( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود سفارت آمریکا در فلسطین اشغالی را از تل‌آویو به بیت‌المقدس منتقل خواهد کرد. اکنون با استقرار ترامپ در کاخ سفید، وی اجرایی شدن این وعده انتخاباتی (وعده انتخاباتی وی مبنی بر انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس) را اعلام کرد. «شون اسپایسر» سخنگوی جدید کاخ سفید اعلام کرد: «ما در مراحل اولیه برای اجرای وعده دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا در زمینه انتقال سفارت به قدس هستیم». همچنین کالی آن کانوی، از مشاوران ارشد ترامپ نیز گفته است: «رئیس‌جمهور آمریکا، عزم خود را برای انتقال سفارت از تل‌آویو به قدس جزم کرده است». وی گفته است این اقدام در رأس اولویت‌های ترامپ قرار دارد. فارغ از اینکه اساسا وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست‌جمهوری در آمریکا، پس از کسب قدرت تا چه میزان محقق می‌شود، در این نوشتار سعی داریم با مرور تاریخچه و زمینه‌های این موضوع و همچنین بررسی جایگاه محوری بیت‌المقدس در درگیری‌های عربی- صهیونیستی، پیامدهای به رسمیت شناختن عملی بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت رژیم اشغالگر قدس از سوی آمریکا را واکاوی کرده و سناریوهای پیش‌ رو و احتمالات آینده را در این‌باره برشماریم.
نگاهی به پیشینه موضوع
بیت‌المقدس که یهودیان و مسیحیان از آن به اورشلیم تعبیر می‌کنند، به‌خاطر وجود اماکن تاریخی و مذهبی همچون مسجدالاقصی، قبله‌گاه اول مسلمین، قبه‌الصخره و دیگر اماکن مقدس اسلامی، محل به معراج رفتن عیسی مسیح(ع)، کلیسای قیامت، کوه مقدس و دیوار ندبه، همواره نزد مسلمانان، مسیحیان و یهودیان جایگاه ویژه‌ای داشته است. رژیم اشغالگر در پی تجاوزهای سال 1948 و همزمان با اعلام موجودیت خویش، بخش‌های غربی بیت‌المقدس را تصرف کرد و از سال 1949 پایتخت خود را از تل‌آویو (که به‌عنوان پایتخت موقت معرفی شده بود) به بیت‌المقدس منتقل و آن شهر را به‌عنوان پایتخت ابدی خود معرفی کرد. با وقوع جنگ 6 روزه اعراب و رژیم صهیونیستی در سال 1967، رژیم صهیونیستی مناطق دیگری چون غزه، جولان، صحرای سینا، کرانه باختری و قدس شرقی را نیز به مناطق اشغالی اضافه کرد. پس از آن نیز در سال 1980 به موجب طرحی که در مجلس نمایندگان رژیم(کنست) مورد تصویب قرار گرفت، قدس به‌عنوان پایتخت ابدی، یکپارچه و تقسیم‌ناپذیر رژیم صهیونیستی معرفی شد. از آن سال تاکنون، رژیم صهیونیستی تلاش داشته است با روش‌های گوناگون، هویت اسلامی این شهر را به هویتی یهودی تغییر دهد. از جمله اقداماتی که در این راستا انجام گرفته است می‌توان به ایجاد شهرک‌های یهودی‌نشین در اطراف قدس شرقی، اعمال کنترل شدید بر ورود فلسطینی‌ها به شهر، محدودیت در صدور مجوز ساخت‌وساز و تغییر نمادهای فرهنگی شهر اشاره کرد. کنگره آمریکا در سال 1995 «قانون سفارت قدس» را با اکثریت موافقان تصویب کرد. لکن از آن تاریخ تاکنون و به‌رغم اینکه بیل کلینتون دموکرات و جرج بوش جمهوری‌خواه روسای جمهور گذشته آمریکا نیز در تبلیغات انتخاباتی‌شان وعده اجرای این قانون را داده بودند اما در میدان عمل از زیر بار اجرای آن شانه خالی کردند. با این حال بیشتر صاحبنظران در مسائل غرب آسیا و فلسطین اشغالی اتفاق نظر دارند که مواضع دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جدید ایالات‌متحده درباره این تصمیم شفاف، صریح و بی‌سابقه بوده است اما اینکه این تصمیم تا چه میزان قابلیت اجرا شدن خواهد داشت، محل تأمل و دقت نظر است.
موافقان و مخالفان این تصمیم
از آنجا که بر اساس قطعنامه 181 سازمان ملل که به طرح تقسیم فلسطین موسوم است، منطقه بیت‌المقدس باید تحت اشراف بین‌المللی اداره می‌شد و اساسا به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستی از سوی سازمان ملل و برخی کشورها بر اساس این قطعنامه بوده است، هیچ کشوری تاکنون اقدامی عملی برای به رسمیت شناختن پایتختی بیت‌المقدس برای رژیم صهیونیستی انجام نداده است. بر همین اساس شاهدیم هیچ کشوری در بیت‌المقدس سفارتخانه ندارد و تنها بعضی کشورها اقدام به دایر کردن کنسولگری در قدس غربی کرده‌اند. مواضع مختلفی را که در برابر این تصمیم قرار دارند می‌توان اینگونه برشمرد.
1-
سازمان ملل و مجامع بین‌المللی: سازمان ملل تاکنون بیش از 20 قطعنامه علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های 1967 صادر کرده است. آخرین موردی که باید به آن اشاره کرد، تصویب قطعنامه 2334 شورای امنیت در تاریخ 23 دسامبر 2016 است که بر مبنای آن هرگونه ساخت‌وساز در مناطق اشغالی سال 1967، از جمله قدس شرقی، به‌مثابه نقض آشکار قوانین بین‌المللی است. لازم به یادآوری است این قطعنامه هم به‌رغم کارشکنی‌های ترامپ در روزهایی که هنوز به طور رسمی بر کرسی ریاست‌جمهوری کشورش تکیه نزده بود، با رای ممتنع آمریکا به تصویب رسید. لذا طبیعی است این تصمیم آمریکا در مخالفت آشکار با مواضع قبلی سازمان ملل باشد.
2-
کشورهای اروپایی: موضع کشورهای اروپایی تاکنون مخالفت با توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های 1967 بوده است. از سوی دیگر در سطح اجتماعی در اروپا شاهد گسترش جنبش تحریم کالاهای تولیدی در مناطق اشغالی، موسوم به BDS هستیم. در همین زمینه پارلمان اروپا تصمیم گرفت عرضه کالاهای تولیدی در سرزمین‌های اشغالی 1967، منوط به درج محل تولید آن باشد. از همه آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت این اقدام، حداقل در سطح سیاسی و بین‌المللی در اروپا با مخالفت روبه‌رو خواهد شد.
3-
تشکیلات خودگردان و کشورهای عربی حامی روند سازش: در طول تاریخ مذاکرات موسوم به صلح اعراب و رژیم صهیونیستی، همواره یکی از مشکلات چالش‌برانگیز که یا مسکوت مانده یا مذاکرات را به شکست کشانده، موضوع سرنوشت قدس بوده است. در این مذاکرات، همواره تأکید طرف صهیونیستی بر پایتختی قدس یکپارچه بوده و طرف فلسطینی هیچگاه این موضوع را نپذیرفته است.
4-
جریانات داخلی رژیم صهیونیستی: نگاه نتانیاهو به مقوله شهرک‌سازی در کرانه باختری در مقایسه با سایر سیاستمداران رژیم مانند «ایهود اولمرت»، «آریل شارون» و «ایهود باراک» که لفظ «اشغال» را بر ادامه حضور رژیم صهیونیستی در کرانه باختری به کار می‌بردند، متفاوت است. از سوی دیگر بررسی تاریخ مذاکرات صلح نشان می‌دهد حکومت‌ها همواره از سوی افکار عمومی داخل درباره مذاکره با طرف عربی- فلسطینی در موضوع سرنوشت قدس، تحت فشار قرار داشته‌اند.
مروری بر اهداف احتمالی ترامپ از طرح این موضوع
اگرچه عملی شدن وعده‌های انتخاباتی دونالد ترامپ که برخلاف رقیب دموکراتش آشنایی چندانی با سیاست و روابط بین‌الملل ندارد، می‌تواند محل تأمل جدی باشد اما با این حال می‌توان اهدافی را برای ترامپ از طرح این موضوع متصور بود.
1-
با توجه به نفوذ زیاد جامعه یهودیان آمریکا در مراکز تصمیم‌‌سازی و رسانه‌های آن کشور، یکی از اهدافی که می‌توان برای این تصمیم ترامپ متصور بود، جلب حمایت لابی و جامعه یهودی آمریکا برای پیروزی در انتخابات است، لذا در صورتی که این فرض صحیح باشد، احتمال اینکه اراده‌ای جدی برای اجرایی ساختن این تصمیم وجود نداشته باشد، بیشتر است.
2-
دونالد ترامپ یک مسیحی پروتستان است؛ یعنی ممکن است بخشی از دلایل طرح این موضوع، انگیزه‌های مذهبی باشد. پیوندهایی که بین یهود و مذهب پروتستان وجود دارد، از جمله اعتقاد به لزوم حمایت از اسکان یهودیان در فلسطین و لزوم تشکیل دولت یهودی در اورشلیم به‌عنوان مقدمه ظهور مسیح، همه مویداتی برای این فرض است.
3-
با توجه به عدم آشنایی و تجربه کافی ترامپ در موضوعات و مسائل بین‌المللی، عدم وقوف وی نسبت به پیامدهای سیاسی این تصمیم نیز می‌تواند از دیگر علل طرح آن باشد. ترامپ که از شعارهای اصلی و محوری‌اش در تبلیغات انتخاباتی، کاهش هزینه‌های خارجی و توجه به داخل ایالات‌متحده بوده است، با این تصمیم عملا جبهه سیاسی جدیدی مقابل ایالات‌متحده خواهد گشود که ممکن است منجر به افزایش هزینه‌های سیاسی، مالی و حتی نظامی برای آن کشور شود.
4-
شکی نیست که رژیم صهیونیستی، جایگاه ویژه‌ای در منافع ملی آمریکا دارد، لذا با توجه به خاستگاه حزبی ترامپ (حزب جمهوری‌خواه) که همواره محفل حمایت ویژه از توسعه‌طلبی‌های صهیونیستی بوده، می‌توان به طرح و اجرایی کردن این موضوع با هدف «قرار دادن جامعه بین‌الملل در اقدام انجام شده» به عنوان یکی از اهداف احتمالی رئیس‌جمهور آمریکا در جهت پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
پیامدهای سیاسی و حقوقی انتقال سفارت آمریکا به قدس
1- از بین رفتن نقش محوری ایالات‌متحده در مذاکرات سازش بین طرف‌های عربی: با توجه به اینکه آمریکا در ادوار مختلف مذاکرات صلح، از جمله مذاکرات وادی عربه میان رژیم صهیونیستی و اردن، کمپ دیوید میان مصر و رژیم و همچنین در مذاکرات اسلو بین تشکیلات خودگردان و رژیم، بر عدم ضمیمه شدن قدس تأکید داشته یا اینکه حل موضوع قدس را جزئی از راه‌حل نهایی دانسته، اقدام به انتقال سفارت به بیت‌المقدس یا در واقع به رسمیت شناختن عملی اشغال این شهر، نقش میانجیگری و محوری آمریکا را میان جبهه عربی مذاکرات از بین خواهد برد.
2-
مخالفت سازمان ملل و جامعه بین‌المللی: این اقدام در تقابل آشکار با قطعنامه‌ها و تصمیمات سازمان ملل از جمله قطعنامه‌های 242 (سال 1967)، 338 (سال 1973)، 446 (سال 1979)، 452 (سال 1979)، 465 (سال 1980)، 476 (سال 1980)، 478 (سال 1980)، 1397 (سال 2002)، 1515 (سال 2003)، 1850 (سال 2008) و در نهایت 2334 در سال 2016 است. در نتیجه طبیعتاً مخالفت سازمان ملل و شورای امنیت را در پی خواهد داشت.
3-
عکس‌العمل محور مقاومت: گروه‌های مقاومت اسلامی مثل حماس و جهاد اسلامی که از اساس وجود رژیم صهیونیستی را در سرزمین تاریخی فلسطین غاصبانه می‌دانند، در پی این اقدام ممکن است به عکس‌العمل مسلحانه دست بزنند. در آن صورت، زمینه‌های حمایت افکار عمومی مسلمانان از این اقدامات کاملاً مهیا خواهد بود. این اقدام همچنین می‌تواند منجر به تقویت و افزایش حمایت‌های جمهوری اسلامی ایران از گروه‌های مقاومت اسلامی فلسطین و حزب‌الله لبنان شود.
4-
از بین رفتن امید‌ها به راه‌حل 2 دولت: طرف مذاکره‌کننده فلسطینی در تمام گفت‌وگوهای سازش، بر اعلام حکومت فلسطین به پایتختی قدس تأکید داشته است. عملاً این اقدام، امیدها به محقق شدن راه‌حل 2 دولت در سرزمین تاریخی فلسطین را از بین خواهد برد.
5-
مواجه شدن جامعه جهانی با اقدام انجام شده: در صورت تحقق این امر و ادامه روند یهودی‌‌سازی قدس، عملاً جامعه بین‌المللی خود را در برابر یک اقدام انجام شده خواهد دید. در این صورت هرگونه اقدام متقابل برای به رسمیت شناختن هویت اسلامی قدس، سخت و پرهزینه خواهد بود.
6-
مشکلات آمریکا با توجه به حضور سفارتخانه‌های دیگر کشورها در تل‌آویو
7- افزایش محکومیت‌های ضد اشغالگری در میان افکار عمومی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی و تقویت جریانات اجتماعی مثل «بی‌دی‌اس»
8-
نگاهی به شرایط حاکم بر کشورهای عربی و اسلامی نشان می‌دهد شرایط اقدام متقابل از سوی این کشورها از محکومیت‌های لفظی یا حداکثر سیاسی فراتر نخواهد رفت، لذا این شرایط می‌تواند به رژیم صهیونیستی در روند یهودی‌‌سازی سرزمین‌های اشغالی کمک کند.
سناریوهای پیش رو برای انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی
1- تنازل ترامپ از وعده داده شده: همانطور که روسای‌جمهور پیشین آمریکا در عمل و با توجه به محدودیت‌های پیش رو، از اجرای این وعده انتخاباتی خود سر باز زدند، احتمال اینکه وعده ترامپ نیز به سرنوشت وعده‌های اسلاف خود دچار شود وجود دارد.
2-
اقدام به انتقال سفارت در کوتاه‌مدت
3- اقدام به انتقال سفارت در درازمدت و وعده انجام این کار در وقت مناسب: کما اینکه جیسون میلر، سخنگوی ترامپ گفته است تعیین وقت برای انتقال سفارت به قدس «زود است».
4-
انتقال سفارت به قدس غربی: از آنجا که در ذهنیت محور سازش و مجامع بین‌المللی، نزاعی بر سر بخش‌های غربی قدس نیست، این احتمال که آمریکا سفارت خود را به قدس غربی منتقل کند وجود دارد. در این صورت آمریکا با این استدلال که بر سر قسمت‌های غربی قدس نزاعی نیست، خود را در این انتقال محق جلوه داده است اما از این نکته نباید غفلت کرد که رژیم صهیونیستی همواره بر یکپارچه بودن قدس به عنوان پایتخت خود تأکید داشته و عملاً این اقدام حرکتی به‌سوی یهودی‌‌سازی قدس خواهد بود.
5-
انتقال تدریجی سفارت: از دیگر سناریوهای محتمل این است که با توجه به حساسیت‌های موجود در جامعه جهانی، این انتقال به شکل تدریجی انجام گیرد. به این صورت که سفارت به شکل رسمی در تل‌آویو باقی بماند اما محل استقرار سفیر در کنسولگری آمریکا در قدس باشد. گفتنی است هم‌اکنون 3 دفتر در قدس از سوی سفارت آمریکا، خدمات کنسولی ارائه می‌دهد. یک دفتر در قدس شرقی، یک دفتر در قدس غربی و یک دفتر در مرز 2 قسمت.
6-
سناریوی محتمل اما ضعیف دیگر که ممکن است به وقوع بپیوندد، اقدام به انتقال سفارت به قدس، همزمان با اعلام به رسمیت شناختن دولت فلسطینی با این هدف است که از عکس‌العمل گروه‌های فلسطینی و کشورهای عربی جلوگیری کند.
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
با توجه به آنچه عنوان شد و آنچه اکنون درباره تصمیم ترامپ در صحنه رسانه‌ها از داخل آمریکا مشاهده می‌شود، اقدام به اجرای این وعده انتخاباتی چندان دور از ذهن نبوده و محتمل است. آنچه مسلم است تحقق این وعده (وعده ترامپ)، کفه برتری را در منازعات اسلامی- صهیونیستی، به سود رژیم غاصب صهیونیستی تغییر خواهد داد.
به نظر می‌رسد تلاش‌های همه علاقه‌مندان به سرنوشت فلسطین باید معطوف به افزایش هزینه‌های اجرای این تصمیم برای ایالات‌متحده باشد. خواه این افزایش از طریق تقویت فعالیت‌ها و رایزنی‌های دیپلماتیک باشد، خواه از طریق دیپلماسی عمومی و تقویت جریانات اجتماعی ضد اشغالگری و خواه از طریق نقش آفرینی گروه‌های مقاومت اسلامی.
منبع: پایگاه تبیین


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر