روزگار سلطه مطلق انگلیس بر ایران
محمداسماعیل شیخانی: لرد «جرج ناتانیل کرزن» از جمله سیاستمداران و مستشرقانی است که تا مقام وزارت امور خارجه انگلستان نیز ارتقا یافت و لقب لرد نیز دریافت کرد.(1) نگاه ویژه وی به شرق سبب نگارش کتبی در این حوزه نیز شد که شاید آنچه در این میان دارای اهمیت بیشتری باشد کتابی از وی با عنوان «ایران و قضیه ایران» باشد. کرزن به واسطه یک مساله دیگر نیز در میان ایرانیان شناخته شده یا شاید بتوان عنوان کرد منفور است. براساس اسناد تاریخی لرد کرزن نقش اساسی در وزارت خارجه انگلستان در زمینه پافشاری بر انعقاد قرارداد 1919 میان ایران و انگلستان داشته و در این زمینه نام وی در تاریخ ثبت شده است. جهانگردی، پیشه کرزن پیش از حضور وی در مناصب رسمی انگلستان بود و از خلال این جهانگردیها مقالات متعددی به نام وی در روزنامه «تایمز» لندن به چاپ رسید و بعدها مبنای کتب وی نیز شد. حضور در مجلس اعیان انگلستان از دیگر مناصبی بود که کرزن آن را تجربه کرد. سرانجام این سیاستمدار بریتانیایی بیستم مارس 1925 بر اثر بیماری در 66 سالگی درگذشت. همواره از وی به عنوان یکی از سیاستگذاران اصلی در وزارت خارجه انگلستان یاد میشود اما در مجموع باید عنوان کرد کرزن از جمله شخصیتهایی است که چهره وی در هالهای از ابهام در ایران باقی مانده است.
ایران در آینه اندیشه کرزن
جالب است که نخستین سفر کرزن به ایران در قامت خبرنگار و ژورنالیست رقم خورد؛ کرزن خود معتقد است ایران از جمله کشورهایی است که منابع اطلاعاتی انگلستان درباره آن بسیار اندک است و همین مساله است که ضرورت سفر وی به ایران را از نگاه خودش دوچندان میکند. وی پس از سیاحت بخشی از قفقاز و استانبول و مناطقی از ترکمنستان، از راه عشقآباد وارد خراسان شد و پس از بازدید و سیاحت در چند شهر آن ایالت، راهی تهران شد. وی توانست همراه نمایندگان سیاسی انگلیس در ایران در یکی از آیینهای سلام رسمی «ناصرالدینشاه» قاجار در کاخ گلستان حضور یابد. پس از مدت 6 ماه توقفش در ایران، اطلاعات مورد نظرش را گردآوری کرد و پس از بازگشت به کشورش و تکمیل اطلاعات از سایر منابع پیش از خودش، به تدوین نامآورترین اثرش به نام «ایران و قضیه ایران» در 2 جلد پرداخت. این سفر دستاورد مهم دیگری هم برای کرزن و هم برای دستگاه سیاست خارجی بریتانیا داشت و آن هم این بود که باید تا جایی که امکانپذیر است، زمینه سلطه انگلستان را بر ایران فراهم کرد و از این طریق نفوذ شوروی سابق را بر این زمینه از میان برد. برای کرزن ایران یک شاهراه ارتباطی بود که انگلستان باید بر آن مسلط میشد.(2)
اجرایی کردن ایدهها
کرزن پلهپله مراتب ترقی را در دستگاه سیاست خارجی انگلستان طی کرد. تفاوت سفر اول وی به ایران با سفر دومش این بود که اگر وی بار اول صرفا مشاهدهگر و روایتگر وقایعی بود که در ایران رخ میداد، این بار وی در مقام سیاستگذار به ایران سفر میکرد و فرصتی دست داده بود تا اندیشهای در باب شرق به صورت عام و ایران به صورت خاص را اجرایی کند. سفر دوم کرزن به ایران با واقعه دیگری نیز همزمان شد و آن این بود که روسها نیز درصدد بودند گستره نفوذ خود را بویژه در مناطق جنوبی ایران افزایش دهند. روسها در این برهه به دلیل آنکه «مظفرالدینشاه» را غرق در قرضهای خود کرده بودند، فعالیت کنسولگریشان در بوشهر دوچندان شده بود. علاوه بر این زمزمههایی در برهه حضور کرزن شکل گرفته بود که مظفرالدینشاه قصد دارد به دلیل استقراضهای فراوانی که از روسها کرده است، احداث راهآهن سراسری ایران تا خلیجفارس را به روسها واگذار کند. کرزن اما در مقام یکی از سیاستگذاران بلندپایه انگلیسی به ایران برای بار دوم سفر کرده بود تا از کلید بازرگانی هندوستان انگلیسیها محافظت کند.(3) کرزن البته در این سفر و در راستای عملیاتی کردن منویات دولت انگلستان نفوذ روسها را فقط در ایران مسدود نکرد، بلکه تلاش کرد حلقهای در اطراف ایران تشکیل دهد و به همین دلیل بر اساس اسناد تاریخی بلافاصله به کشورهای عربی اطراف ایران نیز سفر کرد و قراردادهای متعددی مبنی بر همکاری با شیوخ منطقه منعقد کرد و آنان را نیز رسما جیرهخوار انگلستان کرد. این سیاست پیادهسازی شده از سوی کرزن، بعدها تأثیر خود را بر سیاست خارجه انگلستان گذاشت.(4)
کرزن، پرچمدار سلطه مطلق بر ایران
در میان سیاستمداران انگلیسی، شاید معدود افرادی را مانند کرزن بتوان یافت که معتقد بودند باید تحت هر شرایطی سلطه مطلق انگلستان بر ایران حفظ شود و حتی باید گسترش یابد. نمونه این مساله را میتوان در جریانات پس از جنگ نخست جهانی و وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه مشاهده کرد. پس از این جریانات، کرزن همچنان معتقد بود نباید از ایران خارج شد، زیرا این مساله ممکن است مجددا زمینه سلطه روسها بر ایران را با وجود شکستهای اخیر آنها فراهم کند و البته گروهی از سیاستمداران انگلیسی نیز معتقد بودند حال که روسها از ایران خارج شدهاند، بهترین فرصت است تا هزینههای متعدد و بیپایان انجام شده در ایران پایان یابد و انگلیس نیز از ایران خارج شود.(5)
کرزن و قرارداد 1919
اوج فعالیت استعماری کرزن در باب ایران را باید در قضیه قرارداد 1919 میان «وثوقالدوله» و سر «پرسی کاکس» جستوجو کرد. انتصاب لرد کرزن به وزارت امور خارجه انگلیس در این میان تحولی اساسی بود تا وی تمام ایدههایی را که درباره ایران داشت، پیاده کند. کرزن که قبل از این به کمیته ایران ـ شعبهای از کمیته وزارت خارجه انگلیس ـ دستور داده بود سیاست جدید انگلیس در ایران را تدوین کند، اکنون فرصت ایدهآلی یافته بود تا سیاست مستعمرهسازی ایران را عملی کند. کرزن در این برهه براساس سیاست مصوب دستگاه سیاست خارجی انگلستان به دنبال آن بود که روش و نظام مستشاری را جایگزین قیمومت مستقیم انگلستان بر ایران کند، زیرا عملا در این زمان انگلستان نمیتوانست به صورت مستقیم بر ایران سلطه داشته باشد. مذاکرات میان انگلستان و وثوقالدوله البته به صورت محرمانه دنبال شد.6 در تمام این مذاکرات که کرزن به صورت مستقیم بر آن نظارت داشت، ایجاد نظام مستشاری کامل انگلستان در ایران به عنوان یک هدف اصلی از سوی مذاکرهکنندگان دنبال میشد. مذاکرهکنندگان انگلیسی از فترت میان مجلس سوم و چهارم ایران نهایت استفاده را بردند و مذاکرات را در منطقهای به نام «پسقلعه» که فرسخها از مرکز شهر تهران دور بود، دنبال کردند تا از این طریق رسانهها و مطبوعات، بویی از مذاکرات نبرند. قرارداد 1919 مدنظر انگلیسیها و لرد کرزن، ایران را تبدیل به سایه و بدلی از دولت انگلستان میکرد که در تمام امور اقتصادی و مالی، کاملا تحت سلطه انگلستان بود.
نتیجهگیری
کرزن درباره شرق به صورت عام و درباره ایران به صورت خاص یک ایده اساسی داشت و آن هم این بود که شرق و ایران باید به صورت کامل زیر سلطه انگلستان باشند و به معنای واقعی تبدیل به مستعمره انگلستان شوند. کرزن به صورت پلکانی به این تئوری رسیده بود. وی ابتدا در قامت خبرنگار و ژورنالیست به عمده کشورهای منطقه سفر کرده بود و از نزدیک اوضاع و شرایط آنها را سنجیده بود و در این میان به این نتیجه رسیده بود که انگلستان باید از سویی رقیبی قدر به نام روسیه را از میدان خارج کند و سپس سلطه مطلق خود را بر منطقه و ایران فراهم کند. وی زمانی که در قامت وزیر خارجه انگلستان قرار گرفت، بهترین فرصت را برای پیادهسازی افکار خود یافت. مهمترین اولویتی که کرزن در ایران دنبال میکرد، مساله نفت بود. وی به اهمیت این ماده حیاتی و قلب تپنده ایران پی برده بود و البته نگرش وی در این زمینه نیز منفعتطلبانه و به سود اقتصاد انگلستان بود، زیرا یکی از مؤلفههای مهم برای بازسازی اقتصاد جنگی بریتانیا در دوره پس از جنگ، نفت ایران به شمار میرفت. ایران برای کرزن و دستگاه دیپلماسی انگلستان اهمیتی دیگر نیز داشت و آن هم این بود که ایران دروازه ورود به هندوستان محسوب میشد و یک عنصر ضعیف در حلقه حفاظت از هندوستان بود و باید تقویت میشد. ایران در اندیشه کرزن نقشی واسطهای اما مهم ایفا میکرد. وی با انعقاد قرارداد 1919 در نهایت در پی این بود که منتهای اندیشه خود درباره ایران را عملیاتی کند و ایران را تبدیل به مستعمره ابدی انگلستان کند.
پینوشت:
1- جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ج1، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی و فرهنگی، چ ششم، 1387، صص3 ـ 5
2- محمود افشاریزدی، سیاست اروپا در ایران؛ اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1358، ص409
3- لرد کرزن در خلیجفارس بر پایه اسناد وزارت امور خارجه، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1370، صص 5-4
4- خاطرات سیاسی سر «آرتور هاردینگ» وزیرمختار بریتانیا در ایران در عهد سلطنت مظفرالدینشاه قاجار از دوران مأموریتش در هندوستان، مصر و ایران، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، کیهان، 1370، صص 244 ـ 223
5- محمدعلی همایون کاتوزیان، «مبارزه با قرارداد 1919م. ایران و انگلیس»، ماهنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره پیدرپی پنجم و ششم (بهمن و اسفند 77)، ص6
6- جواد شیخالاسلامی، سیمای احمدشاه قاجار، ج 1، تهران، نشر گفتار، چ دوم، 1372، ص 186
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
انتهای پیام