (ص) احاديثي جعل ميکنند.
جوادي ملي گفت: پس هر روايتي چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد بايد بر قرآن کريم عرضه شود. لذا اول ما بايد خطوط کلي قرآن را ارزيابي کنيم بعد روايت را بر قرآن عرضه کنيم.
وي اضافه کرد: با بررسي آيات قرآن در مي يابيم عموماتي دارد اطلاقاتي دارد و خصوصياتي هم عموم و اطلاقش شامل انبيا و غير انبيا ميشود، هم آنچه مخصوص انبياست عموم و اطلاقش تمام اين اطلاقات از ?أَقِيمُوا الصَّلاَةَ? از ?کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيَامُ? از مساله جهاد، از مساله حج، از مسائل امر به معروف و نهي از منکر همه تکاليف شامل انبيا (ع) و معصومين هم ميشود.
آيت الله جوادي آملي ادامه داد: البته آنها احکام مختص هم دارند نظير وجوب نماز شب بر پيغمبر (ص) و مانند آن، ولي ?يُوصِيکُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِکُم? اين گونه از عمومات شامل پيغمبر ميشود مساله ارث را تبيين ميکند همه اينها مشمولاند يکه اينها عمومات.
وي خاطرنشان کرد: آيه سوره مبارکه "احزاب" که ?أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ? که طبقات ارث را تبيين ميکند شامل انبيا ميشود دو، قصة ?وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُدَ? در خصوص نبوت است سه، اينجا هم ?وَلِيّاً ? يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ? ظاهرش مال است چهار، براي اينکه ارثِ نبوّت يا ارث علم يا ارث حکمت اينها قرينه ميخواهد وقتي عرفا گفتند ارث يعني مساله مال ديگر، فلان کس وارث است، فلان کس ارث برد يعني مال ديگر. درست است ميشود گفت فلان شخص وارث علم فلان کس است، وارث حکمت فلان کس است ولي معالقرينه است با قرينه ميشود ارث را دربارة مسائل علم و حکمت مطرح است ولي بيقرينه همان مساله ارث مال است.
وي افزود: ديگر لغتا اين طور است، عرفا اين طور است، اعتبار عقلا اين طور است، پس اين چهار دليل نشان ميدهد که انبيا همانند افراد ديگر مشمول اين عموم و اطلاقاتاند.
مهمتر از همه استدلال صديقة کبرا (س) است در حضور همه مهاجر و انصار با اطلاع وجود مبارک امام زمانش يعني عليبنابيطالب (ع).
آيت الله جوادي آملي ادامه داد: حضرت باخبر بود که وجود مبارک صديقه کبرا چگونه دارد احتجاج ميکند از کساني که اين خطبه را حفظ کرد و نقل کرد همان زينب کبرا (س) بود که اين خطبه را حفظ کرده بود و براي ديگران نقل کرد. يکي از روات اين خطبه همان زينب کبراست.
امام جمعه قم خاطرنشان کرد: اين خطبه نوراني حضرت از چند بخش تشکيل ميشود و از چند جهت حضرت استدلال ميکند. البته اين خطبه طليعهاي دارد اين بزرگان يعني معصومين (عليهم السلام) آن بخشي را که با مردم حرف ميزنند قابل فهم هست با تبيين، اما آن بخشي که با خدا حرف ميزنند آنها را اوحدي ميفهمند اين دعاها اين طور است، اين مناجات شعبانيه اين طور است.
آيت الله جوادي آملي،خطاب به حاضران گفت: شما الآن اين 20 جلد وسائل را که ميبينيد غالب اينها قابل فهم است يعني کسي پنج، شش سال درس بخواند بالاخره اگر هم به کتاب لغت بخواهد مراجعه کند مقدورش است اين روايات را به خوبي ميفهمد اما وقتي بخواهد صحيفة سجاديه يا نهجالبلاغه را مطالعه کند اين طور نيست که با هفت، هشت سال درس خواندن فقه و اصولي حل شود.
وي يادآورشد: خطبه اي همانند مناجات شعبانيه از اين قبيل است آن بخشي که با خدا حرف ميزنند توده مردم ميخواهد بفهمد ميخواهد نفهمند؛ "هَبْ لي کمال الانقطاع" اين قطع چيست؟ انقطاع چيست؟ کمال انقطاع چيست؟ حضرت چرا مرحله سوم را خواسته؟ اينها نه با بناي عقلا حل ميشود نه با لغت حل ميشود نه با عرف حل ميشود اينها با درسهاي ديگر حل ميشود.
آيت الله جوادي آملي اضافه کرد: خطبهها از اين قبيل است خطابهها حساب ديگري دارد، وجود مبارک حضرت امير وقتي خطبه ميخواند با خدا حرف ميزند حمد و ثنا دارد ازليت خدا را تشريح ميکند بسياري از افراد متوجه نميشوند. اما وقتي ميگويد "يا ايّها الناس! يا ايّها الذين آمنوا" دستور ميدهد آنها ميفهمند.
وي خاطرنشان کرد: يک خطبه نوراني دارد وجود مبارک حضرت امير مرحوم کليني آن خطبه را نقل ميکند. چون بسياري از اين خطبي که در نهجالبلاغه آمده است مرحوم صدوق، مرحوم کليني و ديگران نقل کردند. بعدها مرحوم سيد رضي گزيدههايي از آنها را ذکر کرده است.
آيت الله جوادي آملي افزود: خطبهاي در جلد اول کافي در مساله توحيد است که مرحوم کليني اين خطبه را نقل ميکند و مي دانيد که حرف در کافي خيلي کم بوده و غالبا حديث است. اما بعد از آن خطبه اين جملهها را دارد،که عليبنابيطالب (ع) اين خطبه را ايراد کرده است.
اين انديشمندبزرگ اسلامي گفت: اين خطبه به قدري اوج دارد که اگر تمام جن و انس جمع بشوند و در بين آنها پيغمبر نباشد بخواهند مثل اين حرف بزنند مقدورشان نيست. اين حرف مرحوم کليني است ميگويد کسي که "بأبي و اُمّي" پدر و مادر من فداي او اين مقدورشان نيست. اين فرمايش مرحوم کليني است در اصول کافي در جلد اول در بحث توحيد بعد از نقل اين خطبه.
آيت الله جوادي آملي بيان داشت: اصول کافي را عده زيادي شرح کردند مهمترين شرح براي مرحوم صدرالمتالهين است سپس مجلسي اول، مجلسي دوم، بعد ملا صالح مازندراني اينها شروحي بود که بعدها پيدا شد. گوشههايي از اصول کافي را مرحوم ميرداماد استاد ايشان شرح کردند ولي شرح عميق براي مرحوم ملا صدرا است.
وي ادامه داد: ايشان به شرح اين قسمت که رسيدند اضافه ميکنند ميگويند که جناب کليني اگر اين جمله را اضافه ميکرد بهتر بود که اگر همه جن و انس جمع بشوند و در بين آنها پيغمبران هم باشند اما پيغمبران اولواالعزم نباشند نميتوانند مثل علي حرف بزنند.
وي يادآورشد: يعني شماي کليني که گفتي انبيا هم ميتوانند مثل او حرف بزنند بگوييد انبياي اولواالعزم وگرنه انبياي ديگر هم بعيد است که اين طور بتوانند حرف بزنند. اين از آن خطبههاست. آن خطبه شاهبيتي دارد و بيتالغزلي دارد واسطةالعِقدي دارد که گره آن واسطةالعقد را مرحوم ميرداماد در شرح اصولي کافي گشود.
آيت الله جوادي آملي بيان داشت: آن واسطةالعقد آن شاهبيت و نقطه برجسته خطبه علي(ع) در خطبه فاطمه (س) است و عصاره آن مطلب اين است که آن مادهاي که شبهه ازليت عالم را مطرح ميکنند ميگويند آيا خدا عالم را از مادهاي خلق کرد پس معلوم ميشود ماده قبلا بود قبل از خلقت خدا بود به خدا محتاج نبود، عالم را "مِن شيءٍ خلق" کرد.
وي ادامه داد: پس معلوم ميشود آن شيء ازلي بود. يا مِن لا شيء خلق کرد لا شيء که نميتواند مبدأ چيزي باشد که خدا از لا شيء چيزي را خلق بکند و شيء هم که از نقيضين بيرون نيست مِن شيء باشد محال، مِن لا شيء باشد محال اين شبهه، آنکه ميراداماد از خطبه حضرت امير و همچنين از خطبه حضرت زهرا (س) ميتوان استفاده کرد و جواب داد اين است که نقيض مِن شيء، مِن لا شيء نيست وگرنه هر دو ميشود موجبه نقضي مِن شيء، لا مِن شيء است نه مِن لا شيء شبهه اين است که عالم را مِن شيء خلق کرد يا مِن لا شيء هر دو محال است مِن شيء خلق کرده باشد محال، مِن لا شيء خلق کرده باشد محال رفع نقيضين هم که محال.
وي افزود: پاسخش اين است که نقيض مِن شيء، لا مِن شيء است "نقيض کلٍّ رفعٌ أو مرفوع" نقيض مِن شيء، مِن لا شيء نيست وگرنه هر دو ميشود وجودي. نقيض مِن شيء، لا من شيء است. اين نکته هم در خطبه وجود مبارک حضرت امير هست هم در خطبه وجود مبارک حضرت زهرا (س).
آيت الله جوادي آملي اظهار داشت: آغاز اين خطبه اين است که بعد از چند جمله "ابتدأ الأشياء لا مِن شيء" خدا بديع السماوات و الأرض است. نوآور است. عالَم را از چيزي خلق نکرد. نه از لا شيء خلق کرد "ابتدأ الأشياء لا مِن شيء" نه من لا شيء اين جمله هم در خطبه نهجالبلاغه است هم در خطبه حضرت زهرا (س) با اين تفاوت که وجود مبارک حضرت زهرا تقريباً 25 سال قبل از حضرت امير اين را گفته چون خطبههاي وجود مبارک حضرت امير در زمان حکومتشان و خلافتشان اين خطبهها را ايراد ميکردند وگرنه آن وقتي که خانهنشين بودند يا کشاورزي ميکردند که جاي سخنراني نداشتند.
وي يادآورشد: اين خطبه را هم مرحوم کليني نقل کرده فرمود وقتي که بار دوم سپاهيانش را براي شام در تتمة جنگ صفين اعزام کرده بود "فلمّا استنهزّ جُند للشام قام خطيباً" اين خطبه را ايراد کرده تقريبا 25 سال بعد يا نزديک سي سال اين خطبه آن خصيصه را دارد بعد از آن حمد و ثناء و توحيد الهي و جريان وحي و نبوت و اينها و اينکه ايمان اثرش چيست، نماز اثرش چيست، زکات اثرش چيست به اين جملهها ميرسند. به مساله ارث ميرسند که به مهاجر و انصار در مسجد خطاب ميکنند. بعد به دستگاه حکومت هم خطاب ميکند "أفحکم الجاهلية يَبقون و مَن أحسن مِن الله حکماً لقوم يؤقنون أفلا تعلمون بلي? قد تجلّي? لکم کالشمس الزاهية أننبنته" بعد فرمود: "أيّها المسلمون! أ اُغلبُ علي إرثي يأبن أبيقحافه أفي کتاب الله أن ترث أباک و لا أرث أبيه".
وي افزود: در قرآن آمده که تو ارث ميبري ولي من از پدرم ارث نميبرم؟ "لقد جئت شيئاً فريّا، أ فعلي عمدٍ ترکتُم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم إذ يقول: (وَ وَرِث سليمانُ داوود) و قال في ماقتسّ مِن خبر يحييبنزکريا إذ قال (فهَب لي مِِن ِلَدُنک وليّاً يرثني و يرث مِِن آلِ يعقوب) پس اين آياتي است مربوط به انبيا که ارث ميبرند و همچنين "و قال: ?أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ في کتاب الله) و قال: ?يُوصِيکُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِکُم لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ? و قال: ?إِن تَرَکَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَي الْمُتَّقِينَ? و زعمتم أن لا حُزوة لي و لا أرث مِن أبيه و لا رَحِمَ بيننا أفخصّکم الله بآيةٍ أخرج أبي مِنها" يک آية خاصي داريم دليل مخصوصي داريم که پدرم ارث نميگذارد؟! بعد هم آن جمله جگرسوز را فرمود که مساله در و پيکر زدن با اين جمله اصلا قابل قياس نيست فرمود شما هيچ دليلي نداريد که مرا از ارث محروم کنيد مگر اينکه بگوييد معاذ الله... نقل نکنم.
وي بيانداشت: در آن جملههاي بعدي اين خطبه را ادامه ميدهد در بعد از يک صفحه ميفرمايد: "أ اُهْضَمُ تُراثَ أبي" به مردم خطاب کرد: "و أنتم بمرأ مِنّي و مسمعٍ و ممتدٍ و مَجمَع" همهتان حاضريد، داريد ميبينيد، ارث مرا دارند هضم ميکنند شما در نهجالبلاغه ميبينيد وجود مبارک حضرت امير وقتي حضرت زهرا (س) را ميخواهد دفن کند اين جملهها را گفته در خطبة. 202 نهجالبلاغه آمده است که هنگام دفن رو کرد به قبر مطهر پيغمبر (ص) عرض کرد "السَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِکَ وَالسَّرِيعَةِ اللِّحَاقِ بِکَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِکَ صَبْرِي" تا به اين جمله فرمود: "وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَي هَضْمِهَا" اين هضم همان است که در خطبه حضرت زهرا آمده: "أ اُهْضَمُ تُراثَ أبي بمرأ مِنکم" همهتان ميبينيد روز روشن دارند ارث مرا ميبرند اينجا هم حضرت فرمود: "وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَي هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ" بنابراين اطلاقات حاکم است عمومات حاکم است دليل خاص درباره ارث انبيا حاکم است مهمتر از همه تفصيل و تبيين و تشريح صديقه کبرا (س) حاضر است.
آيت الله جوادي آملي اظهار داشت: امام صادق فرمود، امام باقر فرمود معيار حجيت عصمت گوينده است نه امامت او ميخواهد امام باشد ميخواهد نباشد. اگر کسي معصوم بود قولش حجت است ديگر، بنابراين اين تفسيري که منظور از ارث، ارث مال است ميشود محکم عمومات و اطلاقات هم حاکماند و دليلي خاصي هم که بود تاييد ميکند و تفصيلي هم که از حضرت زهرا (س) شده است تبيين ميکند.
انتهای پیام