سخنی درباره حجاب
صدای شیعه: حضرت استاد انصاریان در تفسیر حکیم جلد ششم پیرامون مسئله حجاب می فرماید: پس از آن که اقوام ملل و به ویژه غرب به عنوان تمدن و منورالفکری حجاب را از زن گرفتند، و او را که میل به خودنمائی هم دارد، با موی افشان، و روی باز، و آرایش و با لباسهای کوتاه و بدن نما به تمام مجامع، مجالس، پارکها، خیابانها، مدارس، مراکز اداری، کارخانجات، تجارتخانهها، کوچه و بازار، تأتر و سینما، کشیدند آمار زنا، روابط نامشروع پنهانی و آشکار، طلاق، همجنس بازی بر اثر عدم قناعت به زن که به هر صورت و به آسانی در دسترس بود، خودکشی، بیماریهای روانی، جنون با سرعت سرسامآوری به صورت تصاعدی بالا رفت، و فساد جنسی نسبت به همه مناطق کره زمین فراگیر شد، و خیلی از نسل این افسار گسیختگان به تباهی، گناه، بیبند و باری دچار شدند، و حرکت مسائل معنوی و اخلاقی به شدت گرفتار سیر نزولی گردید.
من فکر نمیکنم احدی از مردم جهان حتی بانیان این جنایت بینظیر منکر این عوارض سنگین و گاهی غیر قابل جبران آن که محصول ننگین بیحجابی است باشند.
اگر مردان چه آنان که عزب و بیزن هستند، و چه آنان که دارای همسر هستند همه جا و به صورت آزاد، دختران و زنان را با انواع آرایشها و لباسها و بدنهائی که جز تحریک شهوات حیوانی ندارد نمیدیدند دچار هوس و هوای، و هیجان شهوات و حرص به کامجوئی و لذتگرائی نمیشدند، و این همه عوارض در دامن اجتماع قرار نمیگرفت.
جوان عزب میبیند و با همه وجود میخواهد، یا باید به خاطر دسترسی نداشتن به مطلوب خود، دچار فشار روحی و یا خود ارضائی و یا افتادن در آغوشی نامحرم به یاد آنچه دید و به دست نیاورد گردد، یا به دختربازی روی آورد، یا به دام زنی شوهردار که وجودش عاری از تقوا و دین است افتد و خلاصه به شکلی شهوت جنسی را ارضا کند!!
گر نمیدید نمیخواست و از آن همه عوارض در امان و در حصن حصین امنیت قرار میگرفت.
مرد زندار وقتی شبانهروز در همه مراکز کاری و محلهای رفت و آمد هر دختری وزنی را با انواع آرایشها و لباسهای آن چنانی و طنازی عشوهها بتواند ببیند و برخی از آنان را زیباتر از همسر خود مشاهده کند، البته به جنس جدید میل پیدا کرده و گاهی عاشق میشود و رابطه برقرار میکند و لذت مضاعف میبرد و در نهایت از همسرش که برای او چند فرزند آورده و اندکی تغییر قیافه داده دلسرد میگردد، و زمزمهٔ طلاق و جدائی سر میدهد، و به شدت سر ناسازگاری بلند میکند و بالاخره زن را طلاق میدهد و به آغوش معشوقه ملعونه پناه میبرد و همسر و فرزندانش را از خود و کانون گرم خانواده محروم میسازد، و معلوم نیست اگر همسر اول از مایه تقوا برخوردار نباشد چه بلائی بر سر خود و فرزندانش میآورد، و یا نهایتاً اگر شوهر کند وضع فرزندانش زیر دست ناپدری چه خواهد شد و این همه برای عزب و غیر عزب نتیجه بیحجابی دختران زنان است و روی این حساب باید گفت: بیحجابی در هر جامعه و ملتی منشأ انواع مفاسد، مضیقهها، بیماریها، جدائیها است و اگر گفته شود بیحجابی مایه و زمینه بدترین ظلمها و جنایات است سخنی به گزاف گفته نشده، و اگر با فریاد بلند اعلام شود لعنت بر بیحجابی و بر بانیان آن، مطلب غیر معقولی گفته نشده است.
عوارض ننگین، و امور غیر قابل تحملی که به وسیله زنان و دختران بیحجاب و بیبند و بار در زندگی خودشان مردانی که به آنان نامحرم هستند جریان مییابد، و مفاسد غیر قابل جبرانی که گاهی از اختلاط مردان و زنان در خیابانها و در مجالس عروسی و شبنشینی پیش میآید قابل شمارش نیست.
«ضیافتی به افتخار جوانی بازگشته از اروپا ترتیب یافت، در این ضیافت که عدهای زن و مرد و دختر به صورت مختلط حضور داشتند و وسایل عیش و نوش فراهم بود. جوان تازه از فرنگ برگشته در برابر دید همگان دست دختر عمویش را که از آرایش و لباسهای محرک جلوهای خاص داشت بوسید!
برادر دختر که ناظر این جریان بود به اعتراض شدید برخاست، در نهایت میان آن دو نفر نزاع سختی در گرفت، میهمانان نیز که با خوردن مشروب کنترل خود را از دست داده بودند به طرفدارای از طرفین به جان هم افتادند و مجلس جشن به میدان جنگ تبدیل شد ... «1»
حضرت صادق (ع) میفرماید: هیچ یک از افراد بیبند و باری از زنا بیبهره نیست، زنای چشم نگاه است و زنای دهان بوسه و زنای دست لمس است، خواه عمل زناشوئی انجام گیرد خواه انجام نگیرد. «2»
راستی لعنت بر بیحجابی و بانیان آن که چنین وضعی را بر مرد و زن تحمیل کردند تا جشنی که مطابق فرهنگ بیحجابی برپا شد مبدل به میدان زد و خورد و جنگ شدید گردد.
«زنی بیحجاب با دختر و پسرش از راه عبور میکردند، جوانی پررو دختر زیبا را دید و به او متلک گفت، برادر دختر بسیار ناراحت شد و به او اعتراض کرد، این عمل موجب ناراحتی متلکگو شد و با هیجان به برادر دختر حمله کرد، برادر به دفاع از خود به دفع حمله اقدام کرد ولی شدت درگیری سبب قتل او شد، و برادر دختر برای محاکمه و نهایت قصاص به زندان افتاد!» «3»
به حقیقت لعنت بر بیحجابی و بانیان آن که دختری را در معرض متلک عاشقانه جوانی قرار داد و نهایتاً دو جوان را که نیروی فعال و بازوی علم و کار کشور بودند پیش از به ثمر نشستن عمرشان به کام مرگ انداخت!!
«زن شوهرداری که به خاطر آزاد بودنش هر کسی میتوانست او را ببیند و از موی و روی او لذت ببرد، با همدستی مرد بیگانهای که عاشقش شده بود شوهرش را کشت تا با مرد جدید زندگی جدیدی آغاز کند، ولی خون شوهر دامنش را گرفت و به دام قانون افتاد!!» «4»
لعنت بر بیحجابی و بانیانش که جان مردی را به دست همسرش که باید مایهٔ آرامش او میبود، با کمک معشوقش گرفت و خانواده مرد را دچار داغ سنگین کرد، اگر زن شوهردار در معرض دید دیگران نبود، و موی و روی زیبا، و بدن و لباس بدننمایش را نمیدیدند عاشقش نمیشدند، و با همدستی او قتلی صورت نمیگرفت، ولی چه باید کرد که بیحجابی نشانه تمدن و روشنفکری و پوشش و حجاب نشانهٔ عقبماندگی است!!
روابط آزاد، و آزاد بودن زن در هر برنامهای که میخواهد، حتی برای زن شوهردار که به شکلی از شوهرش ارضا میشود سمّی بسیار خطرناک و نشانه توحش نه تمدن است:
«شوهر که از طرف قاضی دادگاه مورد بازپرسی و تحقیقات دربارهٔ علت کشتن زنش بود گفت: در چمدان همسرم که 5 ماه پیش آری فقط پنج ماه پیش با او ازدواج کردهام سه نامه عاشقانه که برای او نوشته بودند پیدا کردم وقتی جریان را از او پرسیدم با من به مشاجره و نزاع پرداخت نهایتاً کارمان به درگیری سخت انجامید و او را کشتم ....» «5»
لعنت خدا بر بیحجابی و بانیانش که نگذاشت زن و شوهر جوانی با هزاران آرزو و بیش از پنج ماه در کنار هم زندگی کنند، و عاقبت زن جوان و عروس پنج ماهه را به کشتن داد، و جان شوهر را نیز به میدان قصاص کشانید، و دو خانواده را داغدار کرد!!
نتایج مواردی که حاصل بیبند و باری، بیحجابی، روابط آزاد، و اختلاط مردان و زنان است در چند داستان انفاق افتاده که در سطور بالا نوشته شد خواندید، اکنون به نظرم میرسد به منافع عالی حجاب که هم حافظ وضع مرد و هم وضع وجود زن و شخصیت اوست تا حدی پی بردید، و دانستید چرا قرآن مجید و روایات اهلبیت بر حجاب و حفظ چشم از دیدن نامحرم که موجب ثبات ادب مرد و پاکدامنی زن، و سبب برپائی نظام خانواده و بقاء آن است اصرار دارند، آری خداوند مهربان و انبیاء و امامان بیش از همه کس به مصالح زندگی مرد و زن آشنا هستند و بر اساس آن مصالح نسخه مینویسند و قوانین و مقررات لازم را وضع میکنند.
البته حجاب و پوشش زن در آن حدی که در آن زمینه هیچ گونه تحریک احساسات و شهوات برای مرد نباشد ویژهٔ آئین اسلام نیست، حجاب حقیقتی است که شروع تحققش با شروع حیات و زندگی انسان در کرهٔ زمین بوده است.
تاریخ باستان هر ملتی را که مورد کاوش قرار میدهیم و حتی مجسمهها و نقشها و تصاویری را که از ملل باستان باقی مانده است اگر دقت کنیم میان لباس زن و مرد تفاوت میبینیم.
بنابراین میتوان گفت خود «زن» ستر و پوشش را با یک نوع الهام فطری برای محفوظ ماندن، و بالا بردن منزلت و موقعیت خود اختراع و انتخاب کرده است.
اسلام که آئین فطرت است بر همین اساس حجاب را برای زن لازم و ضروری اعلام کرده است. حقیقت حجاب و احکامی که اسلام در رابطه با جلوگیری از تحریک غریزه جنسی مقرر داشته است که در نهایت استمتاعات جنسی را به هر صورت که باشد به محیط خانوادگی اختصاص میدهد به طور مسلم موجب تحکیم و پیوند روابط خانوادگی و افزایش صمیمیت و محبت در کانون زندگی زن و شوهر، و افزایش آمار ازدواج و کاهش آمار طلاق میگردد، بنابراین حجاب برای زن مصونیت از تیرهای نگاههای زهرآلود شهوت پرستان و محفوظ ماندن از اشرار، و در امان ماندن از مزاحمت آلودگان است نه محدودیت و شخصیت و کرامت و شرافت زن اقتضا میکند هنگامی که از خانه بیرون میرود، یا در خانه نامحرمانی باشند متین و مؤدب و باوقار باشد.
حجاب در اسلام پوششی است که کرامت و وقار زن را حفظ میکند، در مسئله حجاب رنگ پوشش مطرح نیست ولی استفاده از رنگهای روشن و چشمگیر که مورد توجه و نگاه دیگران واقع شود، نه تنها هدفی را که اسلام دارد تأمین نمیکند، بلکه نقض غرض هم هست، و لازم است توجه شود که یکی از کارهائی که در قرآن منکر شناخته شده و به شدت از آن نهی میکند و آن را برنامه و طرحی از جاهلیت معرفی مینماید تبرج زنان است، تبرج یعنی خودنمائی و جلوهگری، روی این حساب ظاهر شدن زن در اجتماع، مجالس، مهمانیها به صورتی که انگشتنما شود و چشمها را به دنبال خود بکشد، و به تحریک هوا و هوس و شهوات مردان بیانجامد «تبرج» و قطعاً عملی حرام «6» و موجب خشم خدا و سبب عذاب در دنیا و آخرت و محروم شدن از فیوضات الهیه است.
بعد از آن که روشن شد: حجاب یک امر فطری است و سابقهٔ تاریخش با تاریخ به وجود آمدن انسان یکی است، و اسلام نیز که دین فطرت است آن را در ضمن آیاتی از قرآن در سورهٔ نور و سورهٔ احزاب، و روایات اهلبیت عصمت مورد تأکید قرار داده است اکنون باید دید حجاب با این که قرنها در میان ملتهای اسلامی مورد اهتمام و عمل بانوان مسلمان و مؤمن بوده است و آنان را از مفاسد بیشماری حفظ میکرده، و عفت و پاکدامنیشان سبب استحکام خانواده، و موجب تربیت فرزندانی پاک و سالم و مؤمن بوده است، پیدایش بیحجابی و گسترش آن نتیجه چه عاملی بوده است.
مهمترین نقشهٔ استعمار که قرآن مجید در تعبیر رساتر از آن به عنوان استکبار یاد کرده هویت زدائی و شخصیت کشی است.
استکبار با ترفندهای مختلف و تبلیغات گسترده سبب ایجاد «خودباختگی» و «خود کمبینی» میگردد و شخصیت و استقلال و عظمت ملتها را هدف قرار میدهد و افکار و روحیات آنان را زیر سلطه خود درمیآورد و این کار، خود، مقدمه استضعاف اقتصادی و سیاسی است که مستکبرین برای مستضعفان خواب میبینند.
این حقیقت را نیز میدانیم که هویت و شخصیت زن مسلمان با حجاب اسلامی گره خورده بود و یکی از آدابی که از کودکی به دختران مسلمان تعلیم و عادت داده میشد حجاب اسلامی و پوشش قرآنی بود و زنان مسلمان با حجاب خویش علاوه بر این که مصونیت خود را در جامعه و مجالس خانوادگی و میهمانیها تضمین میکردند، شخصیت اسلامی خود را نیز به این وسیله نشان میدادند و آرمان مکتب خود را حفظ مینمودند، ولی استکبار با بوقهای تبلیغاتی با عنوان آزادی، ترقی، و تمدن دست به فرهنگ ستیزی زد و برای زدودن ارزشهای اسلامی و حاکم ساختن پستیهای غربی تلاش وسیعی را آغاز کرد و در این رابطه با کمک دست نشاندگان خود و فریب خوردگان فرهنگ غرب بیحجابی را زمینهسازی کرد و متأسفانه مشتی از زنان بیتقوا و لذتگرا این فرهنگ را پذیرفته و در گوشه و کنار جوامع اسلامی به ویژه شهرهای بزرگ رواج دادند، و از این راه ضربه سختی به احکام الهی زده و بسیاری از زنان و دختران را در دریائی از فساد و فتنه فرو بردند، مسئله بیحجابی وقتی در ایران عملی شد عارف بزرگ و فقیه نامی و فیلسوف عظیمالقدر آیتالله شاهآبادی روی منبر اعلام کرد که بیحجابی در ایران کمر صد و بیست و چهار هزار پیامبر را شکست، با این که بیحجابی اول راهش بود و هنوز مفاسد آن آشکار نگشته و ظهور نکرده بود.
تز استعماری و خطرناک و خانمان برانداز انگلستان که مأمور پلید خود، غلام حلقه بگوشی چون رضاخان پهلوی را حاکم بر مملکت ایران کرد، و جوّی پلیسی و دولتی ولی به شدت استبدادی را بر مردم مسلط کرد نسبت به مسئله زن که باید به دست رضاخان تحقق مییافت این بود:
«در مسأله بیحجابی زنان باید کوشش فوقالعاده به عمل بیاوریم تا زمانی مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر و پوشش مشتاق شوند، باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ساختگی ثابت کنیم که پوشش زن از دوران بنیعباس متداول شده و مطلقاً سنت اسلام نیست!!
سپس اضافه میکند: پس از آن که حجاب زنان با تبلیغات گسترده از میان رفت، وظیفهٔ مأموران ما آن است که جوانان را به عشقبازی و روابط جنسی نامشروع تشویق کنند، و زنان غیر مسلمان کاملًا بدون حجاب ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند. «7»
پرده حرمت برخی از زنان به دست رضاخان و مأمورانش دریده شد، نسبت به پوشش سختگیری طاقتفرسائی بر زنان تحمیل شد، بسیاری از زنان تا آزاد شدن حجاب پس از سقوط رضاخان از خانه بیرون نیامدند، گروهی هم با فریب خوردن فرهنگ برهنگی غرب را پذیرفتند، و مانند ویروس تکثیر مثل کردند، سایه شوم بیعفتی سراسر کشور را گرفت بر اثر این جنایت معلوم نیست تا کنون چه عوارض سهمگینی دامن افراد و خانوادهها و جامعه را گرفت؟!
نتایج سود بیحجابی را در سطور قبل با دقت مطالعه کنید تا روشن شود از این طریق چه بلاها و مصائبی گریبان ملت ایران و ملتهای اسلامی را در سایر ممالک گرفت.
اگر زنان کشورهای اسلامی فرهنگ غرب را نمیپذیرفتند، و بدون حجاب بیرون نمیآمدند، و خودآرائی نمیکردند، مردان و جوانان مسلمان دچار چشمچرانی سپس فساد در اخلاق و در عمل نمیگشتند، و درصد قابل توجهی از نیروهای کشورهای اسلامی به خاطر روابط نامشروع، و کثرت گناه و مجالس عیش و طرب و شبنشینیهای آنچنانی و اعتیاد از چرخهٔ فعالیت و کار مثبت و تحصیل و تولید، و سودرسانی به مملکت و ملت خارج نمیشدند.
امیرمؤمنان دربارهٔ نگاه حرام و چشم دوختن به نامحرمان، میفرماید:
«العیون مصائد الشیطان:» «8»
دیدهها، دامهای شیطان هستند.
و نیز آن حضرت فرمود:
«اللخط رائد الفتن:» «9»
نگاه حرام پیشاهنگ فتنههاست.
حضرت صادق فرمود:
«النظر سهم من سهام ابلیس و کم نظرة اورثت حسرة طویلة:» «10»
نگاه به نامحرم تیری زهرآلود از تیرهای شیطان است و چه بسیار نگاهی که حسرتهای طولانی از خود به جای میگذارد.
حضرت رضا (ع) در پاسخ مسائلی که محمد بن سنان طرح کرده بود، درباره فلسفه حرمت نگاه با نامحرم نوشتند: خداوند به این خاطر این عمل را حرام کرده که موجب تهییج شهوت و سبب فساد میگردد: «11»
دربارهٔ نظام خانواده در اسلام کتابی درسی فصل در ششصد صفحه نوشتهام که به شش زبان ترجمه شده و فارسی آن نزدیک به سی بار آراسته به چاپ گشته که میتوانید جهت دریافت استحکام مقررات اسلام و این که این فرهنگ پاک ضامن سعادت خانواده و جامعه است به آن کتاب مراجعه کنید.
در رابطه با چشم و مسئله حجاب که دو مسئله اساسی است در آیات سورههای بعد به خواست خدا در حد لازم مطالبی خواهد آمد.
قاعدگی و طهارت
آیه 222 در رابطه با قاعدگی یا حیض و مسئله پاک شدن از آن، و حرمت همبستری با زن در آن حالت حقایقی را مطرح میکند که در حد مقدور به آن اشاره میشود.
قانون تورات حکم میکند، زنی که مبتلا به حیض یا عادت ماهیانه شده است، باید عملاً او را از جامعه برانند و فقط در حدی که جانش محفوظ بماند به او خوراک بدهند، چنین زنی لازم است از مزایای زندگی، و بودن کنار خانواده محروم باشد!! «12»
در این زمینه اگر زن بچهدار شد و فرزندش دختر است باید هشتاد روز از اجتماع برکنار و دور بماند. «13»
ولی هنگامی که خورشید تابناک اسلام طلوع کرد به این کوتهنظریها و مظالم پایان داد و احکام ستمگرانه را که دربارهٔ زن اجرا میشد منسوخ دانست و فقط اعلام کرد:
حیض نوعی ناراحتی رحمی است، شما در آن وقت از همبستری با زن به خاطر سلامت خود و همسرتان اجتناب کنید تا از آن با طهارت و غسل بیرون آیند،
پسر و دختر باید به این نکته توجه داشته باشند که دختر سالم باید پس از شروع رشد عادت ماهیانه ببیند و اگر نبیند علامت بیماری است، ولی جسم دوشیزگان، مناطق گوناگون جغرافیائی، نوع خوراک و بسیاری از امور دیگر در کم و زیاد شدن و یا تقدیم و تأخیر افتادن عادت ماهیانه مؤثر است.
مثلًا در سرزمینهائی که هوای آن گرم و جزء مناطق حارّه است و دوشیزگان که از نظر جسمی نیرومندند در سن 12 سالگی عادت میبینند، و در مناطق سردسیری در سنین 15 سالگی و حداقل روزها 3 روز و حداکثر ده روز است.
در چنین ایامی زنان آماده پذیرفتن بسیاری از بیماریها هستند، و رحم آنان مشغول برطرف کردن آلودگیهای خود و آماده شدن برای پذیرفتن نطفه است، و عمل زناشوئی در این برنامه یعنی در حالت حیض حرام و سبب اخلال در آماده شدن رحم برای پذیرفتن نطفه، و عامل ضربه زدن به سلامت مرد و زن است.
زن و مرد در ایام عادت از همبستر شدن نهی شدهاند، و از هر دو خواستهاند خود را در خطر انواع بیماریها نیندازند، «فاعتزلوا النساء فی المحیض و لا تقربوهن حتی یطهرن.»
اسلام روی این موضوع به شدت حساس است، و در این زمینه سعادت مرد و زن و خانواده و جامعه را لحاظ کرده، و برای عمل زناشوئی در چنین ایامی جریمه در نظر گرفته است و مرد مسلمان را مأموریت داده که هر گاه در حال حیض اقدام به جماع نماید شخصاً جریمه بپردازد.
در فتاوای فقهای شیعه در رسالههای عملیه میخوانیم: هر گاه عمل زناشوئی در مدت حیض در قسمت اول عادت ماهیانه انجام گرفت باید هیجده نخود طلا بدهد، و هر گاه در قسمت دوم 9 نخود طلا و چون در قسمت سوم به وقوع پیوست باید چهار نخود و نیم طلا در راه خدا بپردازد.
این جریمه مالی به تهیدستان و نیازمندان پرداخت میشود، و در عین حال بر مجرم لازم است توبه کند. در کتاب علمی بیماری شناسی مینویسد: سرطان رحم یکی از فراوانترین سرطانهای زنان میباشد و سرطان گردن رحم سه تا چهار مرتبه زیادتر از جسم رحم است، و معتقدند که عاملی سبب پیدایش این سرطان میشود.
و نیز در این کتاب آمده: که نزد زنان یهودی که عادت ماهیانه را رعایت میکنند و با دارو جلوی آن را نمیگیرند سرطان رحم کمتر است و نیز ضریب وقوع سرطان رحم در زنان مسلمان کمتر میباشد.
اگر چه در عصری که مقررات اسلام عرضه میشد علم و رشتههای آن به صورت امروز وجود نداشت ولی چون قانونگذار خداوند مهربان بود و علم او نسبت به همه حقایق فراگیر است، نکات لازم را به صورت حرام و جلال و امور تعبدی به انسان عرضه داشت و به او فرمان داد از همبستر شدن با زن در حال عادت ماهیانه دوری کند، و پیش از پاک شدن با او نزدیکی ننماید. «14»
تمکین در برابر حقوق جنسی
آیه 223 چه تعبیر زیبا و پر معنا و لطیفی از جنس زن دارد، تعبیری که در هیچ فرهنگی در همه اعصار و ممالک سابقه نداشته:
نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ:
زنان شما کشتزار برای شمایند!!
کشتزار چیست و برای چه هدف والائی است؟
کشتزار زمین مستعد و قابلی است که دانهها و حبههای سربسته و در بسته در آنجا بستر رشد دارند، ریشه میدوانند، ساقه از خود بروز میدهند، برگ سبز و با طراوت بر آن ساقه میروید، محصول میدهد، چرخ زندگی موجودات زنده به ویژه انسان را به حرکت میآورد، کشتزار زمین مستعد و قابلی است که نهال در آن رشد میکند به محیط صفا و طراوت میبخشد، هوا را تصفیه میکند، طبیعت را میآراید و زینت میدهد، به محصول و میوه مینشیند، و زمینه هر نوع حرکت و کار مثبتی را فراهم میآورد، این همه به شرط این است که دانه و حبه و نهال سالم باشد، و آفت در آن دیده نمیشود.
زن کشتزاری است که خدای مهربان به سود مرد قرار داده، که مرد در این کشتزار طبیعی و ملکوتی نطفه پاک بکارد، و به انتظار فرزندی صالح و مفید و سالم و زیبا بنشیند، تا پس از ولادتش به خانه سرسبزی و طراوت دهد، شادی و نشاط بیاورد، رشد کند و به محصولی چون علم و عمل بنشیند و دل مادر و پدر را شادی بخشد، و توشه آخرت آنان گردد و قدموا لانفسکم اگر پدر و مادر از ابتدا تقوا را رعایت کنند، و محیط خانه را محیطی خدائی بسازند، و هر دو کنار یکدیگر با سرمایهٔ ایمان و عمل و اخلاق زندگی نمایند، و زن برابر مقررات الهی نسبت به شوهر تمکین داشته باشد، و در چنین عرصهای نطفه پاک از صلب مرد به رحم مادر انتقال یابد، البته فرزند یا فرزندانشان توشه آخرت آنان میشود، و با چنین توشه با ارزشی که جزء مایههای سعادت و نجات است خدا را ملاقات میکنند و این همه، مژدهٔ حق به اهل ایمان است، مژده و بشارت به مرد و زن مؤمن است، نه زن و مردی که سر و کاری با ایمان و اخلاق و عمل صالح ندارند، و فرزندشان محصولی ضد حق خواهد شد.
وَ اعْلَمُوا أَنَّکمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ: «15»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- روزنامه اطلاعات شماره 13310.
(2)- نکاح مستدرک الوسائل باب 104.
(3)- روزنامه اطلاعات 13324.
(4)- اطلاعات 13310.
(5)- اطلاعات 13307. (6)- جایگاه بانوان در اسلام 355.
(7)- قرةالعین: درآمدی بر تاریخ بیحجابی در ایران ص 40.
(8)- غررالحکم ج 1 ص 262.
(9)- غررالحکم ج 1 ص 262. (10)- وسائل ج 14 ص 138.
(11)- وسائل ج 14 ص 140.
(12)- سفر لاویان باب 15. (13)- سفر لاویان باب 12.
(14)- بهداشت ازدواج 143- 142.
(15)- بقره 223.
مطالب فوق برگرفته شده از
کتاب: تفسیر حکیم جلد ششم
نوشته: استاد حسین انصاریان
انتهای پیام