( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: یکی از پیامدهای نفوذ فرهنگی تفکر غرب در آستانه انقلاب مشروطه و سالهای پس از آن، تردید جدی برخی نخبگان درباره فلسفه و کارکرد بعضی از آموزه‌های دین و ارزشهای سنتی بود. در این میان، نقش زنان در جامعه ایران و مقوله حجاب جایگاه ویژه‌ای داشت. هجمه پردامنه متجددان با استدلالهایی که آشکارا رنگ و بوی غربی داشت در این دوران اوج گرفت و با گسترش استفاده از صنعت نشر و مطبوعات در سالهای پس از آن در میان عموم مردم هم نفوذ کرد.

 تبلیغات فکری برای نقد و رد حجاب زنان و تلاش گفتمان غرب‌گرا برای القای کهنگی این مقوله در دنیای امروز تا روی کارآمدن رضاشاه پهلوی در فضای فرهنگی و مطبوعاتی کشور ادامه داشت. با شروع سلطنت این شاه پهلوی، مدافعان کشف حجاب و آزادی زنان به سیاق غربی، زمینه مساعدی برای ترویج تفکرات خود یافتند؛ و رضاشاه خود با نگاهی ابزارگرایانه، سطحی و توأم با اجبار به دنبال تشبه هر چه بیشتر و عمیق‌تر جامعه ایران به دنیای غرب بود. نباید فراموش کرد که رویکرد از بالا به پایین و همراه با خشونت دستگاه پهلوی در تصویب و اجرای دو قانون «اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه» در سال 1307 و «کشف حجاب» در سال 1314 بدون این زمینه‌سازی و حمایت فکری اجرایی نبود.

در واکنش به اقدام برخی نخبگان و فعالان مطبوعاتی غرب‌گرا در کاشتن این بذر تردید در دهه 1290ش، که بعدها از همراهی دولت نوپا اما سرکوبگر پهلوی نیز برخوردار شد‌، برخی روحانیان و دینداران صاحب قلم قعالیتهایی انجام دادند. انتشار آثاری با عنوان کلی «رسائل حجابیه» در این ایام، بخشی از فعالیت روشنگرانه این قشر به منظور خنثی‌سازی تفکر رفع و کشف حجاب با تکیه بر استدلالهای فقهی، و علمی و استفاده از ابزارهای فرهنگی و مکتوب بود.

 

دو رویکرد در واکنش به کشف حجاب

واکنش روحانیان و نویسندگان متدین نسبت به ایده و عمل کشف حجاب را می‌توان در دو محور کلی خلاصه کرد: اول، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی که با اعلان مخالفت آشکار در محافل دینی و منابر انجام می‌شد و به برخورد سیاسی با حکومت و درگیر شدن با مأموران حکومتی می‌انجامید. این گونه واکنشها، به‌ویژه با آغاز اجبارآمیز قانون کشف حجاب، پررنگ شد و نمونه عینی آن، حادثه قیام مسجد گوهرشاد مشهد بود. رویکرد دوم، بر اقدامات علمی و فرهنگی مبتنی بود. انتشار مباحثی در مطبوعات آن دوران، که ترقی کشور و نقش‌آفرینی موثر زنان در جامعه را مستلزم برداشتن نقاب، رفع حجاب، پوشیدن البسه اروپایی و حضور فعالانه و دوشادوش مردان می‌دانست، سبب شد برخی نویسندگان متدین و روحانی، به فکر نگارش رساله‌ها و کتابهایی برای مقابله علمی و فرهنگی با این پدیده بیفتند و آثار شایان توجهی پدید آورند.

 

رسائلی که باید بیشتر خوانده شود

این آثار با نامها و حجمهای گوناگون به زبانهای فارسی و به‌ندرت عربی منتشر می‌شد. حجت‌الاسلام رسول جعفریان مجموعه این نوشته‌ها را با عنوان «رسائل حجابیه؛ شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب» گردآوری کرده و با توضیحات کامل درباره مولفان و مضمون رسائل منتشر ساخته است. این اثر دو جلدی که نخستین‌بار در سال 1380 به چاپ رسید، مستندات دست اولی از فضای فکری و فرهنگی اوایل سلطنت رضاشاه تا دهه 1330ش، تلاش برخی روشنفکران و فعالان مطبوعاتی غرب‌گرا برای جا انداختن ایده کشف حجاب و درنهایت مجاهدت برخی نویسندگان متدین و دغدغه‌مند در قبال این پدیده را ارائه می‌دهد.

 

رساله‌های مندرج در این اثر، سی و سه عنوان است که در کنار مقدمه 38 صفحه‌ای مولف و شش پیوست در 1450 صفحه به چاپ رسیده است. جعفریان در آغاز هر رساله معرفی کوتاه اما گویایی از نویسنده اثر و همچنین محورهای مورد تأکید رساله ارائه کرده است.

 

دفاع از حجاب پیش از کشف و رد رسمی آن!

از بعد زمانی، نخستین رساله‌ای که در این مجموعه به چاپ رسیده رساله «وجوب حجاب» نوشته محمدصادق ارومی، ملقب به «فخرالاسلام» است که در سال 1290 نگاشته شده و آخرین آنها نیز کتاب معروف شهید مرتضی مطهری، یعنی «فلسفه حجاب» است که در سال 1348ش منتشر شده است. وجود آثار چشمگیری که پیش از قانون کشف حجاب و حتی قبل از روی کارآمدن رضاشاه پهلوی نوشته شده است نشان می‌دهد تبلیغات و زمینه‌سازی گسترده برای کشف حجاب محدود به این دو مقطع زمانی نبوده است و ریشه‌های آن به آشفتگی فکری و فرهنگی پیش و پس از مشروطه می‌رسد. فضایی که تعدادی از روحانیان و نویسندگان متدین را به تکاپو واداشت پاسخهایی در خور و در حد توان در قبال ترویج اندیشه کشف حجاب و پیامدهای منفی  سبک زندگی غربی زنان فراهم آورند.

 از سوی دیگر بیشترین تعداد رساله‌های حجابیه در سال 1307ش (هم‌زمان با تصویب قانون اتحاد البسه و هفت سال پیش از تصویب قانون کشف حجاب) نوشته شده است. این موضوع نشان‌دهنده این است که پیش از اقدام رسمی حکومت پهلوی برای کشف حجاب، تبلیغات فرهنگی گسترده‌ای با شدت و ضعف از سوی روشنفکران، نویسندگان و برخی روزنامه‌های تجددگرا بر «ضد حجاب» وجود داشته است؛ تبلیغاتی که با حمایت از روی کارآمدن رضاشاه و رویکرد فرهنگی او، زمینه‌های لازم را برای رسمیت یافتن قانون کشف حجاب در دی‌ماه 1314 فراهم ساخت.

پویش نگارش رساله‌های حجابیه پس از سال 1307 و تا اجرای قانون کشف حجاب نیز ادامه داشت «تا آنکه فشار استبداد مانع از فعالیت علمی آزاد علما شده و تا رفتن رضاشاه، علما و فضلا تنها در اندیشه حفظ کلی روحانیت و دین در برابر تهاجم متجددان مستبد بودند».1  جعفریان معتقد است طی قریب به شصت سال (1290 تا 13488ش) و هم‌زمان با فرایند توسعه غرب‌گرایانه حکومت وقت، حرکت علمی گسترده‌ای در خصوص تبیین حجاب در ایران انجام شد، در حالی که پیش از آن، هیچ رساله فقهی مستقلی در این موضوع در میان علمای شیعه نبوده و در میان اهل سنت نیز تنها تقریبا در همین مقطع زمانی، کتابها و رساله‌های فراوانی در این خصوص نوشته شده است.2

 

استدلال و روش رساله‌نویسان چه بود؟

یکی از ویژگیهای مهم «رسائل حجابیه» تفاوت شکل و محتوایی این آثار با متون مذهبی و فقهی پیش از خود است. نویسندگان این نوشته‌ها، شرایط زمانه را درک و به این نکته توجه می‌کردند که هواداران کشف حجاب با زبانی پویا، به‌روز، ساده، عامه‌پسند، نافذ و خالی از واژگان تخصصی به تشکیک در ضرورت حجاب می‌پردازند؛ ازاین‌رو در مقایسه با متون  فقهی تخصصی و حتی متونی که پیش از این برای عموم مردم نوشته می‌شد از زبان ساده‌تر و همه‌فهم‌تری استفاده می‌کردند. ساده‌سازی آیات و روایات، پرهیز از تفاسیر تخصصی، ذکر مثالها و حکایات و بیان نمونه‌های منفی آزادی افراطی زنان در کشورهای اروپایی که گاه حتی ویژگی عوامانه شدن نثر را نیز به ذهنها متبادر می‌سازد، از جمله این روشهاست. همچنین بهره‌گیری از قالب داستان و مناظره بین دو فرد با زبانی ساده نیز در چند مورد از رسائل دیده می‌شود.

 با این حال گاه متون فقهی ثقیلی نیز در بین رسائل دیده می‌شود؛ از جمله رساله «سدول الجلباب فی وجوب الحجاب» آیت‌الله سید عبدالله بلادی بوشهری (1291)، که آیات و احادیث در باب حجاب را با سیاق متون سنتی حوزوی تفسیر کرده است (106-85) یا رساله حجابیه فیاض‌الدین زنجانی» (1317ش) که قلم و محتوایی تخصصی دارد. در مجموع، در این آثار سهم استدلالهای عقلی و تبیینهای ملموس از روشهای فقهی و روایی بیشتر است؛ چرا که «از آثار نفوذ اندیشه‌های جدید و حرکت منورالفکری در ایران، تحکم عقل بر تعبد دینی بود. چیزی که نسل جدید خواهان آن بود، نه استدلال به آیه و حدیث، بلکه تفهیم عقلانی وجه و علت لزوم و وجوب احکام شرعی و در این مورد، مسئله حجاب بود».3

 بدین ترتیب فقه حجاب، که پیش از این عموما در بحث از لباس نمازگزار و کتاب «النکاح» مطرح می‌شد، با شکستن پوسته پیشین خود «دیگر تنها به آیه و حدیث تنها استدلال نمی‌کرد، بلکه می‌کوشید تا به مسائل اجتماعی و اخلاقی و حتی علمی به معنای اخص آن، یعنی کشفیات و شبه کشفیات علم جدید هم تمسک کند»؛4 نوعی استدلال فقهی که می‌توان آن را «فقه طبیعی» نامید که می‌کوشید احکام فقهی را طبق «تفاوتهای طبیعی» توجیه نماید.5در این میان گاه شاهد مفهوم‌پردازیهای بدیع هستیم از جمله «رساله شریفه لزوم حجاب» که حاصل تلاش «چند نفر از مسلمین مشروطه‌خواه» در سال 12933 است. در این رساله، بی‌حجابی بر دو قسم تعریف می‌شود: بسیط و مرکب. بی‌حجابی بسیط، همان بی‌حجابی ایلیاتی و دهاتی است که اصولا فساد احتمالی در آنجا با عوامل دیگر کنترل می‌شود، اما بی‌حجابی مرکب آن است که «به توارث از عالم بربریت و عادات بدویت اروپاییان امروزی رسیده است».6

 نمونه‌ای از استدلالهای منطقی را نیز می‌توان در «رساله رد کشف حجاب» اسدالله خرقانی به سال 1296ش ملاحظه کرد. او ادعای کسانی که در پی تجدد غربی بودند و حجاب را مانع این امر می‌دانستند اعتراض سیاسی دانسته و نوشته است: «[در کشورهای اروپایی] چون دولت ترقی کرد، مردها همه مشغول کار شدند. کار زیاد بود، قهراً زنهای بی‌حجاب مشغول کار شدند؛ چنان‌که در عشایر و دهات اسلام هست، نه آنکه بی‌حجابیهای زن، اسباب ترقی و تکامل آن دولت شود. آیا هیچ ذی‌شعوری می‌تواند بگوید که کشف صورت زنها باعث استخراج معدن یا ایجاد کارخانه یا نشر قانون مساوات [و] عدالت می‌شود؟».7  خرقانی جوامع اروپایی را به دلیل کمبود نیروی کار و توسعه اقتصادی ناگزیر از استفاده از زنان در مشاغل گوناگون می‌دانست؛ وضعیتی که به هیچ روی در جامعه ایران آن روز صدق نمی‌کرد.

 محمدحسن حائری مازندرانی هم در رساله «حجاب پرده دوشیزگان» (سال 1304) معتقد است: اروپاییها پس از انقلاب فرانسه، زنان را از خانه بیرون کشیدند و آنان را برای کار به کارخانه آتشین فرستادند و به جوانی و زیبایی  آنان خاتمه دادند. جالب اینجاست که حتی مطالبی را از آگوست کنت، ژول سیمون و پرودون با واسطه از کتب عربی نقل کرده و گفته است: «آزادی افراطی زنان غربی، جامعه اروپا را به کمی موالید و کوتاهی عمر دوشیزگان و محو زیبایی زنان تهدید می‌کند».8 «هفت رساله در دفاع از حجاب» نیز که در سالهای 1305 تا 1307 در نشریه «الاسلام» به مدیریت شیخ محسن فقیه شیرازی منتشر شد، به همین سیاق و البته با تعمق بیشتر در ضرورتهای عقلی و نقلی حجاب برای زنان، به مقالات نشریات روشنفکری آن دوره از جمله «حبل‌المتین» و «نامه فرنگستان» پاسخ داده است.9

 

فرجـام سـخـن

همان گونه که رسول جعفریان در مقدمه کتاب اشاره کرده است، به رغم فراوانی این نوشته‌ها و زنده بودن و  دغدغه‌مندی خاصی که در بند بند آن دیده می‌شود، به دلیل موافق نبودن فضای زمانه و البته هجمه تبلیغاتی سنگین جناح مقابل که با همراهی حکومت همراه بود، کار این نویسندگان تأثیر فوری و ضربتی نداشت. با این حال این تلاشها را می‌توان پس از ایده‌پردازی روحانیان در انقلاب مشروطه، دومین حرکت علمی و فرهنگی گسترده در واکنش به نفوذ فرهنگی دنیای غرب دانست؛ حرکتی شاید نامحسوس که توانست در برابر طوفان تولید ادبیات مدافعان کشف حجاب، بیرق حفظ ارزشها را سرپا نگه دارد.

 با خروج رضاشاه از کشور و آزادی نسبی در مسائل فرهنگی و سیاسی و البته ظهور چهره‌های نوگرا، دانشگاهی و انقلابی نظیر شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی در دهه‌های 1340 و 1350ش، این روند قوّت و کیفیت بهتری یافت و موفق به جذب مخاطبان خاص خود شد. مطالعه این رساله‌ها، هم از کوشش  دغدغه‌مندانه عالمان در زمانه‌ای پرآشوب حکایت می‌کند و هم چگونگی رویکرد فرهنگی علما در دفاع از اصل حجاب در زمانه کشف حجاب را نشان می‌دهد.

منبع: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر