سفیر عاشورای حسین(ع) درعربستان (تحلیلی بر شهادت شیخ نمر باقر النمر)
چکیده
در میان بحران های منطقه خاورمیانه که برخی مغرضانه و ستمگرانه آن را به نفس بحران زای اسلام مرتبط می سازند همواره حوادثی رخ می دهد که گاه نه تنها غیراسلامی، بلکه غیرانسانی هستند. اعدام شیخ شهید نمر باقر النمر در پی حق طلبی های شرعی و قانونی وی دل هر مسلمان با هر مذهب را به درد آورد. در این نوشتار به این که شیخ نمر در امتداد خط سرخ شهادت در اسلام در زمانه ای که تکفیر، خفقان، خشونت، تحریف عقاید و تهاجم علیه حق به برنامه زمین گیر کننده دشمنان علیه مسلمین تبدیل شده، خواهیم پرداخت. وی پیشرو در مسیری گشت که تاکنون اسلام در راه مقابله با آن هزینه ها و کشته های فراوان داده است.
کلیدواژگان
شهید شیخ نمر؛ عربستان سعودی؛ شهادت؛ اسلام
مقدمه
دولت عربستان سعودی در سده اخیر همواره به قطبی از منطقه مسلمان نشین خاورمیانه تبدیل شده است که نمی توان فتنه ای در منطقه مشاهده کرد مگر آن که دست عربستان سعودی مستقیم و یا غیرمستقیم در آن مشاهده شده است. ساده اندیشی است اگر عربستان را دولتی فرض کرد که مستقل از ایادی شیطانی غرب به دشمنی با کل مسلمانان و بالخصوص شیعیان مبادرت کند. این دولت فتنه انگیز همواره آلت دست صهیونیسم و امپریالسم جهانی بوده است. در میان اعمال ننگین و ظالمانه این دولت اعدام شیخ نمر رنگ و بویی تأسف بارتر داشت چراکه به قلب هر مسلمان بیداردل اعم از شیعه و سنی، ندایی القا شد که «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ». (التکویر: 9)
در این نوشتار پس از اشاره مختصر به حیات این شیخ شهید و زمانه این شهید و البته شرایط خفقان در عربستان سعودی، به انگیزه ها و دغدغه های شیخ شهید نمر خواهیم پرداخت تا یاد وی در دل تاریخ و مسلمین روشن ضمیر زنده بماند.
مختصری از حیات شیخ نمر
شیخ «نمر باقر النمر» روحانی شیعه برجسته عربستانی، در سال 1379 قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهرستان «العوامیه» از توابع استان شیعه نشین «القطیف» در شرق عربستان در خانواده ای اهل علم و دین به دنیا آمد که از آن علمایی چون «آیت الله شیخ محمد بن ناصر آل نمر» و خطبای حسینی چون جدش حاج «علی بن ناصر آل نمر» سر بر آورده بودند.
شهید شیخ نمر تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود. شیخ شهید نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(س) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.
شیخ نمر در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتید مختلفی حضور یافت، ازجمله بحث خارج نزد آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی در تهران، بحث خارج نزد آیت الله سیدعباس مدرسی در سوریه، بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه، دروس عالیه نزد علامه شیخ صاحب الصادق در تهران، درس «لمعه» نزد علامه شیخ وحید افغانی و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.
شیخ نمر سال ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد. پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی الإمام القائم(عج) را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگ بنای مرکز اسلامی در سال 1422 قمری مصادف با 2001 میلادی بود. او پس از مجاهدت های فراوان در عرصه های علمی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... سرانجام در روز شنبه 2 ژانویه 2016 توسط رژیم سعودی و با استناد به حکم نامشروع و ضدبشری صادره از سوی دادگاه جنایی عربستان به اعدام محکوم و به فیض رفیع شهادت نائل آمد.
تحلیلی بر اوضاع خارجی عربستان
عربستان به واسطه پشتوانه نفتی و مالی و حمایت هایی که از جانب مهم ترین دولت های جهان دریافت می کند از دول خواهان قدرت در جامعه جهانی و به ویژه در منطقه مدیترانه است. در عربستان سعودی از دورانی طولانی تفکری ریشه دوانده که برای پیشرفت و افزایش قدرت همواره باید حمایت غربیان را همراه داشت. این عدم خودباوری از یک طرف و همچنین خباثت درونی این حکومت (که در تجربیات گوناگون ازجمله فاجعه منا؛ ضد اسلام بودن این حکومت را نمایان ساخته) و البته دشمنی نامعمول این دولت با شیعیان، فضای سیاسی خاصی را برای عربستان در سطح منطقه ای و بین المللی به وجود آورده است. پروفسور نوآم چامسکی نظریه پرداز آمریکایی و استاد بازنشسته دانشگاه MIT می گوید: هیچ کار خاص و اقدام عملی در قبال هیچ اقدام غیرانسانی عربستان صورت نخواهد گرفت.
چامسکی در خصوص علت عدم واکنش ها به اقدام عربستان تأکید می کند دلیل این موضوع این است که عربستان یک متحد خیلی ارزشمند برای حامیانش است. (مجله بین المللی مهر، شماره 11، 6/11/1394، ص 20) البته تحلیل این موضوع امری دشوار نیست. منابع غنی نفتی عربستان و تعیین کننده بودن این کشور در معادلات اقتصادی و سیاسی جهان و کارآمدترین ابزار در تقابل با اندیشه انقلابی ایران اسلامی و روح بیداری اسلامی در منطقه و تقویت تروریسم و همچنین نقش بی بدیل این کشور در تحکیم جایگاه اسرائیل غاصب همگی از عوامل حمایت بدون چون و چرای دول غربی از دولت عربستان سعودی است.
بدیهی است در این فضا هر نوع اقدام ضد حقوق بشری و ضد عرف بین الملل از سوی این کشور همواره با مماشات غربیان همراه خواهد بود آن چنان که پروفسور نوآم چامسکی در خصوص واکنش آمریکا و غرب به اعدام شیخ نمر نیز گفت: «آن ها ممکن است تنها اعتراضاتی پوچ و توخالی نسبت به این اقدام از خود نشان دهند». (همان) از نظر منطقه ای، آل سعود با اتخاذ سیاست های فرقه گرایانه در جهان اسلام و در سطح منطقه غرب آسیا، به خصوص در تحولات پس از سال 2011، همواره انگشت اتهام مسلمانان را به سوی خود جلب کرده است.
تشکیل گروه های افراطی جهادی موسوم به مجاهدین در دهه 80 میلادی در افغانستان که در یک ائتلاف استراتژیک با بلوک غرب به سردمداری آمریکا در فضای دو قطبی جنگ سرد به وقوع پیوست، شروع نطفه ای نامشروع به نام تروریست های سلفی بود که با اندیشه جهاد تربیت یافته و شستشوی مغزی شده بودند. این تروریست های نسل اولی (مجاهدین)، بعدها در نسل دوم یعنی در سازمان القاعده خود را بازتولید کردند و با شروع حوادث سال 2011 در جهان اسلام، در نسل سوم که داعش است، به منصه ظهور رسیدند.
جنایت های بی شمار عربستان سعودی به صورت مستقیم در کشورهایی همچون بحرین از سال 2011 تاکنون و در مورد اخیر جنگ یمن که قریب به یکسال از آن می گذرد؛ و همچنین جنایت های تکفیری های مورد حمایت عربستان در کشورهای سوریه و عراق و نیجریه که با پول های بادآورده، انسانیت را به سخره گرفته است، روز به روز به بحران مشروعیت آل سعود در سطح منطقه ای و در میان مسلمانان انجامیده است. (اعدام النمر، تشدید بحران مشروعیت و رادیکالیزه شدن جنبش های اجتماعی، دکتر احمد نادری، سایت فارس نیوز)
تحلیلی بر اوضاع داخلی عربستان سعودی
بر خلاف آنچه در اذهان عمومی از اوضاع داخلی عربستان می گذرد که در آن انسجام مطلوبی بین حکام وجود دارد و مردم در رفاه کامل اقتصادی و در فضایی آکنده از آزادی های حقوقی و اساسی به سر می برند و در نهایت رضایت هستند و اعتراضی شنیده نمی شود و... اما فضای دولت عربستان دقیقاً بر خلاف این امور در مناطق وسیعی از کشور پهناور عربستان تحلیل می گردد. در چند سال اخیر کارشناسان با بررسی اوضاع داخلی عربستان تأکید می کنند که هرچند خاندان آل سعود تلاش می کنند تا بر اوضاع بحرانی داخل عربستان سرپوش بگذارند، اما واقعیت این است که با حمایت آمریکا، درگیری های شدیدی بین خاندان آل سعود یعنی نسل جدید به رهبری بندر بن سلطان و نسل قدیم «حاکمان فعلی» به رهبری عبدالله بن عبدالعزیز در جریان است.
آمریکا که عامل اصلی این درگیری ها به حساب می آید از نسل جدید برای رسیدن به قدرت حمایت می کند. بحران در لایه حکومتی به موضوع اساسی به اختلافات درون جناح های قدرت و سیاسیون برمی گردد و به طور مشخص این مسئله پس از مرگ عبدالله پادشاه پیشین عربستان و روی کار آمدن سلمان بسیار برجسته گردیده است. مرگ پادشاه که خود از طایفه «الشمری»ها بود، راه را بر «السدیری»ها هموار نمود تا در کودتایی تمام عیار، به قلع و قمع شمری ها پرداخته و تمامی مسندهای قدرت را در دست گیرند و این مسئله باعث نارضایتی بخش اعظمی از نخبگان سیاسی آل سعود گردید.
این مسئله تا جایی پیش رفته است که هر لحظه ممکن است در درون حکومت آل سعود کودتایی رخ دهد و تمامی معادلات قدرت در هم بریزد. (همان) به طور کلی فضای عربستان سعودی از بیرون، از این حیث سرشار از رضایت به نظر می رسد که می توان عربستان را کشوری دانست که در برابر کوچک ترین اعتراضات داخلی شدیدترین عمل ها را در پی می گیرد و صدق این موضوع را می توان در وضعیت اسفناک رهبران شیعه این کشور جست وجو کرد.
در عربستان، آل سعود پدیده ای است که بر یک کشور پهناور حاکم شده و از دید این قبیله و آن فرهنگ قبیله ای و عشیره ای که متعلق به هزاران سال پیش بوده و هنوز هم وجود دارد این قبیله خود را مالک کشور می داند نه حاکم بر آن به همین دلیل نیز اسم قبیله خود را بر این کشور گذاشتند ضمن این که نگاه دولت مردان عربستان به مردم نگاه شهروندی نیست. (بررسی موضوع تبعات جنایت اعدام شیخ نمر در منطقه، سایت باشگاه خبرنگاران جوان)
این در حالی است که علاوه بر کلیت نگاه حقارت بار و برتری جویانه بر کل مردم کشور، نسبت به شیعیان این کشور نگاهی ظالمانه حاکم است. وضعیت دادرسی های قضایی، فرصت های اجتماعی و تأمین حقوق اساسی و اولیه مردم شیعه در این کشور رقت بار ارزیابی می شود. دخالت بی جا و تأمین منابع مالی جنگ های بی هدف و یا با اهداف اشغالگری دول غربی در منطقه نیز بحران های مالی فراوانی را برای این کشور به بار آورده است. به طور مثال به دلیل جنگ تحمیلی عربستان بر ملت مظلوم یمن، دولت سعودی با حدود 100 میلیارد دلار کسری بودجه مواجه شد و قیمت بنزین را به یک باره 40 درصد افزایش داد و زمینه نارضایتی در عربستان را به وجود آورد. (همان)
یکی از دلایل اعدام شیخ نمر نیز این گونه قابل طرح است که حاکمان سعودی برای این که بتوانند به ارعاب مردم بپردازند و به آنان بفهمانند که دولت با مشت آهنین برخورد خواهد کرد و با کسی شوخی ندارد در این مقطع آیت الله باقرالنمر را به شهادت رساندند. در لایه مردمی، موضوع عدالت توزیعی مسئله ای مهم است. شکاف های اجتماعی ناشی از اختلاف طبقاتی در عربستان بیداد می کند.
ثروت های نفتی و درآمدهای سرشار ناشی از توریسم زیارتی در این کشور مابین اقلیتی از حاکمان و شاهزادگان تقسیم می گردد و فضای دو قطبی در جامعه سعودی کاملاً برجسته و قابل مشاهده است. ثروت ها مابین قریب به هفت هزار شاهزاده که بسته به نوع پیوندهای نسبی شان و دوری و نزدیکی به خاندان حاکم تقسیم شده است و مردمان عادی هر روزه فقر را به مثابه امری زیسته تجربه می کنند.
علاوه بر شکاف اجتماعی ناشی از امر اقتصادی، شکاف اجتماعی هویتی ناشی از مذهب و امر مذهبی نیز در این جامعه وجود دارد. حدود 20 درصد از جامعه عربستان را شیعیان تشکیل می دهند. شیعیانی که در همیشه تاریخ به صورت اقلیتی تحت فشار بوده و به عنوان «مسلمانان فراموش شده» تلقی شده اند و این مسئله در کنار موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی محل استقرار این شیعیان (که عمدتاً در منطقه نفت خیز الشرقیه (استان های الاحسا و القطیف) قرار دارد، حساسیت سیاسی مسئله را دو چندان کرده است.
در واقع حاکمان وهابی سعودی که شیعیان را روافض و بدعت گذار خوانده و مال، جان و ناموس آنان را مباح شمرده اند، از دیرباز و پس از کشف نفت در مناطق شیعه نشین، به فکر سرکوب بیشتر شیعیان بوده اند و این مسئله تاکنون (به طور مشخص پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران) به درگیری ها و اعتراضات خونین در این مناطق انجامیده است. نمونه مُدَونی از نگاه آل سعود به شیعه را می توان در آثار شیخ وهابی و تکفیری، ناصر العمر (متولد 1373 ق / 1952 م) به ویژه کتابِ «واقع الرافضه فی بلاد التوحید» (انتشار به سال 1413 ق) مشاهده کرد.
او در آن کتاب، تعداد شیعیان عربستان را تنها پنج درصد جمعیت آن کشور قلمداد کرد و حکومت سعودی را به اجرای برنامه ای منظم جهت پاک سازی سعودی از لوث وجود شیعیان امامیه - که آنان را کافر می داند - فرامی خواند. موارد زیر از زمره پیشنهادهای اوست که از مصادیق جنایت علیه بشریت است:
1) حذف شیعیان امامیه از تمامی مشاغل دولتی،
2) ممنوعیت کتاب هایشان،
3) اجبار به پذیرش مذهب رسمی عربستان،
4) تبعید دسته جمعی شان. (دکتر کامیار صداقت، برشی کوتاه از کارنامه سیاه آل سعود بر ضد شیعیان داخلی، فارس نیوز) موج جدید این اعتراضات و سرکوب های خونین پس از شروع اعتراضات در نتیجه تحولات بیداری اسلامی در سال 2011 آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. نکته جالب تر در این دو شکاف (شکاف اجتماعی و شکاف مذهبی) این است که این دو شکاف با هم پوشانی خود در مناطق شیعه نشین، از شیعیان طبقه ای فرودست و بسیار فقیر ساخته است، اگرچه در مناطق سنی نشین نیز، شکاف اجتماعی ناشی از امر اقتصادی بیداد می کند.
تحلیلی بر اعدام شیخ شهید نمر
علل و عوامل اعدام و شهادت شیخ نمر توسط دولت عربستان را باید در آموزه های اسلام و تاریخ اسلام جستجو نمود. با ترسیم فضای خفقان فکری و تنگنای نابخردانه و ظالمانه دولت سعودی علیه شیعیان در عربستان و علیه کل مسلمین در منطقه و جهان که هیچ مسلمانی با هیچ مذهبی راضی به آن نیست و مقایسه این وضعیت با دوران تاریک و شوم حکومت یزید (که تمام اسلام را تحت الشعاع قرار داده بود) تحلیل این شهادت را سهل می نماید.
فضای فاجعه بار نقض حقوق بشر و مشارکت سیاسی و اجتماعی در منطقه شیعه نشین عربستان و سیطره قوه قهریه دولت سعودی بر تمام امور و شئون مذهبی مردم آن منطقه و ترویج فضای تکفیر و خشونت و کشتار در سطح وسیع صبر هر مسلمان روشن ضمیر را به پایان می رساند. ضمن آن که ایجاد تضاد طبقاتی و فقر و... در اثر سیاست های اقتصادی خصمانه دولت سعودی این فضای تاریک را ظلمانی تر می نماید.
اگرچه ایدئولوژی وهابیت تاکنون در راستای عادی سازی این فضای دو قطبی و الهی جلوه دادن آن عمل کرده و شیوخ وهابی با تأکید مکرر غیر شرعی بودن شورش بر حاکمان و خروج از بیعت حاکم (حتی حاکم جور) را بر ذهن مردم تحمیل کرده اند، اما شدت فقر و تشدید فضای دو قطبی به صورت تدریجی مردم را به سوی اندیشیدن برای خروج از این وضعیت سوق داده است. البته در این فضا، رسانه های جمعی نیز تأثیر بسزایی داشته اند. در اینجا تأکید می گردد که شیخ نمر نه سخنی از خروج علیه حاکم سرداده بود و نه در پی شورش بود، بلکه در راستای حق بشری خود اظهار مطالبه حقوق اولیه یک انسان را نموده بود که برای سعادت دنیا و آخرت خود به آن موارد نیاز دارد.
آیت الله باقر النمر چندین بار دستگیر شد؛ اما آخرین دستگیری وی در سال 2012 م، به دلیل سخنرانی اش جهت مطالبه عدالت بود. معظم له همواره بر اعتراضِ مدنی و آرام تأکید داشت و جالب توجه آن که چنان که در وب گاه رسمی او آمده است، او نه تنها استفاده از سلاح را جایز نمی دانست، بلکه حتی پرتابِ سنگ به سوی مأمورین امنیتی را مُجاز نمی شمرد. مطالبات او عموماً اصلاح نظام بر مبنای عدالت؛ حقِ آموزش مذهبی کودکان بنا بر مذهبشان؛ اجتناب دولت از فرقه گرایی در جامعه و درخواست جهت بازسازی «قبرستان مطهر بقیع» بود که توسط پدرِ ملک سلمان، پادشاه کنونی عربستان تخریب شد. (همان)
حضرت آیت الله امام خامنه ای(مدظله) ولی امر مسلمین در این باره تصریح می نمایند که: «این عالمِ مظلوم نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق می کرد و نه به صورت پنهانی اقدام به توطئه کرده بود، بلکه تنها کار او، انتقاد علنی و امر به معروف و نهی از منکرِ برخاسته از تعصب و غیرت دینی بود». (13/10/1394 سخنان رهبر انقلاب درباره شهادت عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر)
قرائن زیادی موجود است که شیخ نمر یک فتنه گر نبوده است که دولت کذاب سعودی این اتهام را به وی داده است. انتقاد مسالمت آمیز وی از وضعیت رقت بار شیعیان عربستان ریشه در اندیشه دینی وی دارد. آنچنان که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
«مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم: هر کس صبح کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام ندارد، از آنان نیست و آن که صدای مردی را بشنود که صدا می زند: ای مسلمانان! و پاسخ ندهد، مسلمان نیست». (حر عاملی، ج 16، ص 337)
حال، دولت سعودی باید پاسخ دهد که به اتهام عمل به دستور رسول الله(ص) وی را اعدام کرده است و یا اساساً آنان نام رسول الله(ص) را ابزاری برای تسلط بر مسلمین تلقی می کنند؟
اتفاق مهمی که در حکم شهادت آیت الله باقر النمر رخ داده است و باید جهان اسلام متوجه ابعاد آن باشد، آن است که در حکم مذکور «انتقاد از حاکم» به منزله «خروج مسلحانه بر او»؛ و به مثابه تروریسم تفسیر شده است. این همان گفتمان تکفیری است که غالباً در ادعیه مفتیان وهابی علیه شیعیان امامیه و سنیان غیر وهابی، یافت می شود. برخی از شیوخی که حکم اعدام مذکور را بدون بررسی واقعیات؛ ناخوانده و نادیده پذیرفتند، شایسته سرزنش اند؛ زیرا با پذیرش حکم مذکور، اندیشه ای را بنا نهاده اند که می تواند در آینده توجیه گر قتل هزاران مسلمانِ مصری و تونسی و... باشد. (دکتر کامیار صداقت، برشی کوتاه از کارنامه سیاه آل سعود بر ضد شیعیان داخلی، فارس نیوز)
حال باید سؤال شود آیا مردم مسلمان باید ظلم بپذیرند و سکوت محض نمایند؟ مگر اسلام برای مؤمنین عزت را به ارمغان نیاورده است؟
«وَلِلَّـهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَـکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ : عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی دانند!». (منافقین: 8)
با توجه به این آیه قرآن آیا می توان افراد و یا دولت هایی را که بانگ عزت طلبی شیخ شهید نمر را به عنوان یک مسلمان بشنوند و شهادت و اعدام وی را توسط دولت سعودی را عملی پلید و ضد دینی تلقی نکنند را؛ مسلمان دانست؟ امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند: «ملت اسلام پیرو مکتبی است که برنامه آن مکتب خلاصه می شود در دو کلمه، لا تظلمون و لا تظلمون. ما تحت رهبری پیغمبر اسلام(ص) این دو کلمه را می خواهیم اجرا کنیم، نه ظالم باشیم و نه مظلوم. آن قدر که ظالم ضرر می برد از ظلمش، مظلوم از ظلم ظالم آن قدر ضرر نمی برد. ملت ما در مقابل حق و عدالت تسلیم است، چنانچه در مقابل ظلم و جور ایستاده است». (کلمات قصار امام خمینی(ره) - پندها و حکمت ها، ص 94)
در واقع شهید نمر در مقابل شیطان سکوت نکرده است. دولت سعودی بارها اثبات کرده که هم منافق است و هم شیطانی. اثبات این امر در قرآن است آن چنان که رهبر فرزانه انقلاب آیت الله امام خامنه ای می فرماید: «منافقان و کافردلان این را (که عزت فقط برای خداست) درک نمی کنند؛ نمی فهمند که عزت کجاست، مرکز عزت واقعی کجاست. در سوره «نساء»، درباره کسانی که خود را متصل به مراکز قدرت های شیطانی (همچون آمریکا و رژیم صهیونیستی) می کنند، برای این که حیثیتی به دست بیاورند، قدرتی به دست بیاورند، می فرماید:
«الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّه فَإِنَّ الْعِزَّه لِلَّـهِ جَمِیعًا: همان ها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان می جویند؟ با این که همه عزت ها از آن خداست؟!» (نساء: 139)
آیا دنبال عزتند این کسانی که به رقبای خدا، به دشمنان خدا، به قدرت های مادی پناه می برند؟ عزت در نزد خداست. در سوره مبارکه «شعراء»، گزارشی از مجموعه چالش های پیامبران بزرگ را مطرح می فرماید -درباره حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعیب، حضرت موسی- مفصل درباره چالش های این پیامبران بزرگ بحث می کند و گزارش الهی و وحی را به گوش مردم می رساند. در هر مقطعی که می خواهد غلبه جبهه نبوت را بر جبهه کفر بیان بفرماید، می فرماید: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَه وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ» (شعراء: 9-8) یعنی با این که طرف مقابل اکثریت داشتند، قدرت دست آن ها بود، پول دست آن ها بود، سلاح دست آن ها بود، اما جبهه توحید بر آن ها پیروز شد». (بیانات امام خامنه ای در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی(ره) 14/3/1391)
حال اعتراض و تذکر به این که دولت عربستان سعودی قبل از پذیرفتن ولایت سردمداران شیطانی غرب با شیعیان کشور خود مسالمت داشته باشد، جرم است و مجازات این جرم اعدام است؟ امام حسین(ع) فرمود: «لَیْسَ شأْنِی شأْنُ مَنْ یَخافُ الْمَوتَ، ما اَهْوَنَ الْمَوتِ عَلی سَبِیلِ نِیلِ الْعِزِّ وَاِحْیَاءِ الْحَقِّ؛ لَیْسَ الْمَوتُ فِی سَبِیلِ الْعِزِّ اِلاّ حَیاه خالِدَه، وَلَیسَتِ الْحَیاه مَعَ الذُّلِ اِلاَّ الْمَوتَ الَّذی لا حَیاه مَعَهُ. اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِی؟ هَیْهاتَ، طـاشَ سَهْمُکَ، وَخابَ ظَنُّکَ. لَسْتُ اَخافُ الْمَوتَ، اِنَّ نَفْسِی لَأَکْبَرُ مِنْ ذلِکَ، وَ هِمَّتی لَأَعْلَی مِنْ أَنْ أَحْمِلِ الضَّیمَ خَوْفاً مِنَ الْمَوتِ، وَ هَلْ تَقْدِرُونَ عَلی اَکْثَرَ مِنْ قَتْلِی؟ مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فِی سَبِیلِ اللّهِ، وَلکِنَّکُمْ لا تَقْدِرُنَ عَلی هَدْمِ مَجْدِی وَمَحْوِ عِزِّی وَ شَرَفِی، فَإذاً لا اُبـالِی بِالْقَتْلِ: شأن من مانند کسی که از مرگ می ترسد نیست، چه آسان است کشته شدن در راه عزت و زنده کردن حق؛ مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگ بدون زندگی نمی باشد. آیا شما بیش از کشتنم چه توانید بکنید؟! آفرین بر مرگ در راه خدا ولی بدانید شما نمی توانید عظمت مرا شکسته، عزت و شرف مرا نابود کنید، پس در این صورت چه باک از کشته شدن». (موسوعه کلمات الامام الحسین(ع)، ص 360)
هیچ مذهبی از مسلمین انکار این حقایق را نمی کند و این بدان معناست که در اسلامِ سران دولت سعودی تردید جدی وجود دارد.
مقوله ای دیگر است که بر اساس آن انتقادات شیخ نمر را نه تنها فتنه گری نمی توان خواند بلکه باید آن را عین متن دین اسلام خواند. شهید مطهری می گوید: «امر به معروف و نهی از منکر، یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است. به اصطلاح علت مبقیه است. اصلاً اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست ... حسین بن علی(ع) در راه امر به معروف و نهی از منکر یعنی در راه اساسی ترین اصلی که ضامن بقای اجتماع اسلامی است کشته شد، در راه آن اصلی که اگر نباشد، دنبالش متلاشی شدن، تفرق، تفکک و از میان رفتن و گندیدن پیکر اجتماع است». (مطهری، ج 17، ص 235)
عدم سکوت شیخ نمر را باید از زبان مسلمانان سلیم النفس جویا شد و نه از دستگاه کذاب و مستبد سعودی. در کلام شهید مطهری هست که «هر مصلحی که موفق شود این چهار اصل را عملی سازد، افکار و اندیشه ها را متوجه اسلام راستین سازد و بدعت ها و خرافه ها را از مغزها بیرون براند، به زندگی عمومی از نظر تغذیه و مسکن و بهداشت و آموزش و پرورش سامان ببخشد، روابط انسانی انسان ها را بر اساس برابری و برادری و احساس اخوت و همسانی برقرار سازد و ساخت جامعه را از نظر نظامات و مقررات حاکم طبق الگوی خدایی اسلام قرار دهد به حداکثر موفقیت نائل آمده است». (مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 70)
شیخ نمر و پایانی بی پایان
باید دانست که خون امثال شیخ نمر بر پیکره ایادی ظلم و شیطان سنگینی خواهد کرد؛ چراکه این جریانی است که فراتر از اشخاص، زمان ها و مکان هاست و با شهادت مسیر حق گشاده تر خواهد شد. حقیقت جاوید «کربلا» و «عاشورا» برای همه زمان ها و همه مکان ها رخ می نماید. این شأن، به تمام انسان ها مربوط می شود، باید خویش را بیابند و تکلیف خود را روشن کنند. امام حسین(ع) می فرمایند: «مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَهُ: همچون منی با چون او (یزید) بیعت نمی کند». (بحارالانوار، ج 44، ص 325)
این جمله یعنی پیام عاشورا، ابدی است و مبارزه برای حق تا قیام قیامت ادامه دارد. مشهور هست که «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء». به تعبیری دیگر «جبهه کربلا گرم و درگیری عاشورا دایر است». (صحیفه امام) اصحاب امام حسین(ع) در همه زمان ها حاضر خواهند شد و فریاد حق طلبی سر خواهند داد. در تاریخ هست که روزی ابواسامه (از اصحاب امام صادق(ع)) که در مجلسی حاضر بود، گفت: چگونه سوره الفجر (در تأویل و تفسیر) مخصوص حسین(ع) گردید؟ امام صادق(ع) فرمودند: «اَلا تَسمَعُ... إلی قوله تعالی: یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه... إنَّما یَعنی الحسین بن علیٍ علیهما السلام فَهُوَ ذوالنفس المُطمئنهِ الرّاضیه المَرضیه و أصحابُه مِن آل محمد صلی الله علیه و آله هُم الرّاضونَ عَن الله یوم القیامَهِ و هوَ راضٍ عَنهُم: آیا این سخن خداوند متعال را نمی شنوی که می گوید: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه» همانا حسین را قصد می کند که دارای نفس مطمئنه و راضی است و اصحاب و پیروان او از آل محمد در روز قیامت از خداوند راضیند و خداوند نیز از آنان راضی است». (بحرانی، ج 4، ص 461 و مجلسی، ج 24، ص 93 و ج 44، ص 218)
آنچه صبر بر شهادت شیخ نمر و دیگر ستم های ظالمان بر مسلمین را میسر می نماید، اقتدا به سیدالشهدا امام حسین(ع) است. زیرا دیدن و شنیدن درباره آنچه از رفتارهایشان در مصیبت ها اتخاذ می شده تسلی بخش دل هاست. این که از اتفاقات سهمگین و تزلزل آفرین حادثه عاشورا در چهره امام حسین(ع)، ذره ای سستی و ضعف و یا بی صبری و جزع و شِکوه دیده نشد و در عوض در این ماجرا از ابتدا تا انتها میزان تسلیم و صبر آن حضرت که ناشی از اطمینان و آرامش نفس بود، افزون تر می شد، تسلی بخش است؛ و این جمله آخر آن حضرت در لحظات پایانی عمر شریفش شنیدنی و زیباست: «صَبْراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ لا إِلهَ سِواکَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، مالِیَ رَبٌّ سِواکَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَیْرُکَ، صَبْراً عَلی حُکْمِکَ: بر قضای تو شکیبا هستم! پروردگارا! معبودی جز تو نیست، ای پناه بی پناهان! من غیر از تو پروردگار و معبودی ندارم، بر خواست و اراده تو شکیبا هستم». (شریفی، ص 510)
رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای نیز فرموده اند که: «یقیناً شهید شیخ نمر مورد تفضل خداوند خواهد بود و بدون شک دست انتقام الهی گریبان ظالمانی را که به جان او تعدی کردند خواهد گرفت و این همان چیزی است که مایه تسلی است». (13/10/1394 سخنان رهبر انقلاب درباره شهادت عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر)
در قرآن کریم نیز شهید دارای مقامی است که دیگران بر او باید غبطه بخورند. شهادت فیضی است که هرکس را لایق نیل به آن نباشد. «وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتٌ: و به آن ها که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده اند، ولی شما نمی فهمید». (بقره: 154)
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ: هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند». (آل عمران: 169)
«فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ: آن ها به خاطر نعمت های فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحال اند؛ و به خاطر کسانی که هنوز به آن ها ملحق نشده اند مجاهدان و شهیدان آینده خوشوقت اند؛ (زیرا مقامات برجسته آن ها را در آن جهان می بینند؛ و می دانند) که نه ترسی بر آن هاست و نه غمی خواهند داشت». (آل عمران: 170)
«این ها آیات قرآن است؛ این ها صریحِ در یک معارفی است که از این معارف هیچ مسلمانی نمی تواند چشم بپوشد. هر کسی به اسلام و به قرآن اعتقاد دارد، این معارف بایستی جلوی چشمش باشد». (بیانات رهبری در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو» و «کنگره شهدای هنرمند» 27/11/ 1393)
نامه شیخ شهید به مادرش پیش از شهادت
به مادر صبورم ام جعفر؛ در هر حال خداوند را سپاس می گویم. مادرم خداوند را به خاطر هرچه که در تقدیر ما نهاده است شکرگزار باش. تقدیر الهی بهتر از تقدیر ماست و انتخابش بهتر از انتخاب ماست. ما چیزی را انتخاب می کنیم اما همواره خدا بهترین را برای ما برمی گزیند. ما چیزی را می خواهیم و به خدا می گوییم که آنچه که خیر است برای ما پیش بیاور. خداوند پاک و منزه است و هیچ کسی در این دنیا جز با مشیت الهی نمی تواند حرکتی بکند، هیچ چیزی از چشم و اراده خدا پوشیده نیست. مادر همین کافی است؛ مادامی که امور مقابل چشم و تحت اراده خدا باشد همین کافی است. همین برای ما کافی است. خداوند تو را حفظ کند و در پناه خود نگهدارد و خداوند همگان را حفظ کند. (سایت جام جام آنلاین)
جمع بندی
مسلمین جهان باید در قبال این گونه حوادث وظایف خود را به درستی تشخیص و به آن عمل نمایند. اعدام های این چنین بی اساس، خشونت طلبی های مشمئزکننده، گفتمان افراط طلبانه تکفیر، تروریسم مذهبی و بی رحمانه، استبداد حکام کشورهای اسلامی، اختلاف افکنی و زوال وحدت مسلمین برای کل جهان اسلام خطرآفرین است. شهید شیخ نمر باید سرمشق واقع شود تا مسلمین بدانند که بی تفاوتی و بی بصیرتی می تواند هزینه های گزاف برای دین و هستی مسلمین تحمیل نماید و برای حفظ بیضه اسلام جان ها باید فدا نمود. دولت عربستان سعودی باید برای دول عربی مسلمان عبرتی باشد که افراط گرایی، رجوع به غربیان دشمن پیشه و دوری از مبانی اسلام ناب پایه های حکومتشان را سست و متزلزل خواهد نمود و آنان را در جهان آخرت سخت گرفتار عذاب لایزال الهی خواهد نمود. همان طور که امام خامنه ای فرمودند: «بدون تردید خون به ناحق ریخته این شهید مظلوم به سرعت اثر خواهد کرد و دست انتقام الهی گریبان سیاستمداران سعودی را خواهد گرفت». (13/11/1394 سخنان رهبر انقلاب درباره شهادت عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر)
همچنین مسلمانان عالم اگر خواهان عزت دین و عزت مسلمانان عالم هستند و کراهت دارند که دوباره از این گونه حوادث مانند اعدام شهید مظلوم نمر را مشاهده کنند باید اولاً نگذارند وحدتشان خدشه دار شوند و ثانیاً یاد و خاطره این شهید و تمام آنان که مانند شیخ نمر قربانی ستم ها و سیاست های اشتباه شیاطین مسلمان نما شده اند را زنده نگه دارند.
نویسنده: مرتضی مطهری فرد ـ کارشناس ارشد فقه سیاسی
فصلنامه حبل المتین شماره 13