واکاوی ریشههای مخالفت با حجاب زن مسلمان
کشور ایران در دوران حکومت رضاشاه با رویدادی عجیب مواجه شد که در طول تاریخ این کشور سابقه نداشت؛ این رویداد همان سیاست کشف حجاب زنان بود؛ سیاستی که واکنشها و قیامهای متعددی را از سوی مردم متدین ایران به همراه داشت.به دنبال این اعتراضات و واکنشها، یکی از تلخترین وقایع تاریخ ایران یعنی حادثه سرکوب مردم در مسجد گوهرشاد مشهد رقم خورد. مهمترین زمینه تحصن گروههای مختلفی از مردم غیور ایران در مسجد گوهرشاد را میتوان برگزاری جشنهایی برای ترویج مظاهر برهنگی و بیحجابی در ماههای دی و بهمن 1314 در سراسر کشور، به ویژه در شیراز نامید.
در این یادداشت در سالگرد واقعه تلخ مسجد گوهرشاد به زمینههای فرهنگی و سیاسی سیاست کشف حجاب در عصر رضاخان اشارهای اجمالی شده است. تطبیق زمینههای شکلگیری قانون منع حجاب زنان با آنچه که اکنون از سوی برخی روشنفکران و متجددان غربزده در حال پیریزی است، بسیار عبرتآموز است.
شعار جدایی دین از سیاست
تحولات قابل توجهی در سده 14 هجری که مقارن با سده بیستم میلادی است از جهات علمی، فلسفی، سیاسی و فرهنگی به وجود آمد. مدرنیسم که از سده 16 با زمینههای فلسفی خاص خود در غرب آغاز شد، در این دوره به کمک پیشرفتهای علمی و فناوری اوج گرفت. مؤلفه بنیادی فلسفه مدرنیسم را انسانباوری(اُمانیسم) در مقابل خداباوری معرفی کردهاند که زمینه مکاتب فکری الحادی همچون ماتریالیسم(مادیگرایی) و سوسیالیسم(ملیگرایی) را فراهم آورد. این مکاتب با ایدههایی مثل همسانی اقتصادی، نزاع علم و دین، آزادی، عدالت اجتماعی و ... باعث ایجاد جنبشهایی در سطح دنیا شد که احتمالاً مهمترین آنها جنبش فمنیسم و ظهور حکومتهای کمونیستی در کشورهای موسوم به بلوک شرق در اوایل این سده بود.
شعار ناکارآمدی آموزههای دین در قرن14
جهان اسلام در این سده به دلیل بیکفایتی و استبداد حاکمان خویش و نیز نابسامانی داخلی از یک سو و درگیری با مستعمرین خارجی از سوی دیگر با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکرد؛ با توجه به اینکه اوضاع سیاسی، اجتماعی ایران در این دوره از اقتدار لازم برخوردار نبود، حاکمیت استبداد و بیکفایتی قاجار، فرهنگ و تمدن کشور را در وضعی قرار داد که زمینههای رشد و ترقی از آن گرفته شد و زمینه را برای دریافت آموزههای غربی در مکتب مدرنیسم آماده کرد. همچنین چالش کارآمدی دین و آموزههای دینی در شرایط و اوضاع احوال جهانی و منطقهای سده معاصر مهمترین مساله آن دوران به شمار میرود.
بنابراین تفکر مدرنیسم که در دهههای بعدی در بین حاکمان و اندیشمندان غرب و شرق ریشه دواند، حکام کشورهای اسلامی و برخی اندیشمندان، نواندیشان و روشنفکران غربگرای این کشورها به خصوص ایران را تحت تأثیر قرار داد؛ مضاف بر اینکه در عصر قاجار به دنبال کوششهای امیر کبیر اعزام دانشجویان و اندیشمندان به جهان غرب شکل گرفت که ناخواسته زمینهساز نفوذ اندیشههای غرب در کشور شد. دارالفنون نخستین مدرسهای بود که به سبک اروپایی در زمان ناصرالدین شاه به همت امیرکبیر به منظور آموزش علوم جدید به راه افتاد. معلمان این مدرسه از کشورهای اروپایی دعوت شدند و نخستین دانشآموزان عمدتاً شاهزادگان و اعیان و اشراف بودند؛ لذا عمده این افراد پس از بازگشت به ایران سعی در انتقال فرهنگ و آموزههای غرب به کشور داشتند. از خطرناکترین تفکراتی که وارد سرزمین ایران شد، تفکر عدالت جنسیتی یا همان فمنیست بود که تاکنون طرفدارانی را به خود دیده است.
غربگرایان چاره درد جامعه را عبور از سنتهای دینی میدانستند
در واقع از نقطه نظر مسائل دینی و مذهبی چالش مهمی که در سده 14 به خصوص در عصر حکومت قاجار و نیز در سده 15 در عصر پهلوی اول و دوم وجود داشت طرح ایده ناکارآمدی آموزههای قرآنی و اسلامی در مواجهه با مسائل و تحولات نوین بود. اوضاع اسفبار اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مسلمانان در سرزمینهای مختلف این ایده را گسترش میداد که علت عقبماندگی و انحطاط مسلمانان پایبندی به دین است؛ لذا جهان اسلام به تبع رفتار برخی نواندیشان در حال گزار از فرهنگی سنتی به شیوهای مدرن برگرفته از تحولات غرب بود؛ زیرا چاره درد را در زیر پا نهادن سنتهای دینی و گرایش به سوی تمدن غرب میدانست تا جایی که حاضر بود بسیاری از دستاوردهای جامعه را در اختیار آنان قرار دهد و امتیازاتی را به آنان ببخشد. ادعای ناکارآمدی آموزههای دین از سوی حاکمان غربزده را در برگههای تاریخ میتوان مشاهده کرد. به عنوان نمونه روزی رضاشاه قبل از اجرای سیاست «کشف حجاب» به محمود جم که پس از فروغی به نخست وزیری رسیده بود، چادر را دشمن ترقی و پیشرفت مردم معرفی کرد و در این باره گفت: «این چادر و چاقچورها را چطور میشود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود، بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست.»
(حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد 6، چاپ اول، تهران: علمی، 1362، ص 261)
در واقع از شروع رنسانس به بعد، مدرنیته غربی که یکی از دستاوردهای آن سکولاریسم است، توانسته بود در بین اندیشمندان جهان اسلام و حتی ادبا تأثیر بگذارد؛ اکثریت قریب به اتفاق اندیشمندان توافق دارند که بحث جدایی دین از سیاست در دنیای امروز ریشه در تحولات غرب دارد. تجربه غرب از حاکمیت کلیسا و تحولات پس از آن یعنی تحولاتی که از دل مدرنیته بهوجود آمد، منجر به ایده جدایی دین از سیاست یا سکولاریسم شد این تحولاتی تا حدی بود که از عصر رنسانس به بعد، وضعیت حجاب زنان غربی هم تغییر کرد، حتی نقاشیها، مجسمهها و تصاویری که از حضرت مریم(س) ارائه شد فاجعهآمیز بود.
آغاز انحطاط هنر در عصر قاجار
در این دوران بود که فیلمها، موسیقیها و رسانهها تأثیر بالایی بر سبک زندگی و شیوه مردم اروپا گذاشت و زنان بر اثر شعار عدالت جنسیتی توانستند به زعم خود استقلال بیشتری کسب کنند؛ همچنین هنر مدرن سبکهای جدیدی مثل سو رئالیسم و... تولید کرد. بنابراین به ظرفیتی رسیده بود که میتوانست علم و فرهنگ را به جوامع مختلف صادر کند و اندیشمندان و ادبای جوامع را تحت تأثیر قراردهد. ظهور ادیبانی مانند صادق هدایت (1904 میلادی) و آن سبک نگارش و تفکرات خطرناک سو رئالیستی آنان نمونه بارز این نوع تأثیرگذاری در بین ادیبان آن دوران بود.
عدالت جنسیتی
یکی از مهمترین ایدههایی که در قرن چهاردهم ه.ق مصادف با سده بیستم میلادی در کنار تفکرات الحادی به وجود آمد، شعار برابری جنسیتی یا به اصطلاح عدالت جنسیتی بود. تفکر برابریِ جنسیتی یا برابری جنسی میگوید: زن و مرد حقوق و وظایف یکسان دارند و همه از فرصتهای مساوی در جامعه برخوردارند. همچنین برابری جنسی مربوط به عدالت و تقسیم مسئولیتها است. این تفکر که از دل مکتب «فمنیست» در آمد، هدفش عموماً حذف نابرابریهای جنسیتی، مردسالاری و جنسیتگرایی است در حالی که از نظر اسلام وظایف باید مبتنی بر توامندیهای ذاتی جنسیت مرد و زن باشد نه تقسیم یکسان مسئولیتها؛ از نظر اسلام این تفکر، شأن و جایگاه معنوی زنان در جامعه را کاسته و زمینه سایر مشکلات اجتماعی را برای آنان فراهم میآورد. با توجه به جایگاه کنونی زن در غرب به عنوان ابزاری برای شهرت و شهوت و ابزاری برای جذب بازارهای تجاری، میتوان اوج تزلزل مکتب فمنیسم را فهم کرد.
به میتوان گفت عصر قاجار، عصر انتقال مکاتب غرب و اندیشههای غیر دینی فلسفه غرب داخل ایران بود تا جایی که حتی برخی علما را تحت تأثیر قرار داد. از این رو تفکرات مدرنیسم به سرعت در بین نواندیشان و اصلاحطلبان غربگرا و حتی وزیران و حکام قاجار ریشه دواند و همان طور که اشاره شد، یکی از مهمترین دستاوردهای مدرنیته غرب که همان شعار جدایی دین از سیاست و نیز شعار ناکارآمدی دین در پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بود، در بین نخبگان جامعه ریشه دوانید. عدهای از مردم که در فشار مستعمرین خارجی و استبداد داخلی حکام قرار داشتند، اسیر این نوع تفکر شدند؛ در این زمان بود که اندیشمندانی مثل جمالالدین اسدآبادی و بعد از آن سید قطب با شعار بازگشت به آموزههای قرآن در پی حل معضلات اجتماعی بر اساس آیات قرآن بر آمدند و نبردی تازه علیه مدرنیسم را آغاز کردند.
تلاشهای یک زن بابی در ترویج تفکرات فمنیستی
از اواسط دهه 1300 (اواخر پادشاهی قاجاریان) انتقاد به حجاب دستکم در تهران آسانتر شده بود. گروههای فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد میکردند، برای مثال «نشریه عالم نسوان» در سال 1310 بحثی دربارهٔ حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ کرد. پاسخهای موافق و مخالف داده میشد. در مجموع، زنان از بیحجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط اخلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان میدانستند ( ساناساریان، ص98 تا 100) میتوان گفت نخستین نشانههای کشف حجاب که برگرفته از تفکرات فمنیستی بود، از محافل روشنفکری و دربار قاجار و نیز در سخنرانی بدون روبنده زرینتاج معروف به طاهره قرةالعین شکل گرفت. طی این واقعه، وی در سال 1264 قمری در واقعه بدشت سخنرانی کرد و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضران را شگفتزده کرد. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام کرد. طاهره تنها زنی است که از «حروف حی» محسوب میشود (لقبی که بر اساس حروف ابجد، به هجده نفر از اولین کسانی که به علی محمد باب ایمان آوردند، داده شد).
از دیگر سو مسافرتهای شاه قاجار به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر بسزایی در تفکر قانون کشف حجاب داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجددخواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و در مطبوعات منعکس شد.
این رویه نیز در زمان حکومت رضاشاه(1305ه.ش) ادامه یافت. فعالان جنبش زنان ایران در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه بحثهایی در نقد حجاب گشودند. رضاشاه در این دوران به تقویت نفوذ و افزایش پایگاه مردمی خود، خصوصاً در میان برخی روشنفکران پرداخت. سازمانهای زنان (مانند جمعیت نسوان وطنخواه) آزادی فعالیت داشتند و گروههای چپ مانند حزب کمونیست ایران فعالیت میکردند.
تفکر فمنیست زمینهساز کشف حجاب
مدارس مختلط دختران و پسران در این دوره تأسیس شد با اینکه رضا شاه با کشف حجاب ادعای برابری حقوق زنان با مردان را مطرح میکرد و به آنان به اصطلاح آزادی میداد. در حالی که زنان کارگر در شرایط مساوی کار با مردان همکارشان از مزد کمتری برخوردار بودند. از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم بودند. (جمعی از مستشرقین، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیفر و کشاورزی، تهران، انتشارات پوشیل، چاپ اول، 1359، ص 473)
روشنفکران ایرانی به تنهایی به چنین اندیشهای دست نیافتند بلکه اعمال چنین سیاستهایی، در ترکیه توسط کمال آتاتورک، در ایران توسط رضاخان و در افغانستان توسط امانالله خان، به صورتی هماهنگ، توسط انگلیس تقویت و دنبال میشد؛ زیرا تضعیف و تحقیر باور اسلامی مردم منطقه، به معنای جلوگیری از شکل گیری مجدد تمدن اسلامی بود و تجددخواهی مورد تأیید انگلیس، این خطر را مهار می کرد.
سرکوب مردم در مسجد گوهرشاد
در نهایت در بهمن 1313 در مراسم افتتاح دانشگاه تهران به دختران دستور داده شد که بدون حجاب وارد دانشگاه شوند. در فروردین 1314، جشنی در مدرسه شاپور شیراز برگزار شد و دختران بدون حجاب به اجرای مراسم ورزشی و پایکوبی در حضور علی اصغر حکمت، وزیر معارف و از فعالان کشف حجاب پرداختند. این مسئله اعتراض علما را به دنبال داشت و در تلگرافی به رضاشاه نارضایتی خود را اعلام کردند، اما رضاشاه به آنها پاسخی نداد. در 22 اردیبهشت 1314 «کانون بانوان» به دعوت علی اصغر حکمت با هدف آزادی زنان از حجاب به ریاست شمس پهلوی و هاجر تربیت تشکیل شد. از دیگر اقدامات این بود که برای خو گرفتن مردم با اختلاط زن و مرد، در اوایل خرداد 1314، رضاشاه به کلیه وزرا، مدیران، رؤسا و کارمندان دولت دستور داد که هفتهای یک شب با خانمهای خود در کلوپ ایران حضور یابند. همچنین در خرداد 1314، شاه از وزرایش خواست تا کلاه شاپو (کلاه بین المللی) را جایگزین کلاه پهلوی کنند. در نهایت در پی اعتراض برخی علمای تراز اول آن دوران بنا شد در مسجد گوهرشاد تحصن صورت گیرد. به دستور رضاشاه تحصنکنندگان به رگبار بسته شدند و تعداد زیادی از مردم کشته شدند.
با توجه آنچه مطرح شد، مهمترین عامل کشف حجاب، نفوذ تفکرات مدرنیسم در کشورهای اسلامی به خصوص ایران بود. تفکری که چالشهایی همچون غربزدگی، شعار جدایی دین از عرصههای سیاسی اجتماعی، شعار ناکارآمدی آموزههای دین، تفکرات فمنیستی، تلاش انجمنهای زنان فمنیست در داخل کشورو ... را به همراه داشت که همه این موارد در مسأله کشف حجاب مؤثر واقع شد.
حال پس از سالها که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد، شاهدیم عدهای از روشنفکران و تجددطلبان غربزده و با تفکرات فمنیستی و نیز به بهانه طرفداری از حقوق زنان همان سیاست «کشف حجاب» رضاشاه را پیگیری میکنند و با طرح مباحثی همچون «حجاب اجباری» سعی دارند گام به گام به سوی این سیاست غیر دینی حرکت کنند. مسیری که تاکنون جز طرفداران حزب شیطان برای گسترش فساد در زمین پیش نگرفتند.
یادداشت: سعید شیری ـ خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام