( 0. امتیاز از )

صدای شیعه به نقل از اندیشه راهبردی تبیین: سیاست خارجی به معنی دنبال کردن هدف‌های کشور در محیط بین‌المللی و در رابطه با جامعه‌ها، دولت‌ها و کشورهای دیگر است. سیاست خارجی، راهنمای موضع‌گیری در جهان است و مجموعه‌ای از اهداف بین‌المللی و راه‌های رسیدن به آن‌ها را شامل می‌شود (1). بنابر تعریفی دیگر سیاست خارجی مجموعه طرح ها و قواعدی است که روابط خارجی کشوری معین با دیگر کشورها را تعیین می کند و برای حفاظت از منافع و اهداف آن کشور است (2).

جلوه سیاست خارجی عراق از زمان تأسیس جمهوری عراق در سال 1958 تاکنون، عدم توازن در این سیاست به دلیل کودتاها و جنگ های متعدد بوده است. این تعاریف نشان می دهد که عراق معاصر همواره از اتخاذ سیاستی پایدار و بلند مدت در سیاست خارجی خود ناتوان بوده است.

سیاست های رژیم بعثی که در طول بیش از سه دهه در عمل تنش آفرینی در محیط پیرامونی و بین المللی بوده است، باعث شد تا نظام سیاسی جدید در عراق که پس از سال 2003 شکل گرفت با انبوهی از مشکلات سیاسی، حقوقی و اقتصادی با همسایگان و دیگر ساختارهای سیاسی بین‌المللی و حتی تعهدات مالی در قبال دیگران مواجه شود.

حکومت جدید در عراق از همان ابتدای شکلگیری خود با چالش عمده عدم پذیرش رسمی توسط برخی از همسایگان خود به خصوص کشورهای عربی قرار داشت. افزون بر اینکه اشغال کشور توسط آمریکا عملا باعث شده بود تا در حوزه سیاست خارجی، اغلب کشورها به جای تعامل با بغداد و حاکمان جدید، مستقیما با واشنگتن در ارتباط باشند. علاوه بر اینکه چالش‌های سیاسی احزاب و جریان‌های سیاسی عراق با یکدیگر، ورود کشور به نظام تقسیم‌بندی طائفه‌ای و مذهبی و چالش‌های تقسیم قدرت میان این احزاب که به معنای حقیقی کلمه بلوک‌های مذهبی و قومیتی بودند، باعث گردید تا عراق جدید با خلأ جدی نبود یک راهبرد واقعی برای ترسیم یک سیاست خارجی پایدار، واقعی و بلندمدت مواجه گردد.

تشکیل حکومت‌های ائتلافی با اینکه برای استقرار سیاسی کشور بوده است اما به خودی خود اینگونه حکومت‌ها که بر مبنای راضی کردن همه بازیگران سیاسی شکل گرفتند، نمی‌تواند در ترسیم یک سیاست خارجی قوی و متوازن برای عراق مناسب باشد. زیرا یک‌دست نبودن ساختار حکومت و نهادهای دولت و وابستگی هر یک از جریان‌ها به یکی از طرف‌های منطقه‌ای یا بین‌المللی، باعث چندپارگی عراق در ترسیم سیاست خارجی نسبتاً پایدار و حتی تشتت در اتخاذ مواضع آنی می‌گردد.

انفجار ساختمان وزارت امور خارجه و وزارت دارایی در آگوست سال 2009 و متشتت شدن احزاب سیاسی عراق با اتخاذ مواضع متعدد و بعضاً متضاد با یکدیگر، نشان داد عراق عملاً از خلأ وجود یک سیاست خارجی معین و یکپارچه رنج می‌برد و این منافع احزاب و وابستگی‌های خارجی آنان و الزامات داخلی و اختصاصی هر یک از آن‌هاست که در راهبری اقدامات بین‌المللی عراق مؤثر است.

با این حال روشن است که در کلیت ماجرا سیاست اتخاذ شده عراق در برخورد با جهان خارجی پس از 2003 تاکنون مبتنی بر حل اختلافات برجای مانده از دوران رژیم صدام، کاهش تنش با کشورهای همسایه و عدم دخالت در امور داخلی آن‌ها و حضور فعال در مجامع بین‌المللی به ویژه در موضوعاتی مانند مبارزه با تروریسم، افراط‌گرایی و چالش‌های زیست‌محیطی بوده است.

اما واقعیت اینجاست که بازیگران داخلی در عراق هر یک به دلیل مشی سیاسی و اعتقادی متفاوت و وابستگی‌های منطقه‌ای، رویکردهای متفاوت و بعضاً متضادی به سیاست خارجی کشور دارند؛ موضوعی که باعث می‌گردد تا عراق همچنان از نبود یک سیاست خارجی قوی رنج ببرد. مخالفت عراق در نشست وزیران خارجه اتحادیه عرب برای محکومیت ایران برای حمله به سفارت عربستان در این کشور یا مخالفت با تروریست دانستن حزب الله لبنان را باید به عنوان مشی اعتقادی جریان‌های سیاسی شیعی عراق دانست و به هیچ وجه نباید آن را به عنوان یک راهبرد در سیاست خارجی عراق تصور کرد.

در این پژوهش موردی، رویکرد و نگاه احزاب سیاسی شیعی مؤثر در عراق به روابط و سیاست خارجی این کشور، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می‌دهد اختلاف نظر در سیاست خارجی، در میان احزاب شیعی نیز دیده می‌شود.

 

حزب دعوت اسلامی (حزب الدعوه الاسلامیه)

حزب الدعوه را باید قدیمی‌ترین حزب و جریان سیاسی شیعی معاصر عراق به شمار آورد. این جریان سیاسی که در سال 1957 به رهبری افرادی چون شهید سید محمدباقر صدر، سید مهدی حکیم و سید مرتضی عسکری تأسیس شد تشکیلاتی بین‌المللی بود و نخبگانی سنی و شیعه از کشورهای مختلف منطقه را در درون خود جای داده بود. بسیاری از شخصیت‌های مؤثر در پاکستان، لبنان، بحرین و عربستان از افرادی بودند که سابقاً عضو این حزب بوده‌اند. تشکیلات حزب الدعوه در سال‌های شکلگیری و مبارزه علیه حزب بعث روابط گرمی با اخوان‌المسلمین داشته است و در طرح‌هایی مانند حکومت اسلامی شباهت‌هایی به آن داشته به گونه‌ای که می‌توان حزب الدعوه‌ی آن سال‌ها را اخوان‌المسلمین شیعه قلمداد کرد.

در اساسنامه حزب الدعوه آمده است که این حزب آزادی کشورهای اسلامی از سیطره استعمار، پشتیبانی از بنای دولت اسلامی برای زمینه‌چینی تشکیل دولت جهانی اسلام و دعوت به پذیرش اسلام را از اهداف خود می‌داند (3). این موضوع نشان می‌دهد سران حزب تمایلات اساسی برای تشکیل حکومت اسلامی و برنامه‌ریزی برای تحقق آن داشته‌اند.

بنیانگذاران و نظریه‌پرداران حزب، چهار مرحله برای تحقق اهداف در نظر داشته‌اند: مرحله ایجاد تغییرات فکری در جامعه، مرحله سیاسی یا تحریک امت علیه حکومت غیر اسلامی، به دست گرفتن قدرت و زمام رهبری امت و مرحله تطبیق شریعت(4). تاریخ معاصر عراق نشان می‌دهد حزب الدعوه با داشتن یک برنامه اساسی، قدم در اجرای اهداف خود گذاشته بود، هرچند قلع و قمع صورت گرفته توسط رژیم بعثی در عمل اهداف حزب را در همان مرحله دوم یعنی تحریک امت علیه حکومت متوقف کرد، اما چند دهه بعد یعنی در سال‌های پس از سرنگونی صدام حسین، این حزب الدعوه که با مشی جدیدی که حاکی از تغییرات حاصل در جهان‌بینی سران آن بود، تبدیل به بخشی از حاکمیت جدید عراق و رهبری آن شد.

حزب الدعوه یازده سال پیش از سرنگونی رژیم بعث، برنامه سیاسی خود را منتشر کرد؛ برنامه‌ای که نشان می‌داد واقعیت‌های موجود در عرصه سیاسی و بین‌المللی عملاً دیدگاه آنان در شکل حکومت‌داری را تغییر داده است. این بار حزب الدعوه از انعطاف در برنامه سیاسی خود خبر می‌دهد. در نظر گرفتن متغیرهای سیاسی و پذیرش عوامل مؤثر در این متغیرها، نشان‌دهنده رویکرد متفاوت آنان است.

در اختیار گرفتن قدرت در سال 2005 توسط حزب الدعوه برای نخستین بار عرصه‌ای برای شناخت رویکرد آن‌ها به سیاست خارجی است. همانگونه که اشاره شد، سرنگونی صدام و به قدرت رسیدن دولتی که شیعیان سهم اصلی را داشتند، در عمل عراق را در محیط پیرامونی عربی خود ایزوله و منزوی کرد. حزب الدعوه به عنوان حزبی شیعی که با ایران روابط خوبی داشت و بخشی از رهبران آن سال‌ها در ایران زندگی می‌کردند، مورد اعتماد همسایگان عرب خود نبود و از همان ابتدا عملاً بخشی از تلاش رهبران آن، معطوف به جلب اعتماد جهان عرب شد.

در آن سوی نیز آمریکایی‌ها که اساساً نظر خوشبینانه‌ای به احزاب اسلامی شیعی نداشتند (5)، عملاً به دلیل حضور الدعوه در قدرت مجبور به همکاری با آن بودند و حمایت خود را نیز از این دولت‌ها اعلام کردند. این در حالی است که آمریکایی‌ها برای سال‌ها مسؤولیت حوادث بمب‌گذاری و حمله به اماکن دیپلماتیک آمریکا در کویت و لبنان را متوجه افرادی منتسب به الدعوه می‌دانستند لذا قابل درک است که در مجموع واشنگتن از حضور الدعوه در رأس قدرت سیاسی عراق خشنود نباشد.

نوری مالکی سخنگوی سابق حزب الدعوه در ژانویه 2003، به فاصله کوتاهی از حمله آمریکا به عراق در گفتگویی با سایت اینترنتی الدعوه با انتقاد از آمریکا گفته بود این کشور هیچ وقت در کنار مجاهدان و مردم نبوده بلکه در کنار صدام بوده است.

بررسی مواضع اخیر حزب الدعوه نشان می‌دهد این حزب تلاش دارد تا نقش یک جریان سیاسی اسلامی فرامنطقه‌ای و فعال را ایفا کند؛ مواضعی که عراق را در امتداد محور مقاومت قرار داده است. حمایت از حزب‌الله لبنان و مخالفت با اجماع عربی در تروریستی شمردن مقاومت لبنان و ایستادن در کنار ایران در موضع‌گیری‌های اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی علیه تهران، بخش عمده دلیل خشم رسانه‌های سلطه در جهان عرب از این حزب و سران آن را نشان می‌دهد. علاوه بر اینکه موضع‌گیری‌های شدید رهبر این حزب علیه عربستان سعودی و سیاست‌های آن در منطقه و فکر وهابی، گویای شکل نگاه این حزب به رویدادهای عربی است.

در موضوع سوریه نیز با اینکه موضع‌گیری‌های شدید مالکی علیه سوریه در سال‌هایی که این کشور پناهگاه حزب بعث عراق بود و دمشق متهم به بازگذاشتن مرزها برای ورود انتحاری‌ها و خرابکاران بود، به شدت به روابط دو کشور لطمه وارد کرد اما پس از ناآرام شدن سوریه و حضور تروریست‌ها در این کشور و درگیر شدن دو کشور با دشمن مشترک، مناسبات مالکی با اسد به حالت عادی بازگشت و تاکنون این روابط گرم ادامه داشته است.

حمایت‌های ایران از نخست‌وزیری دوره دوم مالکی و دعوت از احزاب شیعی دیگر عراق برای مهیا کردن زمینه برای این نخست‌وزیری که گفته می‌شود با دلخوری مجلس اعلا مواجه شده بود، نشان‌دهنده اعتماد ایران به زمامداری مالکی در عراق بوده است. در موضوع جنجالی تلاش مالکی برای گرفتن دوره سوم نخست‌وزیری نیز عملاً حمایت‌های ایران از مالکی موجبات نارضایتی دیگر جریان‌های شیعی مانند صدری‌ها و مجلس اعلا را به وجود آورده بود. در حال حاضر نیز حزب الدعوه (جریان مالکی) دوران ماه عسل روابط خود با ایران را طی می‌کند.

جالب اینجاست که علی‌رغم روابط سنتی و گرم مجلس اعلا با جمهوری اسلامی ایران، رسانه‌های عربی، حزب الدعوه را به عنوان مزدور و عامل سیاست‌های تهران در عراق معرفی می‌کنند. اسکای نیوز امارات سال گذشته در گزارشی، حزب الدعوه را چهره سیاه ایران در عراق معرفی کرده بود(6). روابط گرم چند سال اخیر مالکی با حکومت ایران در این قضیه تأثیر جدی داشته است.

در مجموع سیاست خارجی حزب الدعوه در شرایط فعلی نزدیکی به ایران، حفظ مناسبات متعادل با واشنگتن، بهبود روابط با همسایگان عرب با ضرورت درک احترام متقابل و جلوگیری از تنش بیشتر با ترکیه و آرام نگاه داشتن اوضاع با این کشور در عین اتخاذ موضع با صلابت تلقی می‌شود.

 

مجلس اعلای اسلامی عراق (المجلس الاعلی الاسلامی العراقی)

مجلس اعلای اسلامی عراق که تا سال 2007 مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نامیده می‌شد، یکی از احزاب باسابقه شیعی عراق است که در سال 1982 توسط تعدادی از روحانیون و شخصیت‌های عراقی در ایران پایه‌گذاری شد. هرچند رهبری اولیه آن برعهده آیت‌الله سید محمود شاهرودی بود اما دیری نپایید که پس از وی شهید سید محمدباقر حکیم رهبری مجلس اعلا و تشکیلات سیاسی و نظامی آن را عهده‌دار شد.

مجلس اعلا از همان دوران شکلگیری، علی‌رغم اینکه در ایران تأسیس شد اما روابط خوبی با کشورهای دیگر داشت. حتی در میان کشورهای منطقه، مجلس اعلا توانست روابط خوبی را با عربستان سعودی و کویت ایجاد کند. با این حال به نظر می‌رسد بدبینی متقابل احزاب شیعی در عراق به آمریکا، در اینجا نیز دیده می‌شود. پل برمر حاکم مدنی آمریکا در عراق در خاطرات خود از نخستین دیدار با سید عبدالعزیز حکیم رئیس سابق مجلس اعلا، به وضوح از بدبینی او به آمریکایی‌ها خبر می‌دهد.

با این حال سفر سال 2007 سید عبدالعزیز حکیم به آمریکا، دیدار او با جورج بوش و سخنرانی در کنگره آمریکا، به رغم آنکه نشان داد این جریان سیاسی نگاهی پراگماتیستی به واقعیت‌های سیاسی دارد، رهبری این جریان را با انتقادات جدی در داخل عراق مواجه کرد. شیخ صلاح العبیدی نماینده سید مقتدی صدر در واکنش به سفر حکیم، این موضوع را سرخم کردن در برابر طاغوت دانست و آن را لایق خاندان حکیم ندانست (7). هرچند عبدالعزیز حکیم در دوران ریاست خود بر مجلس اعلی سفرهای اندکی به کشورهای عربی داشت و همچنان ایران در ویترین سیاست خارجی مجلس اعلا بود اما میراث‌دار او یعنی سید عمار حکیم مناسبات گسترده‌ای را با محیط عربی و همسایگان و حتی غرب برقرار کرده است.

در واقع مجلس اعلا هرچقدر که در عرصه داخلی نسبت به رقبای خود یعنی حزب الدعوه و جریان صدر عملکرد ضعیف‌تری به خصوص در انتخابات داشته، اما در عرصه مناسبات بین‌المللی، مجلس اعلا را باید موفق‌تر از رقبای شیعی‌اش دانست. با اینکه روابط مجلس اعلای اسلامی عراق با تهران روابطی راهبردی و سنتی است، اما مجلس توانسته است اعتماد کشورهای غربی و به خصوص آمریکا را نیز به خود جلب کند. از این رو باید حکیم را به عنوان دوست مشترک دو دشمن دیرینه یعنی آمریکا و ایران قلمداد کرد.

مجلس اعلا علی‌رغم آنکه تلاش دارد تا در رویدادهای منطقه‌ای نقش فعال ایفا کند و مواضع اصولی در قبال تحولات بین‌المللی و عربی از جمله حوادث سوریه، یمن، بحرین، دخالت‌های ترکیه و… اتخاذ کند، اما تلاش خود را برای بهبود روابط با همه همسایگان پیرامونی علی‌رغم نزدیکی به تهران به کار بسته است. هر چند این نکته را نباید از نظر دور داشت که مواضع مجلس اعلا را باید به عنوان یکی از مشارکت‌کنندگان در حکومت بغداد تحلیل کرد؛ مشارکت‌کننده‌ای که تاکنون نقشی در هرم قدرت در کشور یعنی ریاست دولت و یا ریاست دستگاه دیپلماسی کشور نداشته است.

به هر حال آنچه که در سیاست خارجی مجلس اعلا نمود دارد، توجه این جریان به بهبود روابط با همه همسایگان و کشورهای دیگر دنیاست و تلاش می‌کند تا نزدیکی سنتی‌اش به ایران- که می‌تواند بالقوه به عنوان عاملی برای بدبینی برخی کشورها به آن باشد- مانعی در این مسیر محسوب نشود.

 


پی‌نوشت‌ها:

1آشوری داریوش، فرهنگ سیاسی، تهران، مروارید، 1354، چاپ هشتم

2فاضل زکی محمد، السیاسه الخارجیه و ابعادها فی السیاسه الدولیه، بغداد، مطبعه شفق، 1975، ص 23

3مناهجنا، حزب الدعوه المرکزیه الاعلام المرکزی، 1414، ص 10

4شبر حسن، تاریخ العراق السیاسی المعاصر- حزب الدعوه الاسلامیه، العارف للمطبوعات، بیروت، الطبعه الثانیه، الکتاب الأول، ص 167 – 174

5- ر.ک: عراق؛ از دموکراسی‌سازی آمریکایی تا پروژه‌ی تجزیه، اندیشکده راهبردی تبیین، 12 آبان 94٫

http://tabyincenter.ir/10716

6حزب الدعوه.. وجه “طهران” الأسود بالعراق، اسکای نیوز، 20 آگوست 2015:

http://www.skynewsarabia.com/web/article/768633

7التیار الصدری: زیاره الحکیم إلى واشنطن رضوخ للطغیان:

http://archive.aawsat.com/details.asp?section=4&article=448857&issueno=10602#.WH5uablKJ7t


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر