( 0. امتیاز از )


با بررسي ايدئولوژي گروه هاي تروريستي و تندرويي مانند وهابيون والقاعده مي بينيم که اينان، به دنبال توجيه اقدامات خود با توسل به مفهوم جهاد هستند. پس ضروري است که مفهوم و معناي واقعي جهاد از ديدگاه اسلام را مشخص سازيم و سپس ببينيم که آيا فريضه جهاد، مي‌ تواند مجوزي براي توسل به ترور باشد يا نه ؟
تلاش داريم تا با استناد به قرآن و آثار و نظرات انديشمندان و عالمان برجسته مسلمان، چه سني و چه شيعه، مفهوم واقعي جهاد را بشکافيم وصحت وسقم ادعاهاي گروه هاي تروريستي اسلامگرا درباره عمل به فريضه جهاد را در حد وسع و صلاحيت و توان علمي خود بسنجيم.

الف-معناي جهاد

جهاد در لغت از “جهد” مشتق شده که به معني غايت مشقت يا سخت کوشي است و در اصطلاح فقها چنين تعريف شده است: گذشتن از مال و جان در راه بالا بردن کلمه اسلام و برپاداشتن شعائر ايمان.
مجاهد به کسي مي‌‌گويند که هر آنچه را که از قدرت و توان و طاقت و نيرو به کف دارد، تا آخرين حد وسعت و امکاناتش در راه هدف خود به کار گيرد و درمعنايي ديگر، کسي را گويند که باطيب خاطر در فراخناي دشواريها گام بگذارد و براي رسيدن به هدف خود، در سنگلاخ هستي پيش تازد و سرفرازي خود را در عرصه پيکارها جستجو کند.
از نظر شرعي نيز مي‌‌توان جهاد رابه دوصورت بررسي کرد: سعي و کوشش با صرف مال و ثروت و جان و به‌کارگرفتن تمام امکانات-گذشتن از مال و صرف تمام نيروها و تحمل سختيها در راه رسيدن به هدف و مقصود. ولي در هر صورتمعني جهد از لحاظ شرعي اين است که انسان با گذشتن از جان و مال خويش، در راه برتري توحيد وکلمه اسلام و پايداري رسالت اسلامي و اقامه شعائر و ايمان و برافراشتن پرچم دين الهي، با تمامي امکانات خود تلاش و مبارزه کند‌. پس جهاد عبارتست از ايثار جان و مال در راه اعتلاي پايگاه اسلام و پايداري در راه اقامه شعائر ديني.

ب-انواع جهاد

در يک تقسيم بندي کلي، جهاد را به دوصورت اصغر و اکبر تقسيم بندي کرده‌اند. بدين معني که جهاد با کفار و مشرکين در ياري اسلام و اعتلاي کلمه الله را جهاد اصغر مي‌‌نامند و جهاد با نفس اماره ولوامه در ياري نفس مطمئنه را جهاد اکبر مي‌‌نامند. طبق روايتي از پيامبر اکرم‌(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ايشان به بعضي از صحابه که از غزوه اي برگشته بودند فرمود؟ “ رجعتم من الجهاد الاصغر عليکم بالجهاد الاکبر”. علامه شيخ محمود شلتوت، رئيس سابق جامعه الازهر در قاهره، با توجه به آيات قرآني که درباره جنگ و جهاد وارد شده، جنگ را به دو نوع تقسيم بندي مي‌‌کنند، يکي جنگ مسلمانان با مسلمانان وديگر جنگ مسلمانان با غير مسلمانان.
از نظر ايشان، جنگ مسلمانان با مسلمانان، از امور داخلي امت و از ضروريات و لوازم حياتي يک ملت است و قرآن سياست و عقوبت را هنگام سرکشي و طغيان تجويز کرده تا نظم اجتماعي به هم نخورد و قدرت مملکت تضعيف نشود و از ستم وبيدادگري جلوگيري گردد. درقرآن نيز در سوره حجرات آيات 10و9 آمده است که اگر دو دسته از مومنان به جنگ برخاستند آنان را به صلح دعوت کنيد و هرگاه يکي از آن دو، دست ستم گشود و از کشتار بازنگشت با آنان بجنگيد تا به امر خداوند که صلح است باز گردند. مشاهده مي‌‌شود که فلسفه اين جنگ، حاکميت عدالت مطلق و جلوگيري از پايمال گشتن آزادي و آسايش و ممانعت از سرکشي وسلب امنيت و نظم عمومي است.
ايشان در مورد نوع دوم جنگ، يعني جنگ مسلمانان با غير مسلمانان، پس از ذکر شمه اي از دشواري زندگي و سختيهاي مسلمين درمکه ورنج و فشارهايي که دستگاه ظلم بر آنان وارد مي‌‌کرد و توصيه پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) به بردباري و آرامش، به چگونگي نزول اولين فرمان جنگ وقيام از جانب خدا در سوره حج آيات 40و41، اشاره کرده و مي‌‌نويسند که اين آيات مشتمل بر تجويز جنگ است وعلت آن را اذلال مسلمانان و ستمي که بر آنان مي‌‌رفت و تبعيد و تخويف وسلب آزادي درعقيده وديگر ستمهاي ايشان، بيان کرده است. اين تجويز موافق سنت تدافع ومقابله با زورگويي و فزون طلبي و ستمگري است که هدف از اين جنگ، اين است که توازن اجتماعي محفوظ بماند و سرکشان سرکوب گردند و همگان از آزادي عقيده و ايمان بهره‌مند گردند. ايشان با ذکر مثالهايي ديگر از آيات قرآن درمورد جنگ، نتيجه مي‌‌گيرند که اين آيات با اينکه متضمن بيان مبادي و علل جنگ وغايت و نتيجه آن است ولي هرگز اشاره اي به اکراه بر قبول دعوت دين نشده و سبب عمده در تجويز جنگ، دفع ستم و رفع ظلم از مسلمين بوده است.
ايشان در مجموع، درباره مبحث جهاد و جنگ از ديدگاه قرآن واسلام، به نتايج زير رسيده اند: در قرآن کريم، يک آيه هم نمي‌توان يافت که دلالت يا اشارتي داشته باشد که بايد به جنگ برخاست وبا کشتار مردم را مجبور کرد به اسلام بگروند و به اکراه ايمان آورند-سبب تجويز جنگ در اسلام فقط مبارزه با ستمگري و ايجاد آزادي عقيده و ايمان است-در هرجا که اسلام، جنگ را روا شمرده، از آزمندي و استثمار و ايجاد محدوديت براي ضعيفان منع کرده است و توصيه نموده به صلح گرايند و آرامش به‌‌وجود آورند -پرداخت ماليات و جزيه در عوض خون يا عقيده کافر، به منظور خضوع ايشان و پيشگيري از آزار و اخلالگري آنها و متابعت از قوانين ومشارکت در نظامات دولت اسلامي است.
از نگاهي ديگر، جهاد را به دو نوع دفاعي و ابتدايي تقسيم بندي مي‌‌کنند. جهاد دفاعي بدين معناست که زماني که جامعه اسلامي از سوي دشمنان مورد تهديد و حمله قرار گرفت براي دفاع اقدام شود. جهاد ابتدايي يعني دست‌زدن به جهاد پيش از آنکه از جانب قدرتي خطر و تهديدي در کار باشد، به قصد گسترش اسلام و استقرار شعائر مذهبي و نجات بشريت از ورطه گمراهي و جهالت.
استاد شهيد مرتضي مطهري، ماهيت جهاد را دفاع مي‌‌دانند‌. ايشان معتقدند که اختلافي ميان محققين نيست که ماهيت جهاد دفاع است. يعني جهاد و هر نوع قتال و جنگي به‌عنوان تجاوز يعني به عنوان جذب کردن مال و ثروت طرف مقابل واستخدام نيروهاي اقتصادي يا انساني به هيچ وجه از نظر اسلام روا نيست. و اين نوع جنگ از نظر اسلام، نوعي ظلم است و جهاد فقط به عنوان دفاع و در واقع مبارزه با يک نوع تجاوز است و فقط در اين صورت مي‌‌تواند مشروع باشند. ايشان در عين اينکه دفاع را امري مقدس مي‌‌دانند ولي ملاک تقدس دفاع را دفاع از حق، حقوق انسانيت و آزادي مي‌‌دانند.
شهيد مطهري با استناد به آيه 190 سوره بقره، استدلال مي‌‌کند که بايد با متجاوز جنگيد تا تجاوز به وجود نيايد اما اگر با غير متجاوز بجنگيد خود متجاوز مي‌‌شويد. يعني با متجاوز جنگيدن، تجاوز نيست، ولي با غير متجاوز جنگيدن تجاوز است و جايز نيست. ايشان تاکيد دارند که قرآن، جهاد را منحصرا و منحصرا‌ نوعي دفاع مي‌‌داند و تنها در مورد يک تجاوز که وقوع پيدا کرده باشد اجازه جهاد مي‌‌دهد. البته از نظر ايشان، تجاوز مفهومي عام است و منحصر به جان، مال، ناموس، سرزمين، استقلال و آزادي نيست. اگربه ارزشهايي که آن ارزشها، ارزش انساني به شمار مي‌‌رود تجاوز بشود، باز هم تجاوز رخ داده است.
شيخ محمود شلتوت، نيز با بررسي جنگهاي صدر اسلام، استدلال مي‌‌کند که مسلمانان در آغاز امر هرگز به کسي و جايي حمله نمي‌بردند و جز به هنگام دفاع از استقلال و آزادي بپا نمي‌خاستند و در هر زمان درمي‌يافتند که متجاوزان، مقاصد عالي و برنامه آزادي آنها را درک کرده‌اند و مي‌‌ديدند که ديگر نمي‌توان دشمنان را کشورگشا و جنگ طلب خواند و آنان دست از کشتار بر مي‌‌داشتند، مسلمين هم به هجوم و حمله خاتمه مي‌‌دادند.

ج-اسلام و صلح

اسلام، دين صلح و آرامش است و هميشه دراسلام، صلح و آرامش، بر جنگ و قتال برتري داشته است. و پيامبر (ص) و اميرالمومنين (عليه السّلام) همواره قبل از شروع جنگ، دشمنان را دعوت به صلح و گفتگو مي‌‌کردند. در قرآن نيز دستورات صريحي مبني بر پذيرش صلح و اولويت آن وجود دارد:
“ ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علي الله انه هوالسميع العليم و ان يريد و ان يخد عوک فان حسبک الله هو الذي ايدک بنصره و بالمومنين”
و اگر آنان تمايل به صلح نشان دادند تو نيز به آن متمايل شو و برخدا تکيه کن که او شنوا و داناست و اگر بخواهند تو را فريب دهند خدا براي تو کافي است و همان کسي است که تورا با ياري خود و ياري مومنان تقويت کرد. در آيه 90سوره نساء نيز آمده است که اگر: “ کافران و ظالمان از جنگ کناره گرفتند و دست کشيدند وبا شما طرح صلح انداختند ديگر بر آنها دست نگشاييد و شما را بر ايشان در آن صورت راه ودستي نيست. ”
شيخ محمود شلتوت نيز در اين باره با توجه به آيات سوره انفال مي‌‌گويند، هرگاه دشمني، دست از جنگ بکشد و از کشتار و خونريزي خودداري کند و پيشنهاد صلح دهد و دراين پيشنهاد خدعه و حيلت و نيرنگ به کار نبرده باشد بايد پذيرفت و نبايد بي دليل خون مسلمان را تباه ساخت.
از نظر ايشان، جنگ فقط و فقط براي اين است که دفع ظلم و تجاوز شود و در واقع جنگ به منظور تحکيم صلح و برقرار ساختن ميزان عدالت است. ايشان ضمن تفسيري جالب از آيه 64 سوره انفال که مي‌‌گويد: “ و براي آنان هرچه نيرو مي‌‌توانيد جمع‌آوري کنيد”. تهيه ساز وبرگ جنگ را تنها به خاطر دفع شرتجاوزکار و نوعي بازدارندگي در راستاي برقراري صلح و امنيت مي‌‌دانند. ايشان دليل قرآن براي تاکيد زياد بر کلمه “سلام” را اين مي‌‌داند که در دلهاي مردم بذر صلح بپاشد تا بر مبناي سازش عمل کنند.
متفکر شهيد مرتضي مطهري نيز به آيات صلح در قرآن اشاره مي‌‌کند از جمله به “والصلح خير”، (نساء 128: ) صلح بهتر است و “يا ايها الذين آمنوا و ادخلو في‌المسلم کافه (بقره، 208) و نيز به آيات سوره انفال و سوره نساء، ايشان نيز با توجه به اين آيات، به ماهيت صلح آميز اسلام، تاکيد دارند. البته ايشان ضمن تاکيد بر صلح و دوري از جنگ، معتقدند که صلح غير از تسليم است و معناي صلح را همزيستي شرافتمندانه مي‌‌دانند.
البته ايشان تسليم شدن وتحمل زور و زير بار رفتن را صلح نمي‌دانند. از اين رو، استدلال مي‌‌کنند که اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نمي‌دهد و ضمن تاکيد بر دفاع در برابر متجاوز، در عين حال طرفدار صلح است.

د- ارزش هاي انساني درجنگ و جهاد

با تمام تاکيدات بر صلح و ممنوعيت کامل هر نوع تجاوز و سلطه طلبي، اسلام درجنگهاي ناگزير بر رعايت ارزشهاي انساني و حفظ حرمت، انسان تاکيد دارد. مقصود از ارزشهاي انساني، عبارتست از اصول و قواعد اخلاقي که تمامي انسانها با هر عقيده و مسلکي که دارند، در جنگ به آن پايبندند و مي‌‌توان گفت اين اصول، از فطرت الهي انسانها ناشي مي‌‌شود. آيين مقدس اسلام نيز اين اصول و قواعد را محترم مي‌‌داند ودر جنگ به آن پايبند است. براي نمونه مي‌ توان به مواردي در اين زمينه اشاره کرد:
دعوت به اسلام قبل از جنگ: از آنجا که هدف از جهاد مقدس اسلامي دعوت انسانها به توحيد است، لذا در جهاد بايد ابتدا مشرکان را به اسلام دعوت کرد و اگر مسلمان شدند جنگي در نخواهد گرفت. در روايتي، امير مومنان علي(ع)، از پيامبر (ص) نقل کرده است که پيامبر اسلام(ص) در هنگام اعزام ايشان به يمن به ايشان سفارش کرده‌اند که تا، کسي را به اسلام دعوت نکرده با او جنگ نکند و اگر خداوند بوسيله وي، يک نفر را هدايت کند براي ايشان از تمام آنچه خورشيد بر آن تابيده و غروب کرده (يعني تمام دنيا) بهتر است. پس مشاهده مي‌‌‌شود که دعوت و گفتگو از نظر اسلام، مقدم بر جنگ است.
پذيرش تقاضاي پناهندگي: اگر کافري از مسلمانان يا از حاکم اسلامي، تقاضاي پناهندگي يا “امان” کرد، مورد قبول قرار مي‌‌گيرد، در اين زمينه، فرد فرد مسلمانان والبته با محدوديتهايي حق امان دادن دارند و هيچ‌کس حق ندارد در مدت امان، فرد پناهنده را اسير کرده يا بکشد.
مصونيت پيران، کودکان، زنان و مجانين در جنگ: مصونيت گروه‌هاي مذکور، از جمله نمونه هاي احترام به ارزشهاي انساني است و سپاه اسلام حق ندارد متعرض گروه‌هاي انساني مذکور شود.
ممنوعيت پيمان شکني: اسلام دستور مي‌‌دهد که اگر با دشمن قراردادي بستيد تا هنگامي که او خيانت نکرده است، بايد وفادار به پيمان باشيد. پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و علي (عليه السّلام) سخت به اين اصل وفادار بودند.
ممنوعيت اعمال ضد انساني: اسلام از مثله کردن دشمن (يعني بريدن گوش و بيني و... ) منع کرده است و پيامبر (ص) همواره قبل از اعزام نيرو به جهاد، اين سفارش را به مسلمانان مي‌‌کردند. اسلام بدين نحو هرگونه دست زدن به اعمال غير انساني را درجنگ، ممنوع اعلام کرده است.
برخورد انساني با اسيران: هدف از اسير گرفتن، تضعيف نيروي انساني دشمن و آشنا کردن اسرا با اسلام است. اسلام ضمن دستور به برخورد انساني با اسرا، راههايي براي آزادي آنان، تدارک ديده است.

ه ـ جهاد وترور

با بررسي مفهوم و معناي جهاد در اسلام و همچنين مطالعه و مشاهده اولويت آن بر جنگ، بدين نتيجه مي‌‌رسيم که جهاد نمي‌تواند توجيهي براي دست زدن به ترور باشد. اول اينکه، جهاد از نظر اسلام، قبل از همه چيز امري دفاعي است. يعني دفاع از کيان و ناموس اسلام و مسلمين و مملکت اسلامي در برابر تجاوزات عملي دشمنان اسلام. از سوي ديگر، سيره پيامبر (ص) نشان مي‌‌دهد که ايشان، ابتدا از جنگ حتي دفاعي نيز منع مي‌‌کردند تا اينکه آيات مربوط به جهاد نازل شد. سيره عملي دعوت ايشان، همواره با دعوت به گفتگو و صلح وسعي در دوري از جنگ، همراه بود. جهاد قبل از هر چيزي، امري فردي وعبادي است و به معناي مبارزه با هوي و هوس و خواهشهاي دروني و نفسانيات است و پس از آن در عرصه عمومي، براي دفاع و مقابله در برابر تجاوز، مشروعيت مي‌‌يابد.
از سوي ديگر، اسلام دين صلح و سلام و آرامش است و بر صلح تاکيد فراواني دارد. در هنگام جنگ نيز اسلام همواره بر مراعات ارزشهاي انساني تاکيد داشته است. از نظر اسلام بايستي از کشته شدن و آسيب رساندن به افراد بي‌گناه، زنان و کودکان و غير نظاميان، جلوگيري کرد. پس چگونه است که بعضي ها، ترورهاي کور و بي هدف خود را که منجر به کشته و زخمي شدن بي‌گناهان، مردم عادي، زنان و کودکان مي‌‌شود را با عنوان جهاد توجيه مي‌‌کنند؟ مشاهده مي‌‌‌‌‌شود که اين امرودست زدن به ترور به عنوان جهاد به هيچ وجه قابل توجيه نيست و نمي‌توان به هيچ‌عنوان، قتل و خونريزي، زخمي کردن و ترساندن افراد بي‌گناه، زنان وکودکان را با توسل به فريضه جهاد، جنبه شرعي و اسلامي بخشيد.
از طرف ديگر، استفاده از عنوان جهاد ابتدايي نيز نمي‌تواند مشروعيت بخش ترور باشد. قرآن کريم در آيه 9 سوره تحريم خطاب به پيامبر(ص) چنين فرموده است:
“ يا ايها النبي جاهد الکفار و المنافقين و اغلظ عليهم “: اي رسول گرامي، با کفار و منافقان به جهاد و کارزار بپرداز و بر آنها شدت عمل وسختگيري در پيش گير.
از طرف ديگر، از پيامبر اکرم(ص) نقل شده است که مي‌‌فرمايند‌: من مامور هستم که تا استقرار توحيد هميشه با مشرکان پيکار کنم تا آنکه بگويند، خدايي به جز خداي يگانه نيست.
مضمون اين آيات و روايات، با اينکه بر جهاد ابتدايي در اسلام دلالت دارد ولي به هيچ وجه، اختيار راه‌اندازي جهاد ابتدايي را به فردفرد مسلمانان نمي‌دهد، بلکه طرف خطاب در اين آيات و روايات، شخص پيامبر(ص) هست که فردي معصوم و بري از هر گونه گناه و اشتباه هست وتعميم اختيارات اشرف مخلوقات به فردفرد مسلمانان، جاي بسي اشکال دارد. از آنجايي که پيامبر (ص) در تمامي مراتب انساني و اخلاقي و الوهي، بالاترين و والاترين انسان هستند، از اين رو اختيارات و تکاليف خاص خود را داشته اند که بسياري از آنها منحصر به شخص ايشان بوده است و شخص ديگري نمي‌تواند ادعاي داشتن اين اختيارات را داشته باشد. اختيار جنگ ابتدايي نيز يکي از اختيارات فرد معصوم بوده است و به نظر مي‌‌رسد غير معصومين را راهي به اين اختيار نباشد. پس، حتي جهاد ابتدايي نيز مجوزي براي دست يازيدن به اعمال تروريستي نيست و با بررسي مسئله جهاد نيز متوجه مي‌‌شويم که دين اسلام، ترور و اعمال تروريستي را به هر عنوان و تحت هر شرايطي محکوم مي‌‌کند و از اين رو، توسل به فريضه جهاد نيز مجوزي براي ترور ومبنايي نظري براي آن نمي تواند باشد.

منابع:
1- عباس مخبر دزفولي، جهاد در قرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامي،
2- حسين نوري، جهاد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،
3- محمود شلتوت، جنگ و صلح در اسلام، مترجم شريف رحماني، تهران، بعثت، 1354
4- احمد خاتمي، ابعاد جنگ در فرهنگ اسلام، تهران، اميرکبير، 1372
5- محمود شلتوت، سيري در تعاليم اسلام، مترجم خليل خليليان، تهران، انتشار، 1361
6- مرتضي مطهري، جهاد، تهران، صدرا، چاپ نهم، 1375

نويسنده: يعقوب نعمتي وروجني‌

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر